پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

داستانی گیرا در دنیای دو بعدی


داستانی گیرا در دنیای دو بعدی

کلاس درسی دیگر برای هنرمندان

عنوان: Dust: An Elysian Tail

پلتفرم: Xbox۳۶۰

ناشر: Microsoft Studios

سازنده: Humble Hearts

سبک: اکشن نقش آفرینی

امتیاز: ۵/۸

به نظر می‌رسد نسل هفتم یکی از بهترین نسل‌ها بود. بسیاری از سبک‌ها و بازی‌هایی که به گمان خیلی‌ها رو به انقراض بود مثل ماجرایی، آرکید، ریترو و بازی‌های دو بعدی در این نسل دوباره جان گرفت. تا قبل از آن، بازی‌های دو بعدی پیش از رسیدن زمان واقعی،‌ از بین رفته بود؛ خیلی زودتر از آنچه کسی فکرش را می‌کرد. فناوری به یکباره پیشرفت کرد و همه چیز را با خود به جلو پیش برد. تا این‌که بازی‌های دو بعدی از راه رسید؛ بازی‌هایی که نه‌تنها بسیار خوش‌ساخت و سرگرم‌کننده است، بلکه از قابلیت‌‌های روز نیز بهره ‌برده و برای سخت‌افزارهای امروزی ساخته شده‌ است. «داست: یک قصه الیژیانی» یکی از این قبیل بازی‌هاست. استفاده از سبک طراحی دستی در گرافیک و طراحی تک‌تک انیمیشن‌ها با این سبک آن هم توسط یک استودیوی کوچک و مستقل قطعا جای تقدیر دارد. احتمالا دوستداران زیرسبک «متروید وانیا» با این بازی بیشتر ارتباط برقرار خواهند کرد. درهرحال، کلا فرقی ندارد که به خاطر داستان مجذوب‌کننده، مبارزات استثنایی یا لذت اکتشاف به سراغ این بازی بیایید چون در هر حال «داست» شما را راضی خواهد کرد. اولین چیزی که با ورود به بازی توجه‌تان را جلب می‌کند فضای آن است. شما در ابتدا میان بیشه‌ای جادویی و زیبا قرار دارید، اما به مرور به مکان‌هایی دیگر مثل غارهای یخی نمور و تاریک، جنگل‌های ویران‌شده یا کوهستان‌های پوشیده از برف قدم خواهید گذاشت و هرکدام از این محیط‌ها آنقدر رنگ‌آمیزی زیبایی دارد که در کمتر عنوان ۲D امروزی مشاهده کرده‌ایم. پارتیکل‌های دینامیک محیطی و استفاده زیرکانه از نورپردازی بشدت حس غوطه‌ورشدن در هر محیط را به محض ورود به آن القا می‌کنند. به همان اندازه که محیط‌های بازی به خاطر ماندنی است، کاراکترها و موجوداتی که در آنها زندگی می‌کنند، نیز این چنین هستند. سراسر مراحل پر است از حیوانات مختلف سخنگو که سبک طراحی آنها بشدت یادآور فیلم‌های انیمیشینی دان بلوث در دهه ۹۰ میلادی است. شاید این موجودات از لحاظ ساختاری و پایه کاملا یکسان باشند، اما هرکدام ویژگی‌های جداگانه و طراحی منحصر به فردی دارند که بر زیبایی بازی می‌افزاید. طراحی کاراکتر اصلی نیز بخوبی صورت گرفته است و حتی در حین مبارزات تنها چند ثانیه در دست داشتن هدایت او کافی است تا احساس همذات‌پنداری آغاز شود.

بدون شک خوشدست بودن کنترل و پاسخگویی سریع آن به دستورها تاثیر بسزایی در این موضوع دارد؛ اما قطعا انیمیشن‌های روان و زیبای کاراکتر دلیل اصلی این ارتباط است. «داست» می‌تواند در مبارزات جاخالی دهد، بپرد یا در مقاطعی سبک بازی را تبدیل به هک اند اسلش کند. همچنین چیزی شبیه به کمبو نیز در بازی وجود دارد که با اتصال زنجیر وار حملات خود به یکدیگر می‌توانید از دیدن مبارزات همانند یک نمایش موزون استادانه لذت ببرید. در حالی که مبارزه با دشمن‌ها در روی زمین و هوا با استفاده از جادو، ضربات معمولی و سنگین، دفع حملات یا پرتاب اشیا جای تحسین دارد، اما متاسفانه باس‌فایت‌های بازی بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف آن به‌شمار می‌رود. طبق آن چیزی که ما در بازی‌های مشابه دیده‌ایم و از این عنوان نیز انتظار داریم، باس‌هایی است که تقریبا تمام صفحه را پوشانده‌اند و بخش اعظمی از مبارزات با آنها در جاخالی‌دادن از حملات خلاصه می‌شود. در اینجا باس‌ها یک یا چند موجود است که از لحاظ جثه تنها اندکی از کاراکتر بزرگ‌تر بوده و با یک یا دو حمله کاملا ابتدایی قصد عرض اندام دارد. مثلا از اولین تا آخرین باس بازی را بدون استثنا می‌شود با پریدن‌های متوالی به پشت و جلوی آنها و استفاده از جادو بسادگی شکست داد. اصلا قابل قبول نیست بازی‌ای که به فکر همه چیز بوده و در بیشتر بخش‌ها موفق است، در طراحی باس‌فایت زیر حد استاندارد ظاهر شود. شرایط وقتی بدتر می‌شود که باس فایت‌ها بیشتر داستان محور باشد تا گیم‌پلی محور. با تمام این اوصاف داست و همراه او فیجت هر دو از صداپیشگی قدرتمندی بهره می‌برند که در کنار داستان خوب بازی، ارزش بالایی محسوب می‌شود. همچنین المان‌های زیادی از سبک نقش‌آفرینی نیز در این بازی دو بعدی به چشم می‌خورد که لذت تجربه آن را هرچه بیشتر می‌کند.

مجید رحمانی