جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

هر که طاووس خواهد


هر که طاووس خواهد

این ماشین ها قیمت ندارد, دردسر دارد

«پانزده سال پیش، شخصی به من گفت دیفرانسیل یکی از ماشین‌های بنز ۱۷۰ مدل ۱۹۵۰ که خیلی دنبالش بودم در کرمان هست. این دیفرانسیل‌ها کوچک‌تر و سه تکه است. در تابستان با اتوبوس ۲۰ ساعت راه رفتیم و پاهایمان ورم کرد، بعد که آنجا رسیدم دیدم این دیفرانسیلی که به من نشانی داده‌اند، اصلا ۱۷۰ نیست و ۱۸۰ است.» اینها قصه‌هایی است که ماشین‌بازهای قدیمی با آن اصلا ناآشنا نیستند. انگار قسمت این بوده که مثل هر جای دیگری اگر چیزی را خیلی دوست دارید، حتما باید برای به دست آوردنش دردسر بکشید.

عرفان که یکی از خریداران ماشین‌های قدیمی است، می‌گوید: «شما وقتی تعویض پلاک بروید، این موتورها اکثرا خیلی بد شماره‌شان معلوم می‌شود و این جناب سرهنگ‌هایی که کارشناس فنی هستند و [برگه سبز را] مهر می‌کنند خیلی سخت می‌توانند شماره موتور اینها را پیدا کنند. گاهی اگر اطلاعات خیلی خوبی نداشته باشند، به مشکل جدی هم بر می‌خورند یا اصلا ممکن است مثلا شماره موتور هم خوانا باشد اما شما فرضا یک کادیلاک ۶۵ لیمیتد (محدود) خریده باشید و وقتی این را در سیستم می‌زنند می‌گویند آقا اصلا چنین چیزی در سیستم ما نیست. حالا شما هم بفرمایید خب آقا چنین چیزی در سیستم تعویض پلاک ما تعریف نشده است اما خب هست، یعنی الان رو به روی شما هست ملاحظه که می‌فرمایید!»

● تعویض پلاک تنها آغاز راه است

عرفان تاکید می‌کند تعویض پلاک، تازه آغاز کار است و بحث ورود قطعه یا پیدا‌کردن آن و نبودن لوازم و امثال اینها را که همه می‌دانند، اصل ماجراست. این ماشین‌ها خیلی‌شان اصلا درباری بوده و به تعداد وارد نشده که قطعات و لوازم‌شان اصولا جایی پیدا بشود. اما همان‌ها هم که قدیم به تعداد وارد شده باید گاهی برای یک قطعه چند ماه و حتی سال بگردید. همین هم باعث شده این ماشین‌ها قیمت نداشته باشد.

ذاکری که به نوعی بزرگ‌ترین مجموعه دار بنز کلاسیک ایران است نیز معتقد است: مسائلی مثل معاینه فنی و بیمه و تعویض پلاک، حل‌شدنی است. مسأله اصلی در این ماشین‌ها نگهداری آنهاست که هم نیاز به اطلاعات فنی خیلی خوب از ماشین دارد و هم رسیدگی مرتب و رعایت برخی اصول استفاده از ماشین را شامل می‌شود. اما به گفته عرفان، تعدادی از این ماشین‌های قدیمی را شهرداری جمع کرده است. تعدادی را هم مردمی که اطلاعات نداشتند و نمی‌دانستند این ماشین‌ها کلاسیک است و قیمت دارد، دادند و مثلا پراید گرفتند. اما خیلی‌ها هم که اطلاع داشتند، این ماشین‌ها را نگه داشتند و به رغم وضعیت ماشین، قطعاتشان را طی سال‌ها جمع کردند و ماشین را خرد خرد بازسازی کردند. به همین دلیل قیمت هرچیزی است که شمای فروشنده بگذارید. چرا که شما مثلا اتاق ماشین را گرفته‌اید شش میلیون تومان، بعد لوازمی را از دبی، آمریکا، اوراق‌چی‌ها، از یک ماشین دیگر از آشنایان یا هر جای دیگری پیدا کرده‌اید و این کار گاهی دو سه سال هم طول می‌کشد و زمان می‌برد تا ماشین جمع شود.

حــــالا فرض کنید این ماشین جمع شده ۲۰ میلیون تومان هزینه و سه سال هم زمان برده باشد، شما ممکن است بگویید قیمت این ماشین ۵۰ میلیون تومان است و یک نفر دیگر ممکن است بگوید قیمتش صد میلیون تومان است و یکی دیگر هم اصلا کلکسیونر باشد و نفروشد.

● این ماشین‌ها قیمت ندارد

آن‌گونه که عرفان می‌گوید مدل‌هایی هم هستند که از قدیم به همین شکل و با همین قطعات به صورت کامل بوده‌اند و به اصطلاح جمع نشده‌اند، قطعاتشان فابریک است. تازه اگر این طور باشد و قطعات از همان زمان مانده باشد و سالم هم مانده باشد، قیمتش بسیار بالاتر می‌رود. به اینها اضافه کنید این که آیا ماشین مدارک دارد یا نه، پلاکش چطور است، برگه کمپانی کجاست و به نام کیست، همه اینها در قیمت تاثیر دارد و درنهایت می‌شود گفت این ماشین‌ها قیمت‌ ندارد.

● از خیابان تا موزه

تصمیم تازه‌ای که خریداران ماشین‌های کلاسیک را نگران کرده، مسأله معاینه فنی است. ماشین‌بازها می‌گویند الان سر معاینه فنی اذیت می‌کنند و این باعث شده بچه‌ها دیگر کمتر در کار خرید و فروش و جمع‌کردن باشند و اگر هم فعالیتی می‌کنند، در سوله‌ها یا گاراژهایشان سه چهارتا ماشین بغل همدیگر می‌چسبانند.

این موضوع باعث شده ماشین‌بازها دیگر ماشین‌ها را بیمه هم نکنند، چون هزینه بیمه که اتفاقا برای این ماشین‌ها اغلب بسیار سنگین هم هست برای ماشینی که قرار نیست اصولا ترددی در خیابان‌ها و جاده‌ها داشته باشد، پول الکی‌ است و ماشین‌بازها حاضر نیستند هم دردسرهای زیاد را تحمل کنند و هم هزینه‌های بیش از حد بدهند.

به این ترتیب، ماشین‌هایی که پیش از این هرازگاهی زینت مجالس و حتی خیابان‌های شهر بود و نگاه‌های مشتاق و کنجکاو بچه‌ها و جوان‌ها را به دنبال می‌کشید و برای پیرها خاطرات بسیاری را زنده می‌کرد، حالا باید در پارکینگ یا گوشه گاراژها و خانه‌ها یا هرجای دیگری بمانند و خاک بخورند.