سیاست‌های اوباما اقتصاد را متحول نکرده‌اند

پرزیدنت اوباما تاکید دارد که سیاست‌های او به رونق اقتصادی انجامیده‌اند. با این حال، نظرسنجی‌های عمومی و نتایج انتخابات اخیر نشان می‌دهند افکار عمومی نظر دیگری دارند: آمریکایی‌های …

پرزیدنت اوباما تاکید دارد که سیاست‌های او به رونق اقتصادی انجامیده‌اند. با این حال، نظرسنجی‌های عمومی و نتایج انتخابات اخیر نشان می‌دهند افکار عمومی نظر دیگری دارند: آمریکایی‌های شاغل، اقتصادی را می‌بینند که هنوز در بخش‌های کلیدی دچار رکود است و بسیار کند و آهسته به پیش می‌رود.

خلاصه، سیاست‌های رییس‌جمهور اقتصاد را متحول نکرده است.

امروز در نسبت با رکود بزرگ دوران پس از جنگ جهانی دوم، یعنی رکود اوایل دهه‌ ۱۹۸۰، چه وضعیتی داریم؟ یکی از راه‌های پاسخ‌دادن به این پرسش مقایسه‌ دقیق دو رکود یادشده با یکدیگر است. اجازه دهید از رکود دهه‌ ۸۰ شروع کنم. در بدترین روزهای این رکود، وضع اقتصاد به وخامت بدترین روزهای بحران کنونی بود و از این نظر یکسان هستند.

امروز ما از بحران اخیر که در دسامبر ۲۰۰۷ آغاز شد، ۱۷ فصل (یعنی ۱۷ سه‌ماه) فاصله گرفته‌ایم. اگر به همین میزان از ابتدای بحران دهه‌ ۸۰ جلوتر برویم، می‌بینیم آن زمان بحران بعد از گذشت ۱۷ فصل در حال رسیدن به سطوح عادی خود بود: برونداد اقتصادی به سطوح اولیه بازگشته بود؛ و رشد GDP بدون تورم ۹/۴ درصد بود. نرخ بیکاری نیز به ۶ درصد رسیده بود و در اواخر سال ۱۹۸۷ به ۶/۵ درصد هم می‌رسید.

برعکس، اقتصاد امروز ما با گذشت ۱۷ فصل از آغاز بحران هنوز به شدت ضعیف‌تر از وضع عادی خود است. متوسط رشد واقعی GDP در ضمن «بهبود» کنونی تنها ۵/۲ درصد است و نرخ بیکاری از درصد بسیار بالای ۳/۸ درصد پایین‌تر نمی‌آید ــ و از نرخ معمولی ۵/۵ بسیار بیشتر است. میلیون‌ها آدم بیکارند و از آن مهم‌تر، امید چندانی هم به کار پیدا کردن ندارند.

این اعداد و ارقام به خوبی نشان می‌دهد که برنامه‌ بهبود اقتصادی رییس‌جمهور کنونی چه برنامه‌ای بوده است. کسری بودجه‌ بی‌سابقه به بدهی‌های عجیب و غریب فدرال انجامیده است و همین امر اکنون سرعت اقتصاد ما را گرفته است. رییس‌جمهور کنونی ما به جای آنکه همچون ریگان در دهه‌ ۸۰ مالیات‌ها را کاهش و مقررات‌ را تخفیف دهد، مقررات بر کسب و کار و اقتصاد را به طرز وسیعی گسترش داده است (او در سه سال ۱۰۶ قاعده‌ عمده گذاشته و کافی است این تعداد را با ۲۸ قاعده‌ کل ریاست‌جمهوری بوش مقایسه کنید) و همین امر به نومیدی و دلسردی در حیطه‌ کارآفرینی، سرمایه‌گذاری و نوآوری انجامیده است و در میان همه‌ این کارها از رای‌دهندگان هم خواسته است تا از سیاست‌های او برای مقررات بیشتر، قیمت‌های گاز بالاتر و مالیات‌های بالاتر حمایت کنند!

روشن و بدیهی است که ما باید دقیقا برعکس کارهایی را بکنیم که اوباما می‌خواهد ــ و این کار را باید سریع انجام دهیم. افزایش مالیات‌ها و مقررات بر کسب و کار تنها می‌تواند دورنماهای اقتصادی ما را ویران کند و بدهی بیشتری را بر دوش ما بگذارد. با این حال، خوشبختانه آمریکایی‌ها از این قضیه مطلع شده‌اند، اما سوال اقتصادی بزرگ این است: آیا پرزیدنت اوباما هم مطلع خواهد شد؟

نویسنده: ویلیام و. بیچ

اشاره: ویلیام و.بیچ مدیر مرکز تحلیل داده‌های بنیاد هریتیج است.