چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا
دوچرخه من
دیروز بابا برای من یک دوچرخه خیلی قشنگ خرید. یک دوچرخه که یک سبد قشنگ داشت. خرسی وقتی دوچرخه ام را دید از خوش حالی شروع کرد به جیغ کشیدن و گفت: جانمی دوچرخه سواری. عصر وقتی که مامان و بابا خواب بودند خرسی گفت: بیا برویم توی کوچه دوچرخه سواری کنیم. گفتم: نه تنهایی خطر دارد تازه اجازه نگرفتم. خرسی دستم را کشید و گفت: زود بر می گردیم. دلم برای خرسی سوخت و قبول کردم. وای دوچرخه سواری توی کوچه چه کیفی داشت! اما یک دفعه سر و کله آقای دزد پیدا شد و به زور دوچرخه ام را با خودش برد. من و خرسی هر چقدر گریه کردیم فایده نداشت. ما دیگر دوچرخه نداشتیم. کاش دزد بد جنس دوچرخه ام را برگرداند. قول می دهم دیگر بدون اجازه تنهایی توی کوچه دوچرخه سواری نکنم.
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان عزاداری علی باقری پزشکیان رهبر انقلاب دولت ترور رئیس جمهور انتخابات دولت سیزدهم سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری
قتل هواشناسی زمین لرزه زلزله تیراندازی شاهچراغ شهرداری تهران تب دنگی بازنشستگان پشه آئدس سازمان هواشناسی شورای شهر تهران
افغانستان دولت چهاردهم قیمت خودرو قیمت طلا یارانه نقدی حقوق بازنشستگان قیمت دلار ترافیک ایران خودرو بازار خودرو قیمت برق
امام حسین عزاداری محرم فضای مجازی لیلی رشیدی الناز شاکردوست بهنام بانی تلویزیون سریال مهران غفوریان دفاع مقدس مداحی سینمای ایران
فناوری
ایران رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ فلسطین اسرائیل ترامپ غزه آمریکا ترور ترامپ جنگ غزه روسیه ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال علیرضا بیرانوند رئال مادرید کیلیان امباپه یورو 2024 باشگاه پرسپولیس رامین رضاییان تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس باشگاه استقلال
هوش مصنوعی خودروهای وارداتی همستر کامبت دیابت ناسا کد مورس شیائومی اپل
گرمازدگی رژیم غذایی تخم مرغ کاهش وزن ویتامین دی حسین فرشیدی طول عمر