سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

سیمایی از دوردست


سیمایی از دوردست

نگاهی به پرداخت شخصیت امیرکبیر در سریال ها به بهانه سریال «مجلس نخبه کشی» که هفته آینده روی آنتن می رود

قرار است در سالروز کشته شدن امیرکبیر، «مجلس نخبه‌کشی» برگرفته‌ای از سریال تلویزیونی محمدرضا ورزی (سال‌های مشروطه) با تدوین مجدد روی آنتن شبکه یک برود. شاید همواره این پرسش مطرح شود که در روزگار ما، امیرکبیر چگونه به تصویر کشیده شده است؟ و آیا این تصاویر، به راستی توانسته‌اند جهد پرشور میرزا محمدتقی خان فراهانی، برای ساخت و توسعه فرهنگی و انسانی ایران را به نمایش بگذارند؟

در این زمینه، باید به این واقعیت اشاره کرد که هر چه بیشتر و از نگاه‌های متعدد درباره شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی، کار تصویری تلویزیونی و سینمایی ساخته شود، در گذر تاریخ، بهتر می‌توان این شخصیت‌ها را به نسل‌های مختلف معرفی کرد و این در حالت کلی، اگر حتی وجه مقایسه‌ای‌اش را نادیده‌ بگیریم، امری مذموم نیست. پیش از بررسی و چند و چون درباره پرسش‌های مطرح شده باید اشاره نمود که تا امروز در سینما و تلویزیون ایران، شخصیت میرزا تقی‌خان امیرکبیر، در چند کار سینمایی و تلویزیونی به تصویر درآمده که در سی سال اخیر می‌توان به فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» (که در آن داریوش ارجمند نقش امیرکبیر را ایفا می‌کرد)، مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر» (که سعید نیکپور در آن نقش امیر را به عهده داشت) و دست آخر، مجموعه تلویزیونی «سال‌های مشروطه» به کارگردانی محمدرضا ورزی و بازی محمد صادقی در نقش امیرکبیر، اشاره کرد.

در نگاه نخست به طور کلی، از میان این مجموعه‌های تلویزیون بی‌تردید دو مجموعه «امیرکبیر» و «سال‌های مشروطه» نقش میرزا تقی‌خان فراهانی را برجسته‌تر نمایان کرده‌اند و این مدعی تنها به آن دلیل است که درونمایه این دو اثر به نحوی انتخاب شده‌اند که یکی مستقیم به امیرکبیر و دیگری بیشتر با نقش‌آفرینی او در زمان خودش در ارتباط است ضمن آن که همان‌طور که اشاره شد، قرار است یک کار مستقل ده قسمتی نیز از درون سریال اخیر با عنوان «مجلس نخبه‌کشی» روی آنتن برود.

به هر روی باید نوشت در همان دو مجموعه‌ای که پیش از این، نقش امیرکبیر در آنها برجسته عنوان شده، به لحاظ شکل ظاهری و آناتومی چهره، سعید نیکپور در «امیرکبیر» برای ایفای نقش میرزا تقی‌خان فراهانی، بهتر ظاهر شده است تا محمد صادقی در «سال‌های مشروطه» که او هم دیالوگ‌ها را طوری بیان می‌نمود که واقعا حس وطن دوستی و خوداتکایی را در مخاطب زنده می‌کرد، با این همه نقش‌آفرینی نیکپور به لحاظ شکل ظاهری دلچسب‌تر، گیراتر، و جبروت و اندیشه‌ورزی امیر را بسیار تحسین شده‌تر، نمایان می‌سازد.

از این دیدگاه اما، آنچه اساسی‌ترین نکته درباره ساخت مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی تاریخ‌محور را برمی‌تابد، چیزی نیست جز چند و چون و بررسی معیارهای کنش برای ساختن این دست آثار، که باوجود فضای تاریخی خود مخاطبان بسیاری را نیز جلب می‌کند.

به لحاظ شکل ظاهری و آناتومی چهره، سعید نیکپور در «امیرکبیر» برای ایفای نقش میرزا تقی‌خان فراهانی، بهتر ظاهر شده است تا محمد صادقی در «سال‌های مشروطه». گرچه او هم دیالوگ‌ها را طوری بیان می‌نمود که واقعا حس وطن دوستی و خوداتکایی را در مخاطب زنده می‌کرد

در تولید آثار نمایشی، بخش‌هایی همچون: الف. مطالعه و پژوهش نویسنده و کارگردان در بسترهای گوناگون تاریخ‌نگاری موضوع. ب. استناد به برخی تاریخ‌نگاری‌ها و سود نجستن از دیدگاه‌های گوناگون تاریخ‌نگارانه در محور موضوع. پ. دخیل نمودن برخی باورهای شخصی در روند داستان مورد پرداخت و بسیاری موارد از این دست که می‌تواند در محصول نهایی تاثیرگذار باشد. از این دیدمان، جای تعجب نیست که این روزها در مجموعه «کلاه پهلوی» چهره شخصیت صاحب اندیشه‌ای همچون «علی‌اصغر حکمت» این‌گونه به مخاطب تحویل داده می‌شود. چه‌بسا، در نگاهی دیگر، خالق یک سریال دیگر بتواند با توجه به اصول ذکر شده، به روایت دیگری در این زمینه برسد.

امیرکبیر بزرگمردی بود که در روزگار خفقان قاجاری درخشید، روزگاری که فضایل‌ اخلاقی کم‌رنگ و قباحت و رذائل پررنگ شده بود و در راس کشور، زمامداری قرار داشت که از بدو سلطنت به تاسی از سبک و سیاق اسلاف بی‌لیاقت‌ خود، ملعبه دست کسانی بود که هرگز صلاح و سرافرازی ملی ایران را لحاظ نمی‌کردند. اطرافیان شاه در قعر لجنزار انحطاط و تباهی‌ غوطه‌ور بودند. رشوه‌گیری و مزدوری برای‌ بیگانگان افتخار تلقی می‌شد. مناصب و القاب‌ دولتی از طریق پول، ستاندنی بود. اندیشمندان و آگاهان در انزوا به سر می‌بردند و کسی برای آنان‌ حرمتی قائل نبود. بازار جهل و خرافه لحظه به لحظه‌ رونق می‌یافت و چپاولگران خارجی یعنی‌ روسیه و انگلیس که استیلای هرچه بیشتر خود را بر ایران در نبود آگاهی مردم می‌دانستند بر رونق‌ این بازار می‌افزودند. عده‌ای با دستاویز قرار دادن‌ دین و ترویج اراجیف و با هدف غارت و کسب درآمد نامشروع موجب تزلزل بنیادهای دینی گشته بودند. آنها حتی کوشیدند امیر را فردی ضد دین جلوه دهند نسبتی که برازنده خود آنان بود و بس. امیرکبیر همچون آتشفشانی غران که گدازه‌هایش از جنس‌ مبارزه و اصلاح‌گری بود بر این محیط منجمد فوران کرد. او در فراروی خویش صحنه‌هایی بس مشمئزکننده و آزاردهنده را شاهد بود. نبود بضاعت مالی تاب و توان را از مردم ربوده بود ، فقدان امکانات پزشکی و بهداشتی و وجود بیماری‌های گوناگون هر ساله‌ باعث مرگ ‌و میر عده زیادی گشته بود. امیر، کاری سترک در پیش رو داشت که عزمی‌ راسخ و اراده‌ای پولادین را می‌طلبید. او از یک‌سو باید با دروغ، تزویر و دین‌فروشی مصاف‌ نماید و از سوی دیگر در جبهه سازندگی و تحول‌ زنگار عقب‌ماندگی و فقر را از چهره کشور بزداید.

امیرکبیر از استحکام ریشه‌های پرتعفن فساد در دستگاه حاکمه‌ مطلع بود با جدیت و بدون هیچ واهمه‌ای به کوتاه‌ کردن دست نزدیکان شاه از ثروت‌های بی‌حد و حصر پرداخت و حتی مادر شاه و میرزا آقاخان نوری که‌ مصداق بارز سرسپردگی بودند، از اصلاحات‌ خردمندانه امیر مصون نماندند. در این میان تهدید و تطمیع‌های بیگانگان که برای تضعیف روحیه امیر و تغییر خط‌مشی او در راه اعتلا و سربلندی ایران‌ به کار گرفته شد، نتوانست ذره‌ای در عزم پولادین و فکر والای او خلل ایجاد کند. او حتی در مقابل‌ مطالبات ناروای ابرقدرت روس جاسوس، جواب منفی ابراز کرده و درخصوص ایجاد تحول و توسعه در زمینه‌های‌ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و رفاهی نیز منشا خدمات بسیاری گشت که از جمله می‌توان‌ به تاسیس مدرسه معروف دارالفنون، ترجمه کتب، انتشار روزنامه، ایجاد نظم و امنیت در شهرها و روستاها، ارائه خدمات بهداشتی، درمانی و پستی و ... ، احترام به دانشمندان واقعی و اصحاب خرد و اندیشه و تعقل اشاره کرد. لیاقت، کفایت، مدیریت، مناعت طبع، میهن‌‌پرستی و روح بلند و دیگر فضایل و ویژگی‌های‌ ممتاز امیر آنچنان بود که حتی دشمنان او نیز نتوانستند ستایش و تکریم‌شان را نسبت به این‌ تک‌ستاره و نابغه دوران ناصری کتمان نمایند.

در نگاهی به آنچه تاکنون به‌عنوان امیرکبیر، در تلویزیون و سینما به مخاطب تحویل داده شده است، چیزی نمی‌توان گفت جز عنوان این موضوع که در همه این آثار تنها وجه برجسته‌ای که از امیرکبیر به نمایش گذاشته می‌شود، موارد اختلاف ناصر‌الدین شاه با اوست، آن هم به صورتی نیمه کامل که همه موارد بسیار مهم را در بر نمی‌گیرد. در واقع تا امروز آن‌گونه که در شأن و مقام امیرکبیر بوده است، درباره او کاری ساخته نشده تا او را که یک قهرمان ملی در ایران بود، به تصویر بکشد و همچنان جا برای ارائه کارهای دیگری در تلویزیون و سینما وجود دارد.

و تنها آنچه که از او تاکنون در تلویزیون و سینما روایت شده، نگاهی بسیار گذرا و مملو از تاویل‌ و نگاه سازندگان و البته با پردازش‌های خوب در پوشش و گاهی در لحن که گویی سایه سنگینشان، روایت تاریخی این شهید راه مبارزه با اختناق را در بر گرفته است.

پایان سخن آن‌که، شناساندن شخص و شخصیتی همچون میرزا محمدتقی‌خان فراهانی ملقب به امیر‌کبیر، جز با بیان «اصلاحات اجتماعی» او که دستور داد رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود و حمل اسلحه سرد و سلاح گرم را ممنوع و قاعده بست‌نشینی را لغو کرد، میسر نخواهد شد. همان‌گونه که وجه اندیشه‌محور او جز با بیان نگرش مذهبی‌اش اتفاق نمی‌افتد.

حامد داراب