چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
یک مشکل ساده
اگر مراحل مختلف روند نشر موسیقی را به دو بخش کلی تولید و عرضه تقسیم کنیم، پروسهی «توزیع» سیدی و نوار کاست در کنار مقولهی «تبلیغات» و انواع دیگر روشهای ارایهی محصول موسیقایی از قبیل پخش رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی مهمترین زیر مجموعههای مرحلهی عرضه را تشکیل میدهند.
اهمیت توزیع هر محصولی، به معنای رساندن آن محصول به دست مخاطبش قطعاً بر کسی پوشیده نیست. بد نیست بدانید که خانوادهای تقریباً ۱۰ نفره مستقر در محلهی لالهزار تهران بنکداران یا به اصطلاح توزیعکنندگان اصلی موسیقی در ایران هستند. شاید بارها بحثهایی در زمینهی جابجایی این خانواده از محلهی لالهزار مطرح شده و حتی تصمیمهایی نه چندان جدی در این زمینه گرفته شدهباشد، ولی این امر تا به حال محقق نشدهاست.
به صورت کلی پروسهی توزیع محصولات موسیقایی در ایران به این ترتیب است که اثری که تولید و تکثیر شده است در ابتدا به دست یکی از اعضای این خانواده میرسد. او نیز در اولین مرحله اثر مربوطه را در اختیار سایر همکارانش در این خانواده قرار میدهد.
این خانواده در مراحل بعدی اثر را از طریق ویزیتورها یا همان بازاریابهایش در سطح تهران پخش میکند و همزمان به دست نمایندگیهایش در شهرهای دیگر یا بنکدارهای شهرستانها میرساند تا آنها نیز از طریق ویزیتورهایشان اثر را در اختیار فروشندگان «محصولات فرهنگی» شهرشان قرار دهند. در گذشته که کمیت آثار منتشر شده چندان بالا نبود، ایرادی نیز به این روش وارد نبود. آثار تولیدی در نهایت ظرف یک هفته به دورترین نقاط مملکت میرسید.
حتی پیش میآمد که آثار شاخصی چون آثار محمدرضا شجریان و شهرام ناظری و دیگر آثار شاخص و همهگیر آن دوران ظرف یک روز در سراسر ایران پخش میشدند. اما پس از دوران اصلاحات و باز شدن فضای اجتماعی و به دنبال آن باز شدن زمینه برای تولید و عرضهی دیگر انواع موسیقی و در نتیجه پرحجمتر شدن خروجی تولید در بازار موسیقی کشورمان، به نظر میرسد این سیستم دیگر قابلیت یا تحمل توزیع بیش از حد محصول را از نظر کیفی و بخصوص کمی ندارد.
● ماجرای ممیزیهای غیر رسمی...
یکی از اولین مشکلاتی که پیرامون روش توزیع در ایران خودنمایی میکند، مکانیزه نبودن آن است. یک مثال بسیار ساده: کار پخش نهایی معمولاً توسط ویزیتورهای موتورسوار صورت میگیرد. حال اگر موتورسیکلت یک ویزیتور توقیف شود یا اگر ویزیتوری بیمار شود، مشتریهای مرتبط با این ویزیتور برای مدتی از داشتن برخی آثار محروم هستند!
مشکل دیگر اینجاست که ویزیتور به علت اینکه کار را در حدود ۴۶۰ تا ۴۸۰ تومان میخرد و ۵۰۰ تومان میفروشد و در نهایت از فروش هر عدد نوار کاست بین ۲۰ تا۴۰ تومان سود میکند، برای خودش دست به کار گزینش میزند و برای اثری دل میسوزاند و در معرفیاش به مغازهدار میکوشد که تعداد بیشتری از آن بفروشد.
ویزیتوری که برای مثال به ۱۰ مغازه در منطقهی تحت پوشش خود خدمات میدهد، اثری که ۱۰۰ نسخه از آن به فروش میرود را به اثر کلاسیکی که هر مغازه تنها ۵ نسخه از آن را میخرد ترجیح میدهد. بگذریم از اینکه این موضوع در مراحل قبلی هم اتفاق میافتد. به این ترتیب که گهگاه بنکداری خودش تشخیص میدهد که فلان اثر را برای فلان شهرستان نفرستد. یعنی تمام افرادی که در آن شهرستان مشتری این بنکدار هستند اصلاً از وجود برخی آثار مطلع نمیشوند، مگر اینکه مرجعی دیگر پیدا کنند.
● تهیهکننده، تولیدکننده یا توزیعکننده؟
وقتی که روند انجام کاری کاملاً سنتی باشد و وقتی که به آن کار به شکلی حرفهای نگاه نشود، عجیب نیست اگر مسایلی نظیر چشم و همچشمی و برخی رقابتهای منفی در آن ایجاد شود. در یکی دو سال اخیر نفروختن کار یکدیگر نیز شدهاست مزید بر تمام مشکلات صنعت موسیقی در ایران.
یکی از جدیترین خطراتی که در حال حاضر سیستم توزیع و حتی صنعت موسیقی کشورمان را تهدید میکند این است که توزیعکنندگان موسیقی پایشان را در کفش تولیدکنندگان این رشته کردهاند. وقتی توزیعکننده، تولیدکننده شود، نسبت به کار سایر تولیدکنندگان حساس میشود، حتی دربارهی کار دیگران اظهار نظر میکند و برای فروش نرفتن کار دیگران کارشان را به شکلی مطلوب توزیع نمیکند. در حال حاضر برخی از توزیعکنندگان خودشان تولیدکننده شدهاند، ولی تولیدکنندهای که در سیستم توزیع نیز دخالت میکند.
اینها دیگر سودشان فقط در توزیع آثار موسیقایی نیست و این خود از مشکلی ریشهایتر سرچشمه میگیرد: تولید موسیقی در کشور ما احتیاجی به تخصص ندارد. با توجه به تمام مشکلات مطرح شده و بر اساس برآوردهای غیر رسمی، قریب به نیمی از آثار تولیدی به دست مخاطبش نمیرسد. یعنی یا ویزیتور درست توزیع نمیکند، یا تولیدکننده کارش را در اختیار سایر همکارانش نمیگذارد، یا سایر همکاران به خاطر تولیدات خودشان اثر دیگر تولیدکنندگان را خوب توزیع نمیکنند و یا ...
● فروشنده، فروشگاه و باقی مشکلات...
حال فرض میکنیم که همهی آثار به سلامت به دست مغازه دار برسند. در اینجا نیز سیستم مشکلات خاص خودش را بروز میدهد. برای مثال توزیعکننده نهایی - یعنی مغازهدار- اثر مورد علاقهی خودش را بر روی سیستم صوتی مغازهاش پخش میکند تا مراجعین به مغازهاش با آن آشنا شوند.
در بهترین شرایط، باید از حرفهایترین فروشندگانمان تقاضا شود تا قسمتهایی از اثری را به عنوان نمونه پخش کنند. یک سوال ساده: چرا در کشور ما فروشگاه یا مرکزی وجود ندارد که به شکل حرفهای به عرضه محصولات موسیقایی و فرهنگی بپردازد؟
فروشگاهی متشکل از قرفههای مجزا برای انواع سبکهای موسیقی مثلاً قرفهی موسیقی پاپ، جاز، سنتی، کلاسیک و غیره، که مراجعین به آنجا بتوانند به وسیلهی دستگاههای پخش موسیقی قسمتهایی از هر اثری را که خواستند شنیده و با آن آشنا شوند.
جالب اینجاست که در شرایط کنونی بسیاری از کتابفروشیها و مراکز غیر حرفهای دیگر در کشورمان به ارایه محصولات موسیقایی میپردازند، ولی یک فروشگاه کامل، جامع و حرفهای بسیار بیشتر از چندین مرکز اینچنینی بازدهی خواهد داشت.
▪ سه دلیل ساده برای اثبات این مدعا:
ـ اول اینکه با مکانیزه شدن سیستم یک فروشگاه بزرگ، میزان اتلاف وقت نیروی انسانی به کمترین حالت ممکن تنزل پیدا میکند.
ـ دوم اینکه با توجه به بیشتر شدن حق انتخاب مشتری، فروش محصولات چنین مرکزی افزایش مییابد و در نهایت اینکه علیرغم وجود هزینههای اولیهی بیشتر، با توجه به فروش بیشتر این قبیل مراکز، در طول زمان نهتنها هزینهی سرمایهگذاری اولیه جبران خواهد شد، بلکه سود دهی هم بسیار بالاتر خواهد بود.
قریب به نیمی از آثار تولیدی به دست مخاطبش نمیرسد. یعنی یا ویزیتور درست توزیع نمیکند، یا تولیدکننده کارش را در اختیار سایر همکارانش نمیگذارد، یا سایر همکاران به خاطر تولیدات خودشان اثر دیگر تولیدکنندگان را خوب توزیع نمیکنند
● معرفی، تبلیغ و باقی قضایا...
سوال دیگر اینجاست: کشوری ۶۰ ملیون نفر جمعیت دارد، اگر فقط یکدهم درصد از جمعیت این کشور مبادرت به خرید محصولات موسیقایی نمایند، به طور متوسط هر آلبوم موسیقی باید حدود ۶۰ هزار نسخه فروش داشته باشد.
چرا در کشور ما فروش متوسط آثار ۲ هزار عدد است؟ آیا غیر از این است که جمع بیشماری از طرفداران بالقوهی این اثر اصلاً از انتشارش با خبر نشدهاند؟ به این ترتیب به مشکلات سیستم توزیع و صنعت موسیقی کشورمان از منظری دیگر نیز میتوان نگریست.
وقتی در کشوری روشی مناسب و معلوم برای معرفی و تبلیغ محصولی وجود نداشته باشد، میتوان تصور کرد که بسیاری از مخاطبان فرضی آن محصول از تولیدش با خبر نشده باشند و در نتیجه میزان استقبال از آن محصول در حد انتظار نباشد.
در کشور ما راهکاری برای معرفی و تبلیغ معقول آثار موسیقایی وجود ندارد. اگر روشی باشد مثلاً تبلیغ رادیو و تلویزیونی- هزینههایش آنقدر سنگین است که با توجه به عدم توجیه اقتصادی سرمایهگذاری در زمینهی موسیقی، نا معقول مینماید. شبکههای رادیو و تلویزیونی که آن هزینههای سنگین را برای پر کردن زمان برنامههایشان متحمل میشوند، اگر تنها روزی یک ساعت از برنامههایشان را به پخش موسیقی اختصاص دهند، بسیاری از مشکلات این صنعت در کشورمان حل خواهد شد.
ضمن اینکه این قبیل برنامهها قطعاً از پرطرفدارترین برنامههای رادیو و تلوزیون خواهند بود. البته به شرط اینکه چهارچوب کوچک کنونی که برای نشر و پخش موسیقی از این رسانهها وجود دارد، تغییر کند. جالب است که شبکههای معروفی که در زمینهی پخش موسیقی فعالیت میکنند، بابت پخش ویدیو کلیپ آثار موسیقایی (که قطعاً بهترین تبلیغ نیز برای آن آثار محسوب میشوند) هزینههایی را هم پرداخت میکنند. یعنی تولیدکننده هم از نظر مالی منتفع میشود، هم محصولش به بهترین شکل ممکن تبلیغ می شود. اگر تولیدکننده بتواند اثرش را به شکل مطلوبی معرفی نماید، طبیعتاً مخاطب با محصول آشنا شده و آن را از مغازهدار طلب میکند و مغازهدار نیز ناگزیر از تهیه محصول دلخواه مشتری است. در نتیجه احتمال اینکه کل سیستم به نوعی ترمیم شود بسیار زیاد است.
● حمایت یا نظارت؟
صنعت موسیقی در ایران نه تنها از محاسن پخش تلوزیونی و رادیویی محروم است، بلکه خیلی از انواع دیگر توزیع محصول و انتفاع اقتصادی که در کشورهای پیشرفته مرسوم است را به هیچ وجه تجربه نمیکند. مثلاً ارایهی اینترنتی محصولات که به خاطر سرعت پایین اینترنت و عدم وجود راهکاری مشخص و معقول برای دریافت وجه مورد نظر هر اثر۶۱۴۷۲; فعلاً در کشورمان غیر ممکن به نظر میرسد.
یا مثلاً سودهایی که آنها از قِبَل کپیرایت آثار نصیبشان میشود، برای تولیدکنندگان ما همچون یک رویاست. ضربههایی که این صنعت در ایران از شبکههای غیر مجاز تولید و عرضهی موسیقی میخورد، گهگاه حتی غیر قابل جبران است.
شبکههایی که محصول تولید شدهی تهیهکنندهای را در قالبی متفاوت و با جلد و توضیحات متفاوت تکثیر کرده و با قیمتی بسیار نازل میفروشند. چرا نازل؟ چون به غیر از سیدی خام هزینهی دیگری در زمینهی تولید متحمل نشدهاند. جالب اینجاست که قانون «حمایت از حقوق مؤلفین و مصنفین» نیز عملاً اجرا نمیشود.
پیش از این سابقه داشتهاست که توزیعکنندهی غیر مجازی که بیش از ملیونها تومان از قبَل کارهای دیگران سود کرده و توسط شاکی خصوصی مثلاً تهیهکنندهای که متضرر شده- به دادگاه کشانده شدهاست، در نهایت و پس از پیگیریهای فراوان ۵۰۰ هزار تومان به نفع دولت جریمه شدهاست! به هر حال قدرت و نفوذ تولیدکنندهی موسیقی در ایران کمتر از تهیهکنندهی سینما است که هنوز نتوانسته جلوی پخش غیرقانونی محصولاتش در اتوبوسهای بین شهری را بگیرد!
ایکاش تولیدکنندهی موسیقی از مالیات معاف نبود، اما حمایت میشد. یک راه حل ساده: فرض کنید متولیان امر برای آثاری که پس از گذشتن از مراحل مختلف مجوز گرفته و حتی مالیاتشان پرداخت شدهاست برچسبی در نظر بگیرند و هر اثری که این برچسب را نداشت بلافاصله توقیف شود. به این ترتیب نظارت عرضهی محصولات موسیقایی بسیار قویتر شده و همچنین جلوی تکثیر و عرضهی غیر مجاز این محصولات نیز گرفته میشود.
یعنی همین برچسب ساده هم جنبهی نظارتی دارد و هم جنبهی حمایتی و هم درآمدی مناسب بهحساب میآید. برای مثال اگر وزارت فرهنگ برای هر برچسب تنها ۵۰ ریال دریافت کند، جمع همین مبلغ ناچیز آنقدر زیاد خواهد شد که میتوان از آن در رفع بسیاری از مشکلات موجود و سرمایهگذاری در بخشهایی که نیاز به سرمایهگذاری دارند استفادههای بسیاری کرد.
محسن رجبپور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست