شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
نقد و معرفی کتاب شکاکان یونان اثر یحیی مهدوی

فیلسوفان یونان، مجموعهای از اندیشمندانی بودند که از نظر فکری در عین حالی که یک کل به هم پیوسته میباشند اما تناقضاتشان در وجهی عیان، آنان را متمایز از یکدیگر نشان میدهد. میان فلاسفهی یونان، گروهی به حق، شاخصترین هستند و شهره خاص و عام میباشند و گروهی دیگر به ناحق، در محاق تاریخی اندیشهورزی قرار گرفتهاند. سقراط، افلاطون و ارسطو از بهنامترین فلاسفهی یونانی هستند که آراء و نظام فکری طبقهبندی شده آنان، برایشان موقعیتی ویژه در تاریخ فلسفه یونان به وجود آورده است؛ اما پیشاسقراطیان، سوفسطائیان، اصحاب آکادمی جدید، رواقیان، اپیکوریان و شکاکان یونانی همیشه در تاریخ فلسفهی یونانی در محاق اندیشه بودهاند.
کتاب "شکاکان یونان" فرصتی مغتنم در زبان فارسی است که پس از کتاب "نخستین فیلسوفان یونان" تالیف دکتر شرفالدین خراسانی، به عنوان منبعی شایسته در زبان فارسی، فیلسوفانی را معرفی میکند که از اقبال کمتری در تاریخ اندیشهورزی برخوردار بودهاند.
شک، اولین و اصیلترین مسئله برای هر فیلسوف و اندیشمندی است که بنا دارد تا به بازاندیشی در داشتههای خود و جهان اطرافش بپردازد. آن چه که «مسلم» انگاشته میشود، در برابر پتک «چرا؟» دود میشود و به هوا میرود، و نگرش و کنش خودکار شده مورد نیشخند واقع میگردد. «شیوههای اندیشه و کنش که با سمتگیری یا آرایشی خاص از نمادها شکل گرفتهاند یکباره با ناهنجاریهای تجربه یا مسائلی روبرو میشوند که نمادها و شکلهای موجود شناخت نمیتوانند آنها را توضیح دهند، سرمشقها یا فرضیات رایج درباره واقعیت که بر فعالیت ما فرمان میرانند، به ارزیابی دوباره نیاز پیدا میکنند.» ارزیابی دوباره ارزشها بشارتی بود که نیچه (۱۸۴۴- ۱۸۹۰) پیشگویی کرده بود:«ظهور هیچانگاری» ؛ اما پیش از آنکه نیچه بنویسد: «والاترین ارزشها از ارزش خویش میکاهند» و پرسنده«چرا؟» پاسخی نمییابد، شکاکان یونان به واقع نخستین کسانی بودند که از مرزهای مألوف و آشنای ادراکی و عقلی گذشتند و چالشی نوین در شیوههای اندیشهورزی و کنشگری به وجود آوردند.
شکاک (Sceptical) ماخوذ از واژه یونانی Skeptikos است. در بیان اهل فلسفه شکاک به کسی اطلاق میشود «که در امکان حصول شناسایی و یقین تردید روا داشته و در اینکه آنچه ما ادراک میکنیم عین واقع و حقیقت است» یقین ندارد؛ پس شکاکان در برابر اهل جزم و یقین قرار میگیرند. شکاکان در برابر اشتباهات و نقایص ادراکات حسی و استدلالهای عقلانی واکنش نشان دادهاند و به این خطاهای ابزارهای شناسایی انسان اهمیت میدهند و از آنان در راه استدلالهای خود بهره میگیرند. بیاعتباری ابزارهای شناسایی آدمی در راه نیل به کشف حقیقت، مهمترین مسئلهای است که شکاکان در برابر اهل تسلیم و یقین ابراز میکنند.
نویسنده "شکاکان یونان"، فلاسفه یونانی را در مواجهه با علم، به معنای یونانی آن، به دو دسته تقسیم میکند. مراد علم در نزد یونانیان «شناخت کنه و ذات و ماهیت اصلی اشیاء و امور و پیبردن به بطن حقیقت» است و نه به معنای امروزین آن؛ پس از این روی فلاسفه یونانی یا اهل جزمند و قائل به امکان علم و یا اهل شک هستند و منکر به امکان علم. نویسنده این اثر را بر مبنای دو کتاب، "شکاکان یونان" تالیف ویکتور بروشار و "پیرون، شکگرای یونانی" تالیف لئون روبن، ترجمه و تالیف کرده است؛ وی اخلاف و اعقاب شکاکان را در یونان تقسیم بندی میکند و جایگاه هر گروه را در رشد و تکامل شکگرایی بررسی میکند. فیلسوفان ایلیایی، هراکلیتوس، امپدوکلس، دموکریتوس، آناکساگوراس و سایر پیشاسقراطیان و سوفسطاییانی که در نضج یافتن نطفهی شکاکان اصلی تاثیرگذار بودند، آراءشان مورد مداقه و بررسی واقع میگردد.
مولفین کتاب "فلسفهی باستان" معتقدند که پیشا سقراطیان از نظر فکری هماهنگی تام با یکدیگر نداشتند و به همراه سوفسطائیان تاثیرات عمیقی بر اندیشهی افلاطون گذاشتند و مینویسند: «اولین گروهی از فیلسوفان که در یونان پدیدار گشتند، از آنان با عنوان "پیشاسقراطیان" یاد میکنند. اصطلاحی که هم گمراه کننده است و هم نه چندان روشنگر میباشد. از این نظر گمراه کننده میباشد که گروهی از فلاسفهی پیشاسقراطی، واقعاً پیش از سقراط نزیسته بودند ، بلکه معاصر با سقراط بودند؛ و از این بابت چندان روشنگر نمیباشد که، آنان هیچ هماهنگی به خصوصی با یکدیگر ندارند که بتوان از آنان با عنوان فیلسوفان هماهنگ و هم رای ، تحت یک عنوان یاد کرد.آثار این متفکران ـ یا در هر حال، آنانی که اثری را مکتوب کردهاندـ آنچه که تا به اکنون بیشتر بر جای مانده است در قالب قطعاتی کوتاه موجود است . قطعاتی که به صورت نقل و قول در نوشتههای فلاسفهی متاخرتر به یادگار مانده است و یا آنکه گردآورندگانی این آثار نخستین فلاسفه را جمعآوری کردند. مدارک دیگری که به دست آمده (اغلب اوقات بحثانگیز است و تنها با استدلال میتوان مغرضانه بودنشان را آشکار کرد) استناداتی است که توسط نویسندگان متاخر ارایه گردیده است که چه بسا بدون نقلوقول مستقیم در آثارشان بکار گرفتند. تلاش دانشپژوهان برجسته به جفتوجور کردن اندیشههای گوناگون نویسندگان پیشسقراطی از خلال این قطعات باقیمانده و گواهینامههای نویسندگان متاخر است. سوفیستها ـ که اکثر آنان معاصر با سقراط هستند ـ گروهی از معلمان مزدبگیر بودند. این افراد اغلب تحقیقات علمی اسلاف پیشاسقراطیشان را ادامه دادند و به آن موضوعات تا اندازه زیادی مباحث سیاسی یا سفسطههای قانونی، اخلاق و نظریههای سیاسی را افزودند. همانندی پیشاسقراطیان و سوفیستهاـ هرچند که عموماً افلاطون و ارسطو از آنان به بدی یاد کردهاند ـ وجود یک دیدگاه یگانه در مورد موضوعات مورد بحث شان نیست، بلکه برعکس، آنان غالباً انسانهایی شدیداً فردگرایی بودند .
گرچه بدون تردید و به شخصه آدمهای جالبی بودند، پژوهش بر روی پیشاسقراطیان، آگاهیهای مهمی در محدودهای حیطهی عقلانی ما میافزاید، و به ما مینمایاند که چه متفکرین بزرگی در یونان باستان پدیدار گشتند. در واقع مبالغهآمیز نیست، اگر بگوییم که بیشتر آنچه که از افلاطون برجا مانده است، تدارک پاسخهای است که به اندیشههای تحت نفوذ، شخص یا اشخاصی از پیشاسقراطیان و یا سوفیستها داده است .»
پیشاسقراطیان و سوفسیطائیان هم به جزم اندیشانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو کمک رساندند و هم به شکاکان اصیلی چون پیرون که از آنان به عنوان اولین شکاکان یاد کرده است. نویسنده در این اثر به علل و عواملی که شکاکیت را باعث گردیده و روابط میان شکاکان و تفاوت بین سوفسطائیان و شکاکان اصلی نیز میپردازد و سپس آراء افلاطون، ارسطو، رواقیان و اپیکوریان را پیرامون مباحث تشکیکی بررسی میکند. در ادامه آراء پیرون (پورون) و شاگردش تیمون به عنوان مطلقترین شکاکان مورد کنکاش قرار میگیرد. تیمون نظر استادش را پیرامون سعادت چنین بیان میکند: «کسی که میخواهد نیکبخت باشد باید اولاً ببیند که اشیاء چیستند، ثانیاً بنگرد که در برابر آنها چه وضع و حالتی باید داشته باشد، ثانیاً دریابد که از این وضع و حالتی که نسبت به امور اختیار کرده است چه نتیجهای حاصل میآید. پورون میگوید: میان اشیاء تفاوتی نیست، همه مانند هم غیر متیقن و نامتمایزند و به همین جهت احساسها و احکام ما نه صواب است و نه خطا، زیرا که میتوان دلایلی نظیر هم، در قوت برای اثبات یا رد هر کدام از آنها، اقامه کرد. دوماً نسبت به هیچ امری نباید عقیدهای داشت، بلکه بیعقیده و بیتمایل باقی ماند و این دستور را به کار بست که نمیتوان هیچ امری را بیشتر از انکار، تصدیق کرد یا باید هم تصدیق کرد و هم انکار، یا نه تصدیق کرد و نه انکار. در خصوص مطلب سوم میگوید که نتیجه حاصل از این حالت، نخست سکوت و از آن پس آرامش خاطر است.»
یحیی مهدوی
https://www.aftab.ir/articles/religion/philosophy/c۷c۱۱۸۴۷۷۲۳۱۵_mahdavi_p۱.php
انتشارات خوارزمی
چاپ اول: ۱۳۷۶
۱۷۴ صفحه
مجید نصرابادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست