دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

انواع تکنیکهای موجود در هنر تدوین


انواع تکنیکهای موجود در هنر تدوین

پیش از اینکه درباره تکنیک تدوین تداومی در صحنه به بحث بپردازیم لازم است در مقدمه به دو مقوله اساسی زمان و تداوم اشاره کنیم چرا که یکدست عمل یا آکسیون صحنه عملی که هر جزء آن در یک تصویر جداگانه ضبط شده هنگام پیوند اجزاء به روال منطقی و طبیعی سلسله مراتب آنها شکل می گیرد

انواع تکنیکهای موجود در هنر تدوین را به دو شاخه اساسی یا به دو حوزه اصلی می توان تقسیم بندی کرد.

۱) Continuity Editing ـ تکنیک های حوزه تدوین تداومی

۲) Dis-Continuity Editing ـ تکنیک های حوزه تدوین غیر تداومی

یش از اینکه درباره تکنیک تدوین تداومی در صحنه به بحث بپردازیم لازم است در مقدمه به دو مقوله اساسی زمان و تداوم اشاره کنیم چرا که یکدست عمل یا آکسیون صحنه عملی که هر جزء آن در یک تصویر جداگانه ضبط شده هنگام پیوند اجزاء به روال منطقی و طبیعی سلسله مراتب آنها شکل می گیرد.

با پیدایش تداوم عمل در صحنه لحظه به لحظه عامل زمان نیز آشکار می شود بعبارت دیگر احساس گذشت زمان یا جریان آن در فیلم با نمایش مداومت زمانی عمل یاحرکت به تماشاگر دست میدهد لیکن در شکل گیری یک صحنه زمان به دو گونه عمل میکند

یکی زمان انجام عمل یا حرکتی که در هر نمای جداگانه ضبط شده ـ زمان درونی نماـ و دیگری زمان گسترده تری که از اتصال لحظات جزئی تر ـ زمان بیرونی یا عمومی یک صحنه ـ پس از تدوین آن مجموعه نماها آفریده می شود هر گونه تغییری در نتیجه کوتاه یا بلندتر انتخاب کردن زمان یک نما ـ تمپوـ که زمان فیزیکی عمل است می تواند به تغییرات محسوسی در زمان عمل کلی صحنه ـ زمان دراماتیک رویداد ـ منجر شود

با پیدایش تداوم عمل در صحنه لحظه به لحظه ـ نما به نما ـ عامل زمان نیز آشکار می شود بعبارت دیگر احساس گذشت زمان یا جریان آن در فیلم با نمایش مداومت زمانی عمل یا حرکت به تماشاگر دست می دهد

در زمان محدود انجام یک عمل در نمایی جداگانه گذشت زمان را می توان با ساعت و یا با معیارهای فیزیکی و متریک اندازه گرفت ـ تمپوmetric ـinsert,intercut,away,cutبه دلیل دخل و تصرف عناصر تدوینی ـ مثلا sceneلیکن زمان عمومی یا کلی درام صحنه

می تواند از یک محدوده فیزیکی معین تجاوز کند و یا به آن محدوده نرسد بعبارت دیگر در تدوین می توان زمان عمل کلی صحنه را کوتاه یا فشرده نمودو یا آن را گسترش داد ـتبدیل زمان فیزیکی به زمان دراماتیک و یا زمان روانی ـ

در عین حال چنانچه لازم باشد می توان آنرا با معیارهای اندازه گیری دقیق گذشت زمان وفق داد و آن هنگامی است که زمان داستان فیلم و مدت زمان نمایش آن در سالن سینما برابرمیشود

ماجرای نیمروز ساخته فرید زینه مان و یا طناب اثر آلفرد هیچکاک که در اولی وحدت سکانس ـ فیلم و در دومی وحدت نما ـ فیلم وجود دارد

● زمان درونی

fast motionو یا حرکت تندslow motionبا نادیده گرفتن تغییراتی که سرعت فیلمبرداری مثل حرکت آهسته

میتواند به حرکت موضوع درون نما و یا خود نما بدهد در سینما ساختمان هر نما از لحاظ زمانی کاملا واقعی است زیرا که زمان هر نما که بر پرده نشان داده می شود بغیر از حالت هایی چون دومورد بالا به اضافه حرکت توقفی مانند قوانین فیزیکی طبیعت ثابت و بدون تغییر است reverse-motionو یا حرکت معکوسmotion ـ Fix frame

لیکن زمان در برش از یک نما به نمای دیگر به آزادی عمل میکند تاکید روی زمان درونی تصویر و دنبال کردن عمل صحنه موجب حفظ زمان فیزیکی رویداد و در نتیجه تبعیت فیلمlong takeبدون قطع یا برش در یک نمای بلند

از زمان واقعی می شود در نتیجه حرکت دوربین در فضا و یا حرکت موضوع در برابر دوربین می تواند موجب تغییر

نما شود و جای برش را بگیرد این سنت وفادار ماندن به زمان و فضای واقعی رویداد در یک نمای بلند بی اینکه تغییرات شدیدی در نتیجه برش در فضا به وجود آید ـ هر نما جزئی از فضا را نشان می دهد به عبارت دیگر برش به نماهای متفاوت تجزیه فضاست ـ ریشه ای کهن در سینما دارد که از فیلمهای استودیویی لومیر و ملیس که بازی به انجام میگرفت آغاز می شود و از portrayed-for -cameraتئاتری برای ضبط بیطرف دوربین actصورت یک پرده اواخر سالهای ۱۹۳۰ به بعد به ویژه در دهه ۴۰ به صورت سبکهای مشخص چون سبک میزانسن

در آثار استادانی چون ژان رنوار ـ مارسل کارنه ـ ویلیام وایلر ـ deep focus سبک کمپوزیسیون عمیقMise-en-scene اوزو ـ میزو گوشی ـ اورسن ولز و جلوه گر شد که بنام سبک های ضد تقطیع یا ضد مونتاژ نیز از آنها نام می برند سبک تصویری نمای بلند نیز در همین زمره است سبک کارگردانی میزانسن که غالبا مستلزم گرفتن نمای بلند است درست در مقابل سبک مونتاژ قرار می گیرد مثلا آثار ولز ـ کمپوزیسیون عمیق ـ و رنوار ـ میزانسن ـ در برابر آثار صامت آیزنشتین و پودوفکین می آید همچنین تئوری آندره بازن گاه در نقطه مقابل تئوری آیزنشتین مطرح می شود از دیدگاه آندره بازن فیلم های صامت مورنا و اشترو هایم را در برابر آثار مونتاژی آیزنشتین و بطور کلی مکتب روسی دهه بیست باید قرار داد

غالب کارگردانهای مکاتب میزانسن و کمپوزیسیون عمیق به استثنای پاره ای از فصلهای مونتاژی آثار اورسن ولز سعی میکنند نمای آنها بدون قطع محسوس و یا قطع به منظور تداعی هدف ذهنی معین جایگزین یک صحنه و یا یک فصل

از فیلم شود به همین دلیل در تحلیل آثار این گروه از فیلمسازان از اصطلاح نما ـ فصل sequence نیز استفاده می شودshot-sequence پس از پیدایش سبک Cinema Veriteعلاوه بر این در سبک جدید تری که بنام سینما ـ حقیقت و یا سینماوریته میزانسن و کمپوزیسیون عمیق در اوایل دهه ۱۹۶۰ در سینمای مستند به ظهور رسید سعی بر آن بود که دخالت عوامل تکنیکی فیلمسازی هنگامی که کیفیت های تصویری مربوط به عوامل درون کادر مورد نظر است از دوربین به مثابه ابزاری برای ضبط و مشاهده رویداد استفاده میشود لیکن دوربین در این سبک ـسینماوریته ـ نسبت به موضوع دارای حساسیت واکنش و موضوع است

بهمین سبب در سبک مورد نظر پیوند نزدیک و رابطه دقیقی بین موضوع و دوربین دیده می شود و غالبا حرکات دوربین به راست ـچپ ـ پایین ـ بالا ـ عقب ـ و جلوی صحنه برای حفظ هماهنگی با حرکت یا عمل و یا تفسیر رویداد جانشین برش میشود

در فیلمهای ماکس افولس کارگردان آلمانی الاصل تبعه فرانسه که در آمریکا نیز فیلمهایی ساخته همچنین در آثار میکوش پانچو فیلمساز مجارستانی گرفتن یک نما -فصل که توام با حرکات پیچیده دوربین ـ موضوع است ساعت ها احتیاج به تمرین دارد فیلم الکترا اثر پانچوفقط در یازده نما گرفته شده و در سراسر فیلم فقط ده برش به چشم میخورد گرچه این دو فیلمساز به مکتب سینما ـ حقیقت تعلق ندارند

در هر حال در سبک سینما ـ حقیقت به جهت نیاز به دوربین پر تحرک کارگردان ترجیح میدهد که از دوربین سبک و قابل حمل روی دست استفاده نماید برش در آثار متعلق به این سبک اغلب به چشم نمی خورد و یا اگر ندرتا بکار رود بسیار نامحسوس است بجای برش از نمای دور به یک نمای نزدیک دوربین به موضوع نزدیک می شود و یا موضوع بسوی دوربین می آید و یا هر دو به هم نزدیک و یا از هم دور می شوند

در نتیجه یک نمای بلند در دل خود انواع گوناگون دیگری ا ز نماها دارد تدوین این نوع فیلمها صرفا در حد بهم چسباندن سا ده و یا دیزالو و فید نماهای بلند که حتی ممکن است طول آنها به ۴۰۰ فوت هم برسد خلاصه می شود و از برشهای متوالی همچنین مونتاژ در ساختمان صحنه یا فیلم اثری نیست

توسط محمد کریم رضایی

http://honar-computer.blogfa.com