چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اعتیاد بستر ساز طلاق


اعتیاد بستر ساز طلاق

کنکاشی در آسیب اجتماعی طلاق

از کنار خبر آمار طلاق نمی توان بی تفاوت گذشت به ویژه وقتی که بیشترین میزان طلاق ثبت شده برای مردان به گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال و ۲۰ تا ۲۴ سال برای زنان باز می گردد، در حالی که اغلب هنوز فرصت زندگی زیر یک سقف را تجربه نکرده اند باید شناسنامه شان ممهور به حکم طلاق شود.

این عبارات مکمل این اظهار نظر مدیر کل آمار سازمان ثبت احوال کشور است که معتقد است علیرغم اینکه با افزایش جمعیت گروه های در معرض ازدواج روبرو بوده ایم، اما روند ازدواج هم در کشور چشمگیر نبوده است.

بررسی پیرامون چرایی طلاق و تاثیر علل مطرح بر این آسیب اجتماعی موضوعی است که این گزارش بدان می پردازد.

طلاق در فرهنگ فارسی رها کردن، جدا شدن، از هم گسیختن یک خانواده و پایان دادن به زندگی مشترک زن و شوهر تعبیر می شود.

مفهومی که تا چند سال پیش شاید در فرهنگ ما ایرانیان به تابویی شباهت داشت که تلفظ آن هم رعب آور بود چه برسد به انجام آن.

خبر جدایی فلان زن و شوهر چنان رعشه بر اندام خانواده ها می انداخت که اعلام خبر آن هم دشوار و از ترس پخش شدن میان مردم از گوش خاله زنک ها دور و مخفی می ماند.

اما آیا امروز این مفهوم به سیاق خود باقی مانده است؟ یا طلاق امری عادی و مثل فرهنگ پذیری های امروزی مان که خیلی زود با بدی ها اخت می شویم دیگر حلال ترین منفور خداوند نیست؟!

● در دادگاه های خانواده چه خبر است؟

آمار طلاق طی ماه های اخیر گویای چنین حکایتی است.

دختر و پسری که با وجود همه دردسرها و زحمات طاقت فرسایی که می باید برای تشکیل یک زندگی مشترک متحمل شوند تنها دلخوش به یکی شدن و با هم بودن به نداری هایشان قناعت می کنند تا با یک کف دست توکل به حق و یک مشت امید به آینده، راهی مسیر سرنوشت شوند.

اما گویا سرنوشت مسیر دیگری برایشان رقم زده و آن دوری و فراق از همه آرزوهایی است که روزی در لحظات دو نفره ترسیم می شد حال به جدایی می اندیشند و میان شعبات دادگاه خانواده در راهروها تصمیم خودسرانه شان را مصمم تر جستجو می کنند.

ابوالفضل و اکرم نمونه ای از صدها زوجی هستند که بعد از هشت ماه عقد رسمی بدون اینکه زندگی در خانه مشترکشان را تجربه کنند سروکارشان به دادگاه خانواده افتاده است.

«ابوالفضل» بی مهری و کم توجهی همسرش را بهانه درخواست طلاق عنوان می کند هرچند اکرم هم بی میل به جدا شدن نیست اما نمی تواند در مقابل خواسته قلبی اش هم بایستد و به یک عمر زندگی با فردی که هیچ علاقه ای به او ندارد، تن بدهد.

اکرم که فقط ۱۸ سال از عمرش می گذرد و گریه و ناراحتی اش از چنین سرنوشتی مجال صحبت کردن به او نمی دهد، اصرار خانواده به ازدواج با ابوالفضل و کودک فرض کردن او را علت به وجود آمدن چنین مشکلی می داند و حالا او مانده با مهر طلاق بر زندگی ای که هنوز فرصتی برای تجربه کردنش نداشته است.

ابوالفضل ۳۰ ساله پس از کمی صحبت کردن از ماجرای دیگری پرده برمی دارد و آن علاقه همسرش به خواستگار قبلی اش است که مدتی است با وی تماس تلفنی و ملاقات داشته تا اینکه همسرش از این موضوع مطلع شده و حال از مخفی کردن چنین موضوعی ناراحت و قصد جدایی دارد.

● ساختمان پزشک قانونی و نزاع زوجین

فرشته هم که در پزشک قانونی منتظر معاینه پزشکی است از کبودی بدنش ناشی از کتک هایی می گوید که دو سال است تحمل می کند اما تاکنون دم نزده است.

وی نیز دخالت خانواده همسرش را علت دعوا و نزاع هایی می داند که اغلب روزهای سال با شوهرش دارد.

فرشته به گزارشگر کیهان می گوید: وابستگی همسرم شهرام به مادرش به جایی رسیده که تمام حقوقش را سر ماه به او تحویل می دهد و من باید برای مخارج خانه و تهیه مایحتاج زندگی از مادرشوهرم پول بگیرم. زندگی با خانواده شوهر و دخالت های نابجای آنها حتی در خصوصی ترین موارد هم آزار دهنده است اما همسرم مانند بچه ها به مادرش وابسته است و حاضر نیست حتی یک روز از او جدا شود.

سهیلا هم از شوهر معتادش می گوید که بارها ترک کرده اما باز هم اعتیاد نتوانسته او را پایبند زن و فرزندش کند.

همسر وی هم که کارمند یکی از ادارات دولتی بوده است بیکاری اش را علت فشارهای زندگی و معتاد شدن می داند به خبرنگار سرویس گزارش کیهان می گوید: اگر شغلم را از دست نمی دادم زندگی ام به این مرحله نمی رسید که با دو بچه ۴ و ۱۲ ساله از زنم جدا شوم اما چه کار کنم که شغل جدیدم هم نتوانست مرا از مواد مخدر جدا کند! من هنوز آنها را دوست دارم و حاضر به جدایی نیستم.

بی توجهی به هزینه های زندگی، اهمیت ندادن به فرزندان، بدخلقی و خشونت به خانواده تنها برخی از آسیب های اعتیاد است که زندگی های مشترک زیادی را به ورطه نابودی کشیده است. موضوعی که سهیلا زنی که قصد جدایی از همسر معتادش را دارد بیان می کند.

وی در همین رابطه می گوید: آزار دادن و کتک زدن بچه ها هنگامی که عصبانی می شود و تعادل روحی خود را ازدست می دهد هم غیرقابل تحمل است. پسر بزرگترم بار قبلی بدلیل امتناع از خریدن سیگار برای پدر معتادش حسابی کتک خورد و پایش آسیب دید. دیروز هم خودم برای اینکه خرجی می خواستم با شوهرم دعوایم شد که حسابی از او کتک خوردم و امروز برای معاینه کبودی زیر چشم و احتمالا پارگی مویرگ های چشم چپم مراجعه کرده ام و با تایید پزشک حتما طلاقم را خواهم گرفت.

وی می گوید: دیگر نمی توانیم پیش همسایه ها سربلند کنیم. اقوام و فامیل هم به خانه مان نمی آیند چون اعتیاد همسرم همه آنها را فراری داده است. از طرفی هم حس ترحم اقوام نسبت به من و فرزندانم آنقدر آزار دهنده است که تصمیم گرفتم بالاخره از همسرم جدا شوم. چون با جدایی از او حداقل می توانم فرزندانم را از بدآموزی های اعتیاد پدرشان دور نگه دارم.

● حکم هایی که برای جدایی صادر می شوند

گذشته از شرح حال برخی از زوجینی که با دلایل هر چند منطقی ترجیح می دهند پیه مطلقه شدن را به تنشان بمالند، عده ای هم هستند که در ظاهر مشکلاتی دارند اما عمدتا قابل حل شدن است به همین دلیل زمان بررسی پرونده شان به ماه های آتی واگذار می شود تا شاید طرفین به زندگی گذشته خود برگردند و مجدد زندگی شان را از سر گیرند.

مریم یوسفی عضو هیات علمی و مدرس جامعه شناسی در دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان می گوید: اغلب مواردی که خود مردم به آن حکم طلاق می دهند و برای جدایی به دادگاه می روند اگر درست و دقیق بررسی شود قابل حل شدن است. در حالی که برخی ندانم کاری ها و لجاجت و مشورت های نابجای برخی خانواده ها، زوج های جوان را محکوم به جدایی می کند.

وی در توضیح بیشتر به واکاوی پرونده های فوق می پردازد و می گوید: ابوالفضل بی مهری و کم توجهی همسرش را بهانه درخواست طلاق عنوان می کند در حالی که همسرش واقعا به شخص دیگری علاقه مند است. به حتم تحقیقات بیشتر توسط خانواده ها می تواند بروز چنین مشکلاتی را به صفر برساند اما ابوالفضل احتمالا تحقیقی نداشته تا از علاقه آن دو مطلع شود. همینطور اصرار خانواده اکرم به ازدواج با ابوالفضل بخش دیگر ماجرا است.

این استاد دانشگاه ادامه می دهد: با وجودی که آنها از علاقه اش به خواستگار قبلی او آگاهند اما همچنان او را کودکی می دانند که نمی تواند برای آینده اش تصمیم درستی بگیرد در حالی که همین کودک! می داند چطور عاشق شود و چگونه عشقش را به شخص قبلی حفظ کند و همچنان روی خواسته هایش تاکید کند.

وی در تحلیل پرونده فرشته که دو سال سخت ترین زندگی را نزد خانواده همسرش تحمل کرده است معتقد است: وابستگی شهرام به مادرش همانطور که فرشته مدعی است حتی یک روز هم بدون او نمی تواند زندگی کند، موضوعی نیست که فرشته پیش از ازدواج متوجه نشده باشد اما مورد سهل انگاری او قرار گرفته است. کمک گرفتن از بزرگان فامیل، بدست آوردن دل خانواده همسر و پرهیز از جدال یا خودداری از اقدام فوری برای جدایی محل زندگی همه مهارت هایی است که این خانم می تواند انجام دهد و به مرور شاهد بهبود وضعیت خواهد بود.

رجوع به مشاوران زبده و رعایت دقیق همه توصیه های آنها که تماما مهارت های ارتباطی و کلامی و روش هایی برای بهبود وضعیت زندگی است روش مناسبی که در دادگاه خانواده نیز مکرر تاکید می شود.

مساله دیگری که جوانها و زوج های جوان باید بدانند و عمل کنند، احترام به بزرگترهای خانواده و استفاده از تجربیات آنان است. اشتباه زوج های جوان در روزگار ما این است که با رفتارهای عجولانه و قضاوت های احساسی بزرگترهای خود را زیر سوال برده و دلسوزی های بجای آنان را لوث می کنند.

● علل طلاق و افزایش آمارها

اعتیاد، بی کاری، ناتوانی جنسی، درآمد پایین و عدم پرداخت نفقه از سوی شوهر علت اصلی درخواست های طلاق در دادگاه های خانواده است که متاسفانه پس از دو تا چهار سال زندگی مشترک میان زوجین و بیشتر توسط زوجه اقدام می شود.

البته بنابر اظهارات سید مطهر علوی وکیل پایه یک دادگستری در استان گیلان شفاف نبودن آمار پرونده های خانوادگی اعم از طلاق، مهریه و نفقه از مهمترین چالش های اجتماعی و حقوقی است که دستگاه های فرهنگی و رسانه ها و خانواده با در دست داشتن آمار دقیق و صحیح بهتر می توانند برای پیشگیری از ازدواج های ناموفق برنامه ریزی و اقدام کنند.

دکتر حسین باهر استاد دانشگاه معتقد است: نه فقط در سنین پایین و ابتدایی زندگی مشترک بلکه نرخ طلاق در سنین بالا هم وجود دارد.

وی در این زمینه به گزارشگر کیهان می گوید: برخی از زوجین پس از چندین سال زندگی مشترک تقاضای طلاق می کنند و مشاوره های صورت گرفته نشان می دهد دو گروه طلاق ها در کشور وجود دارد؛ طلاق در سنین بالا و دیگری طلاق قدرت.

دکتر باهر در توضیح این سخنانش اضافه می کند: تعدادی بسیار اندک از زوجین هستند که بعد از گذشت چندین سال از زندگی مشترک به دلیل برخی مشکلات اقتصادی، دیدن فیلم های خارجی ، وسوسه های محیطی و غیره تحمل یکدیگر را نداشته و درخواست طلاق می کنند.

وی توصیه می کند: تاسیس شورای عالی بررسی مفاسد اجتماعی به منظور بررسی علل مفاسد برای برخورد و حتی جلوگیری از بروز خواسته های غیراخلاقی در زوجین می تواند حد و مرز عفاف را مشخص و از افزایش چنین طلاق هایی بکاهد.

این جامعه شناس همچنین ادامه می دهد: در گروه قدرت بیشتر زنان جوان متقاضی طلاق هستند اما در جداییهای سنین بالا مردان تقاضای طلاق می کنند. طلاق قدرت مربوط به جدایی زوجینی است که چند سال با یکدیگر دوست بوده و زندگی آنها تنها پس از چند ماه به شکست منجر شده است البته این نوع آشنایی ها اغلب از خیابان ها آغاز می شود که با درگیری عواطف جوانان ازدواج می کنند اما بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه می رسند که قادر به ادامه زندگی مشترک نیستند.

البته دلایل دیگری اعم از اعتیاد، بالارفتن سطح توقعات و کم رنگ شدن ایمان نیز وجود دارد که منجر به طلاق می شود.

چگونه عواطف را کنترل کنیم؟

چطور ابراز علاقه کنیم؟

چگونه با یک فرد دیگر و با نظرات متفاوت او زیر یک سقف زندکی کنیم؟

چرا باید انسان ها را به همان شکل که هستند بپذیریم؟

چگونه خود را به جای دیگران بگذاریم و با جابجایی ایجاد شده تحلیل بهتری از رفتار دیگران داشته باشیم؟

چرا باید اشتباهات شخصی مان را بپذیریم و جرات عذرخواهی داشته باشیم و تا چه میزان با این موضوع آشنا هستیم و درصدد اجرایش برآمده ایم؟

پاسخ به این سوالات توانایی خاصی با عنوان مهارت های زندگی است که ناآگاهی از آن اعتیاد، تنهایی و طلاق و دیگر آسیب های اجتماعی را رقم خواهد زد.

از نظر جامعه شناسان، طلاق جزء آسیب های اجتماعی تلقی می شود اما آنها همیشه طلاق را محصول جامعه نمی دانند بلکه عوامل دیگری را در این زمینه موثر می دانند که از آن جمله

می توان به روحیه و توانایی خود اشخاص در رفع مشکلات اشاره کرد.

وقتی رابطه زوجین امکان استمرار ندارد و آرامش، محبت و احترام جای خود را به نزاع، خصومت و برخوردهای نامناسب می دهد، در نتیجه جو متشنجی در خانواده حاکم می شود که زمینه رشد افراد خانواده را سلب می کند و در این بزنگاه طلاق به عنوان آخرین راه حل پیشنهادی مطرح می شود.

● اعتیاد محصول بی اطلاعی از مهارت ها

با پرداختن به علل معنوی و خلاء های دینی همچنین ضرورت آموزش مهارت های زندگی بهتر است یکی از حلقه های مفقوده اصلی خوشبختی و سعادت در زندگی را بررسی کرد.

می گوید وقتی بیکارم و شغلی پیدا نمی کنم باید چه کار می کردم؟ خب اعتیاد بهترین! وسیله ای بود که بتوانم در مقابل داد و فریاد همسر از نداشتن خرجی خانه رها شوم.

این اظهارات جوان ۳۰ ساله ای است که به تازگی از همسرش جدا شده و اعتیاد را نه تنها عامل طلاق بلکه مسبب دیگر مشکلات از جمله بیماری و مصائب دیگری عنوان می کند.

به اعتقاد دکتر غلامرضا علیزاده جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه در گفت و گو با گزارشگر کیهان در صورتی که جوانان با مهارت های زندگی آشنا باشند کمتر به این دام خواهند افتاد.

وی می گوید: وقتی می آموزیم چگونه عواطف را کنترل کنیم و چطوردر مقابل شرایط دشوار زندگی بایستیم و راه حل منطقی و عقلایی پیدا کنیم هرگز با بوجود آوردن یک مشکل بزرگتر سعی نمی کنیم صورت مساله قبلی را پاک کنیم.

قبول اشتباهات و جرات عذرخواهی و تعهد به عدم تکرار آن مرحله دیگر است. اگر جوانان را به این رفتارها عادت دهیم مشکلی ایجاد نمی شود.

همانطور که دکتر حسین باهر جامعه شناس هم اظهار می دارد: اعتیاد با وارد شدن به زندگی، به دو دلیل خانواده را از هم می پاشد: اول پرستیژ خانواده را از هم می پاشد چون همسر و اعضای دیگر خانواده حاضر به پذیرش آن نیستند و از طرف اقوام و فامیل مورد سرزنش قرار می گیرند.

دلیل دیگر بالا رفتن مخارج و هزینه ها است که حتی در خانواده های متمول هم رفته رفته توان مالی کاهش یافته و فقر می تواند مفاسد اجتماعی پدید آورد.

● همسرانی که همفکر نیستند

وقتی علی، کارمند یکی از ادارات خصوصی همه هم و غم خود را یافتن همسری پول دار عنوان می کند تنها به این بهانه که بتواند در گرفتاری های مالی زندگی کمک خرجش باشد و یا سمیه با مدرک تحصیلی پایین خود در انتظار شاهزاده ای با مدرک تحصیلی عالیه است و همه معیارهایش را در انتخاب چنین زوجی خلاصه می کند بدون توجه به اخلاق و دیگر معیارها، نیاز به فرهنگ سازی دوچندان می شود تا عواقب چنین معیارهایی به جوانان شناسانده شود.

هرچند جوانان زیادی هم هستند که صرفا مهریه های بالا، ظاهر مناسب، میزان درآمد و توقعات زیاد از طرفین برای تشکیل مراسم عروسی و جهیزیه و در کل خواسته های مادی را به کناری گذاشته و تنها توقع خود را از شخص مقابل و خانواده او در اخلاقیات، وفاداری، معنویت و توجه به ارزش های معنوی در کنار حداقل توانایی مادی برای تشکیل یک زندگی مناسب خلاصه می کنند.

اما یکی از بزرگترین عللی که می تواند زمینه ساز بروز اختلافات میان زوجین شود و در نهایت منجر به طلاق گردد عدم همکاری زن و مرد و عدم همفکری آن ها در جنبه های مادی و معنوی است که البته این را هم می توان نشانه ای از بی اطلاعی نسبت به مهارت ها دانست.

در واقع مساعدت فکری نیاز ضروری در این فرض تلقی می شود و بی تردید زندگی اجتماعی برای سلامت، دوام و آرامش به روابط خاصی نیاز دارد که بی توجهی به آن سستی و متلاشی شدن را در پی خواهد داشت.

ایثار، صبر، تحمل، رعایت حقوق افراد و احترام همه مولفه های اصول اخلاقی هستند و جامعه ای که اخلاقی تر باشد با هنجار و آسیب های اجتماعی برخورد مناسب تر و خانواده های مستحکم تری خواهد داشت.

به همین دلیل است که دکتر محمد مهدی گلمکانی مدیر کل دفتر سلامت شهرداری تهران جامعه ای را پیشرفته می داند که آگاه تر و اخلاقی تر باشد.

به تاکید وی زمانی که بسیاری از اصول اخلاقی مانند صداقت در جامعه نهادینه شود اگر فردی به خواستگاری می رود صادقانه برخورد خواهد کرد.

به طور حتم و به اعتقاد وی، یکی از دلایلی که بحث طلاق را جدی تر می کند همین بی توجهی به ارزش های اجتماعی و معنوی و گرایش به سمت مدرنیته و تمایل برخی به مادیات، مصلحت گرایی فردی، سودجویی و ابزار گرایی و در یک جمله فراموشی اعتقادات معنوی است.

منزوی شدن ارزش های دینی حین انتخاب زوج در برخی جوانان عامل مهمی در متلاشی شدن آن خانواده است.

● مهارت های زندگی یک خلأ جدی

در صورت وجود فضای اخلاقی در خانواده تعامل مثبت میان زوج ها ارتقا پیدا می کند و بسیاری از مشکلات نیز حل خواهد شد .

در کلان شهرهای ایران مانند تهران با توجه به تحریک پذیری جوانان از محیط پیرامون، نیاز به آموزش مهارت های زندگی شدیدا احساس می شود .

ضریب نفوذ شبکه های ماهواره ای در بین خانواده ها، افزایش نفوذ اینترنت، فضای

اس ام اس و تلفن همراه این ضرورت را ایجاب می کند تا اطلاعات صحیح در مورد شناخت جنس مخالف از طریق مربیان مجرب و از مجاری صحیح داده شود.

● دکتر غلامرضا علیزاده یکی از مهمترین

راه های جلوگیری از طلاق را آموختن مهارت های زندگی به جوانان به ویژه افرادی که در سنین ازدواج قرار دارند، عنوان می کند.

وی در گفت و گو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان می گوید: در ایران همه تلاش مسئولان برای تربیت نسلی اندیشمند و متخصص است اما بیش از پیش باید از ضروری ترین آموزش ها یعنی آشنایی با اولین مهارت های زندگی آگاه شوند. تعدادی از جوانان هنوز حدود توقع از زوج خود را نمی دانند و تصور می کنند می توانند از طریق ازدواج به رویاهایی که دارند جامه عمل بپوشانند اما این چشم انداز غیر واقع بینانه بعد از ازدواج به روی جوانان گشوده می شود و پس از مدتی درک می کنند با ازدواج مشکل حل نمی شود چون نه تنها رویاها تحقق نیافته بلکه هزاران مشکل دیگر به روی آنها نمود پیدا می کند.

دکتر علیزاده ضمن توضیح این موضوع که جوانان چون مهارت های زندگی را نیاموخته اند، روحیه شکست رویاها در آنها ایجاد نشده است، می گوید: برخی آمادگی برخورد با مشکلات را نیز ندارند پس راه های برون رفت از مشکلات را در طلاق جستجو می کنند. پس زیر ساخت های طلاق در کلان شهرها عمدتا اقتصادی نیست بلکه مهارت های اجتماعی و زندگی هنوز به عده ای از جوانان در سن ازدواج آموخته نشده است. مانند کسی که شنا بلد نیست و او را به استخر بیاندازیم مدتی دست و پا می زند و چون شنا نمی داند مجبوریم برای نجات، او را بیرون بکشیم .

● مهارت هایی که باید آموزش داد

به نظر می رسد در جامعه عوامل جامعه پذیر، آژانس های تربیتی اجتماعی اعم از مدرسه و دانشگاه تا چندی پیش افراد را برای ایفای نقش های همسری تربیت نمی کردند اما چندی است این مراکز به همراه خانواده عهده دار آموزش مهارت های زندگی به جوانان و زوج هایی شده اند که تشنه مهارت آموزی اخلاقی و رفتاری در رفع مشکلات زندگی مشترک هستند اما میزان کارایی این اقدامات از آنجا که در آغاز راه است مورد انتقاد قرار دارد.

محسن زنگنه مدیر سازمان ملی جوانان استان تهران آموزش مهارت های زندگی برای جلوگیری از طلاق را مغفول می داند و در این خصوص تصریح می کند: با توجه به افزایش سیستم های ارتباطی، فضاهای اجتماعی، سطح آگاهی های نوجوانان و جوانان همچنین پایین آمدن سن بلوغ در نوجوانان باید مباحثی پیرامون ازدواج، انتخاب همسر و قبل از آن مسایلی در رابطه با دوستی های دختر و پسر به نوجوانان ارایه شود.

آشنا کردن نوجوانان با مباحث و مشاوره های مربوط به انتخاب همسر و ازدواج همواره از سوی برخی جامعه شناسان مورد بحث بوده است.

دکتر مجید ابهری متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی آغاز آموزش این مهارت ها را برای تاثیر بهتر بر استحکام خانواده ها از دوره دبیرستان می داند که در وهله نخست باید نسبت به انتخاب صحیح شریک زندگی جوانان را آگاه کرد سپس دختران و پسران را از زیان های دوستی خیابانی، اینترنتی و غیره آشنا ساخت.

اما زنگنه برخی آموزش ها را مناسب دوران دبیرستان نمی داند و معتقد است: اگر بعضی آموزش ها زودتر از موعد مقرر ارایه شود باعث بروز آسیب هایی می شود. به عنوان مثال ملاک های همسر مناسب با آداب خواستگاری مباحثی است که باید در همان سنینی که فرد تصمیم به تشکیل خانواده دارد آموزش داده شود، چرا که با گذر زمان و تغییر شرایط فایده و تاثیرگذاری خود را از دست خواهد داد.

در بندهایی از قانون تسهیل ازدواج که در گذشته به تصویب رسیده است، قانونگذار پیرامون مباحث آموزش مهارت های زندگی برای سازمان هایی مانند آموزش و پرورش و وزارت علوم وظایفی تعیین کرده است که انتظار می رود مباحث ارایه شده در سیستم آموزشی کشور مهارت افزا باشد و اگر ما نتوانیم مهارت های درست زندگی که ازدواج یکی از آنها است را به فرد آموزش دهیم با مشکل روبه رو خواهیم شد.

اما حامد نظرنیا مدیر سازمان ملی جوانان استان لرستان اجرای این برنامه ها را از سوی سازمان ملی جوانان مورد تاکید قرار می دهد که در دو محور اشتغال و ازدواج مهارت آموزی می شود.

وی در گفت و گو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان می گوید: ایجاد کارگاه های آموزشی با حضور اساتید برجسته، مهارت آموزی ارتباط، تشویق به آغاز زندگی مشترک ساده و تعیین مهریه های کم همچنین آموزش مهارت های زندگی برای انتخاب و زندگی مشترک از جمله اقداماتی است که از سوی سازمان انجام شده و آمار زیادی از طلاق را در استان کاهش داده است. امیدوارم این اقدام بتواند در تمامی استان ها انجام شود و مسبب رفع مشکل ازدواج و باعث استحکام پیوند زندگی های مشترک شود.

پریسا جلالی