سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زیر گوش خلیج فارس تخاصم یا تعاون


زیر گوش خلیج فارس تخاصم یا تعاون

دیدگاه مؤسسه Rand به چگونگی تشکیل ساختار امنیتی خلیج فارس و نقش ایران

کاهش حضور ارتش آمریکا در عراق و دیگر پیشرفت های به دست آمده در منطقه خلیج فارس، موجب شده است آمریکا و متحدانش ضرورت تعریف یک استراتژی بلند مدت را برای منطقه احساس کنند. بخشی از این استراتژی به مسایل کنونی مربوط به ادامه حضور آمریکا در عراق و بخش های دیگر به مسایلی همچون چالش های ایران، پیشرفت های حاصل شده در جنوب غرب آسیا (افغانستان و پاکستان)، ادامه درگیری های عرب-اسراییل و در نهایت موقعیت کلی آمریکا در منطقه باز می گردد.

این استراتژی، تشکیل یک ساختار امنیتی جدید در منطقه خلیج فارس است که اگر پایه های آن ریخته شوند، روند خروج نیروهای آمریکا از عراق تسهیل خواهد شد. این پایه ها پس از شکل گیری، می توانند مبنایی برای تشکیل ساختاری دقیق تر باشند که بُرد وسیعی از ملزومات امنیتی خلیج فارس را برطرف می کنند. ایجاد یک دیپلماسی چند جانبه با حضور آمریکا، عراق، ایران، ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس به همراه سازمان ملل می تواند قدمی در این راه باشد.

ماهیت منافع آمریکا و غرب در منطقه - که تأمین امنیت صادرات انرژی، ثبات و پیش بینی پذیری، مبارزه با تروریزم، ارتباط با دیگر قدرت های بزرگ، جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی از جمله آنها است - بدین معنی است که آمریکا راه دیگری به جز این که همچنان به عنوان قدرتی متعهد در منطقه باقی بماند، ندارد! البته ضوابط، شرایط، چگونگی و ابعاد این قدرت و اثرات ناشی از آن، تابع بحث ، تصمیم و پاسخ به وقایعی هستند که هنوز رخ نداده اند. اما باید گفت حضور ادامه دار و یا به عبارت بهتر، حضور دایمی آمریکا در منطقه، تاکنون بر اساس منافع این کشور شکل گرفته است.

● ایران، مهمترین

در حال حاضر، ایران مهمترین کشور منطقه از نظر آینده امنیت خلیج فارس و ثبات آن به شمار می رود. آمریکا سال ها تصور کرده ایران فاقد هر گونه حس همکاری در این زمینه است. اخیراً این فرضیه، هم به واسطه پیچیده تر شدن برنامه هسته ای ایران و هم ترکیبی از اظهارات و اقدامات دو طرف، تقویت شده است. با این حال، این فرضیه ارزش آن را دارد که از نو آزموده شود. از یک طرف، ایران از کاهش حضور آمریکا در عراق استقبال می کند تا بتواند برنامه های منطقه ای خود را دنبال کند. از طرف دیگر، اوضاع آشفته عراق برای ایران نگران کننده است و بنابراین تلاش می کند به ایجاد ثبات در عراق کمک کند. وقوع هر گونه چشم اندازی طی سال ۲۰۱۰ احتمالاً تحت تأثیر روابط ایران-آمریکا خواهد بود.

در مورد همکاری احتمالی ایران با آمریکا و دیگر اعضای نیروهای کمکی امنیت بین الملل به رهبری ناتو (ISAF) در افغانستان، ابهام کمتری وجود دارد. دو کشور منافع مشترکی دارند که مخالفت با بازگشت قدرت طالبان و فعالیت های القاعده در مخفیگاه های افغانستان یا پاکستان از جمله آنها است. البته این موضوع که منافع مشترک مذکور چگونه می خواهند به همکاری مثبت ایران و آمریکا منجر شوند، خود جای بحث دارد.

در عین حال، معیار کلیدی قضاوت بیشتر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در مورد خروج آمریکا از عراق و دیگر سیاست های این کشور در منطقه این است که آیا آمریکا همچنان تمایل و توانایی خنثی سازی اهداف ایران را - نه فقط در قبال عراق، بلکه در کل منطقه خلیج فارس - دارا است یا خیر.

در رابطه با این مسأله، توانایی ایران به ایفای نقشی سازنده در تشکیل ساختار امنیتی منطقه، مهم به نظر می رسد.

ایران پیش از این تمایل خود را به ایجاد تدابیر امنیتی با همکاری کشورهای منطقه اعلام کرده و حتی ساختاری جامع در این رابطه پیشنهاد کرده است، اما بدین شرط که این ساختار تنها متشکل از کشورهای منطقه باشد. در نهایت، اگر نوعی ساختار امنیتی ایجاد شود که کشورهای بیگانه، به ویژه آمریکا و متحدان آن را شامل شود، حضور یا عدم حضور ایران در این ساختار جای ابهام دارد.

در این صورت، برای این که ایران بتواند در این ساختار امنیتی نقش داشته باشد، با برخی معیارهای آمریکا مواجه می شود که حل و فصل برنامه هسته ای، خودداری از دخالت در عراق، همکاری در مسایل افغانستان و دست کشیدن از مخالفت با صلح عرب-اسراییل از آن جمله است. در همین راستا، بدون شک ایران هم فهرستی از شرایط خود را دارد که لغو کلیه تحریم های اقتصادی، پایان یافتن تلاش های آمریکا در راستای بی ثبات کردن ایران، داشتن نقشی در عراق و افغانستان و به رسمیت شناختن نقش ایران در خلیج فارس از مهمترین آنها هستند. با این وصف، فهرست شرایط و نیازهای هر دو طرف در تضاد با هم نیستند و می توانند مبنایی برای آغاز مذاکرات باشند.

● قدرت های خارجی دیگر

دخالت احتمالی یا حقیقی دیگر قدرت های خارجی در خلیج فارس امری است که نمی تواند نادیده گرفته شود. اما باید دید می توان نقشی برای آنها در ساختار امنیتی منطقه در نظر گرفت؟ هند و چین دو کشوری هستند که با توجه به ذخایر هیدروکربن در منطقه به دنبال منافعی برای خود می باشند، اما سهم آنها هنوز مشخص نیست. بحث روسیه در این رابطه کمی متفاوت است.

این کشور نقش قابل توجهی در مسایل مختلف خاورمیانه، از جمله دخالت در مذاکرات صلح عرب-اسراییل، مسیرهای تدارکاتی آمریکا به افغانستان و منافع قوی در انتقال هیدروکربن از آسیای مرکزی و قفقاز دارد. به طور کلی، مسکو خواهان بازگشت به رده قدرت های بزرگ جهانی است که این امر مستلزم افزایش دخالت در مسایل خاورمیانه و جنوب غرب آسیا است. شاید در پی آن، نقش روسیه در مذاکراتی که در رابطه با آینده هسته ای ایران در حال پیشرفت است اهمیت داشته باشد. بدون شک، روسیه هم در قبال ایران و کل منطقه منافع خود را دارد.

با همه اینها، آیا باز هم باید روسیه را در ساختار امنیتی خلیج فارس داخل کرد؟ به نظر می رسد روسیه به عنوان کشوری منفعل، اما با نقش حمایتی، می تواند در این ساختار جای بگیرد. البته این موضوع به موضع ایران بازمی گردد. اگر تهران سرسختی خود را ادامه دهد، این به نفع روسیه است، اما اگر تهران مثبت عمل کند، نقش روسیه کمرنگ خواهد شد.



همچنین مشاهده کنید