جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خواب هایم را می نویسم


خواب هایم را می نویسم

نگاهی به مجموعه داستان «برای کلانتر صندلی بگذارید» نوشته آرش نصیری

مجموعه داستان «برای کلانتر صندلی بگذارید»، اولین کتاب به مثابه اولین تجربه آرش نصیری متشکل از ۷۰ داستان کوتاه است که شاخصه های بنیادین آنها را می توان چنین برشمرد.

اغلب داستان های مجموعه، چه از لحاظ مکانی، زمانی، و چه از لحاظ روایی در موقعیت هایی خاص روی می دهند. به عبارتی دیگر بیانگر نوعی «عطف گرایی» می شوند که با توجه به تعریف عطف غیا نقطه بی عطفف، مناسبات یا پیرنگ هایی فلسفی، زیست شناختی، هستی شناختی... به خود می گیرند که تلویحاً به مفهوم و سکونت گرایی پهلو می زنند. ناگفته نماند سکونت گرایی، بدین معنا که داستان ها سعی دارند هرچند در مقطعی کوتاه در همان لحظات روی دادن یا خوانده شدن، مخاطب را در خود ساکن کرده تا بتواند با داستان، همذات پنداری کند. البته قالب یا ساختار از پیش تعیین شده، نیز امری معطوف به سکونت گرایی هستند که در این مجال نمی گنجند.

در میان این موقعیت های متعدد کتاب، عنصر طبیعت حضوری پررنگ دارد که نوستالژی درونی داستان ها به مثابه روح کتاب، در تقابل با زندگی شهری و آپارتمانی غهم نسبت به برخی داستان ها و هم نسبت به جهان بیرون از متنف قرار می گیرند که بن مایه یی ناتورالیستی به داستان ها می بخشد. در واقع مولف، نشانه گذاری های کتاب را در اثر اختیارات تالیف، به حوزه طبیعت، همچون کوه، جنگل و رودخانه منتقل کرده و در آنجا مناسبات جهان داستانی اش را تعریف کرده است. «تو یک خرگوش کوچک بودی و دنیا خیلی بزرگ تر از جنگل...» ص ۷ خواه ناخواه چنین مکانیسمی، به داستان ها فضایی استعاری و فانتزی می دهد که در نوع خود جالب توجه هستند. ناگفته نماند مفاهیم بنیادینی همچون تضاد، تقابل، دیالکتیک و... که در اثر پختگی و تعقلی روایی حاصل شده اند، در داستان ها اندیشیده می شوند.

در میان این مکانیسم خشک و غیرمنعطف، علاوه بر فضای فانتزی، آنچه به مثابه «نرمش» روایی، تعادلی مضمونی و روایی را سبب می شود، عنصر «خیال» است که همچون خواب وارگی، خاستگاه های سوررئالیستی مجموعه را پی ریزی می کند. «من خواب هایم را می نویسم»

▪ ص ۱۰ - در چنین حالتی همان طور که از تعریف سوررئالیسم و پیش دانستگی های مخاطب نوعی برمی آید، مولفه های خیال و خواب، در شبکه دال و مدلولی، تحول و تحرکی روایی ایجاد می کنند که دال ها، مدلول ها و به طور اعم نشانه ها، از حوزه ها و ژانرهای متفاوت و حتی متضاد به راحتی می توانند، در کنار یکدیگر قرار گرفته و با هم تعامل داشته باشند، آن هم از طریق همسانی و همپوشانی که در فرآیندی ذهنی، از کشف و شهود نشأت می گیرند. همان طور که مشهود است چنین فرآیندی در سطح ذهن و مضمون باقی نمی ماند و به سطح روایت و زبان به مثابه امری بیرونی و عینی سرایت خواهد کرد. مولف برای اجرای چنین تمهیدی از نثری گزارشی، روایت و زبانی ساده و معیار بهره برده است که از طریق پررنگ بودن وجه اخباری اش، توانسته اند اهداف مولف و داستان ها را برآورده سازند و با طیف گسترده یی از مخاطبان ارتباط برقرار کنند، «خیال حرکت یک آهوی خوش خرام در خواب ببر، مرا آشفته کرده است.» - ص ۶ - یا «خیلی دیر فهمیدیم که دهکده به پاهایمان آویزان است»

▪ ص ۸. آنچه در اغلب داستان های مجموعه، نقش اساسی و سرنوشت ساز دارد، «پایان بندی» است که در ظاهر و روبنای داستان ها، بی شباهت به غافلگیری و ضربه نهایی غ همانطور که در تفکر رباعی و دوبیتی کلاسیک وجود داردف نیست. اما در بازخوانی داستان ها متوجه می شویم، از ابتدا نشانه ها و مولفه ها به صورت جزیی، مبهم، نامشهود و تدریجی ساخته و پرداخته می شوند که در نهایت و پایان بندی، متن به واگشایی نهایی و ملیحی می انجامد که از ظرایف روایی مجموعه به حساب می آیند.از سویی دیگر، از آنجا که هر داستان این مجموعه به مثابه برهه یا جزیی که بیانگر کل خویش غکلیت هستی شناسندهف هستند، می توان خاستگاهی مینی مالیستی برای شان قائل شد که در کنار موارد ذکر شده مجموعه یی موفق را شکل داده اند. علاوه بر اینها داستان هایی با شیطنت های روایی، همچون «برای کلانتر صندلی بگذارید» که قابلیت های وسترنی موقعیت را به نمایش می گذارند، به خواندنی های تصویری کتاب می افزایند.در خوانش نمونه زیر از داستان های کتاب می توانیم نمود مولفه هایی را که در اینجا برشمردیم بیابیم؛« وقتی او حرف می زند/ صدای گنجشک ها در مغزت لانه می کند و وزوز هزاران زنبور جانت را می خراشد. وقتی او حرف می زند حرف هایش چون براده ها و طنین صدایش حرکت اره بر آهن است، با این حال همچنان حرف می زند. حرف، حرف، حرف و همچنان گوش می دهیم. با دهان باز، گوش های بسته و مشت های گره کرده.»

نژند بیزکی