یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سهامداران تازه رسانه ها


سهامداران تازه رسانه ها

نگاهی آسیب شناسانه به حضور طالبان و القاعده در عرصه رسانه

این اصل که «هیچ جنگی بدون تبلیغات پیش نمی رود» امروز به طور تمام و کمال از سوی گردانندگان جنگ و شورش در افغانستان و پاکستان مورد استفاده قرار می گیرد. بر اساس گزارش منابع مطلع حرکت های امروز گروه طالبان و دیگر فرقه های افراطی در این منطقه از بالاترین پشتیبانی تبلیغی و رسانه ای برخورداراست.

تکنیک ها و تاکتیک هایی که رهبران این گروه ها برای به خدمت گرفتن ابزارهای تبلیغی بکار بسته اند به گونه ای است که به نظر می آید باید محققان حوزه ارتباطات باب بحث تازه ای را در «رابطه رسانه ها و شورش و جنگ» بگشایند. اگر زمانی وظیفه رسانه در عرصه جنگ تقویت روحیه نیروهای جبهه خودی و سست کردن قوای جبهه رقیب بود امروز ایجاد جنگ روانی و دفاع از مشروعیت نبرد فقط یکی از روش های متداول در تریبون های طالبان و القاعده است. شبکه تروریسم که بر مدرن ترین ابزارهای ارتباطی تجهیز شده است امروز چندین کارکرد تازه برای رسانه های خود تعریف کرده است. کافی است به گزارش های بازرسان سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی که در باره «نیروهای پشتیبان عملیات های انتحاری» از افغانستان مخابره کرده اند نگاه شود.

شاید شگفت ترین مسأله این باشد که دو فاکتور مهم جنگ های جدید یعنی پول ونیروی انسانی به کمک رسانه ها تأمین شود.

حسب گزارش منابع بین المللی، جنگجویان در افغانستان و مرزهای پاکستان بخش غالبی از نیازهای خویش در دو حوزه مهم کمک های مالی و جذب نیروی انسانی را از طریق اینترنت و مبادله پیام های رمزی پیش می برند.

میزان استفاده این جریان ها از رسانه در زمینه ایدئولوژیک و سیاسی نیز غیرقابل شمار است. تاحدی که بسیاری از کارشناسان به این باور رسیده اند که بواسطه ابزارهای مدرن ارتباطی بویژه اینترنت بوده که القاعده و طالبان توانست در سطح یک نیروی جهانی مطرح شود. جهان رسانه به طور ناخواسته به گسترش شعاع نفوذ گروه های افراطی یاری رساند. به نحوی که در بزرگراه ارتباطات، تروریست ها صاحب و سهامدار بزرگ ترین شبکه ارتباطی شدند.

با این حال یک اشتباه در برآورد سهم شبکه القاعده و طالبان از دنیای رسانه این است که غالباً همه نگاه ها به سمت گسیل هواداران القاعده به فضای سایبر و سایت های اینترنتی است. این در حالی است که در برهه کنونی بهره ای که آنها از شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای برای نمایش قدرت می برند بسی بیشتر و مؤثرتر از اینترنت است. در این باره لازم است نگاهی به حضور چشمگیر سخنگویان القاعده و طالبان در مونیتور شبکه های ماهواره ای بیندازید که دهها میلیون مخاطب دارند. مصداق این گفته فقط دو رسانه عربی، الجزیره و العربیه نیستند که برخی نام ارگان های غیر رسمی القاعده و طالبان را به آنها داده اند، همه شبکه های پرآوازه اروپایی و آمریکایی آنتن خویش برای پخش صدا و تصویر سران القاعده و طالبان را شبانه روز باز گذاشته اند. به این مجموعه فعالیت بی دریغ رسانه های مکتوب و شنیداری در خاورمیانه و جنوب آسیا را اضافه کنید که دائما فتاوای مراجع سلفی را در ترویج کشتار و شورش در سرزمین های عراق و افغانستان و پاکستان و... نشرمی دهند.

بنابراین مناسبات رسانه ها با شبکه های دست اندرکار شورش و ترور شایسته نقد و تحلیل است. تاکنون همه انگشت های اتهام در زمینه رشد اپیدمی جریان ترور به سمت سیاستمداران نشانه رفته است و همه جا سخن از این است که سیاست های مبهم و اغماض های بزرگ برخی بازیگران سیاسی، زمینه ساز قدرت یابی القاعده شده است اما واقعیت ناگفته این است که جریان های ترور در این مدت فراوان از منبع قدرت لایزال رسانه ها تغذیه کرده اند. عناصر قدرت رسانه ها بویژه تصویر و صدا مکرر به مصرف آنها در آمده است.

در گزارش حاضر سعی بر این است که ضمن ارائه تصویری اجمالی از آخرین فعالیت هایی که دو هسته جریان ترور یعنی طالبان و القاعده در حوزه رسانه های سنتی و مدرن دارند، به آسیب شناسی عملکرد رسانه های در عصر جنگ ترور پرداخته شود.

● طالبان و رسانه ؛ از ابزار شیطان تا صدای شریعت سلفی

برخورد طالبان با رسانه دو دوره کاملاً متضاد را پشت سر نهاده است. دوره ای که این گروه رسانه را به عنوان ابزار شیطانی نفی و تکفیر می کرد و دورانی که سران این گروه رأساً به سرمایه گذاری در ایجاد ایستگاه های رسانه ای مبادرت می کنند.

بر اساس مطالعات محققان افغان در دوره حکومت طالبان از سال های ۷۴ تا ۸۰ از وقتی که نام این کشور به امارات اسلامی طالبان تغییر کرد تلویزیون از زندگی افغان ها حذف شد و مطبوعات خصوصی از اجازه فعالیت محروم شدند. روزنامه شریعت ارگان مطبوعاتی طالبان که فعالیت های خودش را از سال ۷۴ در پیشاور شروع کرده بود پس ازورود طالبان به کابل در سال ۷۵ به ابزاری برای درج اخبار جنگ و مصاحبه های مطبوعاتی اعلامیه های دولتی به کار گرفته شد.

برپایه این گزارش ها طالبان پس از تحکیم پایه های قدرتشان در کابل مجوز انتشار ۱۲ نشریه را صادر کردند. این نشریات همگی از ارگان های درگیر جنگ بودند و در خارج از افغانستان منتشر می شدند. در خبرها از وجود روزنامه ای مستقل به نام صبح امید درکابل سخن رفته است که در اکتبر وحشت اعضای تحریریه این نشریه تغییر کرد و تیمی از طالبان جای آنها را گرفتند.

به هر حال آنچنان که بارها اعلام شده افغانستان در زمان حکومت رژیم طالبان به کشور بدون تصویر و موسیقی مشهور شد. کشوری که در آن نوارهای صوتی و تصویری شکسته می شد و همه شبکه های خبررسان یکی پس از دیگر تعطیل شدند. جمع زیادی از خبرنگاران در این راه جان باختند و بسیاری دیگر جلای وطن کردند.

اما در دوره پس از سقوط و برهه ای که «بازگشت طالبان» نام گرفته است سران این گروه با نگاه جدید به سمت بهره گیری از رسانه گام برمی دارند. به نحوی که هم اکنون در فضای پاکستان و افغانستان آنها چند شبکه رادیویی و نشریات مخفی و آشکار را به خدمت گرفته اند. رادیو شریعت در سه سال اخیر که طالبان در افغانستان عرض اندام کرده است با سرمایه گذاری کلان و تقویت فرکانس های خود به عنوان ارگان اصلی طالبان فعالیت خویش را از سرگرفته است.

اما اتفاق مهم در پیوند جدید طالبان با جهان رسانه بهره گیری آنها از روش های مرسوم القاعده برای گرفتن فضا های تازه در شبکه های ماهواره ای و اینترنتی است. درحالی که نسل قبلی سران این گروه پخش تصویر خویش از آنتن های ماهواره ای را حرام کرده بودند تیم جدید سران این گروه در اتاق های خود را به روی همه عکاسان و تصویربرداران عربی و اروپایی بازگذاشته اند. شاید مهم ترین دگردیسی در نگاه طالبان به جهان رسانه را در سایتی که این گروه با عنوان «الصمود» ایجاد کرده ردیابی کرد. پایگاه خبری و ایدئولوژیک که سازمان یافته ترین بخش فعالیت سیاسی و روانی شورشیان طالبان را پوشش می دهد.

سایت عربی زبان الصمود که از طرف تعدادی عرب های طرفدار طالبان رسما تأسیس گردیده و ناشر افکار ونظریات طالبان افغانستان بوده که خود را مجله ماهانه اینترنتی می نامد.

دراین سایت برخلاف ادعاهای طالبان مبنی بر حرام بودن تصویر و مخالفت با نشر عکس های اینترنتی می توان عکس هایی از فرماندهان برجسته طالبان را مشاهده نمود. با ملاحظه گذرا به این نتیجه می رسید که عرب های متحد طالبان اکنون از سطح میهمان به سطح میزبانان و ساکنان اصلی همان مناطق تحت نفوذ طالبان ارتقا یافته اند.

مقالات، مصاحبه ها و پیام های مبادله شده دراین سایت همگی در خدمت شورش ها و عملیات های انتحاری است. این سایت همان نقش حیاتی اینترنت برای شورشیان عراق را ایفا می کند یعنی پایگاهی برای جذب نیرو و گرد آوردی کمک های مالی برای جنگ در افغانستان است.

دعوت از افراد وشرکت جستن درعملیات های ضد دولتی و ضد آمریکایی رکن اصلی مطالب این سایت را تشکیل می دهد. در این سایت آن دسته از قبایل که با دولت های افغانستان و پاکستان برضد طالبان همکاری می کنند به صورت واضح تهدید می شوند و با شدت تمام اختلافات قبیله ای و فرقه ای همانند آنچه سلفی ها در عراق پیش می برند دامن زده می شوند.

سایت صمود در دور جدید فعالیت خویش برای ایجاد تضاد میان تاجیک ها و پشتون های افغان تلاش می کند. حضور نیروهای حرفه ای القاعده و طیف موسوم به عرب های افغان در جای جای فعالیت رسانه ای طالبان هویداست. افزون بر این که قاطبه نیروهای طالبان بی بهره از سواد دنیای مدرن هستند و اغلب از میان مردم فقیر روستاها برخاسته اند ادبیات و برنامه های رسانه ای و جنگ روانی طالبان همگی کپی شده از آموزه های تبلیغی سلفی ها و وهابی ها است بویژه در دور جدید که فاصله مدارس سلفی پاکستان با طالبان افغان به حداقل رسیده این گرته برداری به شکل عمیق تری نمایان شده است.

در مقالات و مضامین مطالبی که نشریات منسوب به طالبان رواج می دهند از سیاق کلام عربی و نثرهای ادبی آن افغان بودن نویسندگان و تولیدکنندگانش مورد تردید قرار می گیرد. جالب است که در عرصه رسانه نیز طالبان فعالیتی نیمه مخفی دارد واز ذکر نام نویسندگان و برنامه سازان خودداری می شود.

س. حیدرپور


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.