جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شعر دردهه ۶۰ , ۷۰ و ۸۰


شعر دردهه ۶۰ , ۷۰ و ۸۰

شعر از هنرهای کلامی است وچون کلام مهمترین نقش را در شعر به عهده دارد لذا در این جاست که نمی توان کلام زبانی یک شاعر را با شاعر دیگر مقایسه کرد , ضمن این که شرایط زمانی و مکانی وپدیده ها و رخدادهایی که در این زمان ها ومکان ها اتفاق می افتد , تاثیر بسزایی در شکل گیری زبان و ادبیات شاعر دارد

شعر از هنرهای کلامی است وچون کلام مهمترین نقش را در شعر به عهده دارد لذا در این جاست که نمی توان کلام زبانی یک شاعر را با شاعر دیگر مقایسه کرد ، ضمن این که شرایط زمانی و مکانی وپدیده ها و رخدادهایی که در این زمان ها ومکان ها اتفاق می افتد ، تاثیر بسزایی در شکل گیری زبان و ادبیات شاعر دارد. به عنوان مثال جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق یکی از رخدادهایی بود که زبان شعر شعرای را به سمت خود کشاند به نحوی که اکثر شعرای ما در دهه ۶۰ ناخودآگاه تحت تاثیر این رخداد تاریخی قرار گرفتند و یا می توان به اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران بعد از جنگ اشاره نمود که این مهم در سمبل کردن زبان و ادبیات شعرا با انحای مختلف موثر افتاد . پس نتیجه می گیریم که در دل این سه دهه و البته فراز و فرودهایی که در فرآیند های مذکور (۶۰-۷۰-۸۰) رخ داده در خیلی از زمینه ها تعیین کننده زبان و ادبیات شعرا بوده اند.

بنابراین اگر چه بدرستی شهر در دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ بسیار مشکل و در زوایایی معقول و منطقی به نظر نمی رسد ولی براساس گفتگوها و نشست های که اخیراً از سوی شعرای نامی ایران و شعرای جوان و درزوایایی شعرای به قول معروف آوانگاردیسم صورت گرفته و امروزه زبانزد خاص و عام شده این قلم را واداشت تا این که دست نوشته ای را در اتباط با فرآیند شعر در این سه دهه تدوین و ارایه نماید . با توجه به مصاحبه و گفتگوهایی که شعرای نامی و پرآوازه ی ایران در حوزه ی شعر با خبرگزاری ها (فارس ، ایستا ، مهر و ... ) ومطبوعات در این سه دهه انجام گرفته می توان به نتایجی در خور توجه دست یافت و البته درابعادی هم فضایی را برای انتقاد باز کرد . عبدالعلی دستغیب درباره ی شعر دراین سه دهه به خبرگزاری فارس گفته است : « شاعران دهه ۷۰ که تا این دهه ادامه یافته اند ، دهه ۸۰ را در اختیار خواهند داشت و شاعرانی آوانگارد خواهند بود وی می افزاید : دهه ۷۰ زیر تسلط نیمایوشیج ، احمدشاملو ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و دیگران بود. شاعرانی که دهه ۸۰ رادر اختیار دارند ، در دهه ی ۷۰ شعرهایشان به دلیل شاعران دهه ۴۰ هنوز جا نیفتاده بود ، اما در دهه ۸۰ به عنوان شعرای آوانگارد شعرشان جا افتاده است . دستغیب در ادامه می افزاید : با آن که شعرای آوانگارد را با توجه به جامعه خود زیاد نمی پذیرم ، اما می بینم که در دهه ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ شاعران چیزی فراتر از نیمایوشیج ، سعراب سپهری و فروغ فرخزاد و ... نگفته اند و شعرهای دهه های گذشته تحت تاثیر این شاعران بود و کسی را در این پنج دهه نمی شناسیم که از این شاعران تجاوز کرده باشد . اماجریان اخیر در شعر جریان تازه ای است که نمی توان آن ها را با ملاک شعرهای نیما ، سهراب ، اخوان و بقیه ی یا شعر مشروطه تحلیل کرد . وی در ادامه در مورد شعر دهه ۸۰ به خبرگزاری فارس می گوید :

در شعر این دهه تکیه ی شاعران بر این است که چیز مطلقی در دنیای انسانی وجود ندارد . همچنین در این دهه شعری جمله ها از نظر نحوه ی آگاهی اشکال دارند و نحو قدیم رعایت نمی شود . در کار شاعران چون پاشا ، فلاح ، عبدالرضایی ، شو هانی و ... رعایت نکردن موجه است ، اما بعضی ها مثل رضا براهنی با آن که نحو زبان را به هم ریخت ، اما آن چه می گوید شعر نیست و مطالبش که نحو زبان را به هم ریخت ، اما آن چه می گوید شعر نیست و مطالبش خاصیت شعری ندارد و از شاعران خارجی اقتباس کرده است . در حالی که شاعر اونگارد کسی است که خود مستقیماً به این موضوع رسیده باشد ، شاعران این دهه را که از آن ها نام بردم ، خود به این موضوع رسیده اند و آوانگاردیسم آن ها با آوانگاردیسم جعلی براهنی فرق می کند .

او خصوصیت دیگر شعر دهه ۸۰ را تعداد راوی ذکر می کند و در ادامه می گوید از دیگر خصوصیاتی که می توان به آن اشاره کرد ، این است که پشت این شعرها طنز و استهزایی نسبت به افراد امروز دیده می شود. همچنین از عوامل دیگر این شعرها ، آشنا زدایی و استفاده از مطالب خلاف آمد عادت است . وی در ادامه افزوده که شعر دهه ۸۰ باشعرهای دهه های ۶۰ و ۵۰ دارد فاصله زیادی می گیرد و پنج شاعر معروف شعر ایران را مثال زده که شعرای آوانگاردیسم در تلاشند تا که از این شعرا عبور کنند شعرایی که هم شعر فارسی را به اوج رساندند و هم راه را بر دیگران بستند و درپایان در مورد شعر دهه ۸۰ می گوید در پی کشف فضاهای تازه ای است . می توان استفاده کرد ، اما نباید خود جریان را که نو جویی است نفی کرد . ولی شعر در دهه ۸۰ را ادامه همان دهه ۷۰ می داند و تاکید موکد برشعر دهه ۷۰ و تاثیر گذاری آن را در جامعه بسیار مهم می پندارد .

محمدعلی بهمنی غزل سرای معاصر ایران نیز به خبرگزاری فارس در مورد شعر دهه ۸۰ چنین گفته است : « شعر دهه ۸۰ توانسته است از هستی ای که هنر و شعر را می سازد بهره ی خوبی ببرد . به باور این شاعر اگر این دهه را هنرمندی ببنیم که در او اتفاقی می افتد و به شکل فاحشی خود را نشان می دهد ، عبوری است که در این دهه کرده ایم . این اتفاق در شعر افتاده و شعری که به آن می گوییم « اینک » بهره ی خوبی از هستی ای که هنر و شعر را می سازد ، برده است .

بهمنی اعتقاد دارد : بسیاری از شاعرانی که به شکلی تند روی ها و شتاب هایی داشته اند و در حد دفاع ، پافشاری هم کرده اند ، به شکلی خود را بروز داده اند و کارهایی منجسم تر را ارایه می دهند » .

محمدشمس لنگرودی اعتقاد دارد که شعر امروز به تعادلی مبتنی بر واقعیت رسیده است .

این شاعر البته تقسیم بندی دهه شعر را تقسیم بندی غلطتی می داند و معتقد است : تاریخ شعر این طور نیست که در سال ۵۰ اتفاقی افتاده باشد و تاسال ۶۰ اتفاق دیگری شروع شود . در واقع این تقسیم بندی تقویمی است و اولین با محمد حقوقی این کار را کرد . که برای بررسی تحول هر شاعری بود که در طول سال ها چه کرده است نه برای تحول کل شعر ایران در یک دهه وی در کل الگوها را مهم و کارآمد می پندارد و در مجموع سیر تکاملی شود را تا به امروز مدیون تلاش شعر دیروز می داند.

ولی علیرضا طبایی تفاوت اساسی شعر دهه ۸۰ با دهه ۷۰ را این چنین باز گو می کند. شعر دهه ی ۸۰ دارای دو خصصیه مهم است : یکی این که درزمینه ی شعرهای کلاسیک ، آن گرد و غبار ها و تجربه های لگام گسیخته که از طرف شاعران جوان تر به عمل می آمد و هم آزمون بود و هم خطار در آن راه داشت کم تر شده است . همچنین در شعرکلاسیک شاهد زلالی بیشتری هستیم و شاعران ما بخصوص جوان ترها به تجربه های تازه تری دست یافته و کلام را بهتر می شناسند.

علیرضا قزوه در این باره می گوید : شعر دهه ۷۰ و ۸۰ دچار فقدان شده و این فقدان همان چیزی است که بیش از هر چیز و دیگر از نظر وی شعر این دو دهه را آزار می دهد . وی معتقد است که شعرهای دهه ۸۰ با شعرهای دهه ۷۰ تفاوت عمده ای ندارند و البته شعر این دو دهه را ادامه همان شعر دهه ۶۰ می داند. وی ساختار و محتوای و زبان غزل را در دهه ۸۰ تثبیت نمی کند ولی اعتقاد دارد تجربه هایی اتفاق افتاده و غزل دهه ۶۰ را قویتر و بر دهه ۸۰ ترجیح می دهد.

وی شعر دهه ۷۰ و ۸۰ را بیش تر فرم می داند ولی شعر دهه ۶۰ را صمیمی و با اصالت . وی در ادامه میگوید که شعر دهه ۶۰ عرصه پاک بازی است ولی شعر دو دهه بعد عرصه ی خاک بازی است و مشکلات شعر دهه های ۷۰ و ۸۰ را نبوده نقد جدی می داند.

جواد مجابی نیز نظرات خوبی را در این باره ارائه نموده به طوری که می گوید پیوستگی نسل ها و دهه ها در هنر و ادبیات بسیار مهم است و اعتقاد براین است که هنوز شاعران پیشکسوتی چون سپهری و شاملو حضور فرهنگی و موثر در شعر دارند . من فکر می کنم تنها جوان های بعد از انقلاب هنرما را بوجود نیاورده اند بلکه چند گروه بعد از انقلاب داریم که به موازات هم حرکت می کنند ویکی از آن ها جوان ها هستند از طرفی کسانی که در دهه ی ۴۰ و ۵۰ فعال بودند ، بهترین آثارشان را بعد از انقلاب پدید آوردند. هیوا مسیح نیز اعتقاد دارد که قضاوت درباره شعر دهه ۸۰ هنوز زود است زیرا اتفاقی نیفاده و شعر دارد مسیر تکوینی خود را می پیماید . این شاعر به دهه دهه کردن شعر نیز اعتقاد ندارد و این تقسیم بندی را رکود دانسته چه این که وی معتقد است وقتی این تقسیم بندی ها باشد ، یعنی این شاعران دهه ۷۰ محصول دهه ۷۰ هستند و دیگر دهه ها هم بدین شکل که این تقسیم بندی غلط است

دکتر ضیاء موحد صاحب نظر در شعر معاصر میگوید : « شعر دهه ۸۰ شعری است که دارد راه معقول تری راطی می کند . وی شعر دهه ۷۰ را شعری تئوری زده یاد می کند و اعتقاد دارد ، عده ای که به عنوان نماینده گان شعر این دهه مشهور شده اند کارتازه ای عرضه نکرده اند و جز ادعا حرفی برای گفتن ندارند . وی قضاوت در مورد شعر دهه ۸۰ را درست نمی پندارد و معتقد است که ابتدابایستی این دهه بررسی دقیق شود و بعد از ان نظریه صادر شود

سید علی صالحی بنیان گذار شعر گفتار در ایران به خبرگزاری فارس چنین گفته است :« شعر دهه ۸۰ چه در میهن و چه در هزار سوی این سیاره بلوغ و روشنایی را بشارت داده است . این شاعر معتقد است : با سرزدن به صفحه ی و بلاگ ها و سایت های اینترنتی ، شعر پویا و تکان دهنده ی نسل های زنده ی امروز ایران را می توانیم بخوانیم و این همان دستاورد دهه ۸۰ خورشیدی است که شاعران و فرزندان جوان ما و حضور شور انگیز این مردم دانا ، شواهد رسمی ادعای این کلام است .

عبدالجبار کاکایی نیز از دیگر شعرایی است که در این باره سخن گفته است :

وی اعتقاد دارد بیشتر اطلاعاتی که درباره شعر ۸۰ وجود دارد ، از محافل ادبی و شعر خوانی ها و برخی نشریه هاست که به چاپ آثار مبادرت می کنند. و بر مبنای همین آثار موجود ، دهه ۸۰ دهه مطلوب شعر مدرن ما خواهد بود . او شعر دهه ۷۰ را نوعی واکنش در مقابل شعر دهه ۶۰ می داند و در توصیف شعر دهه ی ۸۰ می گوید : دهه ۸۰ دهه اعتدال است دوره ی صبر و سکون و استفاده از دستاورد های دهه ۷۰ از اتفاقات این دهه بوده است .

به گفته ی وی در دهه ۸۰ شاعران نظریه های از دهه ۷۰ را باطل کرده و تنها از نو جویی و خلاقیت آن استفاده می کنند ، ضمن اینکه از مفاهیم سنتی شعر دهه ۶۰ هم بهره می برند » یدالله مفتون امینی نیز می گوید : « دهه ۸۰ را در دهه تجدید چاپ ها و تکرار توسط شاعران می دانم و معتقدم در دهه ی ۸۰ شاعر بیش تر از خود را تکرار می کنند. وی در ادامه به خبرگزاری فارس می گوید :« شعر دهه ۷۰ بر مبنای تئوری ای که صادر شد ، یک حرکت مستقیم داشت و روی ان خط حرکت کرد ، اما شعر دهه ی ۸۰ قدری از خط مستقیم داشت وروی آن خط حرکت کرد ، اما شعر دهه ۸۰ قدری از خط مستقیمی که داشت عبور کرده و انشعاب هایی به آن اضافه شده ، در واقع قدری از خط مستقیمش منحرف شده است . ایشان نیز با تقسیم شعر دهه به دهه موافق نیست .

رسول یونان نیز شعر دهه ۸۰ را ادامه ی طبیعی شعر دهه ۷۰ می داند مضاف بر این که افراط و تفریط بعضی از شاعران را در این دهه هم متذکر می شود » وی در ادامه می افزاید :« در دهه ۸۰ شعر کلاسیک جانی تازه گرفته ، اما آن چه در نهاست منجر به پیروزی شعر معاصر می شود ، نگاه خاص و زبان منحصر به فرد بعضی ازشاعران انگشت شمار است » کامیار عابدی نیز می گوید : تصور می کنم در سال های اخیر سوء تفاهم عجیبی در میان بعضی از شاعران شکل گرفته باشد . به گفته¬ی او سوءتفاهم چه در میان کسانی که به شیوه ی آزاد و عمدتاً سپید و منثور شعر می گویند چه کسانی که در قالب های سنتی بویژه غزل و مثنوی می پردازند و بدین خاطر است که این طبقه بندی ها و نسل بندی ها چهره می شود وی می افزاید :

هنوز بسیاری از شاعران هم عصر و هم نسل در پی تجربه ورزی و تجربه اندوزی هستند ، پس چه اصراری است که با طبقه بندی ها و نسل بندی های زود هنگام و اغلب مصنوعی و هدف دار ، دست پیش بگیریم و در دعواهای ادبی ، در حالی که هنوز تاریخی در کار نیست ، به استقبال از تاریخ ادبی برویم و از مفهومی موهوم ، به تعبیر برخی از دولت مردان استفاده ی ابزاری کنیم ؟ »

هوشنگ چالنگی نیز در این بار ، می گوید : شعر دهه ۸۰ پیشرفت چشم گیری داشته که این مهم را می توان با مشاهده کتبی که از سوی شاعران این دهه منشر شده ، به عینه ملاحظه کرد . این شاعر اعتقاد دارد : در هر دوره ای می توان شعر متفاوت از قبل را پیدا کرد ، چرا که ازنظر نحوه ی گویش ، زبان وگرامر ، شعرآوانگارد در هر زمانی وجود داشته است . با التفات و تامل لازم و کارآمد در نقطه نظرات شعرای نامی ایران که هر کدام به نوبه ی خود سهمی بسزا و موثر را در زبان و ادبیات ایران برعهده گرفته اند ولی باید گفت که بررسی شعر دهه ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ بسیار مشکل و دغدغه برانگیز است . مشکل بدین سان که هر دهه ای دارای ویژگی های خاص خود بوده به طوری که خیلی از این ویژگی های فرهنگی ، سیاسی، تاریخی ، اخلاقی و اجتماعی و ... )را ما در دهه ی دیگر ملاحظه نمی کنیم اگر چه در زمینه هایی وجه اشتراکاتی در این دو دهه ها وجود دارد و آن هم به خاطر فرآیندهای تقریباً یکسان انقلاب اسلامی است ولی در خیلی از موارد این چنین نیست . نکته دیگر که قضاوت را مشکل تر می کند زبان و ادبیات مجزای شعرا و نگاه ادبی آنهاست که کاملاً در تضاد است ضمن این که جاده ادبی هیچ شاعری با شاعر دیگر یکی نیست چون شعرا در یک میدان نتاخته اند و تاختن ها هم یکی نبوده به بیانی ساده نه میدان ها یکی بوده¬اند و نه تاختن ها ، بنابراین وقتی این چنین است چرا قضاوت حق به جانب انجام پذیرد . و اما دغدغه برانگیز بدین خاطر که با توجه به سیرتکامی شعر در ایران و سبک های مختلفی که وجود دارد اعم از کلاسیک تا شعر فرا گفتار هر کدام دارای شاخک های بدیع و آموخته های زمانی و مکانی خاص خود هستند بنابراین تلفیق دادن این سبک ها و یا ایجاد فرهنگ رجعان برای هر کدام باعث دغدغه هایی می شود که شاید بتوان گفت در رکود وایستایی هنر شعری کشور تاثیر بسزا دارد .

لذا اگر بخواهیم اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این سه دهه را مثال بزنیم می توان گفت در خیلی از زمینه ها با هم تفاوت عمده دارند . چون دهه ۶۰ دهه ی ظهور نو پای انقلاب اسلامی با مولفه های خاص خود بود و جنگ تحمیلی نیز شرایط خاص خود را داشت . در این دهه شعرایی به حوزه شعر سفر کردند و البته موفق هم نشان دادند که می توان به دکتر قیصر امین پور ، طاهره صفارزاده ، شفیعی کد کنی – علی معلم ، علیرضا قروه ، موسوی گرمارودی ، سلمان هراتی،سهیل محمودی ، مشفق کاشانی ، سید حسن حسینی و ... اشاره نمود که این شعرا در ترویج و بقای ادبیات استقامت و پایداری و یا به بیانی ادبیات انقلاب اسلامی سهم بسزایی دارند. لذا نکته اینجاست که امروزه دیگر چیزی بنام جنگ نیست و جامعه در دوران صلح و صفا و در ابعادی سکون و البته رقابت صنعتی و فکری به سر می برد . و شعرای دهه ۸۰ نیز هیچ سنخیتی با شعرای دهه ۶۰ را ندارند چه این که خیلی از این شعرا جوان بوده و دهه ۶۰ و اصلاً تجربه نکرده اند لذا قضاوت به همین سادگی نیست. دوم این که آنانی که هم این دهه را تجربه کرده اند یا اپوزیسیون شعرا دهه ۸۰ هستند و یا این که با توجه به تطور کلامی آنها راه تکامل را طی کرده اند و امروزه در دهه ی ۸۰ نیز حضور دارند و حتی در دفتر تاریخ نیز ثبت شده اند.

لذا درگیری اساسی که بین شعر دهه ۶۰ و ۸۰ وجود دارد این است که واقعیات این دهه را شعرا نمی پذیرند چه این که شعرای دهه ۸۰ دردنیایی زندگی می کنندکه در خیلی ابعاد هم متفاوت است و هم این که جلوتر است . آنسوی قضیه نیز شعرای دهه ۶۰ هستند که آنها نیز در دنیایی مجزا و ویژه زندگی کرده اند و جنگ پدیده ای بود که هرگز چنین پدیده ای با این ویژگی ها دیگر تاریخ تکرار نمی کند لذا شعرای دهه ۶۰ براساس و پایه ویژگی های ویژه¬ی دوران جنگ شعر سروده اند که باید به این طیف نیز حق داد ، ضمن این شعرای دهه ۸۰ دارای امکانات فرهنگی و اندیشه ای و حتی اقتصادی بیشتری هستند و با جهان ارتباط بیشتری دارند ولی این را هم باید بدانند که شعر نوعی جوشش درونی است و درخیلی از زمینه ها متاثر از محیط پیرامون نیست و چه بسا شعریی که در دهه ۶۰ شعر گفته اند ولی هنوز هم شعر آنها پیامهای مختلف را می رساند چرا که شاعر همیشه چیزی را که می گوید با مفهومی چیز دیگری را می رساند . دیگر این که شعرای دهه ۸۰ باید بدانند که آنها هم روزی به تاریخ می پیوندند و شرایط زمان و مکان متفاوتِ با آنها می شود پس از الگو پذیری خود حرکتی است فرارونده ، در جهت نیل به اهداف متعالی دهند. و اما در خصوص ساختار و محتوا و زبان شعرا در این دو دهه بایدگفت که پدیده ها در ادوار مختلف خود هم واژه سازند و هم این که تولید فهم می کنند بنابراین ظهور انقلاب الکترونیک درجهان هم ساختار و محتوای شعر شاعر را عوض می کند و هم زبانش را می سازد .

ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که نوعی تاثیر و تاثر لازم همیشه بین پدیده ها و رخدادهای زمان با شعرا وجود داشته و دارد . در خصوص شعر دهه ۸۰ باید گفت که شعری است دارای خصوصیات خاص خود و البته به فراخور جامعه زمانه ی خود ولی شعرایی در دهه ۸۰ وجود دارند که اشعارشان چند گونه مفهوم است که این شعرا در تاریخ ماندگارند همچنانکه که اشعار برخی از شعرای دهه ۶۰ نیز همین خصوصیات را دارد . آنچه که امروزه در شعر در دهه ۸۰ می بینیم با شعر دهه ۶۰ متفاوت است یعنی نه مراعات نظیر آن مراعات نظیر است و نه ایهام و استعاره و یا نماد و آیرونی.

قالب ها نیز فرق می کند چه این که زبان ها فرق می کنند چرا که یکی شعر نو می سراید و آن دگر شعر کلاسیک یکی گفتار می گوید آن دگر فراگفتار ، یکی مدرن می گوید و آن دگر پسا مدرن . یکی از مکتب رئالیسم بهره می جوید و آن ذکر از مکتب ناتورالیسم . یکی مکتب کلاسی سیستم را قبول دارد و آن دگر مکتب سورئالیسم . یکی شعر ساختار می گوید آن اگر محتوا با این تفاسیر در شعر دهه ۸۰ می توان شعر گفتار و فراگفتار را از یکدیگر سبک ها مجزا دانست و نه برتر . زیرا شعر گفتار دارای چهره و سیرت خاصی است و اغلب بدنبال نواوری و اضافه کردن مفاهیم و مصادیقی به زبان و ادبیات فارسی است . شعر گفتار همچنانکه از نامش پیداست بیشتر گفتارسرایی می کند وواژه نیز در زبان شعری آن دخل و تصرف دارد و البته صناعات ادبی جایگاه آنچنانی ای را ندارند. ولی در شعر فراگفتار نگاه نگاهی عمیق تر و البته آشنا زدایی نیز در این سبک دیده نمی شود ولی چون از صناعات ادبی کم تر استفاده می کند و استخدام واژه های زشت و کشف نشده از نشانه های بارز آن در زبان شعری است .

لذا زمان زیادی در جهت جا افتادن آن نیاز است . شعر فراگفتار علاوه بر این موارد جایگاهی بس عمیق را برای میدان دادن به واژه ها باز کرده به طوری که واژه خود به راحتی خودش را معرفی و تشریح می کند ولی یکی از معایب اساسی آن در دنیای امروز تخیل فانتزی و گرایشش به سمت مکاتب ادبی فرانسه بوده که این مهم می تواند زبان شعر را به سمت تقلید بکشاند . از دیگر معایب شعر فراگفتار عدم رعایت حرمت واژه ها در شعر است البته در جاهایی رعایت می شود ولی در خیلی از جاها رعایت نمی شود. حرمت واژه ها بدین سان که هر واژه ای در جایگاه خودش بایستی باشد تا بتواند خود را نشان دهد. البته این درد درد شعر دهه ۸۰ هم هست چه این که اکثر شعرا نمی توانند برای واژه ها ایجاد فرهنگ کنند و چون فرهنگ و فهم واژه را بلند نیستند بنابراین در شعر دچار مشکل می شود. ما نمی گوئیم نباید سورئال بود و یا مدرن ولی شعر بایستی دارای پیامی سازنده و در خور توجه برای اجتماع باشد چون خصلت هنر همین است . و اما شعر دهه ۷۰ که در بین دهه ۷۰ و ۸۰ قرار گرفته است . از این منظر شعر دهه ۷۰ پل ارتباطی بین شعر دهه ۶۰ و ۸۰ می باشد و با توجه به نظرات شعرای نامی ایران که ذکر آن رفت این دهه دهه بسیار سرنوشت سازی است زیرا که پنج شاعر نامی ایران (نیما یوشیج ، اخوان ثالث ، سهراب سپهری ، فروغ فرخزاد و احمدشاملو دردل همین دهه نضج و شکوفا شدند و امروزه حضور اندیشه ادبی آنها نیز قابل لمس و هضم است .

بنابراین شعر دهه ۷۰ شعر تجربه نیست بلکه گذر از تجربه و به تثبیت رسیدن است . شعر دهه ۷۰ از زوایایی از شعر دهه ۶۰ بهره می گیرد چرا که خیلی از شعرای دهه ۶۰ در دهه ۷۰ توانستند خودشان را مطرح کنند و البته در زوایایی هم باشعر دهه ۶۰ متفاوت است چون دایره ی فهم آن دارای ویژگیهایی است که در دهه ۷۰ یافت نمی شود. دهه ۶۰ دهه بازگشت قهرمانانه نیست ولی دهه ۷۰ دهه ای بود که خیلی از شعرا بازگشتی قهرمانانه به شعر داشتند و علت این بود که بستری بنام دهه ۶۰ جهت بازگشت وجود داشت ولی این بستر برای دهه ۶۰ اگر چه وجود داشت ولی چون دهه ۵۰ الگو سازی کرده بود از لحاظ زمانی نیز عقب تر بود . لذا امکان مانور کم تر وجود داشت . شعر دهه ی ۷۰ دو نگاهه بود. چه این هم نگاهی به دهه ۶۰ داشت و هم نگاهش به دهه ۸۰ بود که چه اتفاقی ممکن است بیفتد. لذا نگاه به جلو برای شعر دهه ۷۰ فرصت بسیار خوبی بود.

نتیجه این که بررسی شعر دهه ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ در ایران مستلزم وقت و تحقیق فراوان را می طلبد و اگر امکانات لازم باشد می توان بدون ایجاد مشکل این دهه ها را بررسی نموده و البته سره را از ناسره جدا کرد . بررسی هر دهه به جای خود و الک کردن اندیشه ادبی شعرا توسط صاحب نظران ادبی کار بسیار خوبی است . ولی تطابق و یا برتری دادن دهه ای به دهه دیگر با توجه به نظر اکثر صاحب نظران که در همین مقاله ذکر آن رفت کاری معقول و منطقی نیست و علت اساسی آن نیز همان نظراتی است که در بطن مقاله بدان اشاره گردید . ضمن این که شعر خوب در هر دهه ای که باشد شعری است که متعلق به زمان گذشته ، حال و آینده است به طوری که در هر زمانی مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و نوعی مرحله تنویر و کاشفه را در مخاطب بوجود آورد . لذا ما نمی توانیم اشعار احمدشاملو و یا سهراب سپهری را فقط مختص به دهه ۷۰ بدانیم چرا که اشعار این شعرا هنوز هم جایگاهی عمیق در بطن مردم دارند و یا اشعار حافظ و سعدی را به قول امروزی ها فسیل و کهنه بدانیم زیرا که هنوز هم زبان شعری این شعرا کلافی عمیق بادل مردم خورده است . بنابراین زمانی می توانیم بگوئیم شعر دهه ۷۰ فقط یک تجربه است که کاربرد آن تنها در دهه ۷۰ بوده باشد ما امروزه هنوز هم آثار هنری شکسپیر و یا رابرت فراست را نمی توانیم ،رد کنیم چرا که جایگاه خود را حفظ کرده اند. لذا از این منظر این قیاس قیاسی مع الفارق است .

● با جنازه ام جمع شدم

جنازه ام را بر کول گرفته بودم و هراسان به مانند خسته ای که خستگی اش کوفته شده او را بشکوه خانه می بردم. در بین راه آدم های زیادی را دیدم که با هم خنده ای سر می دادند که صدای این خنده مرا آزار می داد. کمی به فکر فرو رفتم تا که شاید آشنایی این صدا را دریابم. دیدم صدا همان صدای خنده ی جنازه ام است که بر دوش من است. از دست جنازه ناراحت شدم و بفور او را بر زمین گذاشتم به ناگه گله ای مرده ی چماق به دست از قبرستان برخاستند . به طرفم هجوم آوردند.

گفتم از من چه می خواهید: گفتند: به هم جنس ما توهین کرده ای باید تاوان ندانم کاری خود را پس بدهی . گفتم ببخشید خودتان که می دانید من مقصر نیستم . گفتند آری ولی به یک شرط . گفتم چه شرطی گفتند این که همه ی ما را بر دوش بگیری تا که شما را ببخشیم . گفتنم من تنها یک دوش بیشتر ندارم آخه چطوری؟ گفتند پس بر دوش ما به سمت گورستان بدرقه شو. من که چاره ای جز این نداشتم بر دوش مرده ها به سمت گورستان به راه افتادیم یک لحظه قیافه ی جنازه ی خودم را در بین مرده ها دیدم. آخه او را کاملاً می شناختم موهایی مجعد داشت و صورتش خیلی سیاه تر از دیگر مرده ها بود. در این حین دیدم که ناگه کنار قبری مرا بر زمین گذاشتند و به جز جنازه ی خودم ، همه مرا ترک گفتند. به او گفتم (جنازه ) تو که خواستی مرا دفن کنی پس چرا خودتو به اون راه زدی .

عابدین پاپی



همچنین مشاهده کنید