یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

زلزله زیزو همچنان پرطنین است


زلزله زیزو همچنان پرطنین است

افسوس این قضیه و دریغ انجام ندادنش حتی اگر زیدان آن را رسماً و به شكل آشكار به زبان نیاورد, شاید مدت ها و مدت ها در دل زیزو بماند در دل فوتبالیستی كه انسان و شریف و پاینده و به روایتی بهترین فوتبالیست ۱۰ سال اخیر جهان است و رونالدینیو نیز به رغم تمام شعبده بازی های دو سال گذشته اش هنوز به لحاظ شعور فوتبال گروهی به وی نرسیده است

● ۹ روز پس از فینال برلین

۹ روز پس از بازی فینال جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ بین تیم های ملی ایتالیا و فرانسه حركت پرسروصدای زین الدین زیدان هر روز ابعادی تازه تر و وسیع تر می یابد و زلزله برخاسته از آن همچنان پرطنین است. تردیدی نیست كه ضربه او به ماركو ماتراتزی مدافع تیم ملی ایتالیا جوابی بر كلمات تند و بی ادبانه این بازیكن بی نزاكت و خشن بود و از این دیدگاه نمی توان او را محكوم كرد و با این حال باید پرسید بازیكنی در اندازه های زیدان چطور حاضر شد در آن شرایط بحرانی با جواب دادن به حریف و به واقع با فراهم آوردن شرایط اخراجش ضربه ای كاری و غیرقابل جبران را به تیم خود وارد كند.

زیزو در ۳۴ سالگی دنیایی از تجربه است و قبل از این كه به اسپانیا بیاید و عضو رئال مادرید شود چند سال در ایتالیا و در تیم یوونتوس بازی می كرد و در نتیجه بهتر از هر كس می داند كه ادبیات حاكم بر آنجا چیست و كمتر مسابقه ای در «سری A» برگزار می شود كه از كلام و توهین هایی از این دست عاری باشد. او باید می فهمید كه رقبا (ایتالیایی ها) روی او حساس اند و می خواهند مقدمات اخراجش را جور كنند. و با این همه آگاهی نباید در دام حریف می افتاد. او به رغم دریای تجربه و آگاهی هایش در این مورد خاص بی تجربه عمل كرد.

در لحظه وقوع حادثه فقط ۱۰دقیقه به پایان وقت اضافی مسابقه فینال مانده بود و زیزو بهتر از هر كس می دانست كه همه نشانه ها دال بر كشیده شدن كار به ضربات پنالتی است. ماندن در زمین و مشاركت در زدن آن ضربات می توانست كارنامه او را پربارتر و سهم و دینش را نسبت به تیم ملی كشورش در آخرین میدان وی به طور كامل ادا كند و بازنشستگی او را پرشكوه تر سازد. اما زیدان اجازه داد عواطفش بر او غلبه كند. جواب دادن به مدافع ناجوانمرد ایتالیایی عین عدالت و كاری بایسته بود، ولی به صلاح او و تیمش بود كه وی در آن لحظات خطیر سكوت اختیار می كرد. گل كردن یكی از پنالتی های آخر مثل همان پنالتی ای كه این مرد شریف الجزایری تبار در وقت عادی بازی در دروازه بوفون جای داده بود می توانست پاسخ قاطع تری به ماتراتزی و سایر «بی تربیت» های جامعه فوتبال اروپا در دیدار سرنوشت ساز جام هجدهم باشد. زیدان در مصاحبه ای كه با یك كانال تلویزیونی فرانسه داشت و سه روز پس از نبرد برلین صورت گرفت گفت اگر در همان لحظه جواب گستاخی بازیكن كج كردار ایتالیایی را نمی داد، بدین معنا می بود كه او هر چه گفته صحیح بوده است، اما او فراموش كرد كه می توانست این جوابگویی را قدری دیرتر هم انجام بدهد و در عوض امكان فتح جام جهانی و آخرین و واپسین بازی عمرش را از خود و خروس ها نگیرد.

شاید گفته شود كه او در اوج فشار روانی قرار داشته و كنترل خود را از دست داده است و در آن صورت باید گفت كه وی باید در اكثر دیدارهای عمرش اخراج می شد زیرا استرس وارده به وی در دیدارهای رئال مادرید طی سه سالی كه این تیم بدون جام و مقام ماند نیز كم نبوده است و به علاوه او به دلیل شهرت و اعتبارش همیشه زیر ذره بین حریفان قرار داشته و روی او كار می كرده اند تا به شكلی خودش و تیمش را از كار بیندازند.

● عادی ترین اتفاق

همه اینها به معنای دفاع از ماتراتزی نیست تكلیف مدافع وحشتناك و زشت كردار اینترمیلان كه طی عمرش و در مسابقات مختلف بارها حریفان را مضروب كرده، مشخص است و او در هر دادگاهی یك شكست خورده است و جز بدنامی و محكومیت در محكمه مردمی هیچ چیز برای او نخواهد ماند، اما مسئله این است كه در «فوتبال رو به انحطاط» سال های اخیر اروپا بددهنی و دشنام دادن به حریفان طی زمان برگزاری یك مسابقه مرسوم ترین و عادی ترین (!) اتفاق است و او كاری فوق العاده و فراتر از عادت انجام نداده بود و زیدان هم به عنوان «مرد پخته روزگار» می توانست سیاست را پیشه كند و با سلاح آرامش و سپس فتح جام جهانی جواب كوبنده تری به ماتراتزی و همكفرانش در تیم ایتالیا بدهد.

در سال ۱۹۶۷ كه تیم ملی اسكاتلند با انگلیس در ویمبلی بازی كرد، تیم اسكاتلند همان بلا و روش را بر سر رقیب نازل ساخت. در آن دیدار كه نسل جدید هیچ چیز درباره آن نمی داند اسكاتلندی ها ۹۰ دقیقه روی آلن بال هافبك محوری و بازیگردان انگلیس زوم كردند و هر چه كه تصور كنید به او گفتند تا او كاری را انجام بدهد و واكنشی را داشته باشد كه زیزو ۳۹سال بعد در برلین داشت. اما بال هرگز چنان نكرد. درست است كه او بسیار عصبانی شد، اما تا پایان نه سر بر سینه حریف كوفت و نه یك واقعه شوك آور بزرگ مثل زیدان را خلق كرد و از قضا كلماتی كه اسكاتلندی ها به او روا داشتند، بی شرمانه تر از حریف هایی بود كه «دلقك دراز» اینتر میلان به زیدان گفت.

آنها كه جوان ترند و ماجرای «آلن بال» كاملاً از حافظه شان خارج است حتماً قضیه اریك كانتونا را به خوبی به یاد می آورند. او برخلاف زیدان طبعی ناآرام و پرخاشگر داشت و در نتیجه وقتی در ژانویه ۱۹۹۵ در ورزشگاه كریستال پالاس و طی مسابقه تیمش (منچستریونایتد) با پالاس با حركتی كونگ فووار و با نهایت سبعیت یك تماشاگر طرفدار رقیب را به بهانه دشنام گویی به خود مضروب كرد، كمتر كسی به شگفت درآمد و عكس العمل او را چیزی متفاوت با خصایل درونی مردی دانست كه فقط وقتی بالنسبه آرام شد كه الكس فرگوسن بازوبند كاپیتانی تیم را به دست وی بست تا احساس مسئولیت كند و آدم شود.

وجه مشترك كانتونا و زیدان این است كه هر دو از بندر مارسی فرانسه می آیند، اما اگر این و همچنین «ضربه زدن به رقیب و تماشاگر» را از دستور كار خود حذف كنیم می بینیم كه بین آنها دنیایی تفاوت وجود دارد. زیدان به جز چند مورد محدود همیشه نمایی از متانت و آرامش بوده در حالی كه خشم موجود در كانتونا نه حالتی پنهان بلكه همیشه در آستانه غلیان و بیرون ریختن داشت. با این حال یكی از تصاویری كه از هر دو آنان به یاد می ماند همان برخوردهایی است كه شرحش را آوردیم و برای زیدان با آن مهارت چشمگیر و بالا بسیار موجب افسوس و دریغ است كه تبعات یك لحظه تلاش برای جوابگویی به یك حریف بی تربیت، بالاتر از هر چیزی قرار گیرد و فراتر از هنر فوق العاده او جلوه كند. این در حالی است كه او در ده ها و ده ها مسابقه توانسته است بهترین نمایش های فنی را ارائه بدهد و كارهایی را به انجام برساند كه حتی رقبایش را به تحسین و اعجاب وادارد.

● آخرین نمایش

تلخ تر و ناراحت كننده تر اینكه نبرد نافرجام برلین آخرین مسابقه عمر زیدان بود و او از قبل اعلام كرده بود كه هر نتیجه ای در جام هجدهم به دست آید، كفش ها را خواهد آویخت. و باز بدتر اینكه این نه یك بازی عادی و كوچك در لالیگا بلكه مهم ترین مسابقه سال و فینال یك دوره جام جهانی بود كه میلیاردها تن در سطح جهان آن را به طور مستقیم از تلویزیون می دیدند و سرشار از تب و هیجان و علاقه و اضطراب بودند و میلیون ها میلیون فرانسوی در سطح جهان برای پیروزی تیم ملی كشورشان بی تابی و لحظه شماری می كردند و كیست كه نداند در تیم امسال فرانسه تا زیزو جرقه نمی زد لااقل به لحاظ تهاجمی گرهی از كار این تیم باز نمی شد.

اگر كانتونا همیشه یك فوتبالیست آتشین مزاج غیرقابل اعتماد تلقی می شد، زیزو وصفی دیگر داشت و او را كسی می شناختند كه با متانت و ظرافتش هر چیزی را در میدان حل می كند و به جای ستیزه جویی آرامش و اقتدار فنی را می خواهد.بازی فینال جام هجدهم آن تصویر را زدود و چهره ای دیگر از زیدان ترسیم كرد. او این دفاعیه كاملاً مقبول را دارد كه دفاع سریع از شرافت خانوادگی اش هرگونه ملاحظه و تاخیر در جوابگویی را به كاری عبث تبدیل می كرد، اما نمی تواند منكر شود كه كارش نظم و نظام تیم فرانسه را برهم ریخت و این تیم از همان لحظه اخراج او شكست خورد زیرا دیگر روحیه ای نداشت تا پنالتی ها را درست و قوی بزند و دیگر زیزویی نبود تا پنالتی اش را قطعاً گل كند و ترزگه به میدان آمده بود تا عصبی ترین و بدترین پنالتی ممكن را بزند و فرانسه را متحمل شكست كند.

هواداران زیدان در تمام ۹ روز اخیر گفته اند كه یك مسابقه ورزشی هر چه كه باشد (و حتی اگر فینال جام جهانی باشد) مهم تر از زندگی و حیثیت اجتماعی افراد نیست و افزوده اند كه جوابگویی سریع به خاطیان بهتر و ضروری تر از فتح جام جهانی است. با اینكه رد كردن این بحث سخت و مردود شناختن این نظریه واقعاً دشوار است اما شاید زیدان در خلوت خود به زودی زود به این نتیجه برسد كه سیاستمداری اقتضا می كرد او اجرای حكم مجازات یك «بدكردار» را به ساعات و روز بعد ارجاع می داد و ۱۰ ، ۲۰ دقیقه دیگر متین و آرام و «زیدان» می ماند و با همراه داشتن دومین جام جهانی اش با فوتبال وداع می گفت.

● برترین مرد

افسوس این قضیه و دریغ انجام ندادنش حتی اگر زیدان آن را رسماً و به شكل آشكار به زبان نیاورد، شاید مدت ها و مدت ها در دل زیزو بماند.در دل فوتبالیستی كه انسان و شریف و پاینده و به روایتی بهترین فوتبالیست ۱۰ سال اخیر جهان است و رونالدینیو نیز به رغم تمام شعبده بازی های دو سال گذشته اش هنوز به لحاظ شعور فوتبال گروهی به وی نرسیده است.



همچنین مشاهده کنید