یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هابرماس ‌و‌ نقد ‌فلسفی‌ فناوری‌


هابرماس ‌و‌ نقد ‌فلسفی‌ فناوری‌

یورگن هابرماس از اعضای برجسته مکتب فرانکفورت است که او را می‌توان آخرین بازمانده این مکتب هم به حساب آورد که اندیشه انتقادی در آثار او به اوج پیشرفت خود رسیده است. از نظر هابرماس، …

یورگن هابرماس از اعضای برجسته مکتب فرانکفورت است که او را می‌توان آخرین بازمانده این مکتب هم به حساب آورد که اندیشه انتقادی در آثار او به اوج پیشرفت خود رسیده است. از نظر هابرماس، انسان‌ها بیشتر تابع محدودیت‌های الزامی پیشرفت‌های تکنولوژیک می‌شوند؛ اما از نظر او هرگز امکان رها ‌شدن از فناوری وجود ندارد و نمی‌توان از امکانات شگرف آن چشم فرو بست. با این حال، پیشرفت تکنولوژیک صرفا یک جنبه از هستی ما را شکل می‌دهد.

جنبه مهم دیگر همان روابط میان افراد است. آنچه برای این جنبه میان اندیشه‌ای وجود دارد، گفتگو و تعامل فکری میان افراد به جای دستکاری تکنیکی است.

ما از طریق زبان می‌توانیم خواست و علایق خود را در جمع مطرح کنیم و با یکدیگر بر سر آن به چانه‌زنی و گفتگو بپردازیم و آن گاه به عنوان یک جامعه بر سر اهدافی که می‌باید مدنظر قرار دهیم، به اشتراک برسیم.

از نظر هابرماس، فناوری هرگز در ذات خویش مشکل نیست، بلکه گسترش غلط نوع ارتباط تکنولوژیک که ارتباط میان انسان و طبیعت را تعریف می‌کند به حیطه روابط بین انسان‌هاست که مخاطره‌آمیز به نظر می‌رسد.

ناگزیر با گسترش تکنیک در سطح روابط اجتماعی، آن گاه هر مساله اجتماعی خود را به شکل یک مشکل تکنیکی ظاهر می‌کند و باعث می‌شود قلمروی میان افراد که با بحث و گفتگو و توافق شکل می‌گیرد نیز به یک امر تکنیکی بدل شود. اگر همه روابط نیز تحت عنوان تکنیک مطرح شوند، آن ‌گاه واضح است که قدرت اجتماعی در دستان مدیران تکنیکی و بروکرات می‌افتد.

هابرماس معتقد است در جامعه‌ای که یک اندیشمند نخبه بروکرات نظم اجتماعی را بدون رجوع به مردم انجام و شکل دهد جنبه ارتباط میان فردی انکار می‌شود. شکل انسانی زندگی کردن در یک اجتماع آن گاه نمود می‌یابد که ما جنبه ارتباط میان افراد و بحث و گفتگو حول محورهای مختلف را دوباره در شرایط تکنیکی شده معاصر مطرح کنیم.

در جامعه آرمانی که هابرماس از آن سخن می‌گوید همه‌ معیارها و اهدافی که شکل گرفته است بر مبنای گفتگو معنا یافته است و حول آنها بحث‌های گسترده در حوزه‌های مختلف اجتماع انجام شده و با آگاهی کامل از این ارزش‌هاست که می‌توان فناوری را به مسیر مطلوبی که به دست آمده است، هدایت کرد. این توضیح هابرماس تفسیر چارلز ورث «انسان در برابر فناوری هرگز دست بسته نیست» را به یاد می‌آورد.

اما از نظر هابرماس، پیش از هر ‌چیز ما باید ساحت بحث عمومی را دوباره احیاء کنیم.

آنچه هابرماس در فرض بنیادی خود در نقد فناوری مد‌نظر قرار می‌دهد آن است که فناوری هرگز جایگاهی در روابط میان افراد و اندیشه‌ها ندارد. دستکاری‌هایی که به واسطه فناوری انجام می‌شود می‌تواند در مواجهه باطبیعت کارساز باشد؛ اما وقتی این دستکاری‌ها وارد حوزه‌های انسانی و نیز روابط میان افراد می‌شود، ایجاد مخاطره می‌کند.

از این منظر، بی‌شک فناوری جدید که کاملا وارد حوزه‌های انسانی و روابط میان افراد شده است، تنها وضعیت فعلی را تراژیک‌‌تر می‌کند.

به زعم هابرماس، نیاز به مشروعیت یا خلاء مشروعیت، مهم‌ترین مساله جامعه مدرن است.

این بحران در جامعه سرمایه‌داری از طریق دگرگونی در ساخت طبقاتی و رابطه دولت با سرمایه قابل حل است. هابرماس معتقد است در جهان معاصر، عقلانیت به گونه‌ای برابر در ۲ سطح عقلانیت نظام اجتماعی (جامعه) وعقلانیت زیست جهان رشد نکرده، زیرا نظام اجتماعی سریع‌تر از زیست‌جهان عقلانی شده است. در نتیجه زیست‌جهان تحت چیرگی یک نظام اجتماعی عقلانی شده درآمده است. براثرهمین وضع، زندگی روزانه دچار فقر و جهان زندگی بیش از پیش بی‌مایه شده است. به نظر هابرماس راه‌حل این قضیه در رهایی جهان اجتماعی از چنگ استعمار نهفته است تا از این طریق، جهان اجتماعی بتواند به شیوه‌های مناسب خود عقلانی شود.

منابع:

۱-‌ سمیر امین، سرمایه‌داری در عصر جهانی‌ شدن، ناصر زرافشان، نشر آگاه، چاپ اول، ۱۳۸۲.

۲- ویراسته، مایکل پین، فرهنگ اندیشه انتقادی، پیام یزدانجو، نشر مرکز، چاپ دوم، ۱۳۸۳.

۳- حسین بشیریه، تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم، نشر نی، چاپ سوم، جلد اول، ۱۳۸۰.

۴- دکتر سید‌رضا نقیب‌السادات، نظام مطلوب تبلیغات بازرگانی در ایران، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره‌های ۲۲۶ ۲۲۵، خرداد و تیر ۸۵.

۵- کریستوفر نوریس، مفهوم تکنولوژی و سینما، منبع: باشگاه اندیشه (اینترنت)‌.

۶- مکتب فرانکفورت و مطالعات ارتباطی، وبلاگ راه ارتباطات.