یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مرگ در قالب زندگی


مرگ در قالب زندگی

فیلم جدید «نفس» و یا «نفس کشیدن» Breathing محصول کشور اتریش که در بخش جنبی «هفته کارگردانان» در فستیوال چندی پیش کن فرانسه اکران شد و بزودی در سایر نقاط اروپای غربی و امریکای شمالی به نمایش عمومی درمی آید, کاری غیرمنتظره و واجد برخی ویژگی های باارزشی است و چون از سوی بازیگری عرضه شده که برای نخستین بار به پشت دوربین رفته و کارگردانی را تجربه کرده, جای توجه و تقدیر دارد

فیلم جدید «نفس» و یا «نفس کشیدن» (Breathing) محصول کشور اتریش که در بخش جنبی «هفته کارگردانان» در فستیوال چندی پیش کن فرانسه اکران شد و بزودی در سایر نقاط اروپای غربی و امریکای شمالی به نمایش عمومی درمی‌آید، کاری غیرمنتظره و واجد برخی ویژگی‌های باارزشی است و چون از سوی بازیگری عرضه شده که برای نخستین بار به پشت دوربین رفته و کارگردانی را تجربه کرده، جای توجه و تقدیر دارد.

کارل مارکوویچ بازیگر پرتجربه سینمای اتریش به خاطر بازی در رل اصلی فیلم «جاعلان» که در سال ۲۰۰۸ برنده جایزه اسکار برترین فیلم «خارجی» (غیرامریکایی) سال شد، در یاد اهالی سینما در خارج از مرزهای اتریش مانده و از این بابت تحسین شده اما پیشینه او در کارهای هنری در کشور زادگاهش از این هم فراتر می‌رود. فیلم جدید (Atmen Breathing)فرصتی است برای شناخت سایر استعدادهای مارکوویچ و باور مهارت‌های او در کارگردانی.

● جلوه‌ای خاص

به سبب همین استعدادها و شاید هم برپایه تخصص مارتین گشلاکت مدیر فیلمبرداری Atmen باشد که تصاویر واید اسکرین این فیلم از همان آغاز جلوه‌ای خاص دارد و این را مشخص می‌کند که کار در دست کاردان است. او در وارد کردن ما به درون مغز و سلسله افکار کاراکتر اصلی قصه‌اش به نام رومن کوگلر (با بازی توماس شوبرت) نیز از خود مهارت بروز می‌دهد و این راه را به طور سریع و میانبر طی می‌کند. این کاراکتر، مربوط به جوانی تنها است که به اندازه کافی در زندگی او افسوس را هم می‌توان حس کرد. این پسر ۱۸ساله نه در یک دنیای آزاد بلکه در یک زندان ویژه جوانان در حومه نه چندان روشن و در حسرت آفتاب شهر وین روزهای تیره را می‌گذراند و شب‌های تاریک را به صبح می‌رساند. او چهار سال پیش باعث مرگ یک نوجوان دیگر شده و با این که نه خانواده و فامیل مشخصی دارد و نه ارتباط‌هایی با بیرون، بارها نامش از سوی مسئولان زندان برای بخشش به مسئولان قضایی ارائه شده و هر بار هم درخواست او و حامیان وی رد شده است. او امید دارد که مرتبه بعدی و این بار که از نو طلب عفو و در این خصوص فرجام‌خواهی کرده، درخواستش پذیرفته شود. مشاور اصلی او و به واقع مقام ارشد زندان (با بازی گرهارد لیب‌من) به وی می‌گوید که اگر در برنامه‌های خیریه و اجتماعی مرتبط با زندان مشارکت کند، این یک امتیاز مثبت برای او در راه پذیرش درخواست عفو وی خواهد بود. در این راستا او در یکی از برنامه‌های خدمات‌رسانی در زندان که انجام کفن و دفن مردگان و یا اعدام‌شدگان است، ثبت‌نام و کارش را در این زمینه شروع می‌کند.

● شریان حیات

در ابتدا به نظر می‌رسد او راه درستی را انتخاب نکرده زیرا سایر زندانی‌ها با او خوب نیستند اما وی در برخورد با مردگان و آماده‌سازی پیکر آنان برای خاکسپاری‌شان به گونه‌ای حس زندگی و شریان‌های حیاتی را کشف می‌کند. او با یکی دیگر از زندانی‌های حاضر در این پروژه (گئورگ فردریش) هم طرح دوستی می‌ریزد و به آرامی نمراتی مثبت را در کارنامه انضباطی‌اش در زندان به ثبت می‌رساند. با این امید که وسیله‌ای برای صدور حکم بخشش‌اش باشد.

روزی که وی بر مراسم خاکسپاری یکی از مردگان نظارت و مدیریت می‌کند، تشابه نام فرد مرحوم با زنی که شاید مادر رومن بوده باشد و او را سال‌ها پیش در یک یتیم‌خانه جا گذاشته و رفته است، او را مصر و مصمم می‌کند که مادر گمشده‌اش را بیابد و مهمتر اینکه ریشه‌های خانوادگی و اقوام ناپیدای خود را پیدا کند و ببیند از کجا آمده و وابستگان وی چه کسانی بوده‌اند.

● پس از سال‌ها

با هدایت کارل مارکوویچ در مقام کارگردان نخستین باری که غلیان احساسات در کاراکتر رومن کوگلر مشاهده می‌شود ۴۰ دقیقه بعد از شروع فیلم است و با این که این نخستین فیلم عمده توماس شوبرت است، او به خوبی از عهده کار و نشان دادن این احساسات برآمده است. هنر وی به نمایش درآوردن احساسات سرکوب‌شده مردی بسیار جوان بعد از سال‌ها تحمل فشار زندگی و دیدن ناملایمات بدون بروز تفکرات درونی‌اش است. رومن در نخستین برخوردهایش با فاکتور مرگ که از طریق رویارویی با اجساد سپرده شده به او شکل می‌گیرد نوعی جا خوردن و تردید شدید در وجودش جلوه‌گر می‌شود و به آرامی بیننده درمی‌یابد که پشت چهره آرام او، چقدر غم و افسوس آرمیده است.

● افزایش ابهام

کارگردان به ما تصاویر و نمونه‌هایی را هم از نگاه رومن به زندگی بیرون از زندان ارائه می‌دهد و آن در مواقعی است که مدیران ندامتگاه به او یک تا چند روز مرخصی می‌دهند تا از محیط زندان خارج شود و آب و هوایی تازه کند و سپس بازمی‌گردد. او یک بار در مسیر قطاری که او را در پایان مرخصی‌اش به زندان برمی‌گرداند با یک توریست ماجراجو (لونا میوویچ) آشنا می‌شود و همان جا پی می‌برد که خیلی‌ها در بیرون از زندان کمتر از آنها مقصر نیستند و شاید بیشتر هم گناه کرده باشند ولی تفاوت قضیه در این است که برخلاف آنها گرفتار نشده‌اند. وقتی هم که رومن سرانجام مادر ناپدیدشده‌اش (کارین ایشکا) را می‌یابد، ملاقات‌های چندباره آنان مشکلی را از رومن حل نمی‌کند و برعکس بر معضلات او و سؤالات و ابهام‌هایی که وی دارد، می‌افزاید و آنچه قرار بود برای او روشنگر باشد، به سمت تیرگی‌هایی تازه می‌گراید و زندگی برای این زندانی جوان پیچیده‌تر می‌شود. کدام راه برای او صحیح‌تر است. خروج از زندان به هر وسیله‌ای و افتادن در جامعه‌ای پوشالی که به اسم آزادی جنایت می‌کند و یا ماندن پشت میله‌های زندان و خوش بودن با رؤیای رستگاری که شاید هیچگاه هم از راه نرسد.

کار مارکوویچ برزخ کاراکتر رومن را حل و رفع نمی‌کند و نتیجه‌گیری را به بیننده می‌سپرد. بیننده‌ای که می‌شنود مادر رومن در درجه اول او را به این خاطر رها کرده که وی فرزندی ناخواسته بوده است و مایل نبوده زندگی‌اش را با غم و رنج تربیت او بگذراند.

● به سوی مقصدی نامعلوم

اینجا ما نگاه رومن کوگلر را به سوی مقصدی نامعلوم می‌بینیم. او قبول کرده است که مرگ از زندگی جدا نیست و گاه نباید حقیقت را جست. او در ورطه مرگ، حیاتی را یافته که لرزان و فاقد هر گونه امیدی به آینده است. این زندگی لرزان و فاقد رسالت و هویت در غرب است که به رومن، به طور مستقیم می‌نگرد و وی هیچ گریزی از آن و از زندان نفس ندارد.

حالا حتی آزادی‌ای که وی آنقدر در جست‌وجویش بود، برای او فقط بوی مرگ را می‌دهد. وی حالا نه زندگی را در قالب مرگ، بلکه مرگ را در قالب یک زندگی گم شده و از نو یافت شده، کشف و لمس می‌کند. چگونه می‌توان از این جهنم گریخت. آیا زندان شهر وین برای رومن جوان بهتر از آزادی پوشالی گسترانده شده در پشت میله‌ها نیست؟ لبخند تلخ او نشانگر پاسخ مثبت وی به این سؤال است.

● مشخصات فیلم

- عنوان: «نفس» یا «نفس کشیدن» Breathing

- بازیگران اصلی: توماس شوبرت، کارین لیشکا، گرهارد لیب‌من و گئورگ فردریش

- سناریست و کارگردان: کارل مارکوویچ

- محصول: کمپانی EPO اتریش

- تهیه‌کنندگان: دیتر پوشلاتکو و نیکولاس ویسیاک

- مدیر فیلمبرداری: مارتین گشلاکت

- طراح صحنه: ایزیدور ویمر

- موسیقی متن: هربرت توکماندل

- طراح لباس: کاترینا شپک

- تدوینگر: الاریش لنز

- طول مدت: ۹۳ دقیقه



همچنین مشاهده کنید