دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

گوشه ای از سبک زندگی کسی که خدا او را الگوی بشریت معرفی کرده است


گوشه ای از سبک زندگی کسی که خدا او را الگوی بشریت معرفی کرده است

از همان روزهایی که او را محمد امین لقب دادند تا آخرین روزهای رسالتش, مردم او را به زیبایی های اخلاقش شناختند

از همان روزهایی که او را محمد امین لقب دادند تا آخرین روزهای رسالتش، مردم او را به زیبایی‌های اخلاقش شناختند. به قلبی که از شدت رأفت و محبت پر شده بود. به سیمایی الهی که دل در گرو دنیا نداشت ولی هرگز گوشه‌نشینی و صوفی‌گری را انتخاب نکرد. به فرستاده‌ای که بین گفته‌ها و کرده‌هایش اندکی فاصله نبود. به حرصی که او در راه رسالتش می‌خورد تا جایی که خدا فرمود: «نزدیک است به خاطر ایمان نیاوردن مشرکان جانت را در راه هدایت آن‌ها از دست بدهی». او پیامبری بود که اسوه بود، الگو بود، حرف زدندش، عمل کردنش، نشستن و برخاستنش، همه چیزش را خدا تابلویی کرده بود که مردم راه را گم نکنند. خدا فرمود: «به درستی که روش زندگی رسول‌ا...(ص) برای شما الگویی نیکوست». پیامبری که هرگز چیزی از این دنیا برای خود نداشت، هرگز شبی را نخوابید در حالی که شکمی سیر غذا خورده باشد و یا پولی را پس‌انداز کرده باشد. او پیامبری بود که در زندگی‌اش جان هیچ موجود زنده‌ای را نگرفت، رحمتی بود که سراسر عالم را در برگرفت و نوری بود که بر تاریکی‌های جهالت تابید. او محمد رسول‌ا... بود.

● بهداشت فردی پیامبر

موی سرشان را با آب شانه می‌کردند و علاوه بر خانواده، خود را برای اصحاب نیز آراسته می‌کردند.

سه بار در طول روز مسواک می‌زدند. قبل از خواب، نیمه شب هنگام شب‌زنده‌داری و هنگام بیدار شدن از خواب

ریش می‌گذاشتند و سبیل خود را کوتاه می‌کردند.

موی روی لب را کوتاه می‌کردند طوری که لب‌هایشان کاملا دیده می‌شد.

بیشترین هزینه زندگی ایشان، هزینه برای عطر بود و هنگامی که از خانه خارج می‌شدند بوی عطرشان همه‌جا می‌پیچید.

اگر کسی به ایشان عطر تعارف می‌کرد آن را رد نمی‌کردند و مقداری از آن را حتما مصرف می‌کردند.

برای جلوگیری از سردرد روغن بنفشه به سرشان می‌مالیدند.

قبل از وضو گرفتن اندکی آب را در دهان می‌چرخانیدند و اندکی را نیز برای تمیز کردن بینی به‌کار می‌بردند.

برای هر گونه‌ نمازی وضوی جداگانه می‌گرفتند حتی برای نماز‌های مستحب

برای شست‌وشو موی سر و محاسن از سدر استفاده می‌کردند.

قبل از خوابیدن چشمانشان را سرمه می‌کشیدند.

● خوراک پیامبر

چون نان گندم غذای اغنیا بود، ایشان هرگز نان گندم نخوردند و هیچ گاه یک شکم سیر نان جو نخوردند.

موقع غذا خوردن دو زانو و بر روی زمین می‌نشستند.

همواره بعد از نماز عشا شام می‌خوردند و دیگران را از ترک خوردن شام، نهی می‌کردند.

از بین میوه‌ها خیار را دوست داشتند و آن را با نمک یا با خرما می‌خوردند.

هندوانه، خربزه و انگور نیز از میوه‌های مورد علاقه رسول خدا بود.

از بین سالادها به سرکه و روغن زیتون و از بین سبزی‌ها به کاسنی و پونه علاقه داشتند.

بعد از خوردن غذا حتما ته مانده ظرف را پاک می‌کردند.

در هنگام خوردن غذا همواره کسی را با خودشان شریک می‌کردند مگر هنگامی که می‌خواستند انار بخورند.

آب را با دو یا سه نفس می‌نوشیدند و بین هر جرعه «بسم‌ا...» می‌گفتند.

قلوه حیوانات را‌ نمی‌خوردند زیرا به محل ادرارش نزدیک بود.

هرگز غذایی را نکوهش نکردند، اگر دوست داشتند میل می‌کردند وگرنه نمی‌خوردند.

تا کامل گرسنه نمی‌شدند غذا نمی‌خوردند و قبل از سیر شدن از خوردن دست می‌کشیدند.

به سایر افراد سر سفره ابتدا غذا را تعارف می‌کردند و تا آن‌ها از خوردن دست نمی‌کشیدند، پیامبر از سر سفره کنار نمی‌رفتند. در هنگام غذا خوردن نیز به چهره دیگران کمتر نگاه‌ می‌کردند.

● پیامبر در خانواده

همسرانشان را دوست‌ می‌داشتند و نسبت به آن‌ها با غیرت بودند.

برای رعایت عدالت هر شب را به یکی از همسران اختصاص می‌دادند و این سنت حتی در روز‌های بیماری نیز ادامه داشت.

هر روز صبح به سر فرزندان و نوه‌هایشان دست می‌کشیدند و ایشان را می‌بوسیدند.

وقتشان را سه قسمت کرده بودند که بخشی مال اهل خانه بود.

هرگاه دچار فقر می‌شدند با اعضای خانواده به نماز می‌ایستادند.

در کار خانه کمک می‌کردند و مثلا همواره خودشان گوشت خرد می‌کردند.

برای فرزندان و نوه‌ها کنیه قرار می‌دادند تا کسی آن‌ها را با لقبی زشت صدا نکند.

وقتی برای ایشان عطر هدیه‌ می‌آوردند ابتدا آن را به همسرانشان می‌دادند.

وقتی خبر تولد دختری را به ایشان می‌دادند خوشحال می‌شدند و می‌فرمودند: «گلی زیباست که من آن را می‌بویم و خدا روزی‌اش را می‌دهد.»

اگر خیر و نیکی به ایشان می‌رسید ابتدا آن را با خانواده قسمت می‌کردند.

برای تهیه معاش خانه، خودشان به بازار می‌رفتند و هنگام ورود به خانه هدیه داشتند و در دادن هدیه دخترها را بر پسر‌ها اولویت می‌دادند.

هرگز به همسرانشان ناسزا نگفتند و اگر از دست آن‌ها می‌رنجیدند سکوت می‌کردند.

● خوابیدن پیامبر

بستر خواب ایشان دو جور بود. یا روی حصیر می‌خوابیدند و یا عبای خودشان را زیرشان می‌انداختند.

روی بستر دو لایه و نرم نمی‌خوابیدند زیرا ایشان را از شب زنده‌داری باز می‌داشت.

بالش ایشان از جنس پوست و از لیف خرما پر شده بود.

قبل از خواب وضو می‌گرفتند و دو رکعت نماز می‌خواندند و تعدادی از سوره‌های قرآن را تلاوت می‌کردند.

یا روی پشت و یا به پهلوی راست می‌خوابیدند و دست خود را زیر گونه می‌گذاشتند.

به محض بیدار شدن از خواب سجده می‌کردند.

قبل از خواب و پس از بیدار شدن مسواک می‌زدند.

ایشان تنها نمی‌خوابیدند و از این کار نهی می‌کردند.

تنها خوابی که در طول روز داشتند خواب قیلوله (چرت کوتاه قبل از اذان ظهر) بود.

● لباس پیامبر

بیشتر وقت‌ها لباس پنبه‌ای می‌پوشیدند و اگر ضرورتی وجود نداشت از پوشیدن لباس پشمی و مویی پرهیز می‌کردند.

رنگ مشکی را فقط برای سه مدل لباس دوست داشتند؛ برای عمامه، کفش و عبا

رنگ بیشتر لباس‌های ایشان سفید بود، البته گاهی در مناسبت‌های مختلف رنگ سبز می‌پوشیدند و در منزل نیز لباس زرد رنگ به تن می‌کردند. برای امور حکومتی و فرمان‌های مهم هم عمامه‌ای مشکی به نام «سحاب» بر سر می‌گذاشتند.

قبل از اینکه لباس نویی را بپوشند، لباس کهنه‌ را به فقیری انفاق می‌کردند و گاهی نیز لباس نو را به فقیر می‌دادند.

در خانه و هنگام نماز شب، لباسی گشاد و ملحفه‌ای مانند داشتند که با آن استراحت و شب زنده‌داری می‌کردند.

روپوشی داشتند که با زعفران رنگ شده بود و بوی بسیار خوشی داشت، آن را کنار خانواده‌شان می‌پوشیدند.

لباس‌های ایشان در عین سادگی، زیبا و تمیز بود.

● رفتار اجتماعی-حکومتی پیامبر

بزرگ هر قوم را گرامی می‌داشتند و او را به ریاست همان قوم منصوب می‌کردند.

در هنگام دیدن افراد چه کودک و چه بزرگ ابتدا سلام می‌کردند.

در هنگام دیدار مصافحه و اقدام به دست دادن می‌کردند و صبر می‌کردند تا طرف مقابل دستش را بکشد.

هرگز در امورات دنیایی با مردم منازعه نکردند و به خاطر آن‌ ناراحت نشدند.

اجازه نمی‌دادند هنگام حضور ایشان کسی ملامت و یا عیبش گفته شود.

اگر سواره بودند اجازه نمی‌دادند کسی پیاده ایشان را همراهی کند مگر اینکه او را نیز سوار می‌کردند و اگر امکان این کار نبود پشت سر فرد پیاده حرکت می‌کردند.

هرگاه کسی برای ایشان چیزی آورد آن را قبول کردند حتی اگر نامرغوب‌ترین نوع خرما بود و یا پاچه گوسفندی بود.

هنگامی که برای مشورت در زمینه حکومت با اصحاب جمع می‌شدند حالت حلقه‌ای می‌نشستند طوری که جایگاه فرمانده و رئیس از بقیه متفاوت نباشد.

وقتی به کسی نگاه می‌کردند به او خیره نمی‌شدند و اگر از سخنش ناخشنود می‌شدند سکوت می‌کردند.

اگر با کسی در یک‌جا نشسته بودند تا فرد مقابل برنمی‌خاست ایشان نیز بلند نمی‌شدند.

برای مهمان‌هایشان بالشتکی آماده کرده بودند که حتما مهمان را روی آن می‌نشاندند.

هرگاه وارد مکانی می‌شدند در نزدیک‌ترین جای ممکن به در می‌نشستند و از اینکه مردم پیش پایشان بلند شوند اکراه داشتند.

اگر یکی از اصحاب ناراحت بود با او شوخی می‌کردند تا حالتش عوض شود.

اگر کسی از یاران برای مدتی غایب می‌شد از حال او می‌پرسیدند و در صدد رفع مشکلش بر می‌آمدند.

مهمانانشان را تا دم در بدرقه می‌کردند.

اگر کسی نزد ایشان دروغ می‌گفت با تبسم می‌گفتند: «فلانی یک حرفی را می‌زند!»

هرگاه کسی از ایشان چیزی درخواست می‌کرد فورا او را اجابت می‌کردند و اگر نمی‌توانستند «نه» نمی‌گفتند.

● پیامبر و عبادت

در همه حال قرآن تلاوت می‌فرمودند، بیشتر اوقات ایستاده و گاهی نیز نشسته.

پیامبر قرآن را با قرائت و صوت زیبا می‌خواندند و هرگاه آیه ۶۱ سوره یونس را می‌خواندند به شدت می‌گریستند.

وقتی به نماز شب می‌ایستادند صدای گریه‌شان مانند صدای دیگ جوشان بود.

اگر هوا بارانی و یا گرمای هوا شدید بود ایشان نمازها را کوتاه می‌کردند و نماز‌های ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم می‌خواندند.

هنگامی که وقت نماز می‌رسید طوری برای این کار اشتیاق داشتند که انگار کس دیگری را نمی‌شناختند.

بارها از ایشان شنیده شد که صفوف نماز باید منظم باشد تا در دلهای مؤمنان اختلاف نیفتد.

پیامبر از هر نماز تا نماز دیگر انتظار می‌کشیدند و در هنگام شنیدن صوت اذان خوشحال می‌شدند.

در ماه‌های رجب و شعبان بیشترین میزان روزه مستحبی را می‌گرفتند.

پیامبر در ماه رمضان از همسران خود خداحافظی می‌کردند و شب‌ها را به‌طور کامل به عبادت می‌پرداختند.

زمان اعتکاف پیامبر دهه سوم ماه مبارک رمضان بود.

نویسنده: حامد نادری‌راد

تصویرسازی: سید مصطفی حسینی