چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بررسی وضعیت اجارة بدون مدت در حقوق مدنی ایران, مصر, فرانسه و فقه اسلامی
میدانیم در عقود معین علاوه بر شرایط عمومی صحت معاملات رعایت قواعد اختصاصی راجع به هر عقد الزامی است. عقد اجاره نیز علاوه بر شرایط عمومی صحت معاملات، رعایت یک سلسله قواعد اختصاصی در آن الزامی است. از جملةاینها تعیین مدت عقد اجاره اسـت کـه مـادة ۴۶۸ ضمانت اجرای عـدم تعییـن مـدت را بـطلان عـقد ذکـر کرده است. البته براین ماده استثنائاتی وارد شده است از جمله مادة ۵۰۱ قانون مدنی که مقرر میدارد اگر عقد اجارهای منعقد شود و در آن مدت تعیین نشده باشد اما پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار روز، ماه و یا سال تعیین شده باشد مطابق مادة ۵۰۱ قانون مدنی، عقد اجاره برای مدتی که برای پرداخت اقساط مالالاجاره تعیین شده است منعقد میشود. اما در خصوص مازاد برآن (مدتهای دوم، سوم و ...) میان حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد.
بطور کلی میتوان گفت که تعیین مدت در عقد اجاره فی نفسه موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد و اگر متعاقدین به هر نحو بتوانند موضوع معامله را خواه با ذکر مدت، خواه با تعیین مسافت، خواه با تعیین مقدار کاری که باید انجام بشود مشخص نمایند عقد اجاره صحیح است. با این تفسیر باید قدری مادة ۴۶۸ را تعدیل نمود که میتوان به مادة ۵۰۷ توسل جست. این ماده میگوید«در اجارة حیوان تعیین منفعت یا با تعیین مدت اجاره است یا به بیان مسافت و محلی که راکب یا محمول باید به آنجا حمل شود.»
● مقدمه
اجاره، یکی از عقود معین است که به لحاظ اهمیت آن در نظامهای مختلف حقوقی، قانونگذاران به طور دقیق و مفصل راجع به آن قانون وضع کردهاند. عقد اجاره، حلقه اتصال میان مالک عین و متقاضی استفاده از منافع عین است، که روابط حقوقی آنان را نظم میبخشد. تنظیم روابط حقوقی میان موجر و مستأجر به لحاظ ارتباطی که با نظم عمومی جامعه دارد، آنقدر اهمیت دارد که دولتها مجبورند هر از چند گاهی با وضع قوانین آمره، علیرغم میل متعاقدین، خواستهای خود را برآنان تحمیل کنند.
امروزه رابطة بین موجر و مستأجر فقط یک رابطة خصوصی نیست تا استقرار عدالت معاوضی میان آن دو هدف اصلی قرار گیرد، بلکه موجر و مستأجر در دو طبقه اجتماعی کاملاً متمایز از هم قرار دارند. آنان در برابر هم قرار گرفتهاند و هر کدام سعی میکنند تا کفة ترازو را بیشتر به سمت خود سنگین کند.از یک طرف، موجر سعی میکند اجاره بهای بیشتری بگیرد و تمام خواستهای خود را بر مستأجر بینوا تحمیل کند. از طرف دیگر، مستأجر سعی میکند که هر چه کمتر بپردازد و شرایط و امکانات رفاهی را با پرداخت اجاره بهای اندک برای خود فراهم نماید. به همین خاطر، روز بروز نقش میانجیگری دولتها بیشتر میشود؛ به طوری که سعی میکنند تا با تدوین و تصویب قوانین عادله، حقوق آن دو را به طور مسالمتآمیز فراهم کنند.
در حقوق کنونی، عقد اجاره به لحاظ امری شدن قواعد حاکم برآن و کمرنگ شدن تأثیراراده، در بسیاری موارد به صورت سازمان حقوقی مستقل که به وسیلةقوانین اداره میشود، درآمده است؛ قالب از پیش تهیه شدهای که موجر و مستأجر فقط میتوانند به تراضی خود را درون آن جای دهند، بدون آنکه بر سرنوشت آیندة روابط خود حاکم باشند.
عقد اجاره، از عقود معین است. کلیه عقود معین علاوه بر لزوم داشتن شرایط عمومی صحت معاملات باید شرایط خاص صحت آن عقد را نیز داشته باشند. عقد اجاره نیز در کنار قواعد عمومی معاملات، قواعد ویژهای دارد که دیگر عقود فاقد آن است. یکی از ارکان عقد اجاره، تعیین مدت است، یعنی، در کنار دیگر شرایط صحت معاملات در عقد اجاره، لازم است متعاقدین مدت عقد را تعیین کننده حال، اگر عقد اجارهای منعقد شود و متعاقدین اصولاً نخواستند مدت عقد را مشخص کنند. یا اینکه فراموش نمودند مدت عقد را معیین کنند، آیا چنین عقدی را باید صحیح بدانیم یا باطل؟
از آنجا که جواب این سؤال شقوق و فروض مختلفی دارد و نظامهای حقوقی ایران، مصر و فرانسه تدابیر مختلفی اندیشیدهاند، موضوع را در سه مبحث بررسی میکنیم.
الف) مبحث اول، به بررسی عقد اجارهای که مدت آن تعیین نشده و متعاقدین پرداخت اقساط مالالاجاره را از قرار روز، ماه یا سال تعیین نکردهاند، اختصاص یافته است.
ب) مبحث دوم، به بررسی عقد اجارهای که مدت آن تعیین نشده، لیکن متعاقدین پرداخت اقساط مالالاجاره را از قرار روز و ماه یا سال تعیین کردهاند، میپردازد.
ج) در مبحث سوم، پایان عقد اجارة بدون مدت بررسی میشود.
● ذکر نشدن مدت
فلسفة تعیین مدت در عقد اجاره، معلوم و معین کردن مورد معامله است. از آنجا که براساس بند ۳ مادة ۱۹۰ قانون مدنی، یکی از شرایط صحت معامله، معلوم و معین نمودن مورد معامله است، این امر از طرق مختلف از قبیل: تعیین مدت، تعیین مسافت در اجارةحیوان و حمل ونقل، و تعیین عمل در اجارة اشخاص صورت میگیرد. حال اگر متعاقدین مدت اجارهای را که مقدار منفعت فقط از طریق تعیین مدت مشخص میگردد ذکر ننمایند، آیا چنین عقد اجارهای صحیح خواهد بود؟
در حقوق ایران علاوه براینکه مطابق قواعد عمومی میتوان بطلان چنین عقدی را به اثبات رساند، قانونگذار درماده ۴۶۸ قانون مدنی مقرر کرده است:
«در اجارة اشیاء، مدت اجاره باید معین شود والا اجاره باطل است».
از آنجا که مادة ۴۶۸ فقط در خصوص ضرورت تعیین مدت در اجارة اشیاء وضع شده است، آیا میتوان گفت که از مفهوم این ماده استنباط میشود که در اجارة حیوان و اجارة اشخاص، تعیین مدت ضرورتی ندارد؟
در جواب میگوییم که این استنباط صحیح نیست، زیرا در اجارة اشیاء به زعم قانونگذار تنها راه تعیین منفعت، ذکر مدت است. بنابراین اگر در اجارةاشیاء که مقدار منفعت فقط از طریق تعیین مدت صورت میگیرد متعاقدین مدت را ذکر نکنند،عقد اجاره باطل خواهد بود.
اما، ایرادی که در اینجا وجود دارد این است که در اجارة اشیاء، تنها راه تعیین میزان منفعت تعیین مدت نیست، بلکه از دیگر طرق از جمله تعیین مسافت در اجارةوسایل حمل و نقل نیز میتوان مقدار منفعت مورد اجاره را مشخص نمود. دلیل این نقص در قانون ایران، به خاطر آن است که مواد راجع به عقد اجاره، از فقه امامیه و از کتابهایی همچون: شرح لمعه و شرائع اتخاذ شده است. طبیعتاً، کتب فقهای قدیم، حاوی موضوعات مبتلا به آن زمان است و عقود اجارهای که مورد آن وسایل پیشرفتة حمل و نقل از قبیل: هواپیما، قطار و اتومبیل بوده، وجود نداشته است. لذا، اینک جای آن دارد که با اجتهاد و وضع قوانین جدید، نقص قانونگذاری قدیم جبران شود.
بنابراین، به طور کلی میتوان گفت که در اجارةاشیاء صرف ذکر نشدن مدت، موجب بطلان عقد اجاره نیست؛ زیرا مانند اجارة حیوان و اشخاص، است مقدار منفعت از طریق غیر از تعیین مدت مشخص شده باشد. لذا، ذکر نشدن مدت در صورتی موجب بطلان عقد اجاره است، که موجب جهل به مقدار منفعت شده باشد.
در حقوق مصراین بحث این گونه آمده است که هرگاه متعاقدین مدت عقد را ذکر ننمایند، همچنین پرداخت اقساط مال الاجاره از قرار روز، ماه یا سال را مقرر نکنند یا به طور کلی متعاقدین مدت و اجرت را مشخص نکنند، در این صورت ابتدائاً پرداخت اجاره بها از طریق تعیین اجرةالمثل و مطابق عرف معمول مشخص میشود، و سپس مدت عقد براساس مواعدی که عرف برای پرداخت اجاره بها تعیین میکند، مشخص میشود. مادة ۵۶۲قانون مدنی کشور مصر مقرر میدارد:
«اگر متعاقدین برمقدار اجاره بها توافق نمایند یا اصولاً اثبات مقدار اجاره بها متعذر باشد، در این صورت اجاره بهای عین مستأجره اجرةالمثل آن خواهد بود.»
بنابراین،اگر شخصی زمینی را برای زراعت اجاره کند بدون اینکه اجاره بها و مدت عقد تعیین شود، در این صورت مقدار اجاره بها اجرةالمثل زمین است. و از آنجا که تعیین پرداخت اقساط اجاره بهای زمین زراعتی در عرف سالانه است، لذا مدت عقد نیز برای یک سال خواهد بود (سنهوری، ۱۹۲۸م، ج۶، ص۱۵۴).
در حقوق فرانسه و براساس مادة ۱۷۰۹ قانون مدنی،ذکر مدت از ارکان عقد اجاره است. بنابراین، اگر مدت عقد اجاره ذکر نشود و مقدر منفعت از طریق دیگری تعیین نشده باشد، عقد اجاره باطل است. برخلاف حقوق مصر، در حقوق فرانسه اگر اجاره بها تعیین نشده باشد، عقد اجاره باطل است. بنابراین، در این صورت عرف نمیتواند مقدار اجاره بها را مشخص کند و مدت زمان عرفی را بر متعاقدین تحمیل نماید.
بطور خلاصه میتوان گفت که در حقوق فرانسه نیز مانند حقوق ایران، اگر مدت عقد اجاره مشخص نشود و نیز پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار روز، ماه یا سال تعیین نگردد، عقد اجاره باطل خواهد بود(Dutilleul, ۱۹۹۱, pp.۳۰۸).
● تعیین مالالاجاره برای مدت معین بدون تصریح به مدت
مطابق ماده ۴۶۸ قانون مدنی، در عقد اجاره تعیین مدت به خاطر اینکه تعیین کنندةمیزان منفعت است، یکی از ارکان صحت عقد اجاره محسوب میشود. بنابراین، اگر در هر مورد که ذکر مدت برای تعیین میزان منفعت لازم و ضرور است، مدت قید نگرد، عقد اجاره باطل است. با وجود این، قانونگذار در قانون مدنی ایران در ماده ۵۰۱ (اجارة اشیاء) و ماده ۵۱۵ (اجارة اشخاص)، به موردی اشاره کرده است که مدت اجاره معین نشده است، اما برحسب عرف معمول عقد اجاره صحیح است. فرض کنیم مستأجر دربارة مدت استفاده از مورد اجاره تصمیم قاطعی ندارد و هنوز نمیداند تا چه مدت میتواند از آن استفاده کند. رسم است که کرایه را برای کمترین مدتی که عرف برای تعیین اجاره مقرر داشته است، معین میسازند و دیگر سخنی از تمام مدت اجاره به میان نمیآورند. در واقع، مبلغ کرایه را برای واحدی که در عرف برای اجاره وجود دارد، معین میسازند و دربارة ادامة استفاده از عین مستأجره سکوت میکنند.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا میتوان توافق این اشخاص را که در عرف محترم شمرده شده است، نادیده گرفت واجاره را به سبب مجهول بودن مدت عقد باطل دانست، یا اینکه باید آن را نافذ شناخت؟ در وهلة دوم اگر این توافق محترم است، نفوذ آن را بر چه مبنای حقوقی باید استوار ساخت؟
قبل از اینکه موضوع را در حقوق ایران بررسی کنیم، بهتر آن است که به حقوق مصر و فرانسه رجوع کنیم و ببینیم که آن دو نظام حقوقی در این خصوص، چه تدبیری اندیشیدهاند.
۱) حقوق مصر
مادة ۵۶۳ قانون مدنی مصر، در این زمینه مقرر میدارد: ۱
«اگر عقد اجارهای منعقد شود بدون اینکه متعاقدین بر تعیین مدت آن توافق نمایند یا اینکه به طور کلی عقد اجارهای برای مدت نامشخص منعقد گردد یا اینکه اصولاً اثبات مدت مورد ادعا متعذر باشد، عقد اجاره برای مدت زمانی که برای پرداخت اجاره بها مشخص شده است، معتبر است و با انقضای این مدت، عقد اجاره پایان مییابد؛ مشروط براینکه یکی از متعاقدین، طرف دیگر عقد را از قصد خود مبنی بر پایان دادن به عقد اجاره با رعایت مواعد زیر مطلع نماید.
الف) در اراضی مزروعی و اراضی بایر اگر مدت تعیین شده برای پرداخت اقساط مالالاجاره شش ماه یا بیشتر از آن باشد، مطلع نمودن طرف دیگر عقد از قصد پایان دادن به عقد اجاره، باید سه ماه قبل از اینکه مدت مذکور منقضی گردد، صورت گیرد. و اگر مدت معلوم شده برای پرداخت اقساط مالالاجاره کمتر از شش ماه باشد، باید قبل از اینکه نصف مدت تعیین شده برای پرداخت اقساط مال الاجاره منقضی گردد، طرف دیگر عقد را مطلع نمود. البته، رعایت این مقررات، مستلزم رعایت حقوق مستأجر در جمعآوری محصول مطابق عرف است.
ب) در منازل دکانها،کتابخانهها، تجارتخانهها، کارخانهها و انبارها اگر مدت تعیین شده برای پرداخت اقساط مالالاجاره، چهار ماه یا بیشتر از آن باشد، لازم است دو ماه قبل از اینکه مدت مذکور منقضی شود، طرف دیگر عقد را از پایان اجاره مطلع نمود. و اگر مدت تعیین شده کمتر از چهار ماه باشد، لازم است قبل از اینکه نصف مدت تعیین شده منقضی شود، طرف دیگر عقد را از پایان اجاره مطلع کرد.
ج) در اتاقها (غرف) و آنچه که در دو بند فوق ذکر نشده است، اگر مدت تعیین شده برای پرداخت اقساط مالالاجاره دو ماه یا بیشتر باشد، باید طرف دیگر عقد را یک ماه قبل از انقضاء مدت مذکور مطلع نمود و اگر مدت تعیین شده کمتر از دو ماه باشد، باید طرف دیگر عقد را قبل از انقضای نصف مدت تعیین شده مطلع کرد.»
صدر مادة مذکور اشعار دارد: «اگر عقد اجارهای منعقد شود بدون اینکه متعاقدین بر تعیین مدت توافق نمایند یا اینکه برای مدت نامعینی منعقد شود یا اینکه به طور کلی اثبات مدت متعذر باشد ». در این صورت، تعیین مدت عقد برحسب مواعد معین شده برای پرداخت اقساط مالالاجاره، در سه حالت قابل تصور است:
۱) هنگامی که عقد اجارهای منعقد شود، و متعاقدین اصلاً مدت را ذکر نکنند، بلکه نسبت به تعیین مدت سکوت اختیار کنند. البته این حالت، کمتر در عقد اجاره اتفاق میافتد.
۲) متعاقدین عقد اجارهای را منعقد میکنند و در خصوص تعیین مدت هم مذاکره میکنند، لیکن در نهایت مدت را تعیین نمیکنند؛ که این امر، بندرت اتفاق میافتد. به عنوان مثال، متعاقدین عقد اجارهای را منعقد میکنند، و مدت عقد را این گونه تعیین مینمایند: مدت مناسب، مدت لازم، مدت مورد مصالحه، مدت زمانی که اوضاع و احوال اقتضا میکند، یا اینکه صراحتاً میگویند که عقد اجاره برای مدت نامعلومی منعقد شده است. لیکن اگر متعاقدین ذکر کردند که مدت عقد اجاره تا زمانی است که مستأجر مالالاجاره میپردازد، تا زمانی است که مستأجر در عین مستأجره میماند، تا زمانی است که مستأجر بخواهد یا تا زمانی است که موجر بخواهد، در این صورت مدت عقد را نمیتوان نامعلوم محسوب کرد؛ زیرا همچنانکه قبلاً اشاره شد مدت این عقد در هر صورت از ۶۰ سال تجاوز نمیکند و با موت موجر - در صورتی که مدت اجاره بسته به ارادةاو است - یا با موت مستأجر - در صورتی که مدت اجاره بسته به ارادة او است - عقد اجاره پایان میپذیرد. و اگر متعاقدین ذکر نمودند که عقد اجاره باقی است تا زمانی که عین مستأجره باقی است، مدت در این صورت نیز نامعلوم است. در این صورت، عقد اجاره مؤبد خواهد بود و نمیتواند از ۶۰سال تجاوز کند.
۳) اگر عقد اجارهای منعقد شود و متعاقدین برمدت معینی توافق نمایند لیکن هیچ کدام نتوانستند این مدت را اثبات کنند، در این صورت نیز عقد اجاره برای مدت نامعلوم منعقد شده است. از اینرو، عقد اجاره برای مدت زمانی که برای پرداخت اقساط مالالاجاره تعیین شده، معتبر است.
بنابراین،مدت عقد اجاره در سه بند احصا شده در مادة ۵۶۳ قانون مدنی مصر، مدت زمانی است که برای پرداخت اقساط مالالاجاره تعیین شده است. و پایان این مدت، با مطلع کردن طرف دیگر عقد درمواعد مقرر در مادة مذکور حاصل میشود. لذا، اگر موعد پرداخت اجاره بها سالانه باشد - همچنانکه دربارة اراضی زراعتی این چنین است-، مدت عقد اجاره یک سال است. و در صورتی که در مواعد مقرر یکی از متعاقدین طرف دیگر عقد را از پایان اجاره مطلع نکند، عقد اجاره برای یک سال دیگر تجدید میشود، و همچنین است، برای سالیان بعدی. و اگر مدت پرداخت اقساط مالالاجاره ماهیانه باشد - همچنانکه در اجارة محلهای مسکونی چنین است -، مدت عقد یک ماه است و برای مدتهای بعدی نیز قابل تجدید است و خود بخود تجدید میشود، مگر اینکه در مواعد مقرر در مادة ۵۶۳، یکی از متعاقدین طرف دیگر عقد را از پایان اجاره مطلع نماید. در دیگر انواع اجاره که پرداخت اقساط مالالاجاره به صورت هفتهای، روزانه یا ساعتی تعیین میشود، همین گونه است (سنهوری، ۱۹۲۸، ج۶، ۱۵۳).
پس از آشنایی باوضعیت بحث در حقوق موضوعة مصر، لازم است از نظر فقهای عامه در این خصوص، آگاه شویم. شیخ طوسی در کتاب خلاف، نظر فقهای عامه را به همین صورت ذکر میکند (طوسی، ۱۳۷۷، ج۱، ص۷۱۱):
«اگر موجر بگوید که این را به تو اجاره دادم برای هر ماه با مبلغ معین، عقد اجاره برای یک ماه صحیح است. ابو حنیفه نیز همین نظر را دارد. نظر بعضی از اصحاب شافعی نیز همین است.»
حنبلیان نیز معتقدند که اجاره تا زمانی که مستأجر به سکونت خود با رضای مالک ادامه میدهد، نافذ است؛ به این ترتیب که اجاره برای مدتی که مبنای کرایه قرار گرفته است (یک روز، یک ماه) واقع میشود، و در اثر تراضی دو طرف، دوباره برای همان مدت تجدید میشود. یعنی، در پایان آن مدت و تا زمانی که وارد مدت جدید نشدهاند، طرفین حق فسخ اجاره دارند. ولی اگر سکوت کردند، اجاره به صورت عقد لازم تا پایان مدت تجدید میشود (مجلس اعلای شئونات اسلامی، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۲۰۹).
در قانون مدنی عثمانی، المجلة، - که برگرفته از فقه عامه است- نیز تقریباً همان نظری که در حقوق مصر وجود دارد، پذیرفته شده است. مادة ۴۹۶ قانون مدنی عثمانی مقرر میدارد(رستم باز اللبنانی، ۱۹۸۶، ص۲۷۴):
«اگر زمین به اجاره داده شود، برای هر ماه با اجاره بهای معین بدون اینکه انتهای مدت مشخص شود، عقد صحیح است. لیکن بعد ازپایان ماه اول هر کدام از موجر و مستأجر میتواند در ظرف مهلت یک شبانه روز از شروع ماه دوم، عقد را فسخ کند. اما بعد از انقضای یک شبانه روز از شروع ماه دوم، موجر و مستأجر تا پایان ماه دوم حق فسخ اجارة مذکور را ندارند. و اگر یکی از متعاقدین دراثنای ماه اول بگوید عقد اجاره را فسخ نمودم، عقد اجاره بعد از پایان ماه اول فسخ میشود. و اگر یکی از موجر یا مستأجر در اثنای ماه اول بگوید عقد اجاره را فسخ نمودم، به اعتبار پایان ماه اول با شروع ماه دوم اجاره فسخ شده محسوب میشود. لیکن اگر اجاره بهایی قبض شده باشد، برای تعداد ماههایی که اجاره بها داده شده است، هیچ کدام حق فسخ ندارند.»
با وجود اینکه شباهتهایی میان دونظام حقوقی مصر وعثمانی دیده میشود، اما در چند نکته باهم اختلاف دارند، از جمله اینکه:
در قانون مدنی عثمانی، مدت زمانی که یکی از متعاقدین حق دارد بعد از انقضای هر ماه عقد را فسخ کند، یک شبانه روز است. در صورتی که در حقوق مصر و مطابق ماده ۵۶۳ قانونی مدنی آن کشور، مواعد مختلف در نظر گرفته شده است.
همچنین، در قانون عثمانی برای تعداد ماههایی که اجاره بها قبض شده است، هیچ کدام از موجر یا مستأجر حق فسخ ندارند. امّا در حقوق مصر، چنین تصریحی وجود ندارد؛ هر چند که ممکن است بتوان مطابق اصول کلی در حقوق مصر، چنین نتیجهای را پذیرفت، زیرا تعداد ماههایی که بابت آن اجاره بها پرداخت شده نشانگر آن است که موجر و مستأجر هر دو قصد التزام به عقد را دارند، ولی در فراتر از آن مرددند و نمیدانند که به رابطة استیجاری ادامه میدهند یا نمیدهند.
۲) حقوق فرانسه
در حقوق فرانسه علاوه براینکه ممکن است متعاقدین عقد اجارهای را منعقد کنند و مدت آن را تعیین ننمایند، قانونگذار کلیة «عقود اجارهای غیر مکتوب (bail sans ecrit) را اجارة بدون مدت مینامد. این، موضوعی است که حقدقدانان فرانسه به آن انتقاد کردهاند و آن را غیر منطقی میدانند، زیرا چه بسا ممکن است عقد اجارهای به صورت شفاهی (غیرمکتوب) منعقد شود و متعاقدین مدت آن را تعیین نمایند. در اینجا تحمیل مدتی از سوی قانونگذار برمتعاقدین، کاری غیراصولی است.
حال، ببینیم نظام حقوق فرانسه در خصوص عقد اجارة بدون مدت که اجارههای غیرمکتوب هم در زمرة آن محسوب میشود، چه تدبیری اندیشیده شده است؟
مادة ۱۷۵۸ قانون مدنی فرانسه مقرر میدارد۲:
«اجاره یک آپارتمان با وسایل برای یک سال است، در صورتی که [مدت آن] به صورت سالانه فلان مبلغ مشخص شده است.
ـ یک ماه است، در صورتی که [مدت آن] به صورت ماهانه فلان مبلغ است.
ـ یک روز است است، در صورتی که [مدت آن] به صورت روزانه فلان مبلغ است.
اگر به هیچوجه ثابت نشود که آیا اجاره سالانه است یا ماهانه یا روزانه، آنگاه مطابق عرف محل [مدت عقد] تعیین میشود.»
بنابر این، در حقوق فرانسه نیز مانند حقوق مصر، اگر عقد اجارهای منعقد شود و متعاقدین نتوانند مدت عقد را تعیین کنند،لیکن پرداخت اقساط مال الاجاره را از قرار روز، ماه یا سال مشخص نمایند، عقد اجاره باطل نیست. و لذا متعاقدین نسبت به زمانی که از قرار آن پرداخت اجاره بها را تعیین نمودهاند، چه به صورت سالانه، ماهانه، روزانه، ملزم به رعایت عقد هستند. لیکن بعد از پایان این مدت با رعایت مواعد قانونی که مطابق عرف محل تعیین میشود، هر کدام از متعاقدین میتوانند عقد اجاره را فسخ کنند. مادةقانون مدنی فرانسه مقرر میدارد۳:
«اگر عقد اجارهای به صورت غیرمکتوب منعقد شود، هیچ کدام از متعاقدین نمیتواند تقاضای فسخ عقد را از طرف دیگر بنماید، مگراینکه مدتهایی را که عرف و محل تعیین نموده است، رعایت کند.»
اگر مدت اولیهای را که متعاقدین، پرداخت اقساط مالالاجاره را مطابق آن تعیین کردهاند منقضی شود و هیچ کدام از موجر یا مستأجر در موعد قانونی تقاضای فسخ عقد اجاره را ننمایند، عقد اجاره برای مدت ثانی نیز تجدید میشود. ماده ۱۷۳۸ قانون مدنی فرانسه در این زمینه مقرر میدارد۴ :
«اگر بعد از انقضای مدت اجارة کتبی، مستأجر همچنان عین مستأجره را دراختیار گیرد، عقد اجارة جدیدی به وجود میآید که شرایط آن مانند عقد اجارة غیرمکتوب است.»
یعنی، در حقیقت با انقضای مدت اولیه، عقد جدیدی به وجود میآید که شرایط آن مانند عقد اجارة بدون قید مدت است. و لذا، مدت این عقد ثانی نیز مدت زمانی است که متعاقدین، پرداخت اقساط مالالاجاره را از قرار آن تعیین کردهاند.
با وجود این، در حقوق فرانسه قانونگذار آن کشور در دربارة اجاره اراضی زراعتی اگر عقد غیرمکتوب باشد (بدون مدت) و علیرغم اینکه متعاقدین پرداخت اقساط مال الاجاره را مطابق یک مدت زمان معین تعیین کرده باشند، مدت عقد را تا زمانی میداند که برای برداشت محصول زمین مورد اجاره لازم است. مادة ۱۷۷۴ قانون مدنی آن کشور مقرر میدارد ۵:
«اجارة غیرمکتوب (بدون مدت) یک زمین زراعتی، برای مدت زمانی است که در این مدت مستأجر میتواند محصول عین مستأجره را برداشت نماید.»
بنابراین، اگر برداشت محصول کشاورزی یک زمین که به اجاره داده شده است حداقل مدت شش ماه لازم است، مدت عقد اجاره ۶ ماه است؛ هر چند که متعاقدین پرداخت اقساط مال الاجاره را ماهانه تعیین کرده باشند. اگر مدت زمان لازم برای برداشت محصول یک سال است، مدت عقد یک سال است؛ هر چند که متعاقدین پرداخت اقساط مالالاجاره را روزانه یا ماهانه تعیین کرده باشند. شرایط تجدید چنین عقد اجارهای، همانند عقد اجارهای است که برای یک سال تعیین شده است.
در حقوق فرانسه برعکس حقوق مصر، قانونگذار مدت زمانی که متعاقدین میتوانند در ظرف آن عقد اجاره را فسخ کنند، دقیقاً تعیین نکرده و آن را به عرف محل واگذار نموده است. بدیهی است در این صورت، تکلیف قاضی سنگینتر میشود و او باید تعیین کند که متعاقدین در ظرف چه مدتی، میتوانند عقد اجاره را فسخ کنند.
۳) حقوق ایران
در مواد ۵۰۱ و ۵۱۵ ، قانون مدنی ایران، قانونگذار به این موضوع توجه کرده است. اما قبل از اینکه این مواد را بررسی کنیم، بهتر است به فقه امامیه که وجهة نظر نگارندگان قانون مدنی بوده است، مراجعه کنیم و ببینیم که در این زمینه تدبیر فقها چگونه بوده است.
الف) فقه امامیه
در فقه امامیه در این خصوص، سه نظر عمده مطرح شده است:
۱) گروهی اجاره را به دلیل مجهول بودن مدت، بکلی باطل دانستهاند. مرحوم صاحب جواهر، این نظر را به متأخران منتسب کرده است.
ابنادریس حلی همین عقیده را دارد وی در سرائر میگوید۶ (ابن ادریس، بیتا، ج۲، ص۴۶۱):
«آنچه را که اصول مذهب اقتضا مینماید، این است که چنین عقدی جایز نیست. لذا، پرداخت اجرةالمسمی الزامی نیست، بلکه موجر مستحق اجرةالمثل است، زیرا اجرت معین نشده است.»
محقق کرکی هم همین نظر را دارد و میگوید۷ (کرکی، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۱۰۸):
«اگر موجر مالی را به مستأجر اجاره داد برای هر ماه به یک درهم، و مدت را معین نکند؛ یا اجیر را برای حمل کالایی مجهول اجاره نمود، هر چند که کالا مشاهده شده و گفته شده که حمل هر کالا به یک درهم است؛ یا او را برای مدت یک ماه اجاره نمود و گفت: اگر مستأجر به مازاد بر آن به سکونت ادامه داد، مبنا همان اجرت مقرر است، قول صحیح این است که این اجاره باطل است، بجز در خصوص مورد اخیر که فقط نسبت به مازاد بریک ماه باطل است.»
علامة حلی در مختلف الشیعه همین نظر را تأیید کرده است.
۲) گروهی دیگر اجاره را تازمانی که مستأجر به سکونت خود با رضای مالک ادامه میدهد، نافذ شناختهاند؛ بدین صورت که اجاره برای مدتی که مبنای کرایه قرار گرفته است منعقد میشود و در اثر تراضی دو طرف، دوباره اجاره برای همان مدت تجدید میشود. یعنی، در پایان آن مدت و تا زمانی که وارد مدت جدید نشدهاند، طرفین حق فسخ اجاره را دارند. ولی اگر متعاقدین سکوت کردند، اجاره به صورت عقد لازم تا پایان تجدید میشود (محقق قمی، ۱۳۲۴ق، ص۳۲۷؛ یزدی، ۱۳۵۷، ج۲، ص۲۰۷).
۳) گروه سوم اجاره را فقط نسبت به مدتی که مبنای اجاره بها واقع شده است، درست شمردهاند و نسبت به بقیة مدت باطل دانستهاند.
شیخ طوسی که این نظر را پذیرفته است، میگوید۸ (طوسی، ۱۳۷۷، ج۲، ص۷۱۱):
«اگر موجر بگوید که این خانه را به تو اجاره دادم برای هر ماه فلان مبلغ، عقد اجاره صحیح است ... دلیل ما این است که دلیل بربطلان این عقد نیست، لذا اصل جواز آن است.»
گویا، مقصود شیخ این است که اجاره برای یک ماه صحیح است، زیرا ایشان در مبسوط میگوید۹ (علامه حلی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۱۰۶):
«اگر گفت: این را به تو اجاره دادم برای هر ماه فلان،عقد اجاره صحیح است؛ زیرا ماه معلوم است. گفته شده عقد باطل است، زیرا عقد اجاره اضافه برمجهول شده است. و کسانی که میگویند صحیح است، اجرت برای یک ماه را الزامآور میدانند و اضافه بر یک ماه، اجرهالمثل ثابت میشود.»
مرحوم صاحب جواهر نیز میگوید‑۱۰ (نجفی، بیتا، ج۲۷، ص۲۳۴):
«اگر گفت: این را اجاره دادم برای هرماه فلان مبلغ، عقد برای یک ماه صحیح است. و برای مازاد برآن اگر به سکونت ادامه داد، اجرةالمثل ثابت میگردد.»
از مفتاح الکرامه نقل شده که قول چهارمی را علامة حلی برگزیده است که اگر متعاقدین تاریخ شروع مدت را تعیین نکنند، عقد باطل است.لیکن اگر تاریخ شروع عقد را مشخص کنند، عقد اجاره برای یکماه صحیح است، (حسینی روحانی، ۱۴۱۴ق، ج۱۶؛ ص۴۸).
امام خمینی(ره) در این خصوص، نظر دیگری را مطرح میکنند و میگویند۱۱ (خمینی(ره) ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۷۲):
« اگر گفت: هر اندازه در این خانه سکونت کردی هر ماه یک دینار است، در صورتی که مقصود آنان عقد اجاره باشد، باطل است. و ظاهراً اگر مقصود اباحة به عوض باشد، عقد صحیح است. فرق آن دو این است که در اجاره، مستأجر مالک منافع میشود، ولی در اباحه، این گونه نیست.»
همچنانکه در عبارت اخیر به قول محقق کرکی اشاره شد، برخی از فقها همین موضوع را به گونهای دیگر مطرح کردهاند؛ بدین صورت که اگر موجر بگوید که آن را برای یک ماه با اجاره بهای یک درهم اجاره داده است، لیکن با انقضای مدت یک ماه، مستأجر همچنان عین مستأجره را تخلیه نکند، اجاره بها همان اجاره بهای مقرر است۱۲
حال،آیا چنین عقدی صحیح است یا باطل؟ یا اینکه بین ماه اول وبعد از آن قائل به تفصیل شویم و بگوییم که برای ماه اول عقد صحیح است، ولی برای ماه دوم عقد باطل است؟
شکی نیست که عقد مذکور نسبت به یک ماه اول، عقد اجاره و صحیح است. اما نسبت به مازاد بر یک ماه، وجوه مختلف ذیل قابل ذکر است:
۱) اضافه بر یک ماه اول، ماههای بعد از آن نیز عقد اجاره است.
۲) مازاد بر یک ماه، نوعی شرط (شرط ضمن عقد اجاره) است.
۳) توافقی که بین موجر و مستأجر صورت گرفته، نسبت به مازاد بریک ماه نوعی تراضی و عقدی است خصوصی که ماهیت عقد اجاره را ندارد، لیکن توافقی است که میان موجر و مستأجر صورت گرفته است(حسینی روحانی، ۱۴۱۴ق، ج۱۶، ص۵۴).
محقق کرکی معتقد است که در این حالت، عقد اجاره برای یک ماه صحیح است، لیکن نسبت به مازاد بریک ماه عقد باطل خواهد بود.۱۳ (کرکی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۰۸).
به نظر میرسد نظری که توافق بین موجر و مستأجر نسبت به مازاد بریک ماه را نوعی تراضی میداند، صحیحتر باشد؛ زیرا در عقد اجاره مدت باید معلوم باشد، و الا اجاره باطل است. لیکن در اینجا متعاقدین توافق کردهاند که اگر مستأجر عین مستأجره را تخلیه نکند، موجر به ازای هر ماه مستحق اجرت مقرر است. و از آنجا که مدت عقد مشخص نیست، ماهیت عقد اجاره را ندارد. بنابراین، باید آن را نوعی قرارداد خصوصی با شرط خیار فسخ، برای هر کدام از متعاقدین محسوب کرد.
ب) حقوق موضوعه
مادة ۴۶۸ قانون مدنی ایران تصرح دارد که اگر متعاقدین مدت (اجارة اشیاء) را ذکر نکنند، عقد باطل است. بطور کلی، اگر مدت در هر موردی که ذکر آن برای معین کردن میزان منفعت لازم و ضرور است قید نشود، عقد اجاره باطل است. با این حال، در مادة ۵۰۱ و ۵۱۲ قانون مدنی، قانونگذار به موردی اشاره کرده است که مدت اجاره مشخص نیست، اما برحسب عرف معمول عقد اجاره صحیح است. فرض کنیم مستأجر دربارة مدت استفاده از مورد اجاره تصمیم قطعی ندارد، و هنوز نمیداند تا چه مدت میتواند از آن استفاده کند. رسم است که کرایه را برای کمترین مدتی که عرف برای تعیین اجاره مقرر داشته است، معین میسازند و دیگر سخنی از تمام مدت اجاره به میان نمیآورند. در واقع، مبلغ کرایه را برای واحدی که در عرف برای اجاره وجود دارد معین میسازند، و دربارة ادامه استفاده از عین مستأجره سکوت کنند.
حال این پرسش به میان میآید که آیا میتوان توافق این اشخاص را که در عرف نیز محترم شمرده شده است، نادیده گرفت و اجاره را به سبب مجهول بودن مدت باطل دانست؟ اگر این توافق محترم و نافذ است، نفوذ آن را بر چه مبنای حقوقی باید استوار ساخت؟
در میان حقوقدانان ایران دربارة عقد اجارهای که پرداخت مالالاجارةآن از قرار روز، ماه یا سال تعیین شده است، اتفاق نظر وجود دارد که این اجاره عقدی لازم ونسبت به طرفین لازم الرعایه است. اما در مورد ماهیت رابطة طرفین بعد از این مدت، اختلاف نظر وجود دارد. علت بروز اختلاف میان آنان، ناشی از عدم دقت قانونگذار در تدوین مادة ۵۰۱ است. این ماده مقرر میدارد:
«اگر در عقد اجاره مدت به طور صریح ذکر نشده و مال الاجاره هم از قرار روز یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد، اجاره برای یک روز یایک ماه یا یک سال خواهد بود. و اگر مستأجر عین مستأجره را بیش از مدتهای مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخلیةید او را نخواهد، موجر به موجب مراضات حاصله برای بقیة مدت و به نسبت زمان تصرف، مستحق اجرت مقرر بین طرفین خواهد بود.»
مادة ۵۱۵ قانون مدنی، همین موضوع را در خصوص اجارة اشخاص مطرح کرده است. این ماده نیز مقرر میدارد:
«اگر کسی بدون تعیین انتهاء مدت اجیر شود، مدت اجاره محدود خواهد بود به مدتی که مزد از قرار آن معین شده است. بنابراین، اگر مزد اجیر از قرار روز یا هفته یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد، مدت اجاره محدود به یک روز یک هفته یا یک ماه یا یک سال خواهد بود و پس از انقضاءمدت مزبور، اجاره برطرف میشود. ولی اگر پس از انقضاءمدت اجیر به خدمت خود دوام دهد و موجر او را نگاه دارد، اجیر نظر به مراضات حاصله به همان طوری که در زمان اجاره بین او و موجر مقرر بود، مستحق اجرت خواهد شد.»
حال، اگر مدت اولیهای که پرداخت اقساط مال الاجاره از قرار آن تعیین شده است منقضی شود و بعد از آن مدت ثانوی شروع شود، دربارة ماهیت این مدت ثانوی - که آیا ماهیت قراردادی دارد یا غیر قراردادی و اگر ماهیت قراردادی دارد، آیا قرارداد عقد اجاره است یا اینکه عقدی است خصوصی -، میان حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد؛ که در ذیل این نظریات نقل میشود.
● نظریة عدم وقوع عقد
بعضی معتقدند که بعد از انقضای مدت اولیهای که پرداخت اقساط مال الاجاره از قرار آن تعیین شده است، هیچ رابطة قراردادی میان موجر و مستأجر باقی نمیماند، زیرا (شهیدی، ۱۳۷۷، ص۲۱۶):
▪ «اولاً، در مادة ۵۰۱، سکوت موجر وادامه تصرف مستأجر، منحصراً نشانة مراضات طرفین دانسته شده است، نه قصد انشای ایشان.
▪ ثانیاً، مطابق محتوای مادة مزبور سکوت موجر و ادامةتصرف مستأجر، موجب تحقق عقد اجاره نیست؛ چه اینکه علاوه براینکه موضوع رضایت طرفین صرفاً ادامة تصرف مستأجر در برابر میزان مقرر از اجرت است، نه تشکیل عقد اجاره، برای تحقق عقد اجاره، قصد انشای عقد ضروری است. و صرف مراضات - برخلاف آنچه بسیار گفته شده و میشود - نمیتواند موجد عقد باشد. به علاوه، مدت اجاره باید معلوم و معین باشد، در حالی که از عبارت ذیل مادة ۵۰۱ مذکور که مقرر میدارد: «... موجر به موجب مراضات حاصله برای بقیه مدت و به نسبت زمان تصرف مستحق اجرت مقرر بین طرفین خواهد بود»، استنباط میشود که زمان ادامة تصرف مستأجر پس از پایان مدت عقد اجاره، مشخص نمیباشد، و این مراضات و استحقاق موجر تا هر زمان که تصرف مستأجر ادامه یابد و موجر تخلیه او را نخواهد، ثابت خواهد بود.»
در اینجا این سؤال مطرح میشود که اگر بعد از انقضای مدت اولیهای که پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار آن تعیین شده است هیچگونه عقدی به وجود نمیآید،پس چرا مستأجر ملزم به پرداخت «اجرت مقرر» است؟ این در حالی است که اگر رابطةقراردادی وجود نمیداشت، مستأجر ملزم به پرداخت اجرةالمثل بود؟
طرفداران این نظریه در جواب این سؤال میگویند: منظور از عبارت: «اجرت مقرر» در مادة ۵۰۱ قانون مدنی، اجرت مقرر از حیث میزان و کمیت است، نه از جهت ماهیت حقوقی. پس، برای بقیة مدت و به نسبت زمان تصرف، موجر استحقاق اجرةالمثل معادل اجرت المسمی را خواهد داشت. آنچه در مادة ۵۰۱ دلیل مراضات طرفین نسبت به اجرت المثل معرفی شده است، سکوت تنها نیست، بلکه سکوت به انضمام قرینة تعیین مالالاجاره از قرار روز، ماه یا سال، نشاندهندةاین مراضات است. به عبار دیگر، خودداری طرفین از تسلیم و تسلم عین مستأجره با لحاظ قرینة مذکور، بر رضایت طرفین نسبت به ادامة تصرف در برابر مقدار مقرر اجرت المثل دلالت میکند (شهیدی، ۱۳۷۷، ص۲۱۶).
یکی از نتایج پذیرفتن عقد نبودن مورد مادة۵۰۱ قانون مدنی و عدم تجدید عقد اجاره در مورد این ماده، این است که براساس نظریةاصل ضمانی بودن تصرف در مال غیر با اذن مالک، تصرف مستأجر در مال موجر درمدت مذکور در این ماده،تصرفی است ضمانی نه امانی. به این جهت، مستأجر - هر چند در آن تعدی و تفریط نکرده باشد - مسئول تلف و نقص مال مزبور در این مدت خواهد بود؛ زیرا امانی بودن تصرف مستأجر - که در مادة ۴۹۳ قانون مدنی اعلام شده است - از آثار عقد اجاره است و بنابراین مربوط به تصرف مستأجر در مدت عقد میباشد، که در مادة ۵۰۱ قانون مدنی انقضای آن مفروض است (شهیدی، ۱۳۷۷، ص۲۱۷).
به نظر میرسد که سید حسن امامی، به نظریة اول متمایل است. این را میتوان از بیان ایشان راجع به ماهیت اجرت پرداختی بعد از انقضای اولین مدت اجارة مورد بحث، برداشت نمود. وی میگوید (امامی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۴):
«اگر مستأجر عین مستأجره را بیش از مدتهای مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخلیة ید او را نخواهد، موجر به موجب مراضات حاصله برای بقیة مدت و به نسبت زمان تصرف، مستحق اجرت مقرر بین طرفین خواهد بود. و مانند آن است که در ضمن عقد اجاره، بین طرفین مبلغ معینی به عنوان اجرت المثل برای مدت تصرف پس از انقضاء اجاره قرارداده شده باشد؛ همچنانکه طرفین در عقد اجاره شرط نمایند که پس از انقضاء مدت اجاره تا هر چندی که عین مستأجره در تصرف مستأجر باقی بماند، اجرت المثل به مقدار اجرت المسمی خواهد بود... ولی در صورتی که موجر پس از مدت مذکور در عقد از روز یا ماه یا سال تخلیة عین مستأجره را بخواهد، مستأجر نسبت به بقیة مدت تصرف، باید اجرة المثل عادله را بپردازد؛ زیرا با مطالبة عین مستأجره، معلوم میشود که دیگر آنان تراضی بر اجرت معینه نسبت به بقیة مدت ندارند و تراضی سابق هم به صورت تعهد و یا شرط ضمن عقد نبوده تا الزامآور باشد.»
بنابر عقیدة طرفداران این نظریه، مستند قانونی موجر برای رجوع به مستأجر برای دریافت مالالاجاره،ماده ۳۳۷ قانون مدنی است. این ماده مقرر میدارد:
«هر گاه کسی برحسب اذن صریح یا ضمنی از مال غیر استیفاء منفعت کند، صاحب مال مستحق اجرت المثل خواهد بود، مگر اینکه معلوم شود که اذن در انتفاع مجانی بوده است.»
از این رو، به ماده ۵۰۱ فقط از لحاظ تعیین مقدار مال الاجاره، میتواند استناد شود.
● نظریة تجدید عقد اجاره
عدهای دیگر از حقوقدانان معتقدند که اگر مستأجر بعد از انقضای مدت اجارهای که اجاره بهای آن از قرار روز، ماه یا سالی فلان مبلغ تعیین شده است به انتفاع خود ادامه دهد، اجاره تجدید میشود. مصطفی عدل در این خصوص میگوید (عدل، ۱۳۴۲، صص۳۲۲-۳۲۱):
«زیرا که قصد طرفین در موقعی که مال الاجاره را از قرار روزی فلان مبلغ تعیین مینمایند، نه فقط این است که مستأجر از مورد اجاره یک روز استفاده کند، بلکه ضمناً رضایت خود را برای اینکه در روزهای بعدی هم مستأجر با تأدیه همان مالالاجاره از عین مستأجره استفاده کند، واضح مینماید؛ و مخصوصاً اگر بعد از انقضاء روز اول عین مستأجره را تخلیه نکرد، و موجر هم تخلیة عین مستأجره را تقاضا ننمود. این نکته دلیل واضح است براینکه اگر روز اول هم قصد تجدید اجاره را نداشتهاند، در روزهای بعد تراضی ضمنی برای تجدید اجاره به عمل آمده است.»
بعضی از نویسندگان فعلی هم به این نظریه تمایل دارند و میگویند (نوین، ۱۳۷۷، ج۶، صص۸۹-۸۸):
«اگر چه به موجب حکم مندرج در مادة ۴۹۴ قانون مدنی، عقد اجاره با انقضای مدت برطرف میگردد، ولی عملاً تا وقتی که موجر برابر مقررات تقاضای تخلیه نکرده باشد، قرارداد اجاره خود بخود تمدید میگردد. لذا، منظور از مراضات حاصله، تراضی ضمنی طرفین برای تمدید قرارداد اجاره میباشد.»
نتیجة پذیرش این نظریه این است که اگر موجر بعد از انقضای اولین مدت اجاره تقاضای تخلیة عین مستأجره ننماید و مستأجر با رضایت به سکونت خود ادامه دهد، عقد اجارةلازم الاجرایی تجدید میشود که هم موجر و هم مستأجر، ملزم به رعایت آن هستند. و از آنجا که تجدید عقد اجاره، اجاره جدیدی است،تمام شرایط لازم برای تشکیل عقد از جمله اهلیت متعاقدین، در زمان تجدید اجاره لازم است.
● نظریة وقوع عقد خصوصی
به نظربعضی از حقوقدانان، قانون مدنی ایران از نظر فقهایی پیروی کرده است که معتقدند اجاره فقط نسبت به مدتی که مبنای اجاره بها واقع شده، درست است و نسبت به بقیه مدت اجاره منعقد نمیشود. لیکن این گروه در زمرة کسانی که معتقدند بعد از انقضای مدت اولیة عقد، هیچگونه رابطة قراردادی میان موجر ومستأجر باقی نمیماند، قرار نمیگیرند. مطابق نظر این گروه، روابط طرفین را باید در دو مرحلة مختلف بررسی کرد. به عنوان مثال، اگر شخصی اتاقی را ماهانه هزار ریال اجاره نماید، آنگاه باید گفت:
اجاره برای مدت یک ماه واقع میشود، و عقدی لازم است که تمام آثار اجارة درست را دارد و هیچکدام از موجر و مستأجر حق فسخ آن را ندارد.
پس از یک ماه اجاره پایان میپذیرد، ولی فرض این است که مستأجر همچنان به سکونت خود در اتاق ادامه میدهد. یعنی، بدین وسیله اعلام میکند که حاضر است در برابر استفاده از اتاق، ماهانه هزارریال بپردازد. مالک نیز در برابر این وضع سکوت میکند. در واقع، این سکوت امضای کار مستأجر است و قانونگذار نیز آن را نوعی اعلام اراده شمرده است.
با اینهمه، موضوع توافق این دو، نمیتواند عقد اجاره باشد، زیرا اجاره بدون تعیین مدت باطل است. پس، ناچار باید گفت که این توافق نوعی قرارداد خصوصی است، که به موجب آن: اگر مستأجر سکونت خود را ادامه دهد، در برابر آن باید همان مبلغ را بپردازد. بنابراین، توافق طرفین برای مازاد برمدت اول، عقدی بینام را به وجود میآورد. نفوذ عقد مذکور برمبنای ماده ۱۰قانون مدنی، قابل توجیه است. لیکن این عقد، عقدی جایز است و طرفین برای هیچ مدت، ملزم به عقد مذکور نیستند. لذا، آنان بر مراضات ادامه میدهند و هر زمان که بخواهند، میتوانند به این داد و ستد پایان بخشند؛ هر چند که درخلال مدت پیشین عقد اجاره (یک ماه) باشد. وانگهی، مستأجر در پایان مدت استفاده و به هر مدت که در اتاق نشسته است، باید اجاره بپردازد و وظیفه ندارد که اجارة ماهانه را به محض ورود در آن تادیه کند. در حالی که اگر اجاره را تجدید شده بدانیم، اجاره بها پیش از پایان ماه قابل مطالبه است و دو طرف نیز ناگزیرند که مفاد اجاره را تا پایان ماه ادامه دهند (کاتوزیان، ۱۳۷۴، ج۱، ۳۸۷؛ جعفری لنگرودی، بیتا، ج۱، ص۵۲).
بــه نـــظر مــیرســد کــه از میـان ســه نـظریـة مــذکــور، نـظریــة اخــیر صحیحتـر اسـت، زیرا:
با پذیرش این نظریه، مجبور نیستیم که عبارت: «اجرت مقرر» در مادة ۵۰۱ را با تفسیر به رأی و آنچه که اصلاً به فکر قانونگذار خطور نمیکرده است، توجیه نماییم و بگوییم که مقصود قانونگذار از «اجرت مقرر»، اجرت المثلی است که معادل اجرت مقرر است.
در ثانی، عقد اجاره تجدید ضمنی نمیشود، زیرا هیچ کدام از متعاقدین ملزم به پایبندی به عقد نیستند و هر وقت که بخواهند، میتوانند تقاضای فسخ نمایند. این حق فسخ، ناشی از اراده و خواست ضمنی طرفین است. و از طرف دیگر، نمیتوان این توافق متعاقدین را اجاره دانست، زیرا - همچنانکه گفته شد - ذکر مدت از ارکان عقد اجاره است؛ در حالی که در این مورد، مدت ذکر نشده است.
بنابراین با پذیرش نظریة سوم، با این مشکلات روبرو نیستیم. اما خود نظریة اخیر نیز میتواند با اشکال مواجه شود، زیرا طرفین هنگام انعقاد عقد اجاره، قصد تشکیل دو عقد؛ یکی لازم و دیگری جایز، را نداشتهاند. در حقیقت،آنان قصد انعقاد یک عقد اجاره را داشتهاند؛ مگر اینکه بگوییم که قرارداد دوم، با عمل و ارادةضمنی طرفین بعد از انقضای مدت عقد اجارةلازم به وجود میآید. در این صورت، ایراد فوق مرتفع میشود. علت این چاره جویی ناصواب قانونگذار که عقد مذکور را به دو عقد جایز و لازم تحلیل میکند، این است که مطابق مادة ۴۶۸ قانون مدنی، ذکر مدت از ارکان عقد اجاره است.
● مبحث سوم: پایان اجارة بدون مدت
مقصود از پایان اجارةبدون مدت، اجارههایی است که نفوذ حقوقی دارد. بنابراین اگر عقد اجارهای به دلیل ذکر نشدن مدت که منجر به مجهول شدن مورد معامله شده است باطل باشد، دیگر جایی برای پرداختن به این موضوع نیست. اگر مستأجر از عین مستاجرهای که عقد اجارهاش به هر دلیل باطل باشد استیفای منفت کرده باشد، موجر مستحق اجرةالمثل است. بدیهی است که در این مورد، هیچ رابطة قراردادی میان موجر و مستأجر وجود ندارد در حقوق مدنی ایران، موجر میتواند به استناد مادة ۳۳۷ قانون مدنی، الزام مستأجر را به پرداخت اجرةالمثل از محکمة ذیصلاح بخواهد.
اما اینکه ذکر نشدن مدت در چه مواقعی موجب بطلان عقد میشود، در نظامهای مختلف حقوق متفاوت است.
درحقوق مصر اگر متعاقدین مدت عقد را ذکر ننمایند و همچنین اگر پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار ماه، سال یا هر واحد زمانی دیگر را مشخص نکنند، قانون ابتدائاً اجرةالمثل عین مستأجره را مشخص میکند. بعد از آن، قانون به عرف رجوع میکند تامعلوم شود عرف برای پرداخت اقساط مالالاجاره، چه واحد زمانی را در نظرگرفته است. مادة ۵۶۲ قانون مدنی مصر، مقرر میدارد:
«اگر متعاقدین بر مقدار اجاره بها توافق ننمایند یا اصولاً اثبات مقدار اجاره بها متعذر باشد، در این صورت اجاره بهای عین مستأجره، اجرةالمثل آن خواهد بود.»
بنابراین، اگر شخصی زمینی را بدون تعیین اجاره بها و مدت عقد برای زراعت اجاره کند، مقدار اجاره بها اجرةالمثل زمین است. و از آنجا که تعیین پرداخت اقساط اجاره بهای زمین زراعتی در عرف، سالانه است، لذا مدت عقد نیز برای یک سال خواهد بود (سنهوری، ۱۹۲۸، ج۶، ۷۷۱).
بنابراین، ملاحظه میشود که درحقوق مصر موارد بطلان عقد اجاره نادر است، زیرا نه تنها اجارهای که مدت آن ذکر نشده ولی پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار روز، ماه یا سال معین است باطل گردد، بلکه اجارهای که مدت و اجاره بهای آن مشخص نیست نیز باطل نمیشود. قانونگذار طریقة تعیین مدت را در مورد اول به مادة ۵۶۳ قانون مدنی، و در مورد دوم به عرف واگذار کرده است.
حال بعد از اینکه مطابق قانون یا مطابق عرف، مدت عقد اجارهای را که متعاقدین مدت آن را ذکر ننمودهاند یا اینکه مدت را ذکر نمودهاند اما اثبات مقدار اجاره بهای آن متعذر است تعیین کردیم، دربارة پایان این اجاره باید به مادة ۵۶۳ قانون مدنی مصر رجوع کنیم. این ماده، تشریفات ویژهای در خصوص پایان عقد اجاره بدون مدت، مقرر کرده است، که پیش از این شرح آن گفته شد (سنهوری، ۱۹۲۸م، ج۶، ص۱۴۹).
اما در حقوق فرانسه، عقد اجارةبدون مدت، زمانی پایان میپذیرد که متعاقدین مواعدی را که عرف محل تعیین مینماید، رعایت نمایند. یعنی، در این مواعد عرفی، به طرف دیگر عقد اعلام پایان مدت عقد شود. لیکن، قانون مشخص نمیکندکه در ظرف چه مدت، متعاقدین میتوانند تقاضای فسخ اجاره را بنمایند؛ بلکه این امر براساس مادة ۱۷۲۶ قانون مدنی فرانسه،به عرف محل واگذار شده است (capitan, ۱۹۳۲, p. ۶۱۱).
براساس مادة ۴۸۶ قانون مدنی ایران، عقد اجارهای که مدت آن تعیین نشده باشد و همچنین متعاقدین مشخص نکرده باشند که پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار روز است یا ماه یا سال، به لحاظ معلوم نبودن مقدار منفعت باطل است.
در این صورت و براساس مادة ۳۳۷قانون مدنی، هیچگونه رابطة قراردادی میان موجر ومستأجر باقی نمیماند. و هر وقت که مستأجر بخواهد، میتواند عین مستأجره را تخلیه کند و هر وقت موجر بخواهد، میتواند تقاضای تخلیة عین مستأجره را بخواهد. در این صورت، موجر مستحق اجرةالمثل خواهد بود.
اما اگر عقد اجارهای منعقد شود و متعاقدین مدت عقد را ذکر نکنند، ولی پرداخت اقساط مالالاجاره را از قرار روز، ماه یا سال تعیین نمایند، در این صورت برحسب اینکه کدام یک از نظریههای مطروحه راجع به مادة ۵۰۱و۵۱۵ قانون مدنی را بپذیریم، جواب سؤال ممکن است مختلف باشد.
اگر نظریة طرفداران عدم وقوع عقد را بپذیریم، در این صورت بعد از پایان مدت اولیه هیچ گونه رابطة قراردادی میان موجر ومستأجر باقی نمیماند. در این صورت، مانند عقد اجارة باطل، موجر هر وقت بخواهد، میتواند تقاضای تخلیة عین مستأجره را بخواهد. و برعکس، مستأجر هم میتواند هر زمان که میخواهد، عین مستأجره را تخلیه نماید. در این صورت و براساس مادة ۳۳۷ قانون مدنی، موجر مستحق اجرهالمثل است.
اما اگر نظریة طرفداران تجدید عقد اجاره را بپذیریم،در این صورت عقد اجارة لازم که بین موجر و مستأجر به وجود آمده است، تا انقضای مدت ضمنی که پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار آن تعیین شده است، لازمالرعایه خواهد بود. بنابراین، اگر کسی خانهای را برای هر ماه به مبلغ ۵۰هزار تومان اجاره بها اجاره نماید، مطابق مادة ۵۰۱، عقد اجاره برای مدت یک ماه به وجود میآید. اما بنا به تفسیر طرفداران تجدید ضمنی عقد اجاره، اگر مستأجر بعد از انقضای مدت یک ماه همچنان عین مستأجره را در اختیار گیرد و موجر نیز تخلیة ید او را نخواهد، عقد اجاره تجدید ضمنی میشود که برای مدت یک ماه دیگر لازمالرعایه است و هیچ کدام از متعاقدین حق منع آن ندارد.
اما اگر نظریةطرفداران وقوع عقد جایز (بالعرض و قابل فسخ براساس توافق طرفین) یا عقد خصوصی جایز را بپذیریم، در این صورت از یک طرف رابطة میان موجر و مستأجر قراردادی است و از طرف دیگر، هر کدام از متعاقدین میتوانند هر زمان که بخواهند بعد از انقضای مدت اولیه که عقد اجاره لازم است، عقد اجاره را فسخ نمایند.
● نتیجه
در حقوق مدنی ایران اگرمتعاقدین مدت عقد اجاره را ذکر نکنند، و همچنین پرداخت اقساط مالالاجاره را از قرار روز، ماه یا سال تعیین ننمایند و از طریق دیگری مقدار منفعت را مشخص نکنند، عقد اجاره باطل است. اما اگر عقد اجارهای منعقد کرده باشند که در آن مدت تعیین نشده باشد اما پرداخت اقساط مالالاجاره از قرار روز، ماه یا سال تعیین شده باشد، مطابق مادةقانون مدنی، عقد اجاره برای مدتی که برای پرداخت اقساط مالالاجاره تعیین شده است، منعقد میشود. اما در خصوص مازاد برآن میان حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد. به نظر میرسد، قولی صحیح باشد که معتقد به وقوع عقد خصوصی جایز (بالعرض) است. این عقد بعد از انقضای اولین مدتی که برای پرداخت اقساط مال الاجاره تعیین شده است، به وجود میآید.
یادداشت
۱. همین مقررات در مادة ۵۳۱ قانون مدنی سوریه، مادة ۵۶۲ قانون مدنی لیبی، مادة ۷۴۱ قانون مدنی عراق و مادة ۵۹۱ قانون موجبات و عقود لبنان مشاهده میشود.
۲.»Si le bail d un appartement meuble est cense Fait alannee quandila ete fait a tant pay an. Au mois quand il a ete fait a tant par mois. Au jour, sil a ete fait a tant par jour. si rien ne constate que le bail soit fait a tant par an, par mois ou par jour, la location est censee fait suivant lusage des liux«
۳.»Si le bail a ete fait sans ecrit, lune des parties ne pourra donner conge a lautre quen observant les delais par lusage des lieux.«
۴.»Si a lexpiration des baux ecrits, le preneur reste et est laisse en possession.il sopere un nouveau baill dont leffet est regle par l article relatife aux location faits sans ecrit.«
۵.»le bail, sans ecrit. dun fonds rural, est cense fait paur le temps qui est necessaire afin que le preneur recueille tous les fruits de lheritage afferme.«
۶. «الذی تقتضیه اصول المذهب ان ذلک لا یجوز، و لا یلزم اجرة المسمی، بل الجمیع یستحق اجرة المثل لانّه ما عین اجرة المدة.»
۷. «لو آجره کل شهر بدرهم و لم یعین، أو استاجره لنقل الصبرة المجهولة و ان کانت مشاهدة کل قفیز بدرهم، أو استأجره مدة شهر بدرهم فان زاد فبحسابه فالاقرب البطلان، الا الاخیر فان الزائد باطل.»
۸..«اذ قال آجرتک هذه الدار کل شهر بکذا کانت اجارة صحیحة ... دلیلنا انه لا دلیل علی بطلان ذلک و الاصل جواز.»
۹.«والظاهر ان مراده، فی شهر واحد لانه قال فی المبسوط: اذا قال: آجرتک کل شهر بکذا، کان صحیحاً لان الشهر معلوم. و قیل: یبطل، لانه اضافة الی المجهول، فمن قال: یصح، قال: یلزمه اجرة شهر واحد، و مازاد علیه فاجرة المثل.»
۱۰.«و اذا قال: آجرتک کل شهر بکذا، صح فی شهر، و له فی الزائد اجرة المثل ان سکن»
۱۱.«او قال: کلما سکنت هذه الدار فکل شهر بدینار مثلاً، بطل ان کان المقصود الاجارة، و صح ظاهراً لو کان المقصود الاباحة بالعوض. و الفرق ان المستأجر مالک للمنفعة فی الاجارة دون المباح له.»
۱۲.«آجر تک شهراً بدرهم فان زادت فبحسابه.»
۱۳.«او استاجر مدة شهر بدرهم، فان زاد فبحسابه ... فان الزائد باطل.»
کتابنامه
۱. ابنادریس، سرائر، ج۲
۲. ابنالعابدین (محمد امین)، حاشیة ردالمختار، ج۶، بیروت: دارالفکر، ط۲، ۱۳۸۶ق
۳. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۱و۲، تهران: انتشارات یلدا، ۱۳۷۳
۴. بروجردی عبده، محمد، حقوق مدنی، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۲۹
۵. الجبعی العاملی (شهید ثانی)، زینالدین، ج۴، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة،
بیروت: لبنان
۶. همو، مسالک الافهام، ج۱، مؤسسة معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق
۷. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران: گنج دانش: ۱۳۶۷
۸. همو، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران: گنج دانش، ۱۳۷۸
۹. الحسینی الروحانی، سیدمحمد الصادق، فقه الصادق، ج۱۶، قم: انتشارات علمی، ۱۴۱۴ق
۱۰. الحلی (علامه)، تحریر الاحکام، چاپ سنگی
۱۱. همو، مختلف الشیعة، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۳۷۴
۱۲. الخمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، ج۱، قم: دارالفکر، ۱۴۰۲ق
۱۳. الخن، المصطفی والبغاء، المصطفی، الفقه النمهجی علی مذهب الامام شافعی، تهران:
نشر احسان، ۱۳۷۶
۱۴. خواجه پیری، عباس و نوین، پرویز، حقوق مدنی، ج۶، تهران: گنج دانش، ۱۳۷۷
۱۵. رستم بازاللبنانی، سلیم، شرح المجلة، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۹۸۶م
۱۶. رشتی، میرزا حبیبالله، الاجاره، چاپ سنگی
۱۷. السنهوری، عبدالرزاق احمد، الوسیط، ج۶، قاهره، ۱۹۲۸م
۱۸. شهیدی، مهدی، تشکیل قراردادها و تعهدات، تهران: نشر حقوقدان، ۱۳۷۷
۱۹. الطوسی (شیخ طوسی)، محمد بن الحسن، الخلاف، ج۱، تهران: انتشارات رنگین،۱۳۷۷
۲۰. همو، مبسوط، تهران، چاپخانة حیدری
۲۱. العاملی، سیدمحمد الجواد، مفتاح الکرامة، ج۶، مصر، ۱۳۲۶ق
۲۲. عدل، مصطفی، حقوق مدنی، قزوین: انتشارات بحرالعلوم، ۱۳۷۳
۲۳. فتحی زعلول پاشا، احمد، شرح قانون مدنی مصر، قاهره، ۱۹۶۳م
۲۴. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، عقود معین، ج۱و۳، تهران: انتشارات مدرس، ۱۳۷۴
۲۵. همو، حقوق مدنی، قواعد عمومی قراردادها، ج۱، تهران: انتشارات مدرس، ۱۳۷۴
۲۶. همو، حقوق مدنی، معاملات معوض و عقود ملکی، تهران: انتشارات مدرس، ۱۳۶۳
۲۷. کرکی (محقق کرکی)، الشیخ علی بن الحسین، جامع المقاصد، ج۷، قم: مؤسسة
آلالبیت، ۱۴۱۰ق
۲۸. مجلس اعلای شؤونات اسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی (موسوعه جمال عبدالناصر)،
ج۱، قاهر، ۱۹۹۰م
۲۹. محقق قمی، جامع الشتات، چاپ سنگی خونساری، ۱۳۲۴ق
۳۰. مرسی بک، محمد کامل، الملکیة و الحقوق العینیة، قاهره، ۱۹۸۳م
۳۱. النجفی، شیخ محمد الحسن، جواهر الکلام، ج۲۷, تهران و قم
۳۲. یزدی، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقی، ج۲، تهران، ۱۳۵۷
۳۲. Aubry et Rau, cour de droit civil francais, T.۷
ed, paris, ۱۹۶۷
۳۳. Baudry, la cantinerier et wahl. Du contrat de
louage, T.M, paris, ۱۹۱۲
۳۴. Collart Dutilleul et Delebecque, contrat civil et
comerciaux, ۲ ed. paris, ۱۹۹۱
۳۵. Colin et Capitant, Cours elementaire de droit
civil francais, ۷ ed., paris, ۱۹۳۲
۳۶. Malaurie et Aynes, Cours de droit civil, ۲ ed,
paris, ۱۹۸۸
۳۷. Planiol et Riper, Traite pratique de droit civil
francais, ۲ ed., T.۲, paris, ۱۹۵۲
۳۸. Stark, Droit civil, Obligation, Paris, ۱۹۲۷
نویسنده : علیعباس حیاتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست