شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

سبک زندگی و تمدن سازی


سبک زندگی و تمدن سازی

بشر امروزی به واسطه ی پیشرفت روزافزون رسانه های ارتباطی و به واسطه آنچه در این رسانه ها تبلیغ می شود دیدگاهی تک ساحتی و ماتریالیسی به حوزه زندگی خود دارد

▪ مقدمه:

بشر امروزی به واسطه ی پیشرفت روزافزون رسانه های ارتباطی و به واسطه آنچه در این رسانه ها تبلیغ می شود دیدگاهی تک ساحتی و ماتریالیسی به حوزه زندگی خود دارد.

آنچه در این رسانه ها تبلیغ می شود تماماً رنگ و بویی لیبرالیستی دارد که انسان خواه ناخواه در کشف حقیقت آفرینش گمراه می شود.دانشمندان علوم انسانی علی الخصوص مسلمانان کوشیده اند با شناسایی ابعاد مختلف زندگی انسان مسیر اصلی و سبک مشخصی از آن را به جامعه نشان دهند.

این مطلب همواره مورد توجه نظام جمهوری اسلامی و شخص رهبری بوده است.چرا که ایشان همواره دولتمردان و مردم را به پرهیز از تقلید کورکورانه سفارش می کنند که در واقع معنای این سخنان داشتن همان سبک و شیوه ای اصیل برای زندگی است.

این شیوه و روش در یک کلام «سبک زندگی» نام دارد که در این نوشتار سعی در شناسایی ابعاد و چگونگی نیل به سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی را داریم.

▪ سبک زندگی چیست؟

مفهوم سبک زندگی از جمله مفاهیم رایج در علوم اجتماعی و جامعه شناسی است که در دهه های اخیر به شدت سر زبان ها افتاده است.که در واقع به چگونگی تاثیرگذاری محیط بر روی شیوه زندگی می پردازد.

اگر بخواهیم کلمه سبک زندگی را به صورت جداجدا ابتدا «سبک» و سپس «زندگی» مورد بررسی دهیم به نتیجه ای دور از انتظار نخواهیم رسید.کلمه «سبک» در فرهنگ لغت فارسی به معنای روش ،شیوه انجام کار معنی شده است . و «زندگی»به معنای زنده بودن،زیست،حیات و ... معنی شده است و البته مرحوم دهخدا در یکی از یادداشتهای خودزندگی را اینگونه توصیف می کند:«صفتی است مقتضی حس و حرکت».کنار هم قرار دادن این کلمات مارا به سطحی ترین تعاریف از «سبک زندگی» می رساند .

در «سبک زندگی» مجموعه ای از تفاوت ها و تمایزها به چشم میخورد که کنار هم قرار گرفتن آنها شاکله ی «سبک زندگی» را می سازد.

امروز دونوع سبک زندگی در میان اندیشمندان اسلامی بیشتر مورد توجه است.سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی ، که American Life Style (سبک زندگی آمریکایی) شناخته شده ترین نوع آن است.

در قدیمی ترین تقسیم بندی های سبک زندگی از منظر غیر دینی دونوع سبک زندگی «بورژوایی» و «پرولتاریایی» وجود دارد.

▪ تاریخچه سبک زندگی:

مفهوم سبک زندگی را ابتدا جامعه شناس آلمانی ماکس وبر در سال ۱۹۲۰ مطرح کرد.پس از او یک روانشناس به نام «آلفرد آدلر» این را مفهوم را مطرح و باب جدیدی در مفهوم «سبک زندگی» گشود.

پس از رکود اقتصاد در دهه ۱۹۲۰ که طلا پشتوانه اصلی دلار آمریکا بود و پس از اعلام نیکسون مبنی بر قطع وابستگی از طلا پروژه ای به نام «ایگنوتوس» که از سوی هنری کسینجر مطرح شد که به واسطه آن منابع نفتی پشتوانه دلار آمریکا شد.

پس این دهه و پس از دوران شکست اعراب از اسرائیل که قطع صادرات نفت به غرب را در پی داشت ضرورت ایجاد نگاه نوینی در جامعه مصرف گرای امریکا پدید آمد.

در این زمان روانشناسی به نام مازلو با ایجاد تیم تحقیقاتی SRI در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا جدولی طراحی و آن را از طریق پست به خانه شهروندان امریکایی فرستاد.او در این کارت ها نیازهای انسانها را طیف شناسی کرده بود.پس از دریافت پاسخ ها وظیفه پردازش آنها بر عهده سوپر کامپیوتر دانشگاه استنفورد قرار گرفت که نتیجه آن پدید آمدن«هرم نیازهای انسان خودشکوفا» موسوم به هرم نیازهای مازلو شد.تیم تحقیقاتی مازلو اطلاعات بدست آمده را در دسته هایی خاص مبتنی بر نیازها و تمایلات تقسیم بندی کردند و عنوان کلی «سبک زندگی» را بر آن نهادند. رفته رفته همین مفهوم اساس شکل گیری American Life Style گردید.

▪ «سبک زندگی» به مثابه یک چشم انداز:

اگر «سبک زندگی» را در حوزه تخصصی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی مورد مطالعه قرار دهیم ، به بررسی های استراتژیک که تعیین کننده چشم انداز طولانی مدت یک جامعه است می رسیم.در مطالعاتی که به آینده پژوهی می پردازد خواسته یا ناخواسته چارچوب مشخصی تدوین می شود که راهبرد وباید ها نبایدهای یک جامعه را مشخص می کند.

همانگونه که مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و جوانان استان خراسان رضوی به «سبک زندگی» اشاره ویژه ای داشتند . به گونه ای که از نظر ایشان پیشرفت در زمینه های علمی و اقتصادی در گرو توجه به مفهوم سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی است.

آنچه مسّلم است اینکه روش های زندگی غربی هرگز با پیشینه و پس زمینه ذهنی ما از زندگی مطابقت ندارد.اینکه بخواهیم جامعه ای پویا در زمینه ی فرهنگ ،اقتصاد، سیاست ، صنعت و ... داشته باشیم با تقلید کورکورانه از سبک زندگی غربی حاصل نمی شود.

اینکه جامعه ای برای رسیدن به هدفش خود را آماده جهشی بلند کرده و برای نیل به آن تلاش کند ابتدا نیازمند داشتن فرهنگی بومی و پویاست که شاخصه های کارجمعی،زندگی اجتماعی،تعاون،میهن دوستی و ... را دارا باشد .البته نباید فراموش کرد اقتصاد و سیاست تنها ابزاری برای رسیدن به سبک صحیح زندگی هستند که آرامش،امنیت،تعالی و پیشرفت در گرو آنهاست و فرهنگ بومی هویت بخش این تلاش هاست که منتج رسیدن به جامعه ای خودشکوفا مبتنی بر فرهنگ و سبک زندگی بومی می شود.

اگر سبک زندگی را به معنای تمدن سازی در نظر بگیریم باید این نکته را نیز در نظر بگیریم که روح اصلی هر تمدن غرور و همبستگی ملی است.تمدن مصر از آن جهت تمدن مصر است که شاکله بومی و خودساخته دارد.مثلا نمونه های معماری مصر را در جای دیگری مشاهده نمی کنیم.تمدن ایران از آن جهت تمدن نامیده می شود که دارای گذشته ای اصیل است که نمونه آن هرگز در جای دیگری به چشم نمی خورد.البته این آثار تنها جنبه بیرونی دارد.

اینکه جوامع برای اعتلای فرهنگ خود به اقتباس نکات مثبت سایر فرهنگ ها بپردازند فطرتاً کار ناپسند و بیهوده ای نیست.امّا اینکه جامعه به صورت نااگاهانه و صرفاً بر اساس تقلید اقدام به استفاده از نماد و شیوه زندگی فرهنگهای بیگانه کند امری باطل است که تنها و تنها به ایجاد سبک زندگی تقلیدی می انجامد.

این نکته را نباید فراموش کرد که جوامع می توانند متمدن نباشند امّا فرهنگ داشته باشند همانطور که بومیان افریقایی تمدن ندارند امّا فرهنگ بومی متناسب با شرایط فرهنگی و جغرافیایی خاص خود را دارند.

به طور خلاصه برای پایان دادن به این قسمت می توان اینگونه گفت رسیدن به جامعه ای پویا با چشم اندازی روشن توأم با امید به آینده تنها و تنها با پرورش و بهاء دادن به فرهنگ اصیل ، بومی و اقتباس نکات مثبت سایر فرهنگ ها وتمدن ها و جلوگیری از حل شدن عادت های غلط زندگی در فرهنگ خودی است که منتج به ایجاد سبک زندگی ایده آل برای جامعه می شود.

▪ سبک زندگی و منشاء آن:

همواره جنگ بین تفکر اسلامی و تفکر مادی گرای غرب بر سر این بوده که اصالت از ان خداست یا غیر خدا.تفکر اسلامی ،خداوند را منشأ همه چیز می داند پس منطق ایجاب می کند که رضایت خداوند را نیز در نظر بگیرد.در واقع در این تفکر حق از آن خداست و خداوند محور و شاخص سنجش همه چیز است.خداوند موجودی یگانه است و از آغاز رسالت آدم تا آخرین فرستاده نبوت حضرت محمد(ص) پیامبران زمینه ساز و مروج دین خدا یعنی اسلام بودند.همان گونه که خداوند در آیه ۱۹ سوره آل عمران می فرماید:

«انَّ الدین عِندَالله الاسلَم»

ترجمه: همانا دین نزد خداوند اسلام است.

پس سبک و روش زندگی در حکومت اسلامی باید برای رضای خداوند شکل بگیرد.همان گونه که در جای دیگری در قرآن کریم کلمه عقل معاش مترادف سبک زندگی به کار گرفته شده است.به این معنی که قرآن سبک زندگی مشخصی را تدوین نموده است.

در مقابل این تفکر،تفکری دیگر که ریشه در حوائج مادی بشر دارد قرار گرفته که همه چیز را با ترازوی نیاز انسان می سنجد.زندگی بورژوایی که زندگی مبتنی بر پول است نماینده رسمی این تفکر است که در حال حاضر جامعه مانیز در حال حرکت به همین سمت است.

دکتر عباسی همواره از منتقدان اصلی زندگی پول مبنا بوده اند درباره سیطره تفکر بورژوایی در جامعه ایران نگات قابل توجهی بیان کرده اند:

« سه نهاد اصلی زندگی بورژوایی یعنی بیمه،بورس و بانک تاروپود زندگی ایرانیان را در بر گرفته است.هر قدر برای این سه نهاد ضریب نفوذ قائل هستید،همان ضریب نفوذ اقتصاد بورژوایی و سبک زندگی بورژوایی در ایران است.»

وقتی با این نام( جمهوری اسلامی ایران) مواجه می شویم قید اسلامیت توجه مارا به خود جلب میکند و نگاه ما را به این سمت می برد که آیا واقعا آنچه در جمهوری اسلامی جریان دارد ریشه در اسلام دارد.به قانون اساسی که نگاه می کنیم می بینیم ، بله؛اسلام در پوست و خون قانون ما جاریست.اما وقتی کمی به جزئیات می نگریم می بینیم که جامعه ما نه تنها اصالت خود را حفظ نکرده بلکه صرفاً جامعه ای مقلد بار آمده است که رسانه هر آنچه را که به سبک زندگی یک انسان و جامعه اش مربوط است را به او عرضه داشته است و این انسان بدون اعمال فیلترینگ همه آنها را پذیرا شده است.

به طور مثال در حوزه دانشگاه تمام تفکرات بورژوایی در جامعه شناسی،روانشناسی،اقتصاد و ... ترویج می شود.حتی سینما و تلوزیون نیز مروج این تفکر هستند.هر دو این پدیده ها به نوعی با آثار خود سعی در توسعه فرهنگ مصرف گرایی در جامعه دارند.

▪ جامعه ایران و سبک زندگی موجود در آن:

آنچه که مشخص به نظر می رسد اینکه افکار عمومی ایران از آنچه که در زندگی شان در جریان است به عنوان یک تغییر مهم یاد نمی کنند.چرا که به واسطه نظام بانکی موجود در کشور وزندگی پول مبنا مردم ناچارند خود را با تغییرات وفق دهند و خواسته یا ناخواسته وارد دنیایی شوند که جز مصرف گرایی چیزی در آن جاری نیست.

سبک زندگی بخش عمده ای از زندگی افراد جامعه را تشکیل می دهد.اگر کمی به جامعه خود نگاه کنیم متوجه این موضوع می شویم که فرهنگ مصرف گرایی و تجمل گرایی امروزه در همه شهر های بزرگ کشور رشد کرده که زمینه ساز تضعیف بنیان های خانواده و بروز فساد و رشد طلاق شده است.به طور مثال پدیده سگ گردانی به هیچ وجه نه در گذشته و تاریخ پیش از اسلام ما مرسوم بوده است و نه در دوره اسلامی.یا اینکه پیروی از مد هم به نوعی نماد مصرف گرایی است هم زمینه ساز همین مسائل است.

اینکه چرا طلاق افزایش یافته است؟چرا رعایت قانون تنها به واسطه ضمانت اجرایی صورت می گیرد؟چرا جامعه ما در حال حرکت به سمت ابتذال است؟چرا سن ازدواج در جامعه بالاست؟ و صد ها چرای دیگر که نشان میدهد جامعه ما مسیر اسلامی خود را در پیش نگرفته است.

▪ جامعه ایرانی و سبک زندگی

اینکه چرا سبک زندگی بورژوایی به جای سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی ما قرار گرفته است سوالی است که پاسخ آن کاملاً مشخص است.می توان اینگونه گفت رسانه های جمعی شامل ماهواره،اینترنت و حتی صدا و سیما به عنوان سربازان تبلیغ گر زندگی غربی وارد عرصه عمل شده اند و آنقدر در میان خانواده های ایرانی نفوذ کردند که فرهنگ ما را مورد تهدید قرار داده اند.شاید عده ای صدا و سیما را از این گروه مهاجم جدا می کنند اما باید گفت صدا وسیمای جمهوری اسلامی هم با قرار دادن بیشترین زمان پخش خود به تبلیغات در حال ترویج سبک زندگی مصرف گرا و نهایت بورژوایی است.

پدیده تهاجم فرهنگی که همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است.اما هیچ وقت برای برون رفت از این بحران چاره ای اندیشیده نشده است.در واقع این این همان عاملی است که جامعه ما را به سمت دیگر حرکت می دهد.

در طول تاریخ قدرت های بزرگ به شیوه های مختلفی به چپاول حکومت های ضعیف تر می پرداختند.در دوران باستان رومیها و یونانیان در ایجاد پایگاه های خارج از سرزمین خود فعال بودند.با این انگیزه که منافع خود را در کشور های مورد نظر از دست ندهند.این حکومت ها اولین استعمارگران تاریخ بودند.

واژه استعمار توسط مارکسیستها با عنوان «امپریالیسم» رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.به این معنی که یک حاکم نیرومند بر بسیاری از سرزمینهای دور و نزدیک حکومت می کرد و همواره سلطه نظامی ،اقتصادی و فرهنگی خود را بر آن کشور ها اعمال می نمود.

در قرون بعدی انگلستان،فرانسه،پرتغال،اسپانیا استعمارگرانی بودند که به چپاول کشورهای ضعیف تر می پرداختند.بسیاری از اندیشمندان استعمار را پدیده ای اقتصادی و حاصل نظام سرمایه داری می دانند.رفته رفته این وجهه ی اقتصادی رنگ و بوی فرهنگی به خود گرفت و پدیده «استعمار نو» به وجود آمد.

به طوری که کشورهای قوی با ایجاد کمپانی های تجاری اقتصاد و فرهنگ کشورهای ضعیف تر را تابع خود می ساختند.

این کشورهای استعمارزده رفته رفته تسلیم قدرت های استعمارگر می شدند به طوری که بعد از استقلال نیز وابسته به کشور استعمارگر بودند.

اگر نگاهی به دهه های بعد از انقلاب بیاندازیم به نکات جالبی می رسیم.اینکه در دوره های مختلف اکثریت افراد جامعه به دنبال ارزش های مشترکی باشند و این ارزش ها در دوره های بعد تغییر کنند بسیار قابل توجه است.

در دهه های اول انقلاب به واسطه وقوع جنگ ارزش های چون از خودگذشتگی،میهن پرستی،ایثار و ارزش هایی از این دست مطرح شد به طوری که ارزش های معنوی در این دوره چشم گیرتر بود.

در دوره کارگزاران به واسطه سیاست های اقتصادی موجود ، جامعه به سمت تجمل گرایی رفت و نظام قشربندی شدیدی در جامعه حاکم شد.

در دوره اصلاحات به واسطه سیاست های فرهنگی اعمال شده جامعه ما به سمتی رفت که بیشتر از آنکه جامعه ای اسلامی و ایرانی باشد بیشتر به جوامع غربی شباهت پیدا کرد.تعبیر هایی که رئیس جمهور وقت از واژه «آزادی» داشت جامعه را به سمت جامعه ای در حال ابتذال و در نهایت مصرف گرا کشاند.که البته هرگز آزادی های آن دوره در معنای اصیل خود جامه عمل به خود نپوشید و تنها با تعبیر اشتباه عموم در «نوع پوشش» مواجه شد.

در دوره دولت اصولگرای نهم و دهم به واسطه سیاست های جهانی موجود و البته شکل گیری جبهه های عدالت خواهانه حرکتی اصیل برای پرهیز از مادی گرایی ایجاد شد که البته این حرکت هم به واسطه نفوذ برخی عناصر در دولت هرگز جامه عمل به خود نپوشید.به طوری که بیشترین مجوز تاسیس بانکهای خصوصی و بیمه ها در این دولت صادر شد.

▪ جامعه ایرانی در مواجه با سبک زندگی غربی

اینکه از لفظ جامعه ایرانی استفاده می کنیم به معنای جامعه ای پویاست که توانایی رسیدن به اهداف بلند خود را دارد.این جامعه دارای هویتی اصیل است که همواره در شرایط سخت آن را به نمایش گذاشته است.کشورهایی که تقلید از غرب را پیشه خود کرده اند جز نابودی در حوزه های اقتصادی،فرهنگی و سیاسی چیز دیگری را از آن خود نمی کنند.در واقع کشوری به پیشرفت به معنای واقعی می رسد که با تکیه بر داشته های خود و اقتباس آگاهانه از نکات مثبت سایر فرهنگ ها و تمدن ها به اصلاح و بهبود جامعه خود بپردازد.یکی از ابعاد این پیشرفت داشتن سبک زندگی مسقل است.جامعه ما به عنوان جامعه ای اسلامی باید به این موضوع اهمیت دهد که روشی را انتخاب کند که در نهایت به سعادت دنیوی و اخروی برسد و در کنار اینها امنیت و رفاه را برای خود به ارمغان آورد.

به تعبیر مقام معظم رهبری یک تمدن دو بخش دارد:۱- بخش ابزاری ۲-بخش متنی و اصلی

بخش ابزاری شامل:صنعت،سیاست،اقتدار سیاسی و نظامی و ...

بخش متنی شامل:خانواده،سبک ازدواج،نوع مسکن،نوع لباس،الگوی مصرف،نوع خوراک و ...

این موارد نشان دهنده این موضوع است که مقام معظم رهبری بخش اصلی زندگی اجتماعی مردم را در واقع همان مواردی می دانند که مردم جامعه همه روزه با آنها در ارتباط هستند و آنها را از نزدیک لمس می کنند و از لابه لای سخنان ایشان می توان این نکته را استخراج کرد که کشور قدرتمند کشوری نیست که صرفا از لحاظ سیاسی،اقتصادی،صنعتی و نظامی پیشرفته باشد بلکه یک کشور زمانی قدرتمند است که بدنه اصلی آن کشور که همان مردم هستند در حوزه های مختلف اجتماعی و فردی متکی به فرهنگ خود باشند.

اینکه ما چگونه با محیط اجتماعی خویش رابطه برقرار کنیم تابع تفسیر ما از هدف و غایت زندگی است.آیا هدف رضایت خداوند است؟ یا اینکه همانند جوامع مادی گرا منافع انسان مورد توجه قرار گیرد.

یکی از خصوصیات فرهنگی غرب عادی جلوه دادن گناه است.لباس،آرایش،اتومبیل و سایر وسائل رفاه صرفاً نشانه فرهنگ غربی نیست بلکه تنها ظواهر این فرهنگ است که در باطنش همان زندگی شهوت آلود قرار گرفته است و زن غربی را همچون کالا خرید فروش می کنند،در مکان های عمومی دست به عمل جنسی می زنند و در بیش از نیمی از فیلم های پورنو خود زنان را مجبور به انجام عمل جنسی با حیوانات می کنند.این فرهنگ فرهنگی است که خانواده ایرانی به تبعیت از آن می پردازد.فرهنگی که به انسان و به خصوص به زن به پست ترین شکل ممکن نگاه می کنند.در حالی زن در اسلام به عنوان پایه و اساس خانواده در نظر گرفته می شود و شأن و کرامتی که برای زن درنظر گرفته شده در هیج جای دیگری وجود ندارد.

قرار بر این است که سبک زندگی به تعالی انسان کمک کند نه اینکه شأن آفرینش او را زیر سوال ببرد.آیا براستی سبک زندگی غربی تعالی بخش انسان است؟

▪ سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی چرا؟چگونه؟

در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۰۳ آمده است:

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

(و همگی به ریسمان خدا [ قرآن و اسلام ، و هر گونه وسیله وحدت ] ، چنگ زنید ، و پراکنده نشوید! و نعمت ( بزرگِ ) خدا را بر خود ، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید ، و او میان دلهای شما ، الفت ایجاد کرد ، و به برکتِ نعمتِ او ، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره ای از آتش بودید ، خدا شما را از آن نجات داد این چنین ، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد شاید پذیرای هدایت شوید.)

همگی به ریسمان الهی چنگ زده تا هدایت شویم.کمال انسان در این موضوع است که برای رسیدن به هدف خود ابتدا باید مصادیق را به خوبی شناسایی کنیم.زمانی به جامعه سالم می رسیم که ابتدا به کمال انسانی برسیم و رسیدن کمال انسانی تنها در سایه شناخت انسان و حقیقت آن مسیر است.

نکته ای که حائز اهمیت است اینکه با وجود همه اگاهی ها از سیره معصومین و بزرگان دینی در زندگی باز هم کمتر کسی تلاش خود را برای الگو برداری از این شیوه ها انجام می دهد.البته نمی توان انتظار داشت در قرن ۲۱ و با وجود پیشرفت های حاصل شده در حوزه های ارتباطی و حجم وسیع تبلیغات رسانه ای به یکباره انقلاب عظیمی در سبک زندگی و استفاده از ضروریات انجام گیرد.

همه مسلمانان باید خود را با شرایط و اوضاع روز جامعه خود هماهنگ کنند.امّا نباید هویت و ریشه خود را فراموش کنند.تنها در این شرایط است که حرکتی اصیل در حوزه سبک زندگی صورت می گیرد.

جامعه ما دارای عقبه فکری و محتوایی بسیار غنی است.هم دوران پیش از اسلام و هم بعد از اسلام دارای نکات مشترک زیادی با هم هستند.اینکه چرا ایرانیانی که هرگز حاضر به قبول فرهنگ و دین دیگری نبودند و همواره اصالت خود را حفظ می کردند.دین اسلام را با آغوش باز پذیرفتند دارای نکات پر اهمیت زیادی است.در دین اسلام دروغ و ربا ناپسند شمرده شده است و در آیین ایرانیان پیش از اسلام نیز این دو همواره جز رذائل به حساب می آمدند.این اشتراکات و اشتراکاتی از این دست باعث شد تا ایرانیان با اغوش باز پذیرای اسلام باشند.اینکه عده ای اسلام را از ایران و ایران را از اسلام جدا می کنند باید به این نکته توجه کنند که ایران و اسلام هر دو خدمات متقابلی را به یکدیگر عرضه کرده اند.پس سبک زندگی یک ایرانی مسلمان بایدتلفیقی از آموزه های اسلامی و ایرانی باشد.کوتاه سخن اینکه باید حرکتی انقلابی برای ایجاد سبک زندگی بر پایه تعالیم اسلامی و ایرانی صورت پذیرد تا مورد اقبال قرار بگیرد.

▪ پیشنهادات:

برای اینکه سبک زندگی تجمل گرای امروزی را از بین ببریم هر گز مسیر ساده ای پیش رو نداریم.عادت ها وسبک زندگی مردم ابتدا امری ظاهری است.که همه قادر به مشاهده آن هستند.اما باید به این نکته توجه کرد رفتارهای ما نمود درک ما از زندگی اجتماعی است.ابتدا باید چشم انداز زندگی خود را مشخص کنیم.تنها در این صورت است که از شرایط فعلی رهایی می یابیم.

اگر سبک زندگی موجود در جامعه را همانند بدن یک انسان در نظر بگیریم باید یادآور شویم که این بدن به یک بیماری عفونی دچار شده است.خونی که در این بدن جریان دارد خونی آلوده است که تمام سلول های این بدن را آلوده ساخته است.پس به ناچار باید خون جدیدی در این بدن جاری سازیم.طول دوره درمان طولانی است.اما امید به بهبودی بسیار بالاست.

در اینجا دوراه پیش روی ماست.یک راه اینکه بدون توجه به توانمندی های جامعه ی خود به تقلید از فرهنگ های وارداتی بپردازیم و راه دوم اینکه توانایی های خود را بشناسیم و بیشترین تلاش خود را برای رسیدن به سعادت به کار گیریم.

باید هدف های خود را مشخص کنیم.محتوای افکار خود را بیرون بریزیم و هر مؤلفه را از فیلتر اسلامی ـ ایرانی خود عبور دهیم تا در قدم اول افکارمان پالایش یابد.

مدارس به عنوان مؤثرترین نهاد رسمی در اجتماعی ساختن افراد باید کودکان و نوجوانان را از همان سنین نسبت به پیشینه اعتقادیشان و نقش تعیین کننده ایران در معادلات جهانی آگاه کنند تا این دست از مسائل در ذهن انها نهادینه شود.از طرف دیگر صدا سیما به عنوان گسترده ترین رسانه جمعی که همه اقشار جامعه با آن در ارتباطند می تواند به جای دامن زدن به زندگی مادی گرایانه اندکی هم با آثار خود به رشد و تعالی فردی در راستای تعالیم اسلامی کمک کند.

همانطور که مقام معظم رهبری در سخنان خود از «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» سخن گفتند می توان صدا و سیما و حتی سینمای خود را به این سمت هدایت کنیم.

اندیشمندان و خردمندان جامعه نیز می توانند نقش تئوریک خود را ایفا کنند.و شاخصه های سبک زندگی اسلامی را تشریح کنند و البته باید به یاد داشته باشند که هرگز دست به تقلید نزنند. سپس باید همگی در حوزه عمل وارد شوند و برای اعتلای فرهنگ و جامعه از شعار دادن پرهیز و عملاً تلاش کنند.

در کنار همه این مسائل باید گفت جامعه ای به پویایی می رسد که در حوزه علوم انسانی حرفی برای گفتن داشته باشد.متأسفانه کشور ما با وجود اینکه دانش انسانی را بالقوه در اختیار دارد اما به واسطه سستی های صورت گرفته در حوزه و دانشگاه هرگز گنجیه عظیم دانش انسانی موجود در قرآن،نهج البلاغه و سایر کتب دینی به صورت بالفعل برای استفاده در حوزه های علوم اجتماعی در نیامده است.

یک کشور و یک جامعه را صرفاً به جهت داشتن صنعت،کشور پیشرفته قلمداد نمی شود.چرا که ممکن است در پس همه این پیشرفت ها سستی ها و کاستی هایی در حوزه های مختلف فرهنگی و اجتماعی وجود داشته باشد.باید دانست که پیشرفت های صنعتی برای این است که انسان احساس آسایش کند و نیاز های خود را برآورده سازد.بنابراین به فرموده مقام معظم رهبری:« تنها زمانی می توانیم به کمال جامعه امیدوار باشیم که ابتدا فرهنگ خود را بشناسیم آن را تدوین کنیم و به شکل مطلوب تحقق بخشیم».انشالله...

امین یزدان پرست

منابع و ماخذ:

۱.فرهنگ و تمدن اسلامی ، نویسنده: ولایتی ، علی اکبر

۲.قرآن کریم

۳. سایه روشن‎‎ سبک زندگی آمریکایی درایران،مصاحبه دکتر حسن عباسی با هفته نامه پنجره

۴.شاخصه های سبک زندگی اسلامی و غربی کدام است؟،معاف،علیرضا