پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
هویت فلسفه اسلامی
هویت فلسفه اسلامی در دو ساحت امكان و تحقق، پرسش اصلی نوشتار است. دربارة هویت فلسفه اسلامی، دو دیدگاه كلان ایجابی و سلبی را مطرح ساختهاند. پیشینه تاریخی این مسأله به فرهنگ مسیحیت بر میگردد؛ امّا نگارنده، ضمن بیان امكان فلسفه اسلامی، به تبیین و تحلیل شش رویكرد در باب تحقّق اسلامیت فلسفه پرداخته است. هویت فلسفه اسلامی در پرتو فرهنگ و تمدن اسلامی، جهتگیری، طرح مسأله، ابداع استدلال و رفع اشتباه در مقام اثبات و رویكرد مفهوم بلامصداق و بیهویتی فلسفه اسلامی در مقام نفی بیان شده است. هویت فلسفه اسلامی در پرتو اسلام جامعنگر نظریه برگزیدة مؤلف است.
واژگان كلیدی: هویت فلسفه اسلامی، امكان فلسفه اسلامی، تحقق فلسفه اسلامی، آموزه های اسلام، عقل.
درآمد سخن
فلسفه اسلامی، بستر تاریخی قدیم و استواری را سپری كرده است و جا دارد با نگاهی معرفت شناسانه به وصف و تبیین و ارزیابی درجه دوم آن پرداخت و به عبارت دیگر ، برای دستیابی به پاسخهای معرفت شناسانه ، فلسفه فلسفه اسلامی یا فلسفة پژوهی در حوزة مكاتب فلسفه اسلامی ضرورت مییابد. پرسشهایی مانند چیستی فلسفه اسلامی ، روش شناسی، ترابط آن با سایر علوم و معارف ، تبیین گزارههای فلسفی ، آسیب شناسی، كشف ساختار فلسفه ، مقایسة گرایش ها و رویكردهای گوناگون و جایگاه فلسفه اسلامی ، مقایسة روش و ساختاری با فلسفههای غرب و كاركردهای فلسفة اسلامی، نمونهای از این نگرش معرفت شناسانه است . پارهای از پرسشهای اساسی در حوزة پیشگفته این است كه فلسفة اسلامی در مقابل فلسفههای غربی چه جایگاهی دارد و آیا مطلب مهمّی برای دنیای امروز و انسان معاصر دارد؟ گرهی ازنیازهای بشری باز میكند یا این كه فلسفة اسلامی گرفتار كهنگی و مرور زمان و عتیقه ای و موزه ای شده است ؟ آیا فلسفه به صورت فكر ارزشمند میتواند موزهای شود و زندگی و بالندگی اش را از دست بدهد و آیا قدمتش ، ارزش آن را نمیكاهد؟ پرسش مهمّ دیگری كه در این نوشتار دنبال می شود ، پرسش از هویت و ماهیت فلسفه اسلامی است. متفكران اسلامی و غربی پرسیده اند: آیا اسلام هم فلسفه دارد و آیا اصولاً فلسفه اسلامی ، مفهومی معنا دار است یا مفهومی بدون مصداق است ؟ به عبارت دیگر ، آیا فلسفه اسلامی، امكان پذیر است ؟ آیا فلسفه اسلامی ، وجود دارد ؟ دربارة هویت و فلسفه اسلامی ، دو دیدگاه كلان ایجابی و سلبی را مطرح ساخته اند . عده ای ، چنین فلسفه ای را اثبات، و گروهی انكار كردهاند.
امكان فلسفه اسلامی
یكی از پرسش های مربوط به هویت فلسفة اسلامی به امكان آمیختگی فلسفه با اسلام و نقش و كاركرد آموزه های اسلامی در مقام گرد آوری و داوری دستاوردهای فلسفی برمیگردد. برخی از پژوهشگران حكمت اسلامی با تقسیم بندی فلسفه اسلامی به مدل اخص و اعم، فلسفه اسلامی را ممكن دانستهاند . فلسفه اسلامی اخص برگرفته از متون دینی و فلسفه اسلامی اعم عبارت از آرا و دیدگاه های حكیمان و فیلسوفان مسلمان است. فلسفه اسلامی اخص، به خودی خود، وصف اسلامیت را دارد؛ زیرا خاستگاه آن متون اسلامی (نه گفتار فیلسوفان) است؛ البته به دلیل دخالت استنباط در تحقیق و تفسیر و برداشت آن، خلوص و ناب بودن آن نسبی است و فقط خالص بودنش در اندیشة صاحبان معصوم تحقق دارد. نهادهای فلسفة اسلامی اخص، همان متون دینی و آیات قرآن و احادیثند. آیات قرآن به محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقیّد، نص و ظاهر، مجمل و مبیّن و احادیث از لحاظ سند ، به متواتر و واحد ( صحیح، حسن، موثق، ضعیف، قوی) و از لحاظ دلالت به نص و ظاهر و مجمل، و از لحاظ قرینه به خبر محفوف به قرائن و خالی از قرینه تقسیم پذیرند.بی اعتبار خواندن ظنّ و اختصاص حجیت به قطع و یقین باعث می شود كه از میان متون دینی فقط متون یقین زا در فلسفة اسلامی اخص اعتبار داشته باشد؛ یعنی متون قطعی السند مانند قرآن و خبر متواتر و خبر محفوف به قراین و متون قطعی الدلالة.
فلسفه اخص به چند گونه در متون دینی وجود دارد .
أ. به گونة نقدی یعنی نقد و ارزیابی آرا و نظریات گوناگون و نفی فلسفة باطل؛ این گونه، راهی برای گشودن طرح فلسفه حق به شمار میآید؛
ب. به گونة اثباتی و دریافت فلسفة حق از آیات و احادیث با ویژگی قطعیّت و خلوص؛
ج. به گونة استظهاری یعنی برداشت و دریافت از راه نشانه ها و مطلق مدارك با فقدان ویژگی قطعیت و خلوص؛
د. به گونه متدیك به معنای كشف راه های درست اندیشیدن و شیوه های كاوش در حقیقت و اصول تفكر؛ بنابراین، فلسفه، رویه و حالت نازل و بشری دین، و دین ، نهان برین و مینویی فلسفه است. به دیگر سخن، فلسفه، تفسیری بشری از محتوای دین است.
فلسفه در گوهر دین به گونه ای صحیح تر و كامل تر نهفته است و ذهن اندیشهور با ابزار منطق و دستورها و همگان های دانش به اندازه توان خود، دین را تفسیر، و فلسفة دینی و الاهی را از درونش استخراج میكند.
منظور از فلسفة اسلامی اخص، تفسیر عقلانی و مدلّلی است كه از پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است .
استخراج فلسفه از متون بر سه پایه استوار است:
۱. داده های آشكار و مستقیم متون ، چه در صورت نص یا صورت ظواهر؛
۲. تعلیل های موجود در متون كه نشان دهندة اصول و مبادی فلسفه اسلامی است؛
۳. نتیجه گیریهای موجود در متون ( عابدی شاهرودی، ۱۳۶۴: ص ۳۶ـ ۵۰).
تحقق فلسفه اسلامی
دربارة تحقق و فعلیت فلسفه اسلامی، دیدگاههای گوناگون ارائه شده است. پارهای با بهرهگیری از فلسفه دینی، فرهنگ و تمدن اسلامی، جهت گیری، تعالیم وحی ، قرآن و سنت، و جهت دهی و طرح مسأله و ابداع استدلال و رفع اشتباه ، اسلامیت فلسفه را پذیرفتند و دستة دیگری، آن را مفهوم بیمصداق یا بیهویت معرفی كردند . اكنون به پارهای از تبیین و تحلیل این رویكردها میپردازیم.
رویكرد اول: هویت فلسفه اسلامی در پرتو فرهنگ و تمدن اسلامی
بسیاری از نویسندگان و دانش پژوهان مسلمان در برابر منكران فلسفه اسلامی ضمن پذیرش رشد و بالندگی دستگاه های جهان بینی و جهان شناسی در پرتو فرهنگ و تمدن اسلامی، انطباق صددرصد جریان های فلسفی با معارف قرآنی را نپذیرفتند.
ابراهیم مدكور، محقق عرب زبان دربارة هویت فلسفه اسلامی،آن را مولود اندیشة عرب ندانسته و سهم ملتهای دیگر مانند ایرانیان و هندیان و تركها و مصریان و اندلسیها را در تكوین آن مهّم معرفی كرده است. وی بر این باور است كه تمدن اسلامی، هنگام مجد و عظمتش، هرگز سد راه علم نشد؛ بلكه آن را تأیید كرد و با فلسفه به مبارزه برنخاست و آغوش خود را برای پذیرفتن آرا و مذاهب گوناگون و متباین گشود. اسلام كه مردم را به تأمل و تدّبر و نگریستن در آسمانها و زمین دعوت می كند، چگونه ممكن است خود مانع بحث و تحقیق و آزادی فكرشود. این كه فلسفه را فلسفه عربی یا فلسفه اسلامی بخوانیم، چیزی جز جدال لفظی بیفایده نیست. این فلسفه در جو اسلامی و در كنف حمایت آن پرورش یافته و به زبان عربی نوشته شده است؛ اما نباید عنوان "عربی" این توهم را پدید آورد كه فلسفه اسلامی مولود اندیشة عنصر عرب است؛ زیرا اسلام در زیرلوای خود، ملتهای دیگر را گرد آورد و همة این ملتها در این حركت فكری سهیم هستند دربارة اسلامی بودن آن نیز نمی توان ادعا كرد كه همه،حاصل افكار مسلمانان است و بس.این ادعا هم با شواهد تاریخی مغایرت دارد؛ زیرا مسلمانان، نخستین بار از محضر درس فسطوریان و یعقوبیان و یهود و صابئین استفاده كرده اند؛ با وجود این، نامیدن این گونه مباحث به فلسفه اسلامی موجّه است؛ زیرا اسلام فقط دین نیست؛ بلكه دین و تمدن است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست