شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
روی هاجسون انگلستان را به وست برومویچ تبدیل کرده است
![روی هاجسون انگلستان را به وست برومویچ تبدیل کرده است](/web/imgs/16/150/6xpqu1.jpeg)
به آینده انگلستان خوش آمدید. سهشنبه تیم ملی انگلیس در حالی در بلوهوریزونته به مصاف کاستاریکا رفت که برد، باخت و مساوی این تیم هیچ تغییری در سرنوشت آن به وجود نمیآورد. جام جهانی برای روی هاجسون و تیمش خیلی زود تمام شد. معمولا قضاوت درباره میزان موفقیت یک تیم، پیروزی و شکست آن در جامجهانی بیش از هر زمانی مورد توجه قرار میگیرد. البته شاید علاوه بر نتیجه بازی عوامل نامحسوس دیگری هم باشد که موفقیت یا ناکامی آن را تعیین کند اما به قول وینس لومباردی، مربی گرین بیپاکرز که جملات قصارش از بیل شنکلی هم معروفتر است: «اگر برد و باخت مهم نیست، اصلا چرا گلهای بازی را میشمارند؟»
با توجه به اینکه تعداد تیمهای شرکتکننده در جام ملتهای اروپا به ۲۴ تیم افزایش پیدا کرده است، این تیم راه آسانی برای صعود به این مسابقات در سال ۲۰۱۶ خواهد داشت. آنها در بازیهای مقدماتی باید با سوییس، اسلوونی، استونی، لیتوانی و سن مارینو بازی کنند. با توجه به اینکه دو تیم اول هر گروه به صورت مستقیم به جام ملتها راه پیدا میکنند و تیم سوم هم شانس حضور در بازی پلی آف را خواهد داشت میتوان از همین حالا با اطمینان از راهیابی انگلستان به یورو ۲۰۱۶ سخن گفت. اما حضور در چنین گروه آسانی این جنبه منفی را هم دارد که آنها از حالا تا ژوئن ۲۰۱۶ تنها در بازیهای دوستانه این شانس را دارند که به مصاف تیمهای بزرگ بروند، یعنی بازیهایی که نتیجه آنها میتواند بسیار گمراهکننده باشد. انگلیسیها در دو بازی دوستانه اخیر خود با ایتالیا و اسپانیا موفق شده بودند آنها را شکست دهند و در سال ۲۰۰۸ نیز در یک بازی دوستانه آلمان را مغلوب کرده بودند اما برای دانستن سطح واقعی بازی انگلستان باید تا نخستین بازی جدی آنها در یورو ۲۰۱۶ صبر کرد و تا آن موقع این تیم هر نتیجهیی که کسب کند اهمیت چندانی نخواهد داشت.
انگلیسیها از یک گروه دشوار راهی جام جهانی شده بودند که باعث شد دچار اعتماد به نفس کاذبی باشند. در خط دفاعیگری کیهیل و فیل جاگیلکا هرگز با زوجهای بینظیر گذشته دفاع میانی این تیم مانند جانتری و ریو فردیناند، تونی آدامز و سول کمپل و دیگران قابل مقایسه نیستند اما دریافت تنها چهار گل در بازیهای مقدماتی، یعنی کمتر از هر کشور دیگری در این قاره به جز اسپانیا، باعث شده بود ضعف مدافعان میانی این تیم پنهان شود و همه فکر کنند اگر چه جاگلیکا و کیهیل بازیکنان فوقالعادهیی نیستند، ولی میتوانند کار خود را به خوبی انجام دهند اما این تصور بسیار دور از حقیقت بود. کل خط دفاعی انگلستان در این مسابقات پایینتر از حد استاندارد نشان داد. جام جهانی (و نه بازیهای مقدماتی آن) سنگ محکی است که عیار واقعی تیمها را نشان میدهد. ممکن است هاجسون فکر کند منصفانه نیست که عملکرد او را تنها بر مبنای دو مسابقه مورد قضاوت قرار دهند، اما این سرشت فوتبال است. درست مثل این است که بپرسیم آیا کارلو آنجلوتی تنها به خاطر یک بازی یعنی فینال فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا با رئال مادرید به مربی بهتری تبدیل شد؟ پاسخ مسلم است: بله!
زمانی که هاجسون در تیم ملی انگلستان جانشین کاپلو شد موضوعی که هواداران فوتبال این کشور را به وحشت میانداخت این بود که او حتی نخواهد توانست این تیم را به تیمی مانند اینترمیلان، فولهام و سوییس که پیش از این مربیگری آنها را بر عهده داشته بدل کند و در عوض از سه شیرها یک وست برومویچ آلبیون دیگر خواهد ساخت. او در وستبروم خیلی خوب عمل کرد، اما مربیگری در چنین تیم کوچکی ناگزیر با محدودیتهای بسیار همراه خواهد بود. در وست برومویچ سقوط به دسته پایینتر تحمل نمیشود، اما در آنجا هیچ کس هم رویای موفقیتهای بزرگ را در سر نمیپروراند. آنها اگر در لیگ برتر باقی بمانند و بتوانند در برابر تیمهای بزرگ هم نمایش خوبی داشته باشند یعنی فصل خوبی را پشت سر گذاشتهاند و انگلستان هم حالا دقیقا همین جا ایستاده است. آلکس هورن، دبیرکل اتحادیه فوتبال انگلستان قبل از شروع تورنمنت اعلام کرده بود که به اعتقاد او هاجسون آنقدر خوب کار کرده است که تا پایان مدت قراردادش در سال ۲۰۱۶ در این تیم باقی بماند. همین که افکار عمومی انگلستان به این خوبی با شکست برابر ایتالیا کنار آمد و همه از نمایش شجاعانه انگلستان در این بازی سخن میگفتند نشان میدهد که انگلیسیها دیگر خود را یک تیم کوچک و ناتوان از به چالش کشیدن بزرگان میبینند. فصل آخر مربیگری هاجسون در وستبروم با بازی برابر منچستر یونایتد، مدافع عنوان قهرمانی آغاز شد. در این بازی ابتدا وین رونی منچستر را پیش انداخت ولی جوانی و بیتجربگی داوید دخیا باعث شد وستبروم توست شین لانگ بازی را به تساوی بکشاند. پس از به تساوی کشیده شدن بازی وست بروم برای دقایقی واقعا منچستر را تحت فشار قرار داد، اما ۹ دقیقه مانده به پایان بازی سانتر اشلی یانگ پس از برخورد به یکی از بازیکنان منحرف شد و دروازه این تیم را باز کرد تا منچستر پیروز این مسابقه لقب بگیرد. در پایان همه از این صحبت میکردند که هر چند وست بروم میتوانست در نیمه دوم فشار بیشتری روی دروازه دخیا وارد کند، اما آنها در کل بازی خوبی به نمایش گذاشتند و بد شانس بودهاند که نتوانستهاند در برابر تیمی سطح بالاتر از خودشان به امتیازی دست پیدا کنند. در واقع واکنشها به شکست انگلستان برابر ایتالیا هم از همین جنس بوده و حتی تکرار همین نتیجه برابر اروگوئه هم انتقادات چندانی را در فوتبال جزیره به وجود نیاورده است. به نظر میرسد آن چیزی که در ابتدا واقعگرایی لقب گرفته بود، حالا جای خود را به پذیرش شکست داده است.
عدهیی هم با نام بردن از جوانان تیم انگلستان به تولد یک نسل تازه در تیم ملی این کشور دل خوش کردهاند. البته هر تیمی که چنین بازیکنان جوانی را در اختیار داشته باشد میتواند به آینده خود امیدوار باشد اما مشکل اینجاست که تجربه نشان داده بسیاری از بازیکنان جوان انگلیسی هرگز نمیتوانند انتظارها را برآورده کنند و به آن بازیکنی که هواداران آرزو دارند، بدل شوند. در سه جام جهانی گذشته هم بازیکنان جوان زیادی در تیم ملی انگلستان بودند که با کمتر از پنچ بازی ملی پا به مسابقات گذاشته بودند. امثال مایکل داوسون، استفان وارناک، آرن لنون، استیوارت داونینگ، اسکات کارسون، تئو والکات، وین بریج، داریوس واسل، ترور سینکر و دیگران. اما آنها الان کجا هستند و چند نفر از آنها توانستند مسیر ترقی را آن گونه که انتظار میرفت طی کنند؟
ادعا میشد تیم فعلی انگلیس بهترین آمادهسازی را در میان همه تیمهای حاضر در مسابقات پشت سر گذاشته است، اما آنها خیلی زود با شکستهای پیاپی حذف شدند. شاید انگلیسیها آرزو داشته باشند درباره تیمشان بر اساس فاکتورهای نامحسوسی (مانند بازی شجاعانه، جوانگرایی و...) قضاوت شود اما در ورزش روش بسیار مشخصی برای ارزیابی دستاوردها وجود دارد که همان نتیجه است. نتیجه از گزند هر قضاوت، دستکاری، پیشبینی، تفسیر، انتقاد، تجدیدنظر و فشار خارجی در امان است. اگر نتیجه را از ورزش حذف کنیم هیچ چیز از آن باقی نمیماند. برد و باخت معنای خود را دست میدهد. بعد از شکست برابر اروگوئه، گلن جانسن، بازیکن تیم ملی انگلستان در زمان خروج از آسانسور در هتل این تیم در سائو کونرادو با یکی از هواداران تیمش مواجه شد که از او پرسید چه حسی دارد؟ جانسن در پاسخ او با شکی فیلسوفمآبانه شانه بالا انداخت و گفت «چه میشود کرد؟» اما این یک سوال فلسفی نیست. کتابها، فیلمها، بحثها و مقالات زیادی درباره اینکه «چه میشود کرد؟» وجود دارد. حتما همیشه میشود کاری کرد، کاری که تیم ملی انگلیس را از این چرخه ناکامی خارج کند.
مارتین ساموئل
مترجم: امیر طلوعی
منبع: میرور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست