دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
فقها و حكومت های جور از شروع غیبت صغرا تا ابتدای صفویه
غیبت امام دوازدهم و كوتاه دستی جامعه شیعی از نظام مطلوب خود از سویی، و ضرورت حفظ حداقلهایی از سازماندهی، امكانات، موقعیتها و فرصتها برای شیعیان در حكومتهای غیرشیعی از سوی دیگر، همكاری علمای شیعه با حكومتهای موجود را ضروری میكرد. با وجود آن كه در طول غیبت صغرا بیشتر همّت علما صرف اثبات امامت و غیبت امام مهدیعلیه السلام گردید، اما با شروع غیبت كبرا و اوجگیری جایگاه علما در میان شیعیان، بحث همكاری آنان با حكومتهای موجود، و چیستی و چرایی آن، به یكی از سرفصلهای مهم در اندیشه سیاسی شیعه تبدیل گردید. در این مقاله، مسأله همكاری علما با سلاطین و حدود و ثغور این همكاریها بررسی شده است.
آموزه آرمانی شیعیان درباره حكومت مبتنی بر اعتقاد به «رهبران الهام شده الهی»۲ است كه از عصمت برخوردارند. امامت شیعی اصول خود را نه از تجربه تاریخی مسلمانان بلكه از تصور عقلی محض اتخاذ میكرد. امام منصوص و معصوم، تنها جانشین بر حق پیامبر بود و میتوانست در حوزه سیاسی از حق اقتداری همان خدا و پیامبر برخوردار گردد. جامعه شیعی در عرصه مذهبی با رجوع به امامان و شنیدن روایات و احادیث آنان، تكلیف مذهبی خود را باز مییافت و در عرصه سیاسی نیز با انحصار مشروعیت اقتدار ایشان، خلافت و دیگر اشكال اقتدار عرفی به عنوان حكومت جور نفی، و هر گونه همكاری و تأیید را - جز در موارد استثنایی و به اذن امام - طرد میكرد.
محوریت ائمه، كلام و سیره آنها، فصل الخطاب منازعات كلامی و اجتماعی بود و در ضمن باعث گردید اندیشمندان شیعه استقلالی نداشته، و آن گونه كه در دورههای بعدی شاهد باروری آرای فقها، متكلمان و فلاسفه هستیم، در سه قرن نخستین اسلامی جریان مستقل و خود جوشی شكل نگیرد. این روند تا زمان شهادت امام حسن عسگریعلیه السلام ادامه داشت. پس از غیبت دوازدهمین امام شیعیان و كوتاه شدن دست آنان از كسب اجازه مستقیم از امام برای پذیرش مناصب حكومتی، موضوعِ «همكاری با حكومتهای جور» به «مسأله» تبدیل شد. در مقاله حاضر این مسأله را در دو دوره «غیبت صغرا» و «شروع غیبت كبرا تا روی كار آمدن صفویان» بررسی میكنیم.
۱) شروع غیبت صغرا (۲۶۰ - ۳۲۹ ه)
در دوره غیبت صغرا به سبب تشكیكهایی كه درباره چرایی و چگونگی غیبت امام دوازدهم به وجود آمده بود، بیشتر تلاش علما برای اثبات وجود و امامت حضرت مهدیعلیه السلام متمركز شده بود و نخبگان جامعه شیعی، در راستای حیرتزدایی و حل مشكلات نظری و اعتقادی جامعه، ذهن خود را در این مسائل ممحض كردند و عملاً نظریه امامت از بافت و زمینه اجتماعی سیاسی خارج شد و در ذیل مسائل كلامی شیعه قرار گرفت. بدین ترتیب سالهای اولیه دوره غیبت، دوران بیتوجهی به امر حكومت و سپهر سیاسی دین است.
الف) بیتوجهی به امر حكومت: طی غیبت صغرا، بحث چندانی از چگونگی حكومت و نحوه همكاری با آن مطرح نیست. این امر شاید به علت عظمت و اهمیتی است كه امر امامت در مكتب تشیع داشته و تصور این كه كسی جز امام معصوم بتواند عهدهدار منصب پیشوایی مردم باشد برای شیعیان بسیار مشكل و بعید مینمود و یا به دلیل تأكیدی است كه در روایات درباره لزوم «انتظار فرج» شده و موجب گردیده بود شیعیان همواره چشم انتظار ظهور امام زمانعلیه السلام باشند تا جایی كه در بعضی از شهرها روزهای جمعه عدهای مسلح و سواره در خارج از شهر میایستادند تا اگر امام ظهور كرد به حمایت از او برخیزند.۳ و همین انتظار فرج، شیعیان را از توجه به اشخاص دیگر در تصدی امر حكومت باز میداشت و طبعاً سؤالی هم در این خصوص مطرح نمیكردند. شاید علت كم توجهی شیعیان به ویژگیهای حكومت در دهههای نخستین غیبت، روایاتی بود كه طبق آن به شیعیان وعده داده میشد در زمان ظهور امام زمانعلیه السلام، انتقام همه ظلمها و خونهای بنا حق ریخته شده، گرفته خواهد شد. این امور چنان ذهن شیعیان را به خود معطوف كرده بود كه كمتر یا به هیچ وجه متوجه این نكته نمیشدند كه ممكن است غیبت طولانی شود. اما غیبت به درازا كشید و امام ابتدا از طریق نواب خاص خود با جامعه شیعی در ارتباط بود و در بن بستهای كلامی و اجتماعی رهنمودهای لازم را ارائه میكرد. در این جا چگونگی فعالیت «نواب اربعه» را به عنوان نمایندگان و سخنگویان امام غایبعلیه السلام، به طور اجمالی بررسی میكنیم.
ب) نواب اربعه: در این دوره سفیران چهارگانهای، یكی پس از دیگری، رابط میان امام معصوم و مردم بودند. عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، هر یك به قصد مصون داشتن جامعه امامیه از فشارهای سیاسی - اقتصادی عباسیان، در جهت اجرای فعالیتهای امامان پیشین میكوشیدند.
در دوره غیبت صغرا توقیعات چندی از جانب امام دوازدهم خطاب به سفیران و پیروانشان صادر شد. نكته جالب توجه در این توقیعات در نگاه اول، نبود هیچ سخنی در تبیین نظر امام در خصوص وضعیت سیاسی - اقتصادی آن عصر و نیز عدم دستور آن حضرت به اقدامات سیاسی آشكار علیه رقبای ناحق خود یعنی عباسیان بود.۴ سفیران امام و وكلای آنها وظیفه دیگری نیز داشتند و آن، جلوگیری از شركت تودههای امامیه در فعالیت قرامطه و اسماعیلیان بود؛ بدین ترتیب، از راه نفی ادعاهای اسماعیلیه و نقل روایاتی كه امامیه را از شركت در هر گونه انقلابی تا پیش از قیام قائم برحذر میداشت، دخالت امامیه در فعالیتهای شیعی به دور از همكاری سازمان وكالتِ امام را مانع شدند و با تحریض امامیه به مسؤولیت شخص قائم در تشكیل حكومت خاندان رسول اسلام، زندگی مسالمتآمیز امامیه در خلافت عباسیان را ممكن كردند. فعالیت سفیران چهارگانه امام دوازدهم و تلاش وكلای آنها در دوران غیبت صغرا، امكان آموزش و تعلیم دو نسل از امامیه به دست محدثان ثقه را فراهم آورد؛ اما پس از تصریح آخرین توقیع امام به خاتمه ارتباط مستقیمشان با امامیه، پس از در گذشت سفیر چهارم، وكلا ضمن متوقف كردن فعالیتهای خود، از جمع آوری خمس و وجوهات امتناع ورزیدند.۵ با انحلال سازمان وكالت، مدعیان سفارت امام از جانب امامیه اشخاصی بیدین و دغل باز معرفی شدند و دوره «غیبت كبرا» آغاز شد.
۲) شروع غیبت كبرا تا روی كار آمدن صفویان
در پیختم فعالیتهای وكلا، راویان و محدثان امامیه از منصوب نشدن سفیری از جانب امام، آغاز غیبت كبرا را نتیجه گرفتند و دوران جدید را «عصر امتحان و حیرت» نامیدند. در واقع علمای امامیه وقوع غیبت كبرا را دلیلی بر اثبات صحت انذارهای پیشین و امكانی عملی در بیاعتبار نشدن اصل اساسی امامت و عدم انقطاع فیض الهی میدانستند.۶
تشیع امامی كه از سده چهارم با اشكال گوناگون غالیگری و تكاپوهای سیاسی مهدی گرایانه مرزبندی قاطعی كرده بودند، نمیتوانست در غیاب اقتدار سیاسی مشروع به سمت كنشهای انقلابی برای تأسیس ساخت سیاسی آرمانی كشیده شود و از این رو هیچ گونه مبنایی برای تدوین تئوری سیاسی مستقل در اختیار نداشت. هر چند كه منطق مضمونی اعتقاد به مبانی نص، علم و عصمت در رهبری و فرمانروایی و انحصار مشروعیت سیاسی برای امام غایب، در درون خود نفی مشروعیت حكومت عرفی و خلافت عباسی را در برداشت، اما نظر به كاركرد غیرتاریخی و كلامی باطنیای كه اعتقاد به غیبت امام به خود گرفته بود، اندیشه انتظار و رجعت، بعد آخرالزمانی و فراتاریخی خود را برگفتمان سیاسی - اجتماعی فقیهان شیعه مسلط كرده بود.
مسأله اساسیتر آن كه موضوع «غیبت» مورد اجماع تمام جامعه امامیه نبود و شماری از عامه امامیه با توجه به تاریخ تولد امام و دوره غیبت صغرا، سال ۳۲۹ هجری را برابر با در گذشت امام در سن ۷۳ سالگی میدانستند.۷ حتی ابن ندیم گزارش میدهد ابوسهل نوبختی غیبت را طولانیتر از دوره زندگی یك انسان عادی نمیدانست و به رحلت امام در دوره غیبت و جانشینی پسرش معتقد بود؛ البته تا هنگامی كه خداوند، آن حضرت را برای قیام زنده كند.۸
راویان امامیه با مشاهده حیرت عامه از باز گشت دیر هنگام امام دوازدهم و در پاسخگویی به حملات شدید معتزله و زیدیه به غیبت آن حضرت، در صدد نگارش آثاری روایی و كلامی در تبیین غیبت برآمدند.
الف) جایگاه علما در دوره غیبت: غیبت كبرا در تبیین جایگاه و موقعیت فقهای امامیه نیز مؤثر واقع شد. با پذیرش عملی اجتهاد از سوی شیخ طوسی، گفتمان ضد اجتهادی مسلط براندیشه فقهی به انزوا كشانده شد و با ظهور علامه حلی و رسمیت یافتن اجتهاد در فقه شیعی شكل نهایی و بازگشت ناپذیر خود را تا دوران صفوی یافت. بر چنین مداری بود كه محدثان نخستین امامی به فقیه اجتهادگر، مفتی و سرانجام مجتهد تبدیل شدند و رابطه توده شیعی با آنان از دریافت كنندگان احادیث امامی به مستفتی و سرانجام به مقلّد تحول یافت و رابطه مقلد و مجتهد در گذار از دوران ایلخانی به دوران صفوی از رابطه «جواز» به «وجوب» سیر كرد و مبانی اقتدار مذهبی فقیهان و عالمان شیعی پیریخته شد. فقیه دوران غیبت هر چند فاقد شرایط امامان معصوم بود، اما به سبب «علم» خود، «وارث امامان» شد و نیابت آنان در سپهر مذهبی و شرعی در یك فرآیند رو به توسعه از آغاز دوران غیبت امام به فقیهان انتقال یافت و عالمان و مجتهدان به عنوان نیابت امام در اقتدار مذهبی مشاركت یافتند.
از سوی دیگر، عملكرد موفق علمای شیعه در دوران غیبت صغرا، امكان تفویض برخی اختیارات امام را به آنان فراهم كرده بود. به ویژه آن كه امام دوازدهم نیز در یكی از توقیعات خود به سفیر چهارم به صراحت از این مسأله سخن گفته بودند:
أمّا الحوادث الواقعهٔ فارجعوا إلی رواهٔ أحادیثنا فإنّهم حجتی علیكم و أنا حجهٔالله علیهم؛ پس در حوادث رخداده به راویان احادیث ما رجوع كنید، چرا كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشانم.۹
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۵
نویسنده:سیدمحسن طباطباییفر
پینوشتها
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل كارشناسی ارشد علوم سیاسی مؤسسه آموزش عالی باقرالعلومعلیه السلام.
۲. الهام الهی با وحی الهی كه مختص انبیای صاحب رسالت است، فرق دارد.
۳. قراین تاریخی فراوانی وجود دارد كه در دورههای مختلف تاریخ، شیعیان مراسمی روزانه برای انتظار فرج حضرت مهدیعلیه السلام داشتهاند كه تا دوران صفوی و حتی بعدها نیز تداوم داشت؛ چنان كه «شاردن» در سفرنامه خود (قسمت اصفهان، ص ۸۸) به آن اشاره میكند: رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی (قم: انتشارات انصاریان، ۱۳۷۰) ص۲۰.
۴. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمد تقی آیت اللهی (تهران: امیركبیر ، ۱۳۶۷) ص ۱۴۰. البته نباید از مواردی مانند توقیعات صادره درباره شلمغانی و حلاج غافل بود.
۵. محمد حسن طوسی، كتاب الغیبه، به كوشش شیخ آقا بزرگ طهرانی (تهران: مكتبهٔ النینوی الحدیثه، ۱۳۹۸ ق) ص۲۵۵.
۶. محمد بن ابراهیم نعمانی، كتاب الغیبه، مقدمه میرزا ولی الله اشراقی (تبریز: كتاب فروشی صابری، ۱۳۸۳ق) پیشین، ص۸۰.
۷. محمد بن ابراهیم نعمانی، پیشین، ص ۸۰.
۸. برای مطالعه بیشتر، ر، ك: ابن ندیم، الفهرست، به كوشش رضا تجدّد (تهران: چاپخانه مروی، ۱۹۷۰ م) ص۲۲۵.
۹. محمد بن محمد علی بن بابویه (شیخ صدوق) كمال الدین و اتمام النعمه، به كوشش حسین اعلمی (بیروت: مؤسسهٔ الاعملی للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق) ص ۴۴۰.
۱۰. به نقل از: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی (تهران: خوارزمی، ۱۳۶۶) ص ۳۳.
۱۱. زین الدین علی بن احمد عاملی، الاقتصاد و الارشاد فی طریقهٔ الاجتهاد، به ضمیمه حقایق الایمان (قم: كتابخانه آیهٔ الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق) ص۱۹۳.
۱۲. محمد بن محمد نعمان (شیخ مفید) المقنعه (قم: مؤسسهٔ النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ ق) ص ۸۱۰ - ۸۱۲.
۱۳. ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی (اصفهان: منشورات مكتبهٔ الامام امیرالمؤمنین علی العامه، ۱۳۶۲) ص۸۸.
۱۴. داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام (تهران: نشر نی، ۱۳۷۸) ص ۳۱۵؛ جملیه كدیور، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران (تهران: طرح نو، ۱۳۷۸) ص۸۱.
۱۵. شیخ صدوق، المقنع و الهدایه، تصحیح و تعلیق، محمد بن مهدی واعظ خراسانی (طهران: مكتبهٔ الاسلامیه، ۱۳۷۷) ص ۱۲۲.
۱۶. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) اوائل المقالات، تحقیق شیخ ابراهیم انصاری (قم: مطبعه مهر، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۲۰ - ۱۲۱.
۱۷. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، به كوشش احمد حسینی و مهدی رجایی (قم: دارالقرآن الكریم، ۱۴۰۵ ق) ج۲، ص ۸۷ - ۹۷.
۱۸. شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی (قم: انتشارات محمدی، بیتا) ص ۳۵۶.
۱۹. همان، ص ۳۵۶ - ۳۵۷.
۲۰. همان، ص ۳۵۸.
۲۱. ابن ادریس، السرائر (تهران: اسلامیه، ۱۳۹۰ ق) ص۲۰۳.
۲۲. علامه حلی، قواعد الاحكام (قم: منشورات رضی) ص ۱۳۲؛ همو، تذكرهٔ الفقهاء (تهران: المكتبهٔ المرتضویه، چاپ سنگی، بیتا) ج۲، ص ۵۸۳.
۲۳. محمد بن مكی (شهید اول) الدروس (قم: چاپ صادق، بیتا) ص ۳۳۰.
۲۴. ابوالقاسم جعفر بن حسن (محقق) حلی، شرایع اسلام، ترجمه ابوالقاسم بن حسن تبریزی، به كوشش محمد تقی دانش پژوه (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ - ۶۴) ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۹؛ همو، المختصر النافع، مقدمه محمد تقی قمی (قاهره: دارالكتاب العربی، ۱۳۷۶ ق) ص ۱۱۵.
۲۵. Defac to.
۲۶. Dejure.
۲۷. ابن ادریس در این باره مینویسد: «الحقوق ضربان: حق الآدمیین و حق الله» السرائر، ص ۱۹۷.
۲۸. محمد كریمی زنجانی الاصل، امامیه و سیاست در نخستین سدههای غیبت (تهران: نشر نی، ۱۳۸۰) ص ۱۰۹.
۲۹. همان، ص ۱۱۱.
۳۰. عبدالعزیز بن البراج الطرابلسی، المهذب، باب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، به نقل از: علی اصغر مروارید، موسوعهٔ سلسلهٔ الینابیع الفقهیه (بیروت: دارالفكر، ۱۹۷۷ م) ج۹، ص ۱۰۶ - ۱۰۷.
۳۱. علامه حلی، نهایهٔ الاحكام فی معرفهٔ الاحكام، تحقیق سید مهدی رجایی (قم: اسماعیلیان، بیتا) ج۲، ص۱۴
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست