جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

سه رفیق ۳۰ ساله


سه رفیق ۳۰ ساله

بعد از مدت ها انگار شبكه یكی ها تكانی درست و حسابی به خودشان داده اند آن از صاحبدلان و «معجزه» اش و این هم از زیر تیغ و چهارشنبه شب هایی كه همه منتظر هستند ساعت ۱۰ شب بشود تا ببینند چه بلایی سر محمود و جعفر و می آید و ادامهٔ داستان به كجا می رسد

بعد از مدت‌ها انگار شبكه یكی‌ها تكانی درست و حسابی به خودشان داده‌اند. آن از صاحبدلان و «معجزه»‌اش و این هم از زیر تیغ و چهارشنبه شب‌هایی كه همه منتظر هستند ساعت ۱۰ شب بشود تا ببینند چه بلایی سر محمود و جعفر و... می‌آید و ادامهٔ داستان به كجا می‌رسد.

البته اول قرار بود این سریال، ویژهٔ ماه رمضان تولید شود، ولی به اصرار هنرمند، پخش این سریال، هفتگی شد. چون به نظر هنرمند، این قصه آن‌قدر كشش داشت و بهانه دست تماشاگر می‌داد كه لزومی نداشت هر شب روی آنتن باشد. حدس محمدرضا هنرمند كارگردان مومیایی ۳، مرد عوضی و كاكتوس‌ها در همین ابتدای راه، درست از آب درآمد.

به هر حال، كاری كه دوستان ۳۰ ساله‌ای مثل محمدرضا هنرمند ، پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا را دور هم جمع كند، معلوم است كه باید همچین غوغایی هم بكند. با بعضی از عوامل این كار، یعنی محمدعلی اسلامی (تهیه‌كننده)، علی‌اكبر محلوجیان (نویسنده) و پرهام مشیری (دستیار اول كارگردان و برنامه‌ریز) صحبت كردیم تا از ریز و درشت این سریال موفق تلویزیون، بیشتر سر در بیاوریم. گفت‌وگو با بازیگران این سریال هم ماند برای بعد.

● فیلم‌نامه، ساروج یك تولید!

به گفتهٔ علی‌اكبر محلوجیان، ساروج یك كار، نویسندهٔ آن و یا فیلم‌نامه‌ای است كه نوشته می‌شود. اگر گیج زده‌اید كه ساروج یعنی چه، خدمتتان باید عرض كنیم كه ساروج، یك جور ملات است.

«طرح و ایدهٔ اولیه برای من است. سال ۸۱ طرح آن را نوشتم. اما سال ۸۲ این قضیه جدی شد.» محلوجیان می‌گوید چون ما نویسنده‌ایم، معمولا طرح‌هایمان نوشته می‌شود.

ولی همین‌طور كنار می‌گذاریم تا مشتری برای آن پیدا شود. «اصلا فكر نمی‌كردم مشتری برای این كار پیدا شود. اما همیشه حس می‌كردم این قصه عمقی دارد كه زمانی به چشم خواهد آمد.» تا این كه فرصت آن فرا رسید.

«محمدعلی اسلامی(تهیه كننده) با توجه به تجربه‌ای كه در این عرصه دارد، جوهرهٔ اصلی این سریال را دیده و من از سال ۸۲ تا ۸۵ بر روی فیلم‌نامه كار می‌كردم.» ولی اتفاق اصلی زیر تیغ (كشته شدن جعفر) از كجا به ذهن محلوجیان رسیده است؟

«من یك مثال برای شما می‌زنم. تا حالا وقتی بیرون هستید، ندیده‌اید و یا جایی نخوانده‌اید كه مثلا یك شاگرد شوفر و یك مسافر بر سر ۵۰ تومان با هم دعوا كنند و یك دفعه یكی، دیگری را بكشد؟ اتفاقی كه ممكن است در همه جا یا حتی در خانواده‌های اطراف ما بیفتد. این، طرح و ایدهٔ اصلی من برای این سریال بود.»

محلوجیان می‌گوید درست است كه خیلی‌ها می‌گویند سوژهٔ تازه‌ای نیست اما مهم پرداخت كار است.

«البته اگر قصه را از نگاه دیگری ببینیم، قصه، ماجرای رفاقت دو دوست (اوس جعفر و اوس محمود) است. در محیط كارمندی، پشت پا زدن و زیر آب زدن، بیشتر است.ولی این قضیه میان كارگرها كمتر است. توی محیط كارگری، مرام و معرفت و رفاقت‌ها بیشتر است، چون معمولا آن‌ها آدم‌های معمولی‌تر و متوسط جامعه هستند.»

همان‌طور كه گفتیم، زیر تیغ قرار بوده در ماه مبارك رمضان پخش شود. ولی وقتی قرار شد هفتگی باشد، كار بازنویسی شد:

« با كششی كه آقای محمدرضا هنرمند در این قصه دیدند، نظر دادند كه این جذابیت داستان می‌تواند مخاطب را در ۴۵ دقیقه در هفته نیز با خود همراه كند. به خاطر پخش در ماه رمضان، هر قسمت را، ۳۰ دقیقه‌ای نوشته بودم. ولی برای پخش هفتگی باید پایان كار را برای هر قسمت ۴۵ دقیقه می‌نوشتم. به این خاطر، بازنویسی انجام شد. همراه با كارگردان بازنویسی كردیم ولی چهارچوب اصلی قصه را تغییر ندادیم.»

البته تغییراتی هم در حین كار در فیلم‌نامه رخ داد: «من شخصیت‌‌های مربوط به همهٔ بازیگرها و دیالوگ‌های آن‌ها را نوشته بودم. اما آن جلای حرفه‌ای را محمدرضا هنرمند به عنوان كارگردان بر روی كار صورت داده است و به این شكل توانسته حق مطلب را ادا كند. این قضیه حتی در پشت صحنهٔ كار و برای آن كسی كه چای به همه تعارف می‌كرد نیز وجود داشت.»

● جای فرهنگ اصلی ما خالی بود

«اواخر سال ۸۲ آقای فرجی (مدیرگروه) طرحی را برای ماه مبارك رمضان از من خواستند. من با‌ آقای محلوجیان صحبت كردم و جلسه گذاشتیم و یك طرح اولیه دادیم. دو سال و خرده‌ای روی این فیلم‌نامه، زیرنظر آقای فرجی و عسگرپور كار شد.

در واقع، فضایی كه الان در كار هست، فضایی است كه هم من هم آقای محلوجیان به آن تمایل داشتیم، یعنی فضایی ساده در زندگی سنتی؛ چیزی كه فرهنگ اصیل خودمان است.»شخصیت‌ها هم خوب با داستان جفت و جور شده‌اند و همه دست در دست هم دادند تا به گفتهٔ تهیه‌كننده ما میراث فرهنگی و اصیل خودمان را كه امروزه كمتر به آن توجه می‌شود، نمایش بدهیم.

«مردم با این شخصیت‌ها بیگانه نیستند و اتفاق‌ها و حرف‌ها و رفتارهای این آدم‌ها هم برای مردم ناآشنا نیست.» چیزی كه علاقهٔ خود اسلامی هم بوده است: «فكر كنم جای فرهنگ ما كه خود من هم علاقهٔ زیادی به آن دارم، در برنامه‌هایمان خالی بود و شاید این كار در پایان بتواند آن خلأ را پر كند.»

● هشدارهای زیرپوستی

با سه چهار قسمت شیرین و لذت‌بخشی كه دو خانوادهٔ متوسط ایرانی و خانه‌‌‌های قدیمی حوض‌دار را دیدیم، معلوم بود كه باید منتظر اتفاقات ناگواری هم باشیم:

«همه فكر می‌كنند فقط اتللو و هملت تراژدی هستند، در صورتی كه تراژدی در زندگی‌های معاصر هم اتفاق می‌افتد.شخصیتی شیرین و دلنشین مثل اوس جعفر كه مخاطب به او علاقه‌مند شده، دیگر نیست و این خیلی تأثیرگذار است. چون جای خالی او تا پایان داستان با اتفاقاتی كه برای همسر و خانواده‌اش رخ می‌دهد، حس خواهد شد.»

اما هدف اصلی در ذهن نویسندهٔ زیر تیغ را شاید كسی نتواند حدس بزند: «می‌خواستم بگویم اتفاقی كه می‌افتد، مثل سنگی است كه در حوض آبی می‌اندازند و امواج كوچك و بزرگی از آن متصاعد می‌شود و همه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، چه مستقیم و چه غیرمستقیم. این كه اگر یك كلمه پس و پیش شود، همه چیز به هم می‌ریزد. فكر كنم این داستان، هشدارهای زیرپوستی دارد برای كسانی كه این تجربه را حس نكرده‌اند.»

● دستمزدها را قبول كردم دیگر

سریالی با این گروه حرفه‌ای و باتجربه مسلما رقم‌ بودجه‌اش هم سر به فلك خواهد كشید. تهیه‌كننده از ابتدا پرچم سفید نشان داد و در مورد دستمزدها و حتی سقف آن‌ها هم صحبتی نكرد و ترجیح داد چیزی نگوید.

چون معتقد بود عنوان كردنش خوشایند نیست. فقط به این اشاره كرد كه حضور پرستویی و معتمدآریا در كار، با توجه به دوستی دیرینه‌ای بوده كه با كارگردان داشته و به خاطر فیلم‌نامه بوده است.

«مسلم است كه بحث هزینه در این كار با كارهای دیگر خیلی تفاوت دارد، اما من قبول كردم دیگر.»

اما محلوجیان ( نویسنده فیلم نامه)كلا از دستمزدی كه به فیلم‌نامه‌نویس‌ها داده می‌شود، راضی نیست و می‌گوید در جامعهٔ هنری نویسنده‌ها مظلوم‌‌ترین آدم‌ها هستند: «در كشور ما به این شكل است، ولی طبیعی است كه كم است. چون وقتی سه سال بر روی یك فیلم‌نامه كار می‌شود، یك نویسنده به اندازه هفت هشت سال پیر می‌شود. چون نویسنده با لحظه لحظهٔ آدم‌های قصه‌اش رنج می‌كشد و گریه می‌كند.»

آیا برای شما هم این اتفاق زمان نوشتن زیر تیغ رخ داد؟ محلوجیان می‌گوید: «روزهای پیاپی ۴ صبح یك مرتبه صدای گریهٔ من در می‌آمد و خانواده‌ام بیدار می‌شدند و می‌پرسیدند چی شده؟ پس این دروغ نیست كه نویسنده با رنج شخصیت‌هایش رنج می‌كشد و با شادی آن‌ها شاد می‌شود.»

● وقفه‌ای ۱۷ روزه

اما اطلاعات مربوط به پیش‌تولید و بعد از تولید در دفتر دستیار اول كارگردان و برنامه‌ریزش ثبت شده است. «۲۷شهریور یك پیش‌تولید داشتیم و بعد از وقفه‌ای ۱۷روزه (به خاطر تغییر رئیس شبكه یك و آمدن علیرضا برازش) مجددا پیش‌تولید، در تاریخ ۲۸آبان شروع شد. اول دی ماه ۱۳۸۴ هم فیلم‌برداری شروع شدو دقیقا ۱۹ تیرماه كار تمام شد.»

او چیزی حدود پنج شش سال است كه به عنوان دستیار كارگردان با محمدرضا هنرمند همكاری دارد. مثلا در عزیزم من كوك نیستم، دستیار دوم كارگردان بوده، در كاكتوس۲ هم دستیار دوم بوده. ولی از كاكتوس۳ به این طرف، دستیار اول هنرمند بوده است. مشیری همكاری خودش را با او و گروهش طی هفت هشت ماه مثل یك زندگی خوب و شیرین می‌داند كه هیچ حاشیهٔ تلخ و بدی هم نداشته.

مریم درستانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.