دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
کارآگاه علوی در جگرکی آسپیران دودکار
اوایل دهه ۷۰ که سریال پلیسی ـ معمایی «کارآگاه علوی» از تلویزیون پخش شد، کلی طرفدار پیدا کرد، آنقدر که وقتی تمام شد، تا سالهای سال همه منتظر پخش سری جدید آن بودند.
البته حسن هدایت (کارگردان) هم جسته و گریخته قولهایی برای ساخت سری دوم «کارآگاه علوی» داده بود. مدتی است هدایت «کارآگاه علوی ۲» را به تهیهکنندگی حمید یراقچیان آغاز کرده است. این بار هم احمد نجفی را در نقش اصلی سریال یعنی کارآگاه علوی خواهیم دید.
البته نجفی در این پروژه در مقام مجری طرح نیز با هدایت همکاری دارد.«شروع دوباره»، «جواهرات گمشده»، «جنایت در خیابان پاستور»، «نامهای به شاه»، «ترکمنها»، «قتل در چاپخانه»، «پنج گلوله برای شاه»، «جنایت در تماشاخانه»، «قتل نخستوزیر»، «فرار» و ... ازجمله اپیزودهای سری جدید «کارآگاه علوی» است.
این روزها برای رفتن به لوکیشن مجموعه تلویزیونی «کارآگاه علوی» حسن هدایت، باید چندین اتوبوس و ماشین سواری را سوار و پیاده شد و بعد مسیر میدان آزادی را به سمت جاده کرج گذر کرد تا به شهرک سینمایی غزالی رسید. در ورودی شهرک منتظر میمانم تا امور هماهنگی برای ورود انجام شود. بالاخره به همراه ماشین حمل و نقل گروه به محل تصویربرداری میرویم.
سرمای عصرگاهی در شهرک به قول قدیمیها استخوان میترکاند. تماشای پوشش سفید برف روی سنگفرشهای شهرک در سکوت دم غروب واقعا دیدنی است. لوکیشن مغازهای است سرنبش خیابان لالهزار، روی پنجره و همینطور تابلو مغازه، نوشته شده «جگرکی دودکار». به گفته نائمی، جانشین تولید در سری جدید این سریال پلیسی خواهیم دید که آسپیران دودکار که نقشاش را فرهاد خانمحمدی بازی میکند، بازنشسته شده و یک مغازه جگرکی دایر کرده است.
امروز پلان مربوط به مغازه را میخواهند ضبط کنند. داخل مغازه روی دیوارها عکسهای ورزشکاران باستانیکار با فیگورهای مختلف دیده میشود. آنطرفتر در نزدیکی چند گلدان شمعدانی، انواع استکانهای کمرباریک و فنجانهای چینی و ظروف سفالین روی طاقچهای گچبری شده در دو، سه طبقه به چشم میآید. وسط مغازه ۵-۴ هنرور دور میز کهنهای نشستهاند. آسپیران دودکار هم پشت پیشخوان با یک پالتوی بلند خاکستری رنگ ساکت و آرام به انتظار شروع کار نشسته است.
شاگرد آسپیران هم در مغازه است، او سرش را به خرد کردن جگرها و مرتب کردن نانها گرم کرده است. گاهگداری هم بادی به آتش منقل مقابلش میزند تا آتش آن برای کباب کردن جگرها آماده شود.
همقدم با هدایت در شهرک غزالی بیرون از مغازه همه عوامل با دو دوربین منتظر اعلام کارگردان هستند اما حسن هدایت در محوطه شهرک همچنان مشغول قدم زدن است. ظاهراً احمد نجفی هنوز نیامده است و باید منتظر او بمانند، فرصت را مغتنم شمرده و با هدایت همقدم میشوم: «در سری دوم این مجموعه سعی شده به جذابیتهای قصه بیشتر بپردازیم.
در این مجموعه به غیر از کارآگاه علوی و دستیارانش که به شکل سمبلیک از آنها استفاده کردهایم، مابقی شخصیتهایی که از آنها نام برده میشود، همگی مستند هستند که البته برای داستانهایمان شکل دراماتیک پیدا خواهند کرد.
در این بین با مشاوره گرفتن از افرادی که به تاریخ اشراف کامل دارند، خواستار این بودیم که به تحریف تاریخ دست نزنیم و تاریخ را آنچنان که بوده، به تصویر بکشیم.» هدایت در ادامه با اشاره به ساختار کلی سری دوم مجموعه نسبت به سری اول آن میگوید: «در کارآگاه علوی ۲ به وجوه مختلف متون و نوع نگارش آن توجه خاصی میشود چون متون به دهه ۲۰ منتقل شده، طبیعتاً استناد بیشتری به روایتهای تاریخی احتیاج است. در عین حال سعی شده یکسری حوادث که میتواند از نظر مردم جذاب بوده و در عین حال به اطلاعاتشان میافزاید، در نگارش فیلمنامه گنجانده شود.
از نظر فنی هم نسبت به قبل تجربهمان بیشتر شده است و در بخش تصویربرداری از امکانات فنی مناسبتری بهره بردهایم، همچنین از کادر پشت صحنه باتجربهای استفاده شده تا هرچه بیشتر در جلب رضایت مخاطب بتوانیم موفق عمل کنیم.»
کارآگاه علوی وارد میشود احمد نجفی که تازه به گروه پیوسته است، سریع برای تعویض لباس و بعد انجام گریم میرود. هرچه به غروب آفتاب نزدیک میشویم، هوا سردتر و آسمان ابریتر میشود. لحظهای بعد نجفی آماده میشود. حسن هدایت میخواهد که داخل مغازه پر از دود شود. عوامل صحنه منقل را به بیرون از مغازه برده و آتش آن را شعلهورتر میکنند.
سپس با ریختن اسپند روی آتش دود غلیظی ایجاد کرده و داخل مغازه آن را میچرخانند تا فضا کاملاً پر از دود شود. لحظهای بعد احمد نجفی به گروه میپیوندد. قرار است نجفی در نقش کارآگاه علوی داخل مغازه شود و پس از احوالپرسی با آسپیران دودکار کنار پیشخوان نشسته و سوالاتی از او بپرسد. با فرمان هدایت، نجفی وارد مغازه میشود ولی هنوز وارد نشده، تصویربردار درخواست کات میکند. ظاهراً در حین ورود نجفی، حضور یکی از عوامل در پشتسر نجفی دیده شده است. صحنه یک بار دیگر تکرار میشود. نجفی با اعلام کارگردان، بار دیگر وارد مغازه میشود.
شاگرد آسپیران دودکار با او احوالپرسی میکند. در حین اینکه کارآگاه علوی به دودکار نزدیک میشود، آسپیران همچنان مشغول قطعهقطعه کردن جگرهاست. کارآگاه علوی وارد مغازه میشود. پس از خوش و بش کردن با شاگرد مغازه به طرف آسپیران دودکار میرود و در کنارش مینشیند، نجفی دیالوگهایش را شروع میکند، نکته جالب اینجاست که یکی از دستیاران کارگردان در پشت صحنه نشسته و تکتک دیالوگهای خانمحمدی را به او یادآوری و او هم عیناً آنها را تکرار میکند اما به لحاظ حسی ظاهراً بازیگر آنها را به درستی ادا نمیکند که هدایت مجبور میشود کات دهد. پس از چندین بار کات دادنهای مکرر از طرف کارگردان گفته میشود که فضای مغازه یک بار دیگر باید پر از دود شود. یکی از دستیاران صحنه باز منقل را به بیرون میبرد تا آتشاش را بیشتر کند.
کارآگاه علوی، بدبین و عصبی فرصت خوبی است که به سراغ نجفی برویم تا او درباره ادامه همکاری با هدایت و پذیرفتن نقش کارآگاه علوی برایمان بگوید: «هنگامی که قسمت اول مجموعه ساخته شد، آن زمان اینگونه مجموعهسازی را نداشتیم. به همین دلیل مردم استقبال کردند.
دو، سه سال که از این موضوع گذشت، به اتفاق آقای هدایت تصمیم گرفتیم که به فکر ساخت ادامه سریال باشیم و موضوع را با آقای ضرغامی در میان گذاشتیم. ایشان هم استقبال کردند و بلافاصله تولید را شروع کردیم.» نجفی در مورد ویژگیهای قسمت دوم مجموعه نسبت به سری اول آن میگوید: «قصههای قسمت دوم به فاصله ۱۰ سال بعد از ماجراهای قسمت اول اتفاق میافتد، در قصه میبینیم که کارآگاه علوی تبعید شده و حال برگشته و به کار خود ادامه میدهد.
شخصیتاش بدبینتر و عصبیتر است. همچنین دهه ۲۰ را به تصویر میکشیم که دههای است پر از تنش با اتفاقات مهم تاریخی که میتواند برای مخاطب تازگی داشته باشد. مهمتر اینکه سعی کردیم اشتباهات گذشته را دیگر تکرار نکنیم و نقصها را رفع کنیم. جنبههای خوب و مثبت را پر و بال دهیم، با تعدد شخصیتهای جدیدی که به داستانها وارد شده، «کارآگاه علوی ۲» قطعاً جذابیتهای زیادی برای مخاطب خواهد داشت.»
روز ـ داخلی ـ مغازه جگرکی دودکار فضای مغازه کاملا دودآلود شده است. آنقدر که تنفس به سختی انجام میشود، باید مراقب بود تا در هنگام ضبط سرفهمان نگیرد. هنروران سرجای خود مینشینند، لحظهای بعد هدایت فرمان حرکت میدهد.
کارآگاه وارد مغازه میشود ابتدا به طرف شاگرد دودکار میرود.» شاگرد: «سلام آقای علوی، خوش آمدید. بفرمایید جگر داغ.» کارآگاه علوی: «سلام، ممنون.» آسپیران دودکار: «سلام آقای علوی بفرمایید.» شاگرد: «آقای علوی چای داغ میخورین؟» علوی: «یه استکان، دودکار یه کار کوچکی باهات داشتم؛ اون وقتا که تو اداره بودی هر خبری را که میخواستی یه نفر بود که از اون میگرفتی، الان میتونی پیدایش کنی، میخوام یه نفرو برام پیدا کنه و یه خبری برام بیاره.» هدایت نکاتی را به گروه و دستیاران خود گوشزد میکند و از همه میخواهد بیهوده وقت و انرژی مضاعفی برای گرفتن هر پلان هدر ندهند. در این حین به سراغ سعید عمرانی، مجری صحنه میروم و از او میخواهم که درباره لوکیشنها و نوع طراحی صحنه مجموعه برایمان توضیحی داشته باشند.
«این مقطع تاریخی که در آن قرار داریم از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ است. سعی کردهایم این مقطع زیاد شبیه به آثاری که تا به حال در این دوره ساخته شده نباشد. تا آنجا که توانستیم از آکساسوارها و وسایل آن زمان استفاده کردهایم تا دهه ۲۰ و ۳۰ را جذاب و متفاوت نشان دهیم.» دقایقی بعد این پلان ضبط میشود، با اعلام رضایت کارگردان، همه سعی میکنند به سرعت خود را به طرف در خروجی و هوای تازه برسانند. یوسف مرادیان، معاون کارآگاه علوی به همراه نائمی به سمت اتاق گریم میرویم.
گریم یوسف مرادیان تازه تمام شده است. او نقش کارآگاه صدری، معاون علوی را به عهده دارد. کارآگاه صدری هم به عنوان معاون در کنار کارآگاه علوی قصهها را پیش میبرند و گرههای داستان را باز میکنند. مرادیان با این توضیح به نوع راهنمایی کارگردانی هدایت اشاره کرده و اینچنین ادامه میدهد: «هدایت، جزو کارگردانانی هستند که بسیار علاقهمند بودم با ایشان همکاری داشته باشم. جنس کارش و شخصیت پردازی در قلم ایشان آن قدر خوب است که تمامی جزئیات را به بازیگر انتقال میدهد. به همین دلیل سرصحنه با یک اشاره کوچک به نتیجه مطلوب میرسیم و این به خاطر نکتهسنجی و وسواس ایشان است.» پذیرایی با جگر داغ کارآگاه علوی به همراه دستیارش کارآگاه کازرونی (محمدعباسنژاد) و کارآگاه صدری (یوسف مرادیان) در میانه مغازه در حال گفتوگو هستند، در همان حال باید منتظر فردی باشند که قرار است خبری برایشان بیاورد.
نجفی به همراه بازیگران دیگر مقابل میز نشسته و دیالوگهای خود را مرور میکنند. هدایت هم متن اصلی را با دستیار خود چک میکند، همه چیز آماده است، ولی هنوز منقل را نیاوردهاند تا با شنیدن اسپند روی آن فضا را دودآلود کنند. بازیگران که تا لحظهای پیش آمادگی خود را اعلام کرده بودند، حالا با موبایلهایشان سرگرم هستند، با موبایل برای یکدیگر موسیقی پخش میکنند، شاید که این طوری میخواهند تمرکز بگیرند! هدایت میخواهد یک بار به صورت تمرین پلان را بگیرد.
قبل از اینکه کارآگاهان دیالوگهای خود را بگویند شاگرد مغازه در نبود آسپیران دودکار باید به مشتریان برسد و سپس مقابل میز کارآگاهان رفته و به آنها نان و جگر داغ بدهد تا بعد از آن دیالوگهایشان را شروع کنند.
چندین بار تمرین میشود و هر بار شاگرد دیر یا زود میآید. نجفی دیالوگ خود را زودتر شروع میکند. با راهنماییهای کارگردان و جابهجایی یکی از دوربینها تقریبا این مشکل حل میشود. در فاصله جابهجایی دوربین محمد عباسنژاد بازیگر نقش کارآگاه کازرونی را به کناری کشیده و از او میخواهیم از این نقش که در واقع جایگزینی آسپیران دودکار محسوب میشود بگوید.
«دستیار کارآگاه علوی و شخصیت اکتیو مجموعه به حساب میآید. به نوعی بار طنز مجموعه را هم به دوش میکشد. بسیار زیرک و باهوش است، به واسطه همین ویژگی بسیاری از سرنخها را به دست میآورد. از ابتدای نگارش مجموعه هم خود آقای هدایت گفته بود که این شخصیت را برای نوع بازی من نوشته است.
به همین دلیل خیلی زود شخصیت را پیدا کردم.» همه چیز آماده ضبط شده است. این پلان باید از چندین زاویه گرفته شود. قبل از اینکه کارگردان فرمان حرکت دهد، از فرصت استفاده کرده و از مغازه خارج میشوم، دمای هوا به یکباره برایم پایین میآید. همه جا از برف سفید شده است. یقه کاپشنم را روی گوشهایم میکشم و شالگردنم را به دور گردنم میپیچانم، از گرمای این جمع دوستانه جدا میشوم. فضای شهرک را در یک شب سرد در سال ۱۳۲۰ از مقابل گراند هتل ترک میکنم. صدای موسیقی دهه ۲۰ از داخل هتل شنیده میشود. بارش برف همچنان ادامه دارد. صدای فرو رفتن قدمهایم در برف و پرس شدن برف میان پوتین و سنگفرش شهرک تنها صدایی است که به بدرقهام میآید.
سعید ابک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست