پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

فرهنگ جدید یا فرهنگ زدایی


فرهنگ جدید یا فرهنگ زدایی

در آستانه شانزدهمین سالگرد وفات علامه جعفری

همواره فرهنگ مانند همه پدیده‌ها، دارای تاریخ خاص است و مطالعه آن بدون ملاحظه شرایط محیطی و تحولات تاریخی ممکن نخواهد بود، محققان و صاحب‌نظران فرهنگ‌شناس تاکنون ده‌ها تعریف یا توصیف درباره فرهنگ ارائه داده‌اند.

به فرهنگ به عنوان یکی از مهم ترین طرح های روبه رشد دانشگاهی در قرن بیستم پرداخته و به یک رشته بین المللی بدل شد و در کانون بررسی های بسیاری از محافل آکادمیک قرار گرفت. اما متأسفانه تاکنون مفهوم جامعی در ارتباط با فرهنگ ارائه نشده است. تلاش های فراوانی در این حوزه انجام شده است، ولی هیچ یک از آن نقاط مرکزحقیقی این دایره نیست.

در آستانه شانزدهمین سالگرد رحلت علامه محمدتقی جعفری، خالی از لطف ندیدم دیدگاه ایشان را (هر چند حق مطلب شاید در این مختصر ادا نمی شود) در ارتباط با فرهنگ ارائه دهم.

علامه تعریف فرهنگ را این گونه بیان می کنند: «فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی باشد». فرهنگ هستی پیچیده ای از ایده ها و اشیای مادی است که مردم جامعه آ ن را تولید کرده و برای ساماندهی زندگی جمعی شان، آن را به کار می برند. درمورد فرهنگ باید به این چند نکته توجه کرد:

۱ـ فرهنگ مخلوق انسانی است. ۲ـ فرهنگ هستی ای پیچیده است. ۳ـ ایده ها و اشیا، عناصر آن هستند. ۴ـ شرایط در تولید آن موثر است. ۵ ـ امکانی برای ساماندهی زندگی انسان ها در سطح فردی و جمعی است. ضمنا افراد و گروه های اجتماعی و نسل های متعدد از تجربه یکدیگر در تقویت و ارتقای فرهنگ بهره می برند. همین طور آیندگان نیز امکان این را دارند که در فرهنگ ساخته شده نسل های گذشته، دخل و تصرف کرده و فهم خود را از سابقه فرهنگی با توجه به شرایط محیطی ارائه دهند.

علامه محمدتقی جعفری، نگرانی از آینده فرهنگ تکاملی را این گونه شرح می دهد: «آن هنگام که افراد بشر نخواهند با آزادی شرافتمندانه به هماهنگی و وحدت برسند با جبر ناآگاهانه در میان دندانه های زندگی ماشینی، پهلوی هم قرار گرفته و با کمال بی اعتنایی به حقیقت، این وضع جدید خود را وحدت انسان ها خواهند نامید و اگر روزی فرا رسد که بلای خانمانسوز فرهنگ زدایی در خاندان بشریت آ ن اندازه ریشه دار شود که حتی بتواند اصول مشترک ارزش های فرهنگ تکاملی اقوام و ملل را تباه سازد، دلیل قطعی بر ناتوانی شرم آور مدیریت های جوامع خواهد بود، زیرا آنان نتوانسته اند پس از آن همه تکاپوهای تکاملی قرون و اعصار به وسیله انبیای الهی، حکما، اخلاقیون و فداکاری های انسان های وارسته و شهدای راه آزادی و شرف انسانی، افراد نوع بشر را در اعتقاد و عمل به اصول ارزش های فرهنگ تکاملی هماهنگ و متحد بسازند، ناچار آنان را تنزل داده و در موقعیت ناآگاه دندانه های ماشین متحد ساختند که از حیات بسیار با عظمت انسانی و جمال و جلال بی نهایت آن، تنها لذایذ حیوانی را دریابند و در عرصه زندگی جز قدرت بازی و سلطه گری و من پرستی افزون به همان دندانه های ناآگاه ماشین، چیز دیگری نداشته باشند.

علامه جعفری در کتاب «فرهنگ پیشرو و فرهنگ پیرو» این گونه نتیجه می گیرند: «در چنان روزی که شاید زیاد دور نباشد وجدان حساس تاریخ و آن خدایی که آ ن وجدان را همانند قطب نمای کشتی وجود انسان ها در تاریخ قرار داده است؛ انتقام ارزش های نابود شده بشریت را از آن کسانی خواهد گرفت که در نابودی حیثیت و شرف کرامت انسانی دست داشته اند.»

ایشان در ادامه مبحث فرهنگ این گونه بیان می دارد: «همه تمدن های اصیل بشری و انبیای عظام الهی و حکما و نوابغ انسان شناس و اخلاقیون و فرهنگسازان تاریخ انسانی در طول قرون و اعصار متمادی که هماهنگی و اتحاد انسان ها را هدف فعالیت های خود قرار داده بودند، می دانستند اگر افراد بشر بخواهند به مقام هماهنگی، اتحاد، برادری و برابری که اصیل ترین آرمان انسانی است نائل شوند، قطعا باید در صفات کمالی و اخلاقی عالی و والا که جملگی از عوامل کمال هستند به هم برسند، نه در مراحل پست حیوانی و صفات جمادی و ماشینی.»

علامه با ارائه این دلیل که هر اندازه انسان از صفات کمالی و اخلاقی عالی برکنارتر باشد، به همان اندازه تحت تاثیر خود طبیعی حیوانی قرار می گیرد. همان خود طبیعی که در حیوانات به طور محدودتر وجود دارد. در حالی که خود طبیعی که انسان مشغول مدیریت و سازماندهی و توجیه همه موجودیت انسانی است به جهت فراوانی و تنوع استعدادهای دگرگون کننده بسیار نیرومندی که در انسان وجود دارد، از تاثیر و تأثر بسیار گسترده و عمیق با جهان هستی و با همنوع خود برخوردار می باشد.

او می گوید: «این خود طبیعی نه عدالت می فهمد و نه همدردی؛ نه عواطف و احساس و تعقل و وجدان برای آن مطرح است و نه کار با تکامل و ترقی و فرهنگ دارد. در صورتی که بدون دریافت و عمل به مقتضای این امور کمالی، هماهنگی، اتحاد، برادری و برابری میان انسان ها، افسانه ای بیش نبوده و نخواهد بود. زیرا با نظر به مقتضای ذات خود طبیعی که خودخواهی تلاش برای حیات مطلوب شخصی است، تضاد و تزاحم و جنگ و خونریزی یک جریان طبیعی خواهد بود. چنان​که سراسر تاریخ نشان می دهد.»

استاد جعفری تکامل فرهنگ را بر سه نکته بررسی می کند: «نخست آن که فرهنگ می تواند به عنوان روش تشخیص هنجار انسان از هنجار دیگر جانداران مورد استفاده قرار گیرد، دوم این که این شیوه و سلوک رفتاری ناشی از اثرات علت و معلولی پرورش جسمی انسان است، سوم آن که، در نتیجه رشد جمعیت انسانی و بهره گیری از طبیعت محیط، هنجار فرهنگی با تأکید بر نشانه ها و زبان، گنجینه ای از عقاید و دیدگاه ها را در طول قرون و اعصار محقق ساخته است.»

علامه جعفری می فرماید: «اگر با دیدگاه وسیع تری نظر کنیم، فرهنگ چیزی نیست که انسان های اولیه به خاطر نیازخود، آن​را ابداع کرده باشند، بلکه پدیده های مبتنی بر هنجار بوده تا ارزش زیستی عظیمی را به موجوداتی که از آ ن برخوردارند اعطا نماید. بشری که می تواند ابزار بسازد و آن را برای انجام دادن کارها به کار ببرد، می تواند به چیزهای مختلف بیندیشد و آنها را با یکدیگر مرتبط ساخته، فکر تازه ای ارائه دهد.

همچنین این امکان وجود دارد که یافته های یک نسل از طریق ثبت و نگارش به نسل های بعدی انتقال یابد، هیچ کدام از موجودات زنده عالم تا این اندازه توانایی ندارند. با تکامل این گونه تقیدات بوده که فرهنگ واقعیت خود را باز یافت.»

علامه جعفری تاسف خود را در دوران ما این گونه ابراز می دارد: «منحنی فرهنگ به جای اعتلای عناصر فرهنگی مشترک و رشد و تعالی فرهنگ های اختصاصی جوامع، نزول و سقوطی را نشان می دهد که نقطه عطف آ ن، جوامع بزرگ صنعتی دنیاست و کسی جز خودکامگان قدرت پرست و سلطه جو، عاقبت آن رانمی داند.

اگر این منحنی جدی تلقی شود و قوس نزولی آن ادامه پیدا کند، اگر موفق شود بشریت را به عقب برگردانده و در غارنشینی رهایش کنند، جای بسیار سپاسگزاری خواهد بود! این قوس نزولی با کلمه فرهنگ جدید نامگذاری شده است و معنی آن استخدام همه تکاپوها و تلاش های علمی و هنری برای ترویج اشباع همه غرایز حیوانی و دور کردن مردم از اخلاق والای انسانی است.»

علامه جعفری نام صحیح این روش را ضد فرهنگ و نام دیگرش را فرهنگ زدایی از جوامع انسانی می داند. وی خاطرنشان می سازد که این پدیده درصدد است تا آخرین ضربه را به انسان و انسانیت وارد بیاورد، نخست حقایق انسانی و ارزش های اصولی را از بین ببرد، آن​گاه نظام مقدس خانوادگی را متلاشی سازد و سپس به فکر بیهوده بودن وجود کره زمین در منظومه شمسی افتاده و آن را از بین ببرد.

در پایان یادآور می شود، متاسفانه بیش از این فرصت یار نشد و مهم ترین مسائل در این باب باقی ماند. امید دارم در فرصت های مناسب توسط خبرگان این عرصه آن گونه که بایسته است به آن پرداخته شود.

این نوشتار را با دعای استاد علامه محمدتقی جعفری به پایان می رسانم.

خداوندا، بارالها، مهربان پروردگارا، بار دیگر بشریت و زندگی آن را با تقویت عقل و وجدان در درونشان، از دست تخریب کنندگان ارزش های انسانی و فرهنگ زدایان عالم بشریت نجات بده. آمین!

فرید صلواتی