دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کجایید ای سبک روحان عاشق


کجایید ای سبک روحان عاشق

فاجعه بس غم انگیز و دلخراش بود زخمی جانکاه بر پیکر و جان و روان نشست

کجایید ای شهیدان خدایی...بلا جویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک روحان عاشق...پرنده تر ز مرغان هوایی

فاجعه بس غم انگیز و دلخراش بود.زخمی جانکاه بر پیکر و جان و روان نشست..

پرویز مشکاتیان از میان ما رفت..

او نیز به مانند خیل حادثه های اخیر سال هشتاد و هشت این سال را برای ما ز هر حیث شوم و نفرین شده کرد.هر روزی که از این سال می گذشت دل و جان را به امدن پیکی خجسته خوش می کردیم و در امید امدن ان روز فرخنده مانند شمع می سوختیم و دریغ که هر چه می گذشت تنها غم و اندوه بود که افزوده می شد و روان را اشفته می کرد.پرویز مشکاتیان امروز جهان را وداع گفت و جان را لبیک!.او در انبوه حرفهای نگفته و سوالهای بی پاسخ خود را در اتاقی - که حکم چاهی عمیق برای او داشت – رها ساخت. اتاقی که حرف های نگفته و مضراب های نزده او در ان جریان داشت و هرگز گفته و زده نشد این بار علاوه بر حرفها و مضرابها جان او را هم گرفت تا کسی نفهمد که پرویز بر چه تفکر می کرده و می اندیشیده...روان پرویز که با نوازنده گی و ساز ، لحظه ی ارام می گرفت ،این اواخر انقدر بی تاب و سرکش شده بود که مجال نفس های اخر را هم از او گرفت تا به طبیب درد بی درمان نرسد و نفس هایش ادامه نیابد.پرویز از میان ما رفت تا تاریخ همیشه برای هنرمندان این مرز و بوم تکرار شود که یاحقی ها و تجویدی ها و پایورها باید در غربت و تنهایی لبیک گوی حق باشند و قدر ندانسته خود را از خیل میلیون ها شنونده ندیده رها سازند و انگاه خشنود باشنند که سخن های نگفته در زمان حیاتشان بعد از فوت شان زده می شود.که او استاد بوده..او عاشق سرزمینش بوده و برای دل مردمان تاریک خودش نغمه ها می ساخته ..اما حال که از میان ما رفته دانسته و فهمیده شده.

پرویز هم به مانند پرویز اول موسیقی ایران در کنج عزلت تاریک اتاق خود، موسیقی و اهل انرا تنها گذاشت تا هم در نام با یاحقی یکی باشد و هم در جان باختن نام!

● پرویز مشکاتیان..

در این زمان روی سخنم با توست..با خانواده تو..با اوا و ایین تو..با اهل موسیقی تو و هر انکه تو را دوست می دارد : اگر ناخواسته و به دور از اختیار همگان را تنها گذاردی بدان که نام و ساز و نشان تو با اختیار برای همیشه زنده می ماند.پرویز مشکاتیان.. ما شنوندگان موسیقی فاخر ایران..از زبان اهل فن..از زبان استادان شجریان و لطفی ..علیزاده و کلهر ...بابایی وساکت ..عارف و شیدا ...به تو بشارت می دهیم که گذر زمان نمی تواند دیو فراموشی را بر نام تو پیروز گرداند.به معرفت موسیقی ایران سوگند یاد می کنیم که تا موسیقی هست..تا سازهای سنتور و تار و سه تار هست..تا نوازنده ای هست..تا شاعر و شعر و حافظ و سعدی هست..مشکاتیان هم هست..ساز و نغمه هایش هم هست و هر انچه که با تو معنا پیدا می کند هم هست و جاویدان خواهد بود....

● پرویز مشکاتیان...

زمانی که خبر رهایی ات را شنیدم ،ستون های موسیقی را لرزان دیدم..دیدم که به یک باره زلزله ای نهیب بر پیکره موسیقی زده شد که پیش از این در زمان یاحقی و تجویدی دیده شده بود.ان زمان شما و دوستان شما با بزرگ مردی خود این لرزه را مهار کردید .اما خال که یکی از اصلی ترین ستون های این خیمه فرو ریخته است از پایداری ان بیمناکم..از اینکه ستونی به مانند تو پیدا شود و جایگزین شود امید ضعیفی دارم.امید تاریکی دارم که این ستون شکسته بتواند باز قد اعلم کند اما این شعر حافظ رشته افکارم را پاره می کند:از ان گناه که نفعی رسد به غیر چه باک:استاد رفتن تو به مانند گناه ناکرده ما بود و همگان را ازرده خاطر کرد اما امیدوارم که این غم و این حادثه باعث همدلی بیشتر یاران قدیم شما شود و برای تسلی خاطر شما هم که شده نواهای ماندگاری مثل قبل تولید و عرضه شود تا روان شما در ارامگاه ابدی ارام بگیرد و جبران نبود ستونی به مانند تو برای این خیمه باشد.این چند جمله را با شعری از حافظ که گویی برای تو سروده شده به پایان می برم

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گــــرو بـــاده و دفتر جایی

علیرضا محمودی

مدیر وبلاگ بی همگان