جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
منزوی وسماع غزل
وقتی نام حسین منزوی میآید محمدعلی بهمنی چشمش را به یك نقطه میدوزد و غرق در خاطرات دوران جوانی از منزوی میگوید. از جان سخن میگوید چون به منزوی ایمان دارد. وقتی خاطرات دوران عاشقی منزوی را بازگو میكند بغضی گلویش را میفشارد و سخنش قطع میشود. مصاحبه با محمدعلی بهمنی از این جهت آسان است كه تماما احساس است و خیلی ساده حرف میزند. برای همین همان وقتی كه با او از منزوی گفتیم بیحرف پیش نشست و یك ساعت به سوالات ما پاسخ داد.
ـ برخی معتقدند حسین منزوی تاثیرگذارترین شاعر كلاسیك معاصر است، فكر نمیكنید این یك كم اغراقآمیز است؟
نه، برای جواب این سوال باید به یك آغاز مراجعه كنیم، یعنی یك مرجع. به باور من غزل مدرن بعد از نیما شكل گرفته و كسانی آمدند و اشارات نیما را دریافت كردند و كار غزل را پی گرفتند. هوشنگ ابتهاج یكی از آنهاست. او میآید با شناسههایی كه از نیما به دست آورده پلی میان غزل دیروز و امروز میزند. من اسم این پل را «سایه» گذاشتهام اما با تمام استواری در كلام و اندیشه خود ابتهاج نمیتواند از این پل عبور كند. این را در آثارش به وضوح میتوان مشاهده كرد. با این حال وقتی از غزل بعد از نیما حرف میزنیم فاكتورهای این شكل غزل را میتوانیم در غزل سایه ببینیم كه تلاش ارزشمند او را هرگز نمیشود نادیده گرفت. منوچهر نیستانی اولین عبوركننده از این پل است. او با عبورش یاد میدهد كه میشود از این پل هم عبور كرد. اما او فقط عبور میكند. روی منزوی من تكیهای خاص دارم و آن اینكه حسین منزوی علاوه بر عبور از پل سماع غزل را هم به نمایش میگذارد كه هنوز كه هنوز است وقتی میخواهیم او را تجسم كنیم در سماع میبینیمش روی پل سایه.
ـ پس شما معتقدید شعرهای حسین منزوی از هوشنگ ابتهاج هم تاثیر پذیرفته است؟
تحت تاثیر سایه نیست، یافتههایی فراهم شده برای پیدایش حركتی تازه. ممكن است این حرف پیش بیاید كه اگر ابتهاج این كار را نمیكرد كسان دیگری وارد این وادی میشدند و این كار را میكردند اما به هر حال اگر این پل زده میشد نه نیستانی و نه منزوی نمیتوانستند از آن عبور كنند. چون این پل بوده عبور كردند. به هر حال من معتقدم منزوی علاوه بر عبور از این پل سماع غزلواره خودش را هم به نمایش گذاشته و بسیاری از بچههای این عرصه تحت تاثیر این شكل از عبور شدهاند.
ـ من جایی شنیده بودم كه یكی از استادان ادبیات به منزوی لقب سعدی زمانه را داده بود.آیا چنین چین قیاسی درست است و اصولا وجه این قیاس در كجاست؟
من به این شكل از تشبیه قائل نیستم. دكتر شفیعی كدكنی در جایی اشاره زیبایی به منزوی داشته است كه من آن را بیشتر میپسندم. چرا كه زیبا بود. میگفت یك قله رفیعی را در نظر بگیرید كه منزوی بر ستیغ آن ایستاده است و از آن بالا به پایین مشرف است. بسیاری از شاعران تلاش میكنند از این قله بالا بروند ولی لیز میخورند و پایین میافتند و منزوی با دیدن این صحنهها خنده پیروزمندانهای میكند. در هر صورت منزوی چون غزل پیشینهدار ما را به شكل باور نكردنی برای خود كرده بود او را میتوان در هیات هر یك از بزرگان شعر معاصر تجسم كرد. او با حافظ زیسته بود. با سعدی زیسته بود. خب این زیستنها آدم را صاحب بهره خواهد كرد.
پس برای همین است كه شكل نرمی از صنایع بدیع و معنوی را میتوانیم در شعر منزوی ببینیم؟
در شعر امروز به صنایع ادبی اهمیت داده نمیشود ولی چون منزوی صاحب این میراث است چه خواسته یا ناخواسته استفاده از صنایع برای او درونی شده است. و این بهره از صنایع تصنعی نیست بلكه برای شعر منزوی درونی شده است.
ـ در جلسه بزرگداشت،شما خاطرهای از حسین منزوی نقل كردید كه یك بار گفته بود: «چون من قدم از شما بلندتر است افقهای دور را بهتر میبینم.» این حرف مصداق چه وجهی از منزوی است؟
ما دوستان منزوی جدای از شعرش، او را یك انسان بزرگوار میدانیم انسانی كه تفاخرهای خاصی داشت. منزوی روحا یك انسان فخر فروشی بود نه برای اینكه برتری خود را ثابت كند یا از این برتری سوءاستفاده كند بلكه او با این كار، خودش و شعرش را به رخ میكشید و این خود باوری خیلی به نفعش بود. این خودباوری برای هنرمندان مساله مهمی است. كسانی كه به خودباوری نرسیده باشند دائم با خود در كلنجار میروند كه اثری كه خلق كردهاند آیا اثر خوبی است یا نه؟ شاید منزوی این حرف را به شوخی میگفت یا میخواست ما را آزار بدهد. اما این قضیه در طول زمان برای ما مشخص شد. من ۴ سال از منزوی بزرگتر بودم برای همین گاهی به خودم اجازه میدادم در معضلاتی كه بود او را نصیحت كنم. یك روز كه داشتم او را نصیحت میكردم گفت: «بهمنی جان برای این حرفهایی كه میخواهی بزنی چه نتیجه ای میخواهی برداری
۱۰۰ سال بعد، نیم قرن بعد یا ۱۵ سال دیگر كسی چه میداند، من چطور زندگی كردم و تو چطور، پیش شعر تو، شعر من را میخوانند و میبینند شعر من از تو بالاتر است.» آن زمان برای من نیشگونی بود و نسبت به شعرهایش احترام قائل بودم. حالا هم شعرهایش حسودم میكند. شعرهایش شهامت بیان دیدن افقهای دور را داشت. برای همین هم خودش و هم شعرهایش این شهامت را خیلی خوب بیان كردهاند.
منزوی در شكل و بیان شعر به نوعی به زبان خراسانی پهلو میزند. سبك خراسانی هم زبانی محكم و ساختاری قوی دارد. این استفاده از سبك به روحیه منزوی بر میگشت یا انتخابی بود؟
منزوی اصلا به سبك خاصی معتقد نبود و اصولا سبك خاصی را هم انتخاب نكرد. اصولا غزل بعد از نیما سبكپذیر نیست اما این فرصت را به وجود آورده كه شاعران از تمام ظرفیتهای شعری بهره ببرند. سبك خراسانی هم سبك خیلی فاخری است. به همین دلیل بعد از خواندن آثار این دوره شعری احساس غرور میكنیم و خوشایندمان است. منزوی چون در رفتار بیرونی و درونی خود غرور خاصی داشت زبان شعرش به این سبك نزدیك بود وگرنه كاری كه او در شعرش انجام داده را نمیتوان انتخاب سبك یا تقلید از سبك گذاشت.
ـ مرحوم مهرداد اوستا در آثارش از اسطوره و افسانه و باورهای مردم خیلی استفاده میكرد. ـوقتی به آثار منزوی نگاه میكنیم متوجه میشویم چنین كاربردی از افسانه و اسطوره در شعرهایش وجود دارد. شباهت و تفاوت اینها را در چه میبینید و اصولا به این قضیه معتقدید كه منزوی در آثارش تحت تاثیر مرحوم اوستا بوده است؟
ببینید! یك فصل طولانی از عمر شعری من و منزوی در خدمت مرحوم اوستا گذشته است. نه به عنوان شاگرد كه كلاسی باشد و از این دست برنامهها بلكه به شكل ارادت به طرف او كشیده میشدیم. این جذبه در اوستا هم بود حتی شاعران بعد از انقلاب هم از اوستا بهره بردهاند. ما با این بزرگوار زیستن بسیاری كردهایم، اوستا مردی بود كه هیچ كس از همكلامی با او سیر نمیشد. جاذبههای كلامی هم بسیار داشت. زخمه كلامی خاصی هم داشت كه گاهی اگر میخواست تكلیف كسی را مشخص كند با زخمه كلام از كوره به درش میكرد. منزوی هم از این ظرفیتها بهرهای داشت و خب تاثیراتی هم از آن بزرگوار میگرفت.
تغزل یكی از وجوه بارز و قوی ادبیات ماست و به جرأت میتوان گفت كه بسیاری از آثار ماندگار ادبیات ما در همین قالب معنا شدهاند. برخی از شاعران ما برای عشق وجهی آسمانی قائل بودند و برخی هم وجهی زمینی. جدای از اینكه عشق ذاتا امر مقدسی است میخواهم در مورد این اتفاق در شعر منزوی بگویید. شما برای تغزل منزوی چگونه عشقی قائل هستید؟
من خودم شاعر تغزلی هستم و موقعی كه بخواهم تعریفی ارائه بدهم ممكن است خودم را هم شامل بشود اما دلم نمیخواهد این گونه تعبیر شود. تغزل در شعر ما یك جانمایه تاریخی دارد. جانمایهای كه ما در طول تاریخ با آن زندگی كردهایم. در واقع تغزل زخمهای است برای وصلشدن به منبع الهام كه منزوی از این جانمایه بیبهره نبود. منزوی به معنای كامل كلمه عاشق بود. عاشقی پاكباخته بود. خب طبیعی است نمیتوان عشق او را چندان آسمانی پنداشت هرچند كه ممكن است در خلوت خودزمزمههایی آسمانی داشت كه عاشقی میتواند عشق خالص فرازمینی داشته باشد. گاه در كارهایش چنین خلوتهایی را میبینیم اما در كل او عشقی زمینی و پاك داشت. یك بار در جایی صحبت شد و من در مورد منزوی مسالهای را مطرح كردم آن زمان خیلی معذور بودم از اینكه چنین مسالهای منتشر شود اما الان میبینم چه اشكالی دارد كه همه بدانند. حسین منزوی كه نسل امروز در این سالهای آخر دیده با آن منزوی كه ما با او آشنا شدیم از نظر رفتاری ۲ فرد متفاوت بود. آن منزوی كه حتی سیگار هم نمیكشید ولی در این سالهای آخر به وضعیت بدی دچار شده بود و همهاش به خاطر عزیزی بود كه آمد و شعرهای منزوی را رنگ آبی زد و از او جدا شد. وضع مالی آن شخص خیلی خوب بود و منزوی نمیتوانست او را خوشبخت كند. نگاه حسین منزوی به این عشق خیلی پاك بود، او نگاه زیستن نداشت. خانواده آن عزیز به سراغ منزوی آمدند و با او صحبت كردند كه دخترشان بورسیه است و باید برود. خودت طوری او را تشویق كن كه برود.نمیدانم نام این كار منزوی را چه میشود گذاشت، شهامت، از خودگذشتگی . اما او از راهی غیرمنطقی كارش را انجام داد. میتوانست با كلام او را راضی كند اما دست به تظاهر زد. منزوی جلوی او تظاهر به مصرف چیزهایی میكرد كه منفور بود. روزی كه جایزه فروغ فرخزاد را به او میدادند دیدم همان شخص همراه ۲ نفر آمده و پشتشان طوری پنهان شده كه چشم منزوی به او نیفتد اما او شاهد بالا رفتن منزوی بود. همان شب به سفر رفت. وقتی منزوی از این سفر مطلع شد تمام آن تظاهرها را، تمام آن نمایشها را بازی كرد و به صورت عمل درآورد.
ـ منزوی در این مقوله یك پاكباخته است. فرقی نمیكند تغزل منزوی چه زمینی چه فرازمینی تغزلی مقدس است. قلب پاك و رئوف منزوی سرشار از مهربانی و عشق بود.
در این اواخر وضع جسمانی و مالی منزوی خیلی بد شده بود، دوستان منزوی چه كاری برای او كردند؟
من حریفش نمیشدم. مدافع این كارها بود. نمیشد او را برگرداند. بارها او را در بیمارستان خواباندیم، وظیفه مان بود، اما واقعا حریفش نبودیم اگر كسی میآمد آنچنان مساله را برایش توجیه میكرد كه طرف قانع میشد كه راهی كه میرود غلط است باید به سلك او درآید. دلم میسوخت و كاری از دستم بر نمیآمد. و این اواخر هم فاصله گرفتن از تهران و رفتن به بندرعباس مرا از او خیلی دور كرد.
قیصر امین پور در كتاب شعر و كودكی كه به تازگی منتشر شده شعر را به نحوی رجوع به كودكی دانسته است میخواهم بدانم آیا حسین منزوی هم در لحظات شعری چنین كودكی بود یا احوال دیگری داشت؟
در هنگام سرایش شاعر همان كودكی است كه دكتر امین پور گفته است. اولا اگر این كودكی نباشد شعر اتفاق نمیافتد. منزوی هم از چنین فضایی بهره میبرد. او همیشه كودك بود. چه در دوران نوجوانی كه ما همدیگر را پیدا كردیم و چه این اواخر كه او زنده بود. جالب است خاطرهای برایتان بگویم، در این اواخر من به دلیل ناراحتی جسمی در بیمارستان بستری بودم و این مساله به گوش منزوی رسیده بود كه مریضی من خطرناك است و نشسته بود برای مرگ من شعری گفته بود. خلاصه من حریف مریضی شدم و رها شدم و به خانه آمدم. منزوی با همان صداقت كودكانه سراغ من آمد و جلوی خانوادهام گفت: «من وظیفهام را انجام دادم تو خودت نمردی» اگر روحیه كودكی نباشد هیچ انسانی چنین حرفی را نمیزند. البته همان سالهای پیش شعری برای او سروده بودم كه به نوعی به كودكی او اشاره كردم:
همبازی من است هنوز آن عروسكات
با اینكه پیر گشت بدون تو كودك ات
از جیك جیك صبح الی غار غار عصر
یادا بخیر بازی سلطان و دلقك ات
از كودكی مرام بزرگانه داشتی
چندان كه هیچ دیده نمی دید كوچك ات
حتی كلاغ باغ تو بودن قشنگ بود
گاهی اگر حصود نمیشد مترسك ات
من تا هنوز میدوم و باورم شده است
دیگر نمیرسم به نخ بادبادكت
افعی شدم كه گنج تو را ایمنی دهم
با سكه ام اگر چه نپایید قلك ات
سهم من از تو حادثهای بود در كلام
با خویش از زبان تو:
شاعر مباركم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست