جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فارسی, زبان فرهنگی ایران منطقه ای و شبه قاره هند


فارسی, زبان فرهنگی ایران منطقه ای و شبه قاره هند

در تعریفی قراردادی از زبان می شود گفت «زبان زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانه های کلامی و نوشتاری بوده که توسط انسان های متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگی خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشه ها به کار برده می شود »

در تعریفی قراردادی از زبان می شود گفت: «زبان زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانه‌های کلامی و نوشتاری بوده که توسط انسان های متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگی خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشه‌ها به کار برده می‌شود.»

اما آن گاه که «هیدگر» از زبان به عنوان «خانه هستی» نام می برد دیگر بر این اساس زبان نه تنها به عنوان سلسله ای از دال و مدلول ها و مجموعه گسترده ای از نحو و افعال و صفات و قیدها و واژگان بلکه به عنوان کلیدی برای فهم جهان در عقل مدرن مطرح است.

زبان شناس دیگری مانند «چامسکی» نیز بر این اعتقاد است که : «اصول و خصوصیات زبان در انسان ذاتی و به طور ارثی برنامه‌ریزی شده اوست و محیط پیرامون کودک تنها نقش محرک را برای یادگیری زبان مادری ایفا می‌کند.»

در حال حاضر در کل گستره گیتی حدود ۶ هزار زبان را می توان از یکدیگر بازشناخت که بر اساس برآوردهای زبان شناسان تا پایان قرن نیمی از آنان خاموش و نابود می شوند یعنی دیگر فاقد گویش ور خواهند شد. یکی از دلایل عمده ای که آهنگ نابودی زبان ها سیر پرشتابی را بخود گرفته است مسلط و هژمونیک شدن یک زبان نسبت به زبان های دیگر در مناطق مشخص به عنوان رهاورد استعمار بود.

وجود استعمار کلاسیک تا قرن نوزدهم در قالب اسکان مهاجرت های گسترده به قاره آمریکا و استرالیا که به براندازی فرهنگ های بومی منجر گردید ـ تا پیش از ورود سفیدپوستان به امریکا ۳۰۰ زبان وجود داشته است ـ و نیز اشغال، بهره کشی و تاراج دارایی های جوامع ضعیف آفریقایی و آسیایی توسط استعمارگرانی بود که بازار آنان در بی هویتی جوامع هدف پر رونق تر می شد.

صدور بیانیه معروف پاپ در سال ۱۴۹۳م (۱۲۷۱ه‍ .ش)، که به "فرمان تقسیم" مشهور گشت، در واقع مهر تأیید چپاول سایر ممالک توسط دو قدرت مطرح استعماری آن روز یعنی اسپانیا و پرتغال و سرآغاز استعمار مستقیم بود. طبق این بیانیه، تمام آمریکای شمالی و قسمت عمدة آمریکای جنوبی به اسپانیا، و مناطقی همچون هند، ژاپن، چین و سایر سرزمین‌های شرقی به انضمام افریقا به پرتغال اعطا گردید و بعدها با افول قدرت این دو ابرقدرت انگلیس و فرانسه این نقش ویژه های استعماری را برعهده گرفتند.

امروز هر چند دوره استعمار شوم به شکل کلاسیک به پایان رسیده اما با شکل گیری پدیده «استعمار فرانو» و کنترل وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره و اینترنت توسط قدرت های برتر ، تمامی جوامع پیرامونی و خرده فرهنگ ها در معرض انهدام و تلاشی فرهنگی از طریق از دست دادن «زبان بومی» هستند.

راهبرد غالب رسانه ای نظام سلطه رسیدن به مرحله «تک زبانگی» است و اصولن جهانی سازی و به تعبیر دقیق تر «غربی سازی» از این رهگذار انجام خواهد گرفت در حالی که ۹۶ درصد از زبان های زنده دنیا هم اکنون فقط در بین ۳ درصد انسان ها بکار برده می شود.

در این بین میل به شهرنشینی و نیز پروژه های همسان سازی فرهنگی که توسط دولت ها اعمال می گردد خود زمینه ساز شکل گیری این بستر هستند به طوری که طبق تحقیقات جهانی صورت گرفته اکثر والدین به این باور رسیده اند که صحبت کردن به زبانی بومی برای کودکانشان یک ضعف اجتماعی محسوب می شود و بسیاری افراد می بایست برای رساندن مقصود خود به زبانی غیر از زبان مادری تکلم کرده که در نهایت دچار «نابهنجاری زبانی» شده و این عارضه در صورت استمرار منجر به «نابهنجاری فرهنگی» خواهد شد و قربانیان این عارضه به انزوا ، افزایش خشونت و یا خود تخریبی دچار خواهند شد.

فارسی زبانی دیرپا و پرظرفیت ست که در کنار زبان های یونانی ، لاتین و سانسکریت به عنوان چهار زبان کلاسیک جهان شمرده می شوند که برای زبان های کلاسیک مشخصه های ذیل را برشمرده اند: باستانی باشند، دارای ادبیات غنی بوده و در آخرین هزاره از عمر خود تغییرات اندکی کرده باشند.

زبان «فارسی» به عنوان میثاق مشترک همه ایرانیان درون فلات و نیز به عنوان زبان فرهنگی ایران منطقه ای و شبه قاره هند ـ تا پیش از استعمار انگلیس و براندازی سلسله مسلمان و فارسی زبان گورکانیان و هم عصر با صفویان در سال ۱۸۵۷ ـ مطرح بوده و هست و در عین حال این توانایی را داشته تا از میان تهاجمات و تبادلات فراوان نظامی و فرهنگی هویت مستقل و یکه خود را حفظ نماید و با استفاده از ظرفیت های وام گرفته شده و تاثیر و تاثر مثبت با زبان عربی ـ به عنوان زبان دین ـ که یک نمونه آن شکل گیری شاهکارهای ادبی و شعری به زبان فارسی و بر اساس اوزان عروضی ادبیات عرب است، پویایی و انعطاف خود را نشان دهد.

از طرفی فارسی دارای توانایی شگرفی برای استفاده از وام ـ واژه هایی فراوان است که در لهجه های بومی و زیرشاخه های محلی مناطق مختلف فلات ایران وجود دارند که به امکان در گوشه ای دنج از جغرافیا و در بین جمعیتی ولو محدود از گزند تنارعات و نسیان ها ایمن مانده باشد و بهره گیری زبان معیار فارسی از این دست واژه ها مضاف بر ایجاد رابطه ای دوسویه با لهجه های زیرشاخه و خرده فرهنگ ها به جهت صیانت از آنها ایجاد می نماید باعث می شود تا امداد خواستن از آنها در قالب وام ـ واژه به توانمندی بیشتر زبان رسمی منجر شده و از فقر لغوی زبان جلوگیری شود.

فارسی در حال حاضر در دو کشور ایران و تاجیکستان زبان رسمی ست و در افغانستان نیز به عنوان یکی از زبان های رسمی شمرده می شود.

در ایران حدود ۵۰ میلیون نفر، در افغانستان ۲۰ میلیون نفر، در تاجیکستان ۵ میلیون نفر، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون تن به فارسی سخن می‌گویند اما به طور قطع پتانسیل زبان فارسی بسی بیشتر از ۱۱۰ میلیون گویش خواهد بود و به عنوان عنصری اساسی و کلیدی برای بازسازی و بازیابی حوزه تمدنی هند و ایرانی ارزیابی می شود.

در دورنمای ایران منطقه ای، دو عنصر حیاتی «شیعه» و «زبان فارسی» دو بالی خواهند بود که می توان با اتکا به آنها به فراسوی اقتدار و احیای مجد و عظمت ایرانی ـ اسلامی پرواز کرد و هنگامه ای تاریخی را به یاد آورد که امپراطوری ایرانی صفوی (۱۱۱۱-۸۸۰ ش ) در تمامی فلات گسترده ایران، گورکانیان در شبه قاره هند(۱۸۵۷-۱۵۲۶م ) و عثمانیان (۱۹۲۲- ۱۲۹۹م ) در منطقه مدیترانه به عنوان سلسله هایی مسلمان تسلط داشتند.

نقل است که در آغاز یکی از نبردها شاه اسماعیل صفوی قطعه شعری را به زبان آذری برای پادشاه عثمانی فرستاد که وی هم در پاسخ شعری را به فارسی پس می فرستد که این نکته فهم و تسلط به فارسی را حتا در درون متعصب ترین سلسله متخاصم با ایران آن دوران می رساند.

ایران با اتکاء به مذهب پویای شیعه این قابلیت را داراست که اقلیت ها و اکثریت های بی سر و سازمان جوامع شیعی را در تمامی کشورهای اسلامی علی الخصوص در هلال شیعی با الگوی موفق، امین و قابل اتکایی همچون حزب الله لبنان، سازمان دهد و نیز با بسط و گسترش زبان فارسی به شکل نرم افزاری در کنار سیاست نگاه به شرق ـ علی الخصوص با جهت گیری به سمت شبه قاره هند ـ و با گسترش جغرافیای زبانی فارسی به بازسازی حوزه تمدنی و تاریخی هند و ایرانی بپردازد زیرا که هند علیرغم وجود پتانسیل عمده تکنولوژیک و انسانی ( با جمعیتی بالغ بر ۱ میلیارد نفر ) همچنان تحت استعمار زبانی بریتانیاست و انگلیسی در تمامی ارکان تجاری و تولیدی آن سامان جا گرفته و اما می توان با درک حساسیت ها و موقعیت امروزین، فارسی را به عنوان زبان فرهنگی اصیل و ریشه دار شبه قاره دیگربار مطرح و بازیابی نمود و به جایگاه پیش از استعمار زدگی هند برگرداند.

راستی که مگر ادبیات « سبک هندی» با آن شیوایی و شیرینی و ابهام و لطف و طراوت در فلسفه و عرفان حاصل امتزاج زبان فارسی با ذهنیت شبه قاره نبود که به تعبیر بیدل دهلوی:

بی اسم و صفت، دلت به خود محرم نیست

بی رنگ و بو، بهار جز مبهم نیست

عالم به وجود من و تو موجود است

گر موج و حباب نیست، دریا هم نیست

تلاش برای ورود دیگرباره فارسی به شبه قاره از آنجا فاقد ماهیتی استعماری ست که اساسا شبه قاره یکی از جایگاه های اصلی زبان فارسی بوده است و آن امتزاج خجسته فرهنگی و تمدنی که یک بار در حوزه ای به وقوع پیوسته دلیلی ندارد که دیگر بار اتفاق نیفتد و جامه عمل بر خود نپوشاند و مگر خواجه شیراز نسروده بود: « شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می رود » و چه پاسخ این پرسش را که آیا حافظ امتزاجی فرخنده همچون سبک هندی و تجلی و فراگیری زبان فارسی را در شبه قاره قرن ها قبل روایت نموده بود؟ و آیا این بیت هنوز قابل خواندن و تاویل است؟

امید حلالی

پی نوشت:

مفهوم «استعمار فرانو» برای نخستین بار توسط مقام معظم رهبری عنوان گردید و از مفاهیم جدید گفتمان سیاسی حاکم بر نظام بین‌الملل است. ایشان فرمودند: "تلاش طبقة زرسالاران اقتدارطلب برای تسلط بر منابع حیاتی و مالی جهان، آغازگر استعمارفرانو و کاملاً جدید است."