سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیشگام روشنفکری دینی


پیشگام روشنفکری دینی

یادی از دکتر علی شریعتی

۲۹ خرداد سی‌ویکمین سالگرد شهادت معلم شهید دکتر علی شریعتی است. شریعتی نویسنده جامعه‌شناس و متفکر انقلا‌بی در دورانی که سکوت و خفقان همه‌جا را گرفته بود، با فریادهای روشنگرانه خود نسل جوان و مخصوصا دانشجویان را با فرهنگ اصیل اسلا‌می و تعاریف انقلا‌بی اهل بیت آشنا ساخت. شریعتی بی‌شک یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایرانی در قرن بیستم است که با سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود زمینه را برای ایجاد یک حرکت اجتماعی و سیاسی فراهم آورد که نتیجه آن پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می به رهبری حضرت امام(ره) بود و رژیم ستمشاهی که حیات ننگین خود را در غفلت و ناآگاهی مردم مخصوصا نسل جوان می‌دانست نسبت به شریعتی کینه و عداوت خاصی داشت و با هر ترفند و توطئه درصدد خاموش ساختن این فریاد روشنگر بود.

به همین دلیل رژیم شاه اول سعی کرد با دسیسه‌های مختلف افکار شرقی و اسلا‌می شریعتی را مخدوش سازد اما از آنجا که شریعتی زبان و معتقدات مردم را در اسلا‌م یافته بود و سعی می‌کرد خود را با آن هماهنگ سازد و از آنجا که دین مطابق فطرت انسان‌ها است و شریعتی با قلمش و با زبانش فطرت خفته جامعه را هدف قرار داده بود، سخنرانی‌ها و نوشته‌های او با استقبال بی‌نظیر جامعه مخصوصا دانشجویان و جوانان مواجه بود. لذا رژیم شاه با عداوت بیشتر نسبت به تعطیل کردن حسینیه ارشاد که شریعتی از آن به عنوان سنگری جهت آشنا ساختن جوانان با افکار انقلا‌بی خود استفاده می‌کرد تعطیل کرد و چاپ و انتشار کتاب‌ها و نوشته شریعتی را ممنوع و خود او را دستگیر و زندانی و انواع و اقسام شکنجه‌ها را در حق وی اعمال کرد تا او را وادار به سازش نماید اما او چون کوهی استوار مقاومت کرد و گفت: اگر چون عین‌القضات، شمع‌آجینم کنند حسرت یک آخ را بر دلشان خواهم گذاشت. آری، شریعتی به گفته خودش خروس بی‌محلی بود که با آواز نابهنگام خود خواب خفتگان را آشفته ساخت و سکوت عمیق شب را شکست و فطرت‌های خفته انسان‌ها را بیدار کرد و جامعه ایران را به لرزه درآورد و به قول شهید چمران مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکست. او با ادبیات منحصر به فرد و سخنان مسحورکننده خود تصویری بسیار جذاب از اسلا‌م ارائه کرد. او هیچگاه درصدد تخطئه آیین‌های دینی برنیامد بلکه به‌دنبال شناخت حقیقت و ذات دین بود و درصدد شناساندن آموزه‌های دینی به مردم، تا مردم آن آموزه‌ها را بشناسند و در زندگی روزمره خود جاری و ساری سازند. او دینداری را در خزیدن به کنج خلوتگاه‌ها و بریدن از اجتماع و عافیت‌طلبی نمی‌دانست بلکه از سفارش دین به کار و تلا‌ش و کوشش و مبارزه در راه حق یاد می‌کرد، هر چه‌قدر او در جهت ترویج اسلا‌م ناب بیشتر سعی و تلا‌ش می‌کرد و مطلب می‌نوشت بر شمار دوستان و دشمنان او نیز افزوده می‌شد. متحجران و واپسگرایان دینی شریعتی را به جرم ایجاد بدعت در دین و یا حتی بددینی می‌کوبیدند و سکولا‌رها و نفی‌کنندگان دین او را مرتجع می‌خواندند که چرا دین را ترویج می‌کند، شرح حال شریعتی مضمون این بیت بود که:

نه در مسجد گذارندم که رندی

نه در میخانه کاین خمار، خام است

اما برای شناخت بیشتر شریعتی بد نیست اشاره‌ای داشته باشیم به مرثیه مناجات‌گونه عارف بزرگ و مجاهد شهید دکتر چمران بر سر مزار شریعتی هنگام دفن او که می‌گوید <ای علی من آمده‌ام بر حال زار خود گریه کنم زیرا تو بزرگ‌تر از آنی که به گریه و لا‌به‌های ما احتیاج داشته باشی. ای علی همراه تو به نخلستان‌های کنار هرات می‌روم و علی دردمند را در دل شب می‌یابم که سر بر چاه کرده و سینه پردردش را خالی می‌کند ای علی، همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه می‌روم، اتاقی که با همه کوچکی‌اش از دنیا و همه تاریخ بزرگ‌تر است. اتاق کوچکی که مظهر عشق و فداکاری و ایمان و استقامت و شهادت است.

ای علی، تو ابوذر غفاری را به من شناساندی، مبارزات بی‌امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی. شجاعت، صراحت و پاکی ایمانش را نمودی. من فریاد ضجه‌آسای اباذر را از حلقوم تو می‌شنوم و در برق چشمانت خشم او را می‌بینم و در سوز و گداز تو بیابان سوزان ربذه را می‌بینم.

ای علی، دینداران متعصب و جاهل تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غرب‌زدگان نیز که خود را به دروغ روشنفکر می‌نامیدند تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانت کردند و رژیم شاه نیز که نمی‌توانست وجود تو را تحمل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود می‌دید تو را به زنجیر کشید و شهید کرد. ای علی، یکی از مارکسیست‌های انقلا‌بی در جمع دوستانش در اروپا گفت که دکتر علی شریعتی، انقلا‌ب کمونیستی ایران را ۷۰ سال به تاخیر انداخت و من می‌گویم که دکتر علی شریعتی سیر تکاملی مبارزه را در راه حق و عدالت ۷۰ سال به جلو برد. ای علی، تو جامعه ایران را به لرزه درآوردی، تو تشیع حقیقی را به مردم نمودی، تو لذت شهادت را به شیعیان حسینی چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی، تو تحول عمیق و وسیع و شدید در عصر خود به وجود آوردی، تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی و مردم را علیه آنها به مبارزه کشاندی. تو ای علی، حیات جاوید یافته‌ای و ما مردگان متحرک آمده‌ایم تا از فیض وجود تو حیات بیابیم. قسم به عدل و عدالت که تا روزگاری که ظلم و ستم بر دوش انسان‌ها سنگینی می‌کند تو در فریادهای ستمدیدگان علیه ستمگران می‌غری و می‌خروشی. قسم به شهادت تا وقتی که فداییان از جان گذشته حیات و هستی خود را در قربانگاه عشق فدا می‌کنند، تو به شهادت پاک آنان شاهدی و شهیدی.>

این سخنان از دل برآمده یک عارف دل‌سوخته و یک شهید گرانقدر در خصوص شریعتی است که اینگونه بر دل می‌نشیند. هیچ پاسخی بهتر از این نسبت به مخالفان شریعتی نمی‌توان داد.

البته این بدان معنی نیست که در گفتار و نوشته‌های شریعتی هیچ ایرادی وجود ندارد. قطعا کسی که در آن شرایط با آن محدودیت و فشاری که وجود داشته و با آن عجله و شتاب، این همه کار فکری کرده، سخن گفته و مطلب نوشته، گفتار و اندیشه‌هایش خالی از اشکال نیست.

کمااینکه شریعتی در وصیتنامه‌اش به استاد محمدرضا حکیمی نوشته است: <آنچه از من نشر یافته به دلیل نبودن امکان و کم بودن فرصت، خام و عجولا‌نه و پرغلط و بد چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی تحقیقی، که فریادهایی از سر درد، نشانه‌هایی از یک راه، نگاه‌هایی برای بیداری و ارائه طریق، طرح‌های کلی از یک مکتب، یک دعوت، جهات و ایده‌ها و بالا‌خره نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد، آن هم در شرایط تبعیدی، فشار، توطئه، فرصت‌گذرا و حالتی که از هر لحظه‌اش انتظار فاجعه‌ای می‌رفت. آنها همه باید تجدیدنظر شود، از نظر علمی غنی شود، غلط‌گیری معنایی و لفظی و چاپی شود. اینک، من همه اینها را که ثمره عمر من و عشق من است و تمام هستی‌ام همه اندوخته‌ام و میراثم را با این وصیت شرعی یک جا به دست شما می‌سپارم و با آنها هر کاری که می‌خواهی بکن.>

پس خود شریعتی هم مدعی نیست که گفته‌ها و نوشته‌هایش بدون اشکال است. اشتباهات احتمالی را پذیرفته و اصلا‌ح آنها را به قول خودش به مرد آگاهی و ایمان و تقوی، آزادی و ادب و دانش و دین، یعنی استاد محمدرضا حکیمی سپرده است. پس سخن بر سر بی‌عیب و نقص بودن آثار شریعتی نیست بلکه سخن بر سر نقش اساسی و سازنده او در آگاهی مردم و جذب جوانان به اسلا‌م است و زمینه‌سازی و ایجاد حرکت مردم که منجر به پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می شد که هیچ فرد منصفی نمی‌تواند نقش اساسی شریعتی را در این خصوص انکار نماید پس اگر چنین است چرا به جای اصلا‌ح و نقد آثارش هنوز هم عده‌ای او را تخریب می‌کنند ناجوانمردانه نقش وی را در آگاهی و حرکت مردم و پیروزی انقلا‌ب نادیده می‌گیرند.

نقد و اصلا‌ح را از شهید بهشتی بیاموزیم که نقاط قوت شریعتی را تایید می‌کرد و نقاط ضعف او را با ادب اسلا‌می و با نیت اصلا‌ح و نه تخریب متذکر می‌شد. در کتاب شریعتی جست‌وجوگری در مسیر شدن، نظر شهید بهشتی در مورد شریعتی چنین است <دکتر در جذب نیروهای جوان درس‌خوانده و پرشور و پراحساس به سوی اسلا‌م نقش سازنده‌ای داشت و نیروهای زیادی را با انقلا‌ب اسلا‌می همراه کرد. تقدیر و سپاس من از دکتر به خاطر این است که او را جست‌وجوگری یافتم که اگر با زبان روشن و منطقی و بی‌غرضانه با او صحبت می‌کردی آماده آن بود که در نظراتش و در یافته‌‌های پیشنش تجدیدنظر کند و این خود یک بعد زیبا و متعالی انسانی است.>

البته این نکته را نیز باید متذکر شد که ضربه‌ای که معدودی از دوستان ناآگاه و طرفداران نادان شریعتی به ایشان زدند کمتر از ضربه مخالفان نبود، خود شریعتی می‌گوید برای کوبیدن یک حقیقت، خوب به آن حمله نکن بلکه بد از آن دفاع کن. دفاع بد بعضی گروه‌ها از شریعتی و کارهایی که به عنوان طرفداری از او انجام دادند ضربه سختی بر حیثیت و اعتبار شریعتی وارد ساخت که این هم ظلم مضاعفی بود در حق شریعتی.

اما با همه تهمت‌ها و توطئه‌هایی که دشمنان شریعتی علیه او روا داشتند و با همه سوءاستفاده‌هایی که معدودی از دوستان نادان شریعتی از آثار ایشان کردند به قول شهید چمران، شریعتی همیشه در فریادهای ستمدیدگان علیه ستمگران می‌خروشد و بر همه مجاهدینی که در راه حق به افتخار شهادت نائل می‌شوند شاهد و شهید است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

علی یعقوبی



همچنین مشاهده کنید