چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
علل متعدد و تکراری بحران های مالی
هر بحرانی متفاوت با سایر بحرانها است، اما آنها ویژگیهای معین یکسانی دارند. قیمت یک دارایی که از بنیانهای تاریخی خود فاصله میگیرد، نشانه وجود حباب است، اما نه نشانه این که چه وقت و چگونه این حباب خواهد ترکید.
بدهی، از متهمان اصلی در هر بحرانی است. عدم توازن ارزی و نرخ بهره؛ اتکا به بدهی کوتاه مدت و کژمنشی؛ جملگی توطئهگران شریک هستند.
بحرانها از طریق اثر سرایت گسترش مییابند: سرمایهگذارانی که به دست یک شرکت یا کشور داغ شدهاند، باعث میشوند از دست سایرینی هم که شبیه آن به نظر میرسند، فراری شوند. بانک ورشکسته، سایرینی را که با او معامله میکنند یا روابط مالی دیگری دارند به زیر میکشد. به علت اثر سرایت، شرکتها یا کشورهایی که تنها مشکل نقدینگی دارند، ورشکسته و از هم پاشیده میشوند.
در نوامبر ۲۰۰۸ هنگامی که انگلستان وارد بدترین بحران مالی از دهه ۱۹۴۰ تاکنون میشد، ملکه الیزابت از فرهیختگان نخبه در مدرسه اقتصاد لندن پرسید، چرا هیچ کس آمدن این بحران را ندید؟ اقتصاددانان برجسته همایشی ترتیب دادند تا این پرسش را بررسی کنند و سپس با خجالتزدگی نامهای برای ملکه تهیه کردند. آنها نوشتند «علیاحضرت، ناتوانی در پیشبینی زمان، دامنه و شدت این بحران، اصولا به ناتوانی در توان خیالپردازی جمعی برمیگردد.»
آنها نباید احساس خیلی بدی داشته باشند. تنها چیزی که چارهناپذیرتر از خود بحرانها است، ناتوانی ما در حدس زدن و پیشبینی آنها است. آن طور که کارمن راینهارت و کنث راگاف در کتاب «این دفعه متفاوت است: هشت سده حماقت مالی» توجه میدهند، بحرانها پای ثابت فاینانس از سال ۱۳۴۰ میلادی به بعد بودند؛ زمانی که ادوارد سوم شاه انگلستان در پرداخت بدهی کوتاهی کرد و باعث ورشکستگی بانکداران فلورنتین شد که پول جنگ وی با فرانسه را تامین میکردند تقریبا از سال۱۸۰۰ به طور پیوسته، بخشی از جهان گرفتار بحران بانکداری یا بدهی بوده است و برای سدهها جوامع سعی کردهاند تا راههایی برای متوقف کردن آنها پیدا کنند. به این خاطر بود که بانکهای مرکزی را ایجاد کردند تا جلوی بحرانها را بگیرد و نقش آخرین مرجع وامگیری را به آنها دادند و صندوق بینالمللی پول همین کار را برای کشورها انجام میدهد.
هیچ تعریف واحدی از بحران وجود ندارد؛ همان گونه که یک قاضی هنگام حکم دادن درباره صور قبیحه گفت، تصاویر این چنینی فقط زمانی شناخته میشوند که آنها را ببینید. به راه افتادن بحران غیرقابل پیشبینی بوده و رویدادی خشونتبار و اغلب احساسی است، چون سرمایهگذاران و وامدهندگان
دسته جمعی به راه میافتند تا از منافع خود حمایت کنند. بازارها معمولا خود تصحیحکننده هستند، به طوری که قیمتهای پایینتر خریداران بیشتری را به دنبال میآورد. اما بحرانها خود تقویتکننده هستند، چون قیمتهای پایینتر فروشندگان بیشتری را به بیرون میراند.
تقریبا برحسب تعریف، بحرانها نامنتظره بودهاند، چون مستلزم خطای قضاوت جمعی هستند. الن گرینسپن در کتاب خاطرات خویش «عصر پرآشوب» نوشت: «بحرانهای مالی که قابل پیشبینی هستند .... به ندرت اتفاق میافتند.» اگر یک سقوط مالی به نظر نزدیک است، «سفتهبازان و سرمایهگذاران سعی خواهند کرد تا زودتر بفروشند. با این کار، حباب بورس فرومیخوابد و از سقوط جلوگیری میشود.» برای مثال در انتهای دهه ۱۹۹۰ اد یاردنی یک اقتصاددان برجسته پیشبینی کرد که ناتوانی رایانهها در حل مشکل تغییر تاریخ هزاره در یکم ژانویه سال ۲۰۰۰ میتواند به رکود جهانی بینجامد. با این هشداردهی، جهان میلیاردها دلار صرف کرد تا مشکل را رفع کند و هیچ چیزی اتفاق نیفتاد.
بحرانها همیشه با ما خواهند بود، چون ریشه در تمایل ذاتی انسانها به برونیابی گذشته، ناتوانی آنها در پیشبینی آینده و رفت و برگشت منظم آنها بین حرص و ترس است. البته این چیزها همیشه در اقتصاد حضور دارند. اگر چه برای اینکه آنها بحران مالی تولید کنند ترکیبی از سایر شرایط نیز باید حاضر باشد.
● شرط ۱- شناور بودن روی حباب
هر دارایی یک ارزش ذاتی دارد. در مورد سهام شرکتها، ارزش آن به سودهای آتی، سود سهام و جریانهای نقدی بستگی دارد. در مورد خانه، این ارزش هزینه اجاره دادن به جای در تملک داشتن خانه است. در مورد چاه نفت، این ارزش هزینه به دست آوردن مقدار بیشتری نفت از زیر زمین است. در عین حال محاسبه ارزش ذاتی هرگز آسان نبوده است. سودهای آینده چقدر است؟ آیا هر خانه دیگری شبیه این خانه است؟ با چه سرعتی میتوانیم نفت را از زیر زمین با تلمبه بیرون بکشیم؟ بیشتر ما در نهایت فرض را بر این میگذاریم که ارزش یک دارایی آن چیزی است که سایر مردم فکر میکنند ارزش دارد؛ بسیار شبیه زمانی که یک رستوران را نه بر اساس بررسی دقیق فهرست غذاها و نظر منتقدان، بلکه در اینکه چقدر شلوغ است انتخاب میکنیم. با این فروض خیلی راحت امکان دارد که یک دارایی از بنیانهای خود خارج شود. در سال ۲۰۰۰ شاخص اساندپی ۵۰۰ از ۳۰ برابر عایدیهای سهام هم رد کرد که دو برابر میانگین تاریخی آن بود. در سال ۲۰۰۶ نسبت قیمت خانه به اجاره به ۴۷ درصد بالاتر از میانگین چند ساله
رسید.
جرمی گرانتام مدیر یک صندوق سرمایهگذاری میگوید که در همه حبابها، ارزش دارایی مورد بحث به سمت میانگین بلند مدت خود بازگشت کرده است: «هیچ استثنایی وجود ندارد.» پس چرا حبابها تکرار میشوند؟ در زمان شروع هر حباب، به اندازه یک ارزن واقعیت اقتصادی وجود دارد: اینترنت واقعا کسب و کار آمریکا را دگرگون کرده بود؛ دقیقا همان طور که راهآهن یک سده و نیم پیش از آن همین کار را کرد. بنابراین عامه مردم نتیجه میگیرند قوانین قدیمی کاربردی ندارد. در دهه ۱۹۸۰ سهام ژاپنیها دو تا چهار برابر ارزشگذاری سهام آمریکاییها معامله شد، اما این را به اثر سهامداری متقاطع بین شرکتها نسبت دادند. قیمت زمین که سر به فلک کشید، به کمبود زمین در ژاپن نسبت داده شد. البته که هر دو تا بر سر مالکانشان فرو ریختند.
بیشتر مردم به درستی حباب را پیش از اینکه بترکد شناسایی میکنند. اما زمانی که موج افکار و پول در نقطه مقابل آنها حرکت میکند، سود بردن از این پیشآگاهی دشوار است. نشریه اکونومیست در سال ۲۰۰۲ درباره قیمت املاک آمریکا هشدار داد و قیمت به مدت چهار سال دیگر بالا رفت. این روزها قیمت مسکن در استرالیا و انگلستان که بسیار بیشتر از قیمتها در آمریکا بالا رفت، باید کاهش یابد. تاریخ میگوید این کار خواهد شد؛ چه وقت؟ هر کسی حدسی میزند.
● شرط ۲: اهرم مالی، مظنون اصلی
همه حبابها به بحران منجر نمیشوند. برای اینکه بحران تولید شود، نیاز به چیز دیگری است: اهرم مالی که به معنای وجود بدهی بسیار زیاد نسبت به دارایی یا درآمد است. اهرم مالی باعث نمیشود که بازار سقوط کند؛ به همان اندازه که رانندگی سریع در بزرگراه باعث تصادف کردن خودروی شما نمیشود. اما اهرم مالی مثل سرعت بالا باعث میشود که تصادفات به نحو کشندهتری رخ دهد. وقتی که بازارها به حرکت درمیآیند اهرم مالی سودها و زیانها را بزرگنمایی میکند. فرض کنیم شما یک دلار را صرف خرید یک سهم میکنید که ارزش آن ۵۰ درصد کاهش مییابد. در این حالت نصف سرمایهگذاری خود را از دست میدهید. فرض میکنیم که شما دلار خود را برمیدارید و یک دلار دیگر قرض میگیرید و با دو دلار یک سهم میخرید که سپس ۵۰ درصد کاهش ارزش پیدا میکند. پس از بازپرداخت یک دلاری که قرض گرفتید کل سرمایه خود را از دست دادهاید.
کاهش قیمت مسکن که از سال ۲۰۰۶ شروع شد، خسارت بسیار بیشتری از سقوط قیمت سهام پس از ترکیدن حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ ایجاد کرد؛ اگر چه ارزش از دست رفته تقریبا شبیه هم بود. چرا؟ طی حباب داتکام، سهام بسیار کمی با پول وامگرفته شده خریداری شده بود، در صورتی که طی حباب مسکن، تقریبا همه خانهها با وام بانکی خریداری شده بودند. به محض اینکه قیمت خانهها سقوط کرد، مالکان خانهها از پرداخت اقساط وامها ناتوان شدند و زیان وام تمام سرمایه وامدهندگان را نابود کرد. حقیقتا در بدترین بحرانهای مالی معمولا بانکها درگیر هستند، چون ماهیت فعالیت بانکها بر اساس اهرم مالی است.
اهرم مالی اغلب دست یاریگر کژمنشی (مخاطره اخلاقی) را به کمک میگیرد؛ اصطلاحی که ریشه آن به بیمه بازمیگردد و به این معنا است که شخص حقیقی یا حقوقی، اگر از پیامدهای منفی ریسک برکنار بماند، ریسکهای بیشتری را خواهد پذیرفت. اگر قرار باشد بیمه خودرو و قبض جریمههای پسرتان را شما بپردازید، احتمال اینکه وی با سرعت بیشتری رانندگی کند بیشتر خواهد شد. اگر سرمایهگذاران به این باور برسند که دولت اجازه نخواهد داد فلان شرکت ورشکست شود، پول بیشتری به آن شرکت داده و بهره کمتری از آن طلب خواهند کرد. در دهه ۱۹۸۰ بیمه سپرده فدرال به بنگاههای وامدهی امکان داد تا بیمهابا به مسکنسازان وام دهند. سرمایهگذاران به روسیه وام دادند، با این تصور که این کشور «قدرت هستهای بوده و ورشکست نمیشود.» اما روسیه در ۱۹۹۸ از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شد. اگرچه فانی می و فردی مک در مالکیت سهامدارانش بودند، سرمایهگذاران فرض را بر این گرفتند که دولت اجازه نخواهد داد این دو نهاد ورشکست شوند و به آنها با نرخهای بهره پایین در سطحی که به دولت آمریکا وام میدهند، وام دادند. آیا میتوان سرمایهگذاران را مقصر دانست؟ پس از اینکه دو موسسه مالی با وجود دریافت همه وامهای یارانهای ورشکست شدند، مالیاتدهندگان به نجات سرمایهگذاران آمدند.
اهرم مالی یک نشانه هشداردهی اولیه از بحران است. این هشدار میتواند بالا رفتن نسبت بدهی به درآمدهای یک شرکت یا سهم بدهی خارجی یک کشور از تولید ناخالص داخلی آن باشد؛ حالتی که تایلند داشت و بحران مالی انتهای دهه ۱۹۹۰ در شرق آسیا را به وجود آورد.
اما گاهی ردیابی اهرم مالی نیز سخت میشود، چون وامگیرندگان از طفرهروی، حسابداری خلاقانه، مشتقات و تقلبهای آشکار برای پنهان ساختن بدهیهای خود استفاده میکنند. وقتی سرمایهگذاران به حقیقت پی میبرند، اوضاع به کلی به هم میریزد همانگونه که کشور یونان کسری بودجه خود را در سال ۲۰۰۹ کمتر از واقع نشان داده بود، شرکت انرون در سال ۲۰۰۰ از اقلام بیرون ترازنامه استفاده کرد یا کره جنوبی ذخایر ارزی را در ۱۹۹۷ بزرگنمایی کرد.
وقتی برادر زن ولخرجتان قادر به پرداخت بدهی خود به شما نیست، ابتدا زمان میخرد؛ با این ادعا که یک چک در راه دارد. به همین ترتیب، یک شرکت یا کشور ناتوان در پرداخت دیون به فریبکاری روی میآورد. ابتدا ادعا میکند که صرفا نقدینگی ندارد.
● شرط ۳- ناهمخوانیها، نخستین همدست توطئهگران
هنگامی که یک نفر عاشق کوهنوردی با کسی ازدواج میکند که از ارتفاع هراس دارد، طلاق سرنوشت محتوم خواهد بود. به همین ترتیب ناهمخوانیها در فاینانس معمولا نشانه وجود مشکل است. شرکتی که فروشهایش به روپیه اندونزی است و به دلار وام میگیرد، فردی که برای خانهدار شدن به فرانک سوئیس وام میگیرد، اما دستمزدش به فورینت مجارستان است، شرکتی که از بانکهای خارجی به پول کشور سومی وام میگیرد، در همه این موارد، کاهش ارزش پول داخلی، بازپرداخت وام خارجی را عجیب مشکل خواهد ساخت.
یک نوع ناهمخوانی به همین اندازه خطرناک، وامگرفتن کوتاه مدت برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت است. اتکا به وامهای کوتاه مدت مثل اجبار به درخواست شغل کردن هر سه ماه یکبار است. بخت با شما یار باشد که رییستان یک روز سرحال است و احتمال دارد روز دیگر از شما متنفر شود و شغلتان را دیگر به دست نیاورید. استقراض کوتاهمدت به معنای مشکل است، اگر نرخهای بهره به شدت افزایش یابد یا زمانی که سررسید پرداخت میرسد، سرمایهگذاران از استمهال وامها خودداری ورزند.
در واقع، افزایش وابستگی به استقراض کوتاه مدت اغلب یک نشانه هشدار است: به این معنا که سرمایهگذاران عصبی، وامهای بلندمدت مگر با نرخهای بسیار بالا نمیدهند. به این جهت کشورها، شرکتها و افراد اغلب وسوسه میشوند که اتکای شدیدی به منابع مالی کوتاه مدت پیدا کنند، چون ارزانتر است. بحران ۱۹۹۴ پزو مکزیک به خاطر وابستگی سنگین به استقراض کوتاه مدت که بیشتر آن به پولهای خارجی پیوند خورده بود، شتاب بیشتری گرفت.
● شرط ۴- اثر سرایت
ورشکستگی بانک، شرکت یا صندوق تامینی به ندرت بحران به وجود میآورد. زمانی به آستانه بحران میرسیم که هراس عمومی به دیگران هم رسیده باشد؛ پدیدهای که سرایت نامیده میشود.
اثر سرایت چندین علت دارد. یکی این که تقصیر وابستهسازی و ارتباطات است. وقتی لمان برادرز در پاییز ۲۰۰۸ ورشکست شد، سرمایهگذاران شروع به شرطبندی روی مورگان استنلی و گلدمن ساکس کردند. تایلند ارزش پول خود را در جولای ۲۰۰۷ نسبت به سایر ارزها کاهش داد، سرمایهگذاران طبیعتا نگران شدند که مالزی، اندونزی، فیلیپین و کره همین کار را خواهند کرد، چون شرایط اقتصادی آنها هم مشابه بود. آنها برای فروش پول داخلی هجوم آوردند که کاهش ارزش پول را شتاب بخشید.
منبع دیگر سرایت به این واقعیت مربوط میشود که کشورها، شرکتها و بانکها اغلب روابط بیشماری با وامدهندگان، وامگیرندگان، شرکای تجاری و سرمایهگذاران اطراف جهان دارند.
نتیجه اینکه ورشکستگی یک شرکت میتواند همه همتایان و رقبای وی را نیز پایین بکشد. برای نمونه اگر بانک الف نتواند وامی را که به بانک ب دارد بپردازد، بانک ب قادر به پرداخت وام خود به بانک ج نخواهد بود و همینطور جلو میرود. هر اندازه یک شرکت ارتباط بیشتری با سایر شرکتها داشته باشد، تهدید بزرگتری برای نظام مالی خواهد بود. لمان برادرز تنها یک دهم افرادی را که در جنرال موتورز شاغل هستند در خدمت داشت، اما ورشکستگی این بانک خسارت بسیار بیشتری ایجاد کرد، چون ارتباطات بسیار بیشتری با سایر بنگاهها داشت.
در ابتدای این بخش توضیح دادیم که کسی که ورشکسته شده است، ابتدا ادعا میکند که صرفا نقدینگی ندارد. در عین حال زمانهایی وجود دارد که به علت سرایت، یک صندوق تامینی، بانک یا کشور که در غیر این صورت سالم است، بدون نقدینگی(یعنی ناتوان از وام گرفتن) خواهد شد و فرو میریزد. در بحران بزرگ مالی، ناتوانی در پرداخت بدهی و نداشتن نقدینگی به یکسان به ورشکستگی بانکها کمک کرد.
● شرط ۵- انتخابات
بحرانها اغلب در سالهای انتخابات دیده میشوند. آنها اغلب نتیجه سختیهای اقتصادی هستند و تنها با علاجهای دردآوری قابل درمان هستند که سیاستمداران درگیر در انتخابات نمیخواهند مدیریت کنند. سیاستمداران این مشکل را نادیده گرفته یا پنهان میسازند، با این امید که پس از انتخابات به حل آن بپردازند؛ همان طور که مکزیک در ۱۹۸۲ با کمک فدرال رزرو این کار را کرد و یونان در ۲۰۰۹ چنین
کرد.
پس از این که بیر استرنز در مارس ۲۰۰۸ در آستانه ورشکستگی قرار گرفت، هنری پالسون وزیر خزانهداری به دنبال کسب اختیار بر نیامد تا ورشکستگی بنگاههای مشابه لمان برادرز را کنترل کند، چون دموکراتهای کنگره نمیخواستند تا پیش از انتخابات پاییز اقدامی کنند. نامزدهای مخالف انگیزهای نداشتند تا خود را وارد حوادث نامطلوبی کنند که ابر نااطمینانی را میگستراند. این شیوه عمل، سرمایهگذاران را ناراحت کرده و باعث فرار آنها میشود؛ اتفاقی که در ۱۹۹۷ در کره و در ۱۹۹۸ در برزیل افتاد. پس سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ شاید سالهای حساسی برای آمریکا باشد.
● ریزهکاریهای اقتصادی
به دنبال سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ گروه کاری رییسجمهور برای بازارهای مالی که متشکل از روسای فدرال رزرو، خزانهداری، کمیسیون بورس و اوراق بهادار و کمیسیون معاملات آتی کالا بود، به صورت دورهای تشکیل شد تا درباره توانایی بازارها مشورت کنند. نظریهپردازان توطئه هرگونه حرکت عجیب و درک نشدنی بازار را به دوز و کلک این «گروه جلوگیری از سقوط قیمتها» نسبت میدهند. این گروه از قدرت و تشخیص بسیار زیادی برخوردار شده است. در عمل وقتی که بحرانها از راه میرسند، خزانهداری و فدرال رزرو به نجاتهای تک موردی، اعمال نفوذ و دعا متوسل میشوند.
در طرح بازسازی فراگیر مالی ۲۰۱۰ هدف این است که جلوی بحرانها به صورت گستردهتری گرفته شود. در این طرح یک شورای ۱۶ نفره نظارت بر ثبات مالی ایجاد میشود که روسای ارگانهای نظارتی فدرال رزرو و وزیر خزانهداری در آن عضویت دارند و به دنبال تهدیدها میگردند؛ با این قدرت که هر شخص خطرناک را مهار یا حتی له کنند.
تنظیمگران میتوانند دستور توقیف هر بازار بزرگ را بدهند (بسیار شبیه شرکت بیمه سپرده فدرال که توانایی مصادره یک بانک را دارد) و آن را تعطیل کنند؛ در حالی که بدهیهایش را کامل میپردازد تا هراس عمومی را مهار کنند. در تئوری، نظام مالی نجات داده میشود، احمقها شدیدا مجازات میشوند و مالیاتدهندگان حمایت میشوند. در عمل، چه کسی میداند که آیا سیاستمداران آتی ریسک انحلال یک شرکت بزرگ را خواهند پذیرفت؟ چه بسا این خود دولت باشد که باعث بحران بعدی میشود؟
کوتاه زمانی پس از اینکه فدرال رزرو در ۱۹۱۳ تاسیس شد، جان ویلیامز بازرس حسابهای پولی نوشت: «وقوع بحرانها یا «هراسهای» مالی و تجاری ... با بدبختیها و درماندگیهایی که همراه خود دارند ظاهرا از نظر ریاضی ناممکن هستند.» در آن زمان این ادعا حقیقت نداشت. اینک هم حقیقت ندارد.
گرِگ آیپی
ترجمه جعفر خیرخواهان
گونههایی از درد اعصاب
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس چین دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی پلیس سلامت دستگیری شورای شهر تهران سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو ایران خودرو سایپا بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام ناسا تبلیغات تسلا اپل فناوری گوگل همراه اول آیفون ماه
داروخانه کاهش وزن خواب مسمومیت دیابت طول عمر سلامت روان بارداری آلزایمر