جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بهشت بر فراز برلین


بهشت بر فراز برلین

اگر زیزو بود باز هم روشن نبود كه فرانسه بتواند كاری از پیش ببرد هر چند ویلتورد بانفس چاق و ترز گه با انگیزه زیاد وارد زمین شده بودند و به نظر می رسید دومنك می خواهد در وقت اضافه دوم تكلیف ایتالیا را یكسره كند, ولی به هر حال در زمین ماندن زیزو تضمین كننده پیروزی در فینال نبود

● گزارش خبرنگار شرق از بازی فینال

مسئولان برگزاری مسابقات با جشنی كه تدارك دیدند این شب بزرگ را تكمیل كردند. جامی كه ساعت ۱۵/۱۹ به كنار زمین آورده شده، در گرماگرم آتش بازی شگفت انگیز آلمانی ها دست به دست بین ایتالیایی ها می گشت و به ندرت به دست مارچلو لیپی كه برنده واقعی آن بود می رسید. در عین حال آلمانی ها در آتش بازی خودشان هرچند دقیقه «سورپریزی» رو می كردند و ورزشگاه را

به بهت فرو می بردند. سروصداها به حدی زیاد شد و فشفشه ها به اندازه ای غوغا كرد كه روح آدولف هیتلر بنابر نوشته روزنامه ها اگر تا دیشب در برلین سرگردان بود راهش را پیدا كرد و رفت!

یكشنبه نهم جولای ۲۰۰۶. فینال جام جهانی هجدهم. برلین. تكان دهنده ترین لحظه فینال، اخراج تلخ زین الدین زیدان از بازی بود. یك قهرمان با پای خودش سقوط كرد و همه به تماشا نشسته بودند. شات تلویزیونی دوربینی كه پشت سر زیزو رفت به شدت غم انگیز بود. جام جهانی را جایی نشانده بودند و كاپیتان افسانه ای فرانسه از كنارش گذشت و پله پله پایین رفت تا اینكه در سیاهی راهروی منتهی به رختكن ناپدید شد. باور چنین پایانی برای فوق ستاره ای مثل او كه یك جام جهانی رویایی را پشت سر می گذاشت غیرممكن بود. تمام ۶۹ هزار نفری كه در ورزشگاه برلین نشسته بودند با وجود آنكه حركت عجیب زیزو را در اسكرین دیدند به چشمانشان اعتماد نداشتند. به غیر از ماركو ماتراتزی هم دست شان به جایی بند نبود.

او به هر حال ستاره ای را از آسمان پایین كشیده بود و به همین دلیل تا پایان بازی او را هو كردند. اما چه فایده كه كار از كار گذشته و زیدان سقوط كرده بود با این وجود در دل ها مانده بود.

این خوش بینی اما وجود داشت كه با پیروزی فرانسه در وقت اضافه دوم و یا حتی در ضربات پنالتی، اخراج زیزو فراموش شود كه نشد. فرانسوی ها تا پایان بازی به خون خواهی زیزو خیلی زحمت كشیدند ولی زورشان به حریفی كه دفاع كردن را خوب می دانست نمی رسید. انگار دویدن های آنها نه برای قهرمانی در جام جهانی كه برای نجات زیدان بود. چرا كه پیش از اخراج او، همباز یاش به این اندازه تلاش نمی كردند.

در عین حال در این دقایق ایتالیا تبدیل به تیم منفور ورزشگاه شد بدون اینكه گناهی كرده باشد. به محض پا به توپ شدن بازیكنانش مردم شروع به سوت زدن می كردند. مخصوصاً آلمانی هایی كه تعداد بسیار بیشتری از فرانسوی ها داشتند و با پرچم های كشورشان پا به مسابقه فینال گذاشته بودند. به هر جهت ایتالیا با شكست دادن تیم میزبان پا به این میدان گذاشته بود و آنها از این تیم زخم خورده بودند. آن باخت تلخ نیمه نهایی اما دلیل اصلی به نظر نمی رسید، بلكه خشم همه از بابت پایان تلخ داستان زیزو بود. قهرمانی كه برای دلجویی جایزه بهترین بازیكن جام را از دست خبرنگاران گرفت، ولی می توانست باشكوه تر از این صحنه را ترك كند.

دنیا می خواست ببیند كه داستان او مثل فیلم های هندی با شیرینی و خوشی وصف ناپذیری به اتمام می رسد.

در این صورت سناریوی زندگی حرفه ای اش یكی از عجیب ترین حكایت‌های قهرمانان می شد. «قهرمانی یك تنه تیمش را برای اولین بار قهرمان جام جهانی می كند. بعد قهرمانی اروپا را به كشورش می برد. سپس خداحافظی می كند و تیم بدون او زمین می خورد. مردم او را برمی گردانند و قهرمان باز هم تیم خود را به قهرمانی جهان می رساند.» این داستان به حدی رویایی بود كه جهان می خواست به چشم ببیند.

اما قصه دقیقاً برخلاف آرزوها به سر رسید. بزرگی چند وقت پیش نوشته بود «هیچ داستانی كامل نیست مگر آنكه به سیاهی برسد.»

البته نباید فراموش كرد اگر زیزو بود باز هم روشن نبود كه فرانسه بتواند كاری از پیش ببرد. هر چند ویلتورد بانفس چاق و ترز گه با انگیزه زیاد وارد زمین شده بودند و به نظر می رسید دومنك می خواهد در وقت اضافه دوم تكلیف ایتالیا را یكسره كند، ولی به هر حال در زمین ماندن زیزو تضمین كننده پیروزی در فینال نبود.

او تا وقتی كه حضور داشت باز هم مرد شماره یك بازی به حساب می آمد. بیشتر از آنری كه در كل مسابقه دست به كمر راه می رفت، دوید و توپ گرفت و به هنگام دو تعویض فرانسه در وقت اضافه روحیه دوباره ای برای جنگیدن پیدا كرد. انگار اطمینان داشت بدون آنری كم رمق، آسان تر می توان به دروازه ایتالیا رسید. در این صورت زیزو جداً بدل به افسانه ای بی همتا می شد و حتی بعد از این میشل پلاتینی در قیاس با او فقط در حد یك خاطره خوش به نظر می آمد، اما چه می شد كه زیزو همه چیز را پس زد، معلوم نشد.

● حمله لیپی به دومنك

خستگی مفرط ناشی از بازی ها، دفاع كلافه كننده ایتالیا، استرس و فشار فینال كار خودش را كرد. مرد الجزایری الاصل، چشم بر همه چیز بست و با سر ضربه ای به سینه ماتراتزی زد كه كل ورزشگاه بعد از تماشای صحنه آهسته آن صدای حیرتش بلند شد. از طرفی دیگر خبرنگاران ایتالیایی همگی با هم خشمگین شدند و به شدت فریاد می كشیدند. غلغله ای شده بود.

در میدان اما ریموند دومنك روی پای خودش بند نبود. او به طالع بینی اش پشت كرد و هزینه اش اخراج مرد شماره یك تیم بود. همیشه می گفت دو ماه «عقرب» را توامان در زمین نمی گذارد. یكی تورام و یكی ترز گه، چون بدشانسی می آورد! در كل تورنمنت هم كمتر پیش آمد كه هر دو را همزمان بازی دهد. تا اینكه روز فینال رسید و دومنك در وقت اضافه دوم به طالع بینی و اخترشناسی اش پشت كرد. ترز گه را میدان داد.

ناگهان زد و زیدان چنین كرد تا دومنك ماتش ببرد. به داور و ایتالیایی ها به شدت معترض شد. اعتراضش كه بالا گرفت، ناگهان از آن طرف میدان مارچلو لیپی اختیار از دست داد و به دومنك حمله ور شد. لیپی با عصبانیت به سمت دومنك رفت ولی در یك قدمی سرمربی فرانسه، ایتالیایی ها لیپی را گرفتند و آرام كردند. در غیر این صورت معلوم نبود چه بلایی بر سر كت و شلوار قدیمی دومنك می آمد! لیپی ظاهراً خودش هم متعجب شد كه چگونه این حركت از او سر زد. لیپی اما تا پایان بازی آن آرامش باشكوه گذشته اش را پیدا كرد و حتی به هنگام قهرمانی آن شادی های زائدالوصف گذشته از او دیده نشد.

آقای مربی دقیقاً تا دوقدمی جایی رفت كه پیشتر زیزو رفته بود. استرس فینال و خستگی ناشی از بازی ها حتی لیپی با آن موهای سپید را ویران كرده بود و در كنار همه این حرف ها، استاد لیپی می خواست با كسب جام دوباره آبروی فوتبال كشورش را پس از رسوایی های وحشتناك اخیر فوتبال این كشور بخرد و همین موضوع فشار روحی اش را بیشتر كرده بود. به همین علت نیز فرانسوی ها در كل مسابقه به اندازه ای كه از سرمربی متفكر تیم ملی ایتالیا واهمه داشتند، از ستاره های این تیم نمی ترسیدند. اما ستاره های لیپی یكی از دلسردكننده ترین نمایش های خود را اجرا كردند. شانس با آنها یار بود كه حریف هم خسته و فوتبال زده بود. فرانچسكو توتی پس از آن شب رویایی دورتموند كه یك تنه توپخانه ژرمن ها را از كار انداخت، در زمین پیدا نبود و هر چه كرد نتوانست سوار بر بازی شود. زامبروتا و كامورانزی هم از رمق افتاده بودند و حتی كاناوارو از صلابت روزهای قبلی فاصله داشت. وضعیت وضعیت خوبی نبود...

همه تیم بر دوش آندره پیرلو قرار داشت كه به شدت می دوید و زحمت می كشید و حتی با كرنر دقیقی كه در این كار خبره هم است زمینه گل تساوی را چید. پیرلو اما از خلاقیت، ابتكار و ریسك پذیری لازم بی بهره بود و همین امر تیم تحت امرش را زمین گیر كرد. در آن طرف زمین اما اوضاع اندكی بهتر به نظر می رسید. هر چند آنری كه در كل مسابقه از مصدومیت ابتدای مسابقه منگ بود هرگز به بازی بر نگشت، ولی زیزو به كمك مالودا و ریبری كه بدون وقفه می دویدند خطرناك یورش می بردند. با این وجود هیچ كدامشان برتری فاحشی بر همدیگر نداشتند. با این وجود این نظریه را كریس وادل ستاره سابق تیم ملی انگلیس و باشگاه المپیك مارسی فرانسه قبول نداشت. او كه در مسابقات به عنوان مفسر یكی از شبكه های تلویزیونی انگلستان حاضر بود به هنگام خروج از ورزشگاه در پاسخ به ما گفت: «فرانسه خیلی بهتر بازی كرد و اگر زیدان اخراج نمی شد بازی را می برد. به عقیده من ایتالیا شایستگی پیروزی در این دیدار را نداشت. آنها امشب فقط خوب دفاع می كردند ولی نمی توانستند خوب بازی كنند.»

● زندگی جدید برلین

ایتالیا چه سزاوار بود چه نبود، جام ۲/۶ كیلوگرمی را به دست گرفت. برای مراسم اهدای جام، سكویی در پنج قطعه مجزا آوردند و در یك چشم به هم زدن سرهم كردند. در گوشه زمین، جایی كه اغلب ایتالیایی ها قرار داشتند بازیكنان ایتالیایی به سروكله هم می زدند. از بلندگوها موسیقی «ltaliano Vero» اثر «توتو كوتونیو» بلند بود و ایتالیایی ها بهترین شب زندگی شان را می گذراندند.

طبق انتظار كسی كه بیشتر از همه جست و خیز داشت، گنارو گتوسو بود. ماركو آملیا، آنجلو پروتزی دروازه بان ذخیره تیم و چیرو فرارا (یكی از دستیاران لیپی) با گتوسو معركه ای گرفته بودند و كمی آن طرف تر، لیپی بعد از مدت ها چند پك سیر به سیگارش می زد. خبرنگاران ایتالیایی هم اینجا، در جایگاه، ژست خبرنگاری را كنار گذاشته بودند و به شكل هوادار درآمده بودند.

پرچم كشورشان را روی دوش انداخته بودند و همدیگر را در آغوش می كشیدند. اینها همان هایی بودند كه هنگام ضربات پنالتی دست به دعا شده بودند و در زمان مراسم اختتامیه، توجهی به اجرای موسیقی «Hips Donشt Lie» از «شكیرا» و نیز «Time of our Lives» از «تونی بركستون» و گروه چهارنفره همراهش نداشتند.

خوانندگانی كه با تمام سروصدایی كه راه انداخته بودند در دل استادیوم عظیم برلین گم بودند و چندان توجهی را جلب نمی كردند. در دقایق قبل از بازی و در جریان مسابقه طرفین چنان به فكر سرنوشت خود بودند كه دل تو دلشان نبود. این دلشوره ها البته برای ایتالیایی ها پایان خوشی داشت و اتفاقاً مسئولان برگزاری مسابقات نیز با جشنی كه تدارك دیدند این شب بزرگ را تكمیل كردند. جامی كه ساعت ۱۵/۱۹ به كنار زمین آورده شده، در گرماگرم آتش بازی شگفت انگیز آلمانی ها دست به دست بین ایتالیایی ها می گشت و به ندرت به دست مارچلو لیپی كه برنده واقعی آن بود می رسید. در عین حال آلمانی ها در آتش بازی خودشان هرچند دقیقه «سورپریزی» رو می كردند و ورزشگاه را به بهت فرو می بردند. سروصداها به حدی زیاد شد و فشفشه ها به اندازه ای غوغا كرد كه روح آدولف هیتلر بنابر نوشته روزنامه ها اگر تا دیشب در برلین سرگردان بود، راهش را پیدا كرد و رفت!

برلین و كل آلمان با سنگ تمامی كه در شب آخر و در كل مسابقات گذاشتند، نه تنها دوباره برادری خود را به دنیا اثبات كردند و نظرها را عوض كردند، بلكه از شر دوران سیاه نازیسم و هیتلر نیز دور شدند درستی این مدعا را از ایتالیایی هایی كه در پایان آتش بازی، از صدای سحرانگیز لوچیانو پاواروتی كه اپرای «Vincero» را می خواند آرام گرفته و به فكر خروج از استادیوم افتاده بودند می توان جویا شد.

علی فولادی



همچنین مشاهده کنید