یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شمعی برافروخته در دل تاریكی مدرسه و سیاست


شمعی برافروخته در دل تاریكی مدرسه و سیاست

بعد از روی كار آمدن مظفرالدین شاه و اعطای امتیازات اقتصادی عمده برای گرفتن وام های كلان به دولت روسیه و در نتیجه شكایات تجار ایرانی, رخداد دو واقعه طنز¤ در برافروختن آتش خشم مردم چنان مؤثر افتاد كه ملت برای اولین بار حكومت را به طور مستقیم و آشكارا مورد انتقاد قرارداد و سخنرانان درباره ستم كارگزاران حكومت و تیره روزی مردم سخن گفتند

بعد از روی كار آمدن مظفرالدین شاه و اعطای امتیازات اقتصادی عمده برای گرفتن وام های كلان به دولت روسیه و در نتیجه شكایات تجار ایرانی، رخداد دو واقعه طنز¤ در برافروختن آتش خشم مردم چنان مؤثر افتاد كه ملت برای اولین بار حكومت را به طور مستقیم و آشكارا مورد انتقاد قرارداد و سخنرانان درباره ستم كارگزاران حكومت و تیره روزی مردم سخن گفتند. در نتیجه بی توجهی حكومت به خواسته مردم؛ روحانیون مهاجرت اعتراض آمیزی به حرم شریف عبدالعظیم(ع) كردند و در آنجا برای اولین بار مردم از حكومت خواستار بازگرداندن سریع علما شدند و دولت را در این زمینه تحت فشار قرار دادند. روحانیون نیز بازگشت خود را مشروط به تأسیس عدالتخانه و بركناری نوز و عین الدوله صدرالاعظم وقت دانستند. در ظاهر حكومت قبول كرد، ولی عدم پایبندی حكومت به تعهداتش و خشونت كارگزاران سبب گسترش اعتراض های مردمی و درنتیجه تأسیس مجلس شورای ملی شد.

آری انقلاب مشروطه در آغاز راه با كمك و تأیید روحانیت شروع و تا مرحله پیروزی پیش رفت، اما در پایان به علت كناره گیری و انزوای روحانیت امور به دست غربزده ها افتاد و دچار كجروی ها و انحرافاتی شد كه نقطه حضیض آن در اعدام آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری كه داعیه ای جز مشروعه كردن مشروطه نداشت، دیده می شود.

نكته قابل توجه و با اهمیت در انقلاب مشروطه موضوع ولایت فقیه بود. موضوعی كه در مذهب شیعه مبحث جدیدی نبود. شاهان صفویه وجود حاكم و در كنار آن روحانیت را در اذهان، به عنوان یك شیوه مناسب كارآمد حك كرده بودند و تا زمان انقلاب مشروطه این ذهنیت زنده و ریشه دوانده بود، به گونه ای كه علی رغم حضور گسترده روحانیت درا نقلاب مشروطه هدف آنان تغییر حكومت سلطنت نبود، بلكه مشروطه كردن آن بود و تلاش هایی كه برای مشروعه كردن آن صورت گرفت موفق نشد.

علل شكست مشروطه را به طور اجمال می توان در

۱- عوامل خارجی و اتحاد دولت روسیه و انگلیس در مقابل خطر روزافزون آلمان و تقسیم ایران در قرارداد یكهزار و نهصدوهفت میلادی و اشغال ایران در جنگ جهانی اول به دست قدرت های دیگر دانست.

۲- عوامل داخلی؛ ماهیت كاملاً متفاوت مشروطه كه اندیشه و خواسته ای مبهم بود، هركس را بر آن داشت تا مشروطه را به رأی خود تفسیر كند. بعد از پیروزی همه خواسته ها آن هم متفاوت نمی توانستند اجرا شوند، در نتیجه اختلافات آغاز شد و حذف رقیبان برای به كرسی نشاندن حرف با درگیری فیزیكی و ترور و خشونت به جای گفت وگو و بحث، اسلوب كارها شد؛ در این میان ماهیگیرانی كه از آب گل آلود ماهی می گرفتند، مطبوعات ایران كه در آن زمان یك دوره طلایی را می گذراندند- به شكل برنامه ریزی شده چنان جو و فضایی در ایران پدید آوردند كه در آن جوامع غربی كعبه آمال و مدینه فاضله معرفی می شد و هویت ایرانی به شدت مخدوش می گردید؛ ارزش های اسلامی زیر باران حملات این نشریات كه اكثراً توسط عوامل سازمان فراماسونری و با پشتیبانی مستقیم سفارت انگلیس هدایت می شدند، زیر سؤال می رفت.

روحانیت یا آزادیخواهان واقعی ترور یا مورد تهدید قرار می گرفتند و سرمایه گذاری های كلانی برای آتش زدن به اختلافات خصمانه احزاب و نیروهای سیاسی معتقد به مشروطیت صورت می گرفت. صد البته كه واضح است این اختلافات نیز از سوی ایادی وابسته به فراماسونری و انگلیس تقویت می گردید. به هر جهت هنوز چندی از مشروطه نگذشته بود كه امیدهای اولیه بر باد رفت و دولت مشروطه هم نتوانست امنیت- خواسته مردم- را برقرار نماید. در این جریان روحانیت خسته از درگیری و دلسرد از سیاستمداران از صحنه سیاست كناره گرفته و میدان را به سود مستبدان و حامیان آنان خالی گذاردند. نتیجه آن نیز زمینه سازی برای حاكمیت رضاخان و رژیم پهلوی و تثبیت مالكیت انگلیس بر مقدرات ایران بود، اما نیمه پر لیوانی هم بود.

به واسطه این انقلاب مفاهیمی چون قانون اساسی، مجلس، آزادی، انتخابات و تفكیك قوا مطرح و شناخته شد و در این راستا تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی خیلی مورد توجه و استفاده قرار گرفت. درپی رویدادهای جنبش تنباكو و انقلاب مشروطه حكومت و پشتیبانان خارجی آن دریافتند كه روحانیت در ایجاد صفوف مبارزات ملی نقش ارزشمند و حیاتی دارد. پس به ترور شخصیت آنها و ریختن آب در آسیاب بدخواهان و غربزدگان پرداختند.

میترا خسروبیك

¤ آن دو واقعه كردار توهین آمیز «نوز» در پوشیدن لباس روحانیت و فلك كردن دو تاجر شكر به خاطر گران فروشی بود كه باعث ناراحتی مردم و روحانیت شد و روحانیت مهاجرت اعتراض آمیزی به مرقد حضرت عبدالعظیم(ع) كردند.