چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مسیر پرفراز و نشیب فلسفه در اواخر قرن بیستم
ترجمه پیشین مرتضی نوری از کتاب تاثیرگذار رورتی با عنوان فلسفه و آیینه طبیعت بود. تاثیرگذار هم بر زندگی فکری آینده خود رورتی و هم بر رویکرد غالب بر فلسفه تحلیلی. در مسیر پراگماتیسم رنگ و بوی رورتی را با خود به همراه دارد. جمعبندی مقالههای موجود در کتاب، در مقاله رورتی صورت میگیرد و این خود غیرمستقیم خوانشی رورتیوار از کواین و دیویدسون ایجاد میکند. اما آیا این نکتهیی منفی محسوب میشود؟ پاسخ من به این پرسش منفی است. به دست دادن خوانشی از کواین و دیویدسون (مخصوصا کواین) که آن دو را ذیل مکتب فکری نو پراگماتیسم قرار دهد، چندان نامنتظره نخواهد بود. رورتی در مقاله «پراگماتیسم، دیویدسون و حقیقت» از آرای کواین در رد دو جزم تجربهگرایی سخن میگوید؛ از نقد جزم سوم توسط دیویدسون که همان رد تمایز میان شاکله و محتوا باشد، میگوید و از نزدیکیهای آرای جیمز، پیرس و دیویی با آرای کواین و دیویدسون. از مقاله دو جزم تجربهگرایی کواین سخن میگوید، از مقاله در باب ایده یک شاکله مفهومی دیویدسون از مقاله نظریه انسجامی درباب صدق و معرفت دیویدسون تا در نهایت بگوید دیویدسون را میتوان بنابرچهار معیار، یک پراگماتیست محسوب کرد. خواننده میتواند تمامی مقالههای مورد اشاره رورتی را در همین کتاب بیابد و بخواند. این انتخاب درست و پیوسته مقالات را نشان میدهد.
اما کتاب دقیقا از چه چیزهایی سخن میگوید؟مقدمه ۳۵ صفحهیی مترجم بر کتاب راهگشاست. خواننده بهخوبی متوجه میشود که جریان فکری موجود درهر کدام از هشت مقاله این کتاب چیستند. هسته اصلی این هشت مقاله رابطه تنگاتنگی است که از ابتدای قرن بیستم میان زبان و صدق، بنابر معانی فراگیرشان شکل گرفت. در اوایل قرن با کارهای افرادی چون فرگه و راسل درباره زبان و منطق، ابزارهای نوینی یافت شد تا برخی مسائل قدیمی در معرفتشناسی و هستیشناسی پیش از قرن، مورد انتقاد و بازنگری قرار گیرند.
زبان در این خصوص کاراترین ابزار شد. راسل و کارنپ برای زبان، زیرساختی صوری قایل بودند که تنها با تحلیل زبان طبیعی روزمره، به آن ساخت منطقی است که میتوان محتوای درست و معنادار آن جمله را درک کرد. این ساخت منطقی، رکن بسیار مهمی دارد و آن هم تمایزی است میان دو نوع گزاره. گزارهیی که برای معنا داشتن/صادق بودن به جهان بیرون از خود نیازمند است و جملاتی که برای معناداری/صدق به چیزی جز روابط مفهومی میان خود نیازمند نیستند (هر پدری فرزندی از آن خود دارد) . تمایزی که از دیرباز محور معرفتشناسی کانت و سپس پوزیتیویستهای منطقی شد. نکته مهم آنکه با انتقادهای افرادی چون استراوسون به راسل، وی خود بر این نظر شد که چنین ساختی نمیتواند همواره برقرار باشد. این نقطه جایی بود که زبان از قید مقیدات منطقی تا حدی بیرون جست و به شکل روزمره و طبیعیاش بازگشت. رویکردهایی هویدا شدند که تحلیل زبان را در شکل طبیعیاش ممکن و مطلوب میدانستند. کارنپ اما به عنوان نماینده فکری تجربهگرایی منطقی هم به تمایز مذکور وفادار ماند و هم به زیرساخت منطقی برای هر زبان طبیعی. کواین اما در سال ۱۹۵۱ و در مقاله دوجزم تجربهگرایی به تمایز مذکور میان جملات تحلیلی و ترکیبی نقد جدیای وارد آورد. او نخست مدعی شد ابزار حفظ این تمایز (همچون ترادف معنایی و تعریف) شکننده هستند و خود به همان اندازه مبهم و سپس گفت که معنای یک جمله نمیتواند بهتنهایی معلوم شود. بلکه جملات بهمثابه یک میدان یا قلمرو تایید یا تکذیب میشوند. به بیانی دیگر، هیچ جملهیی مصون از تغییر نیست. این آغاز نفوذ نگاهی کلگرایانه به زبان و معرفت انسان بود.
کواین اما پایهگذار رویکرد دیگری هم بود. دیویدسون این رویکرد دوم کواین را نیز صحیح دانست و بهکارگرفت. به گفته کواین «در معنای زبانی، فراتر از آنچه باید در رفتار علنی و در شرایط مشاهدهپذیر جمعآوری شود چیز دیگری وجود ندارد». در نظر گرفتن ارتباط گوینده با محیط اطرافاش از جمله منابع مهم در فهم معنا و باور وی است. این نکته محوری در مقاله معنا و ترجمه کواین و تفسیر بنیادین دیویدسون در این کتاب است. مشاهدهگر یا همان زبانشناس، بهمنظور فهم زبان دیگری در شرایطی ریشهیی، چگونه خواهد توانست به معنا و باور گوینده پل بزند؟ به بیان دیگر، چطور میتوان از جملاتی که هیچگونه تشابه معنایی با زبان زبانشناس (یا بهطور کلی شنونده) ندارند، یا هیچگونه مسیری برای درک باورهای شخص گوینده وجود ندارد، تفسیری (کواین) یا ترجمهیی (دیویدسون) ارائه داد؟ ترجمه اولویت دارد یا تفسیر؟ دیویدسون معتقد است تفسیر لازمه انجام ترجمه است.
ترجمه باید برپایه فهمی صورت گیرد که این فهم نمیتواند بدون انجام یک تفسیر نخستین صورت گیرد. در مقاله درباب ایده یک شاکله مفهومی و نظریه انسجامی در باب صدق و معرفت، بصیرت مهمی در کار دیویدسون نمایان میشود. بصیرتی که متفکرانی چون رورتی را بر آن میدارد بر برداشت خود از پراگماتیست بودن دیویدسون مطمئنتر شوند. آرای دیویدسون درباره معرفتشناسی از وسط معرکه شروع میشود. او درباره تمامی مفاهیم دخیل در معرفتشناسی، رویکردی بنیانگرایانه ندارد. وی به دنبال تعریف یا نشان دادن خاستگاههای مفاهیمی چون صدق، باور و توجیه نیست. اندیشه وی بر این است که این مفاهیم از وسط معرکه (media res) شروع میکنند. به عنوان مثال، باور و معنا در یک بسته و با هم وارد میشوند. نمیتوان و نباید یکی را تعریف کرد یا ثابت کرد و باقی بنای معرفت را بر پایه آن بنا کرد.
نه صدق و نه هیچ مفهوم دیگری پایه و اساس درنظر گرفته نمیشود. به بیان کلی، تبیین ارتباط میان مفاهیم، مهمتر از تعریف مفاهیم و سپس کاربرد آنهاست. در دو مقاله مذکور تلاش جهت نشان دادن انسجام ارتباطی میان مفاهیم و نظریه صدقی که نه به بیرون از زبان بلکه تنها به درون زبان متوسل میشود، بهطور مستدل نشان داده میشود.
کتاب و خواندن چندباره مقالات، چوبدستی کارایی خواهد بود در دستان علاقهمندان به فلسفه و بهطور خاص کسانی که رویکردهای تحلیلی به فلسفه را بیشتر مطمح نظر دارند تا بتوانند بهواسطه این مقالات، مسیر پرفراز و نشیب فلسفه در اواخر قرن بیستم را کمی راحتتر طی کنند. کتاب با چاپی خوب و ویرایشی قابل قبول از سوی نشر مرکز به قیمت ۱۹۸۰۰ تومان چندی است که روانه بازار شده است.
ایمان آقابابایی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت زنان تهران هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران سیل فضای مجازی دستگیری شورای شهر تهران آموزش و پرورش
بانک مرکزی دلار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو سایپا ایران خودرو قیمت طلا بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما تئاتر موسیقی کتاب فیلم دفاع مقدس نون خ
اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی فلسطین نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن نتانیاهو افغانستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان بایرن مونیخ تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اپل گوگل پهپاد همراه اول آیفون ماه
داروخانه مسمومیت دیابت قهوه کاهش وزن بارداری خواب سلامت روان آلزایمر