پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عرفان یهودی و مكتب گنوسی


عرفان یهودی و مكتب گنوسی

گنوسیس به معنای معرفت, واژه ای یونانی از ریشه هند و اروپایی است كه با واژه های Know در انگلیسی و Jnanaدر سنسكریت هم ریشه است این اصطلاح بیانگر جریان فكری كُهنی است كه بر آگاهی از رازهای الهی تأكید می ورزد

ریشه‏های عرفان یهودی در كتاب مقدس وجود دارد. در تجاربِ پیامبرانِ عبری، عنصر عرفانی وجود داشته است.(۱) بعدها، در دین یهود، جنبش عرفانی خاصی به ظهور رسید كه كمال آن در قبالای میانه مشهود است. آغازین تاریخ این جنبش مبهم و نامعلوم است، اما آثار آن در متون مكاشفه‏ای و در تعالیم و تجارب برخی از ربی‏ها و در میان اسنی‏ها(۲) موجود است. با این‏كه عرفان یهودی از عناصر هلنیستی و یونانی و ایرانی متأثر بوده است، اتكای آن بر سنّت یهودی را نباید از نظر دور داشت.

برخی از محققان معتقدند كه ایران باستان و تفكر دینی آن دوره، در شكل‏گیری فلسفه یونان مؤثر بوده است. حتی گفته می‏شود كه در زمان امپراتوری هخامنشیان، فیلسوف‏های معروفی از یونان شاگردان مغان ایرانی بوده‏اند.(۳) پس از فتح آسیا توسط اسكندر، ایران جزو قلمرو یونانی شد؛ از این دوره دوران هلنیستی آغاز می‏گردد. در دوران هلنیستی، افكار مصری، بابلی، یهودی و ایرانی با هم ممزوج گردید. بدین ترتیب، ملاحظه می‏گردد كه این افكار پیش از مسیحیت در حوزه مدیترانه و نواحی شرقی مدیترانه وجود داشته است. جریان گنوسی هم یكی از این جریان‏ها و حاصل همین اختلاط افكار بوده است. عده‏ای برآنند كه گنوسی‏های نخستین، یهودیان بدعت‏گذاری بودند كه از یهودیت ارتدوكس كناره گرفته بودند. با همه این‏ها، خاستگاه این دو جریان در ظلمات ایام پوشیده مانده است.

● عرفان در آغاز یهودیت

در قرون پس از بازسازی معبد دوم و با پایان یافتن دوره نبوت، یهودیان به تأمل در باره ماهیت خداوند و ارتباط او با جهان پرداختند. دیدگاه‏های آنان در كتب مقدس رسمی و غیررسمی موجود است. در دوران پراكندگی یهود پس از اسارت بابلی، متفكران یهودی مانند فیلون(۴) با تأمل درباره خدا و ارتباط او با جهان دیدگاه‏هایی ارائه دادند. برخی از این دیدگاه‏ها و عقاید به موازات عقاید رایج آن زمان و متأثر از آنها بود، مثلاً فیلون جهان مادی را شرمی‏دانست ومی‏گفت، چون خداوند خیرمحض است، مستقیما دست‏اندركار خلقت نیست، بلكه از طریق نیروها و واسطه‏هایی با گیتی در ارتباط است.

دانشمندان درباره تأثیراتی كه شكل‏های نخستین عرفان یهودی از دیگران پذیرفته است، نظرهای متفاوتی را ابراز كرده‏اند. برخی مانند راتیزن اشتاین(۵) و ویدن(۶) بر تأثیر ایران تأكید می‏كنند. برخی یونان را مؤثر می‏دانند. بسیاری از متخصصانِ مكتبِ گنوسیِ سه قرن نخست تاریخ مسیحی، آن را اساسا پدیده‏ای هلنیستی می‏دانند كه برخی جنبه‏های آن در انجمن‏های یهودی خصوصا در فرقه‏های بدعت‏گذار یهودی ظاهر شد. در این میان، موقعیت فیلون اسكندرانی و رابطه‏اش با یهودیان فلسطین را نباید از نظر دور داشت. به هر حال، ریشه‏های عرفان یهودی را باید در جریان‏های عرفانی موجود در میان یهودیان فلسطین و مصر هنگام ظهور مسیحیت جست‏وجو كرد. این جریان‏ها به تاریخ ادیان(۷) تركیبی(۸) و هلنی مربوط است.(۹)

● هلنیسم یهودی و پدیده گنوسیس

چنان‏كه پیشتر اشاره شد، پس از قرن سوم قبل از میلاد یهودیان با هلنیسم آشنا شدند. نخستین محصول این آشنایی، ترجمه یونانی كتاب مقدس، موسوم به سبعینی بود. در عرصه فلسفه، فلسفه‏های رواقی و افلاطونی تأثیر بسزایی بر یهودیت داشتند. خدای افلاطونی به خدای خالق یهودی بسیار نزدیك بود. این در حالی بود كه مكتب رواقی به یهودیت این مجال را می‏داد كه قوانین تورات را با قوانین جهان یكی بداند؛ قانونی كه هم بر طبیعت و هم بر زندگی انسان حاكم است. خداوندْ نخستین قانون را به عنوان قانون تكوینی و دومین را به عنوان قانون تشریعی، كه تورات است، اندیشید. این ایده را Aristobulus، یهودی اسكندرانی، در اواسط قرن دوم قبل از میلاد در تفسیر اسفار خمسه به كار برد، سپس فیلون یهودی آن را تكمیل كرد.، مدتی بعد حكمت مطرح‏شده در امثال سلیمان همان تورات تلقی شد و سپس ربی‏ها گفتند كه تورات ابزاری بوده كه خداوند از طریق آن جهان را خلق نموده است.

انسان‏شناسی یهود به‏وضوح متأثر از هلنیسم بود. پیشتر، در میان بنی‏اسراییل وجود روح به عنوان اصلی اساسی و مستقل از بدن مطرح نبود، اما شواهدی وجود دارد كه نشان‏دهنده وجود تصور روح مستقل از جسم در میان ربی‏ها است.؛ مثلاً در سنهدرین ۹۱ مربوط به قرن دوم مسیحی آمده است كه آنتونیوس از ربی پرسید، چه وقت روح به جسم وارد می‏شود؟ در شروع لقاح یا در دوره جنینی؟ وی در پاسخ گفت: ?در هنگام تشكیل جنین?، اما آنتونیوس اعتراض كرد كه آیا بدون نمك هیچ گوشتی سه روز سالم می‏ماند؟ ربی گفت كه آنتونیوس وی را در این موضوع مجاب كرده است.(۱۰)

شولم(۱۱) می‏گوید در این‏كه خاستگاه ادبیات مكاشفه‏ای، فریسیان(۱۲) و پیروانشان بوده‏اند یا اسنی‏ها، توافق نظر وجود ندارد. شاید هر دو حدس صحیح باشد، اما از یوسیفوس(۱۳) نقل است كه اسنی‏ها ادبیاتی با محتوای سحری و فرشته‏شناسانه داشته‏اند. در میان فرقه قمران(۱۴) چنین اندیشه‏هایی وجود داشته است. آنان كتاب اصلی اخنوخ(۱۵) عبری و آرامی را در اختیار داشته‏اند.(۱۶) سنت مكاشفه‏ای در دوران تنائیم و آموراییم به یهودیت ربانی راه یافت. كتاب اخنوخ بر مكاشفه آخرالزمان و ساختار عالم پنهان، یعنی آسمان، باغ عدن، جهنم، فرشتگان، ارواح شریر و جز آنها استوار است. مكاشفه‏های مربوط به عالم عرش شكوه و ساكنان آن ظاهرا با اسرار عجیب خداوند، مذكور در طومارهای بحرمیت یكی است.

بدون شك كتاب اخنوخ از كتاب‏های تأثیرگذار بر ادبیات و سنت‏های بعدی مربوط به مَعسه برشیت(۱۷) و معسه مركبه(۱۸) بوده است. نگارندگان مكتوباتِ مكاشفاتی هویت خود را در پشت شخصیت‏های كتاب مقدس مانند اخنوخ، نوح، ابراهیم، موسی، باروخ، دانیال، عزرا و ویگلن مخفی می‏كنند. این اختفای ارادی تعیین وضع و حال اجتماعی و تاریخی نگارندگان آثار مكاشفه‏ای را مشكل كرده است.

تمایل به زهد، كه در آخرین بخش كتاب اخنوخ آمده و راهی برای آماده سازی و دریافت كشف و شهود است، به اسنی‏ها و حلقه عرفای مِرْكبه كه بعدا ظاهر شدند، راه یافت. این زهدگرایی از آغاز با مخالفت‏ها و آزار و اذیت‏هایی مواجه شد.

رموز عالم عرش همراه با مكاشفه شكوه خدا در سنت باطنی یهود، مشابه مكاشفات قلمرو الهی آیین گنوسی است. وصف عالم عرش و صعود به آن، كه در كتاب اخنوخ آمده و بعدا در كتاب عرفای مركبه تصویر شده، هم بدین‏گونه است. از میشنا و تلمود هم معلوم است كه در قرن اول مسیحی، سنت‏های عرفانی در میان یهودیان وجود داشته، اما سعی در اختفای آنها بوده است. مثلاً در فقره‏ای از میشنا آمده است كه داستان خلقت نزد دو نفر و فصل ارابه نزدِ یك نفر نباید گفته شود، مگر این‏كه فرد حكیم باشد. برخی از ربی‏ها به سبب احتیاط زیاد آن داستان را كنار گذاشتند. در ادامه متن فوق از میشنا آمده كه ?هر آن كس كه در چهار چیز اندیشه كند، كاش زاده نمی‏شد؛ آن‏چه در بالاست، آن‏چه در پایین است، آن‏چه پیش از او بوده است و آن‏چه پس از او خواهد آمد?. در اینجا تأملاتی كه ویژگی‏های گنوسی داشتند، ممنوع می‏شدند؛ اما عملاً این ممنوعیت‏ها نادیده انگاشته می‏شدند؛ به طوری كه در سراسر تلمود و مدراش‏ها آثار آنها قابل مشاهده است.

ملاحظه می‏گردد كه منشأ عرفان یهودی و كیفیت شكل‏گیری آن و حتی هویت شیوخ و بزرگان آن در هاله‏ای از ابهام است. شایان ذكر است كه به نظر شولم، محقق بزرگ یهودی، مسلما عرفان یهودی پیش از گنوسیه آغاز گردیده است.(۱۹) این در حالی است كه برخی صاحب‏نظران، به عكس، جریان‏های گنوسی را مقدم بر عرفان یهودی می‏دانند. حال لازم است نظر خوانندگان گرامی را اندكی به حكمت و ادبیات حكمتی جلب كنیم.

● ادبیات حكمتی

ادبیات حكمتی(۲۰) ادبیات متأخرِ عهد عتیق است كه پر از افكار یونانی است. كلمه حكمت معادل همان سوفیای یونانی است. در كتب حكمتی مانند امثال سلیمان، ایوب، جامعه و حكمت سلیمان و نیز در كتاب روت، استر و صحیفه یونس نبی و مزامیر به وضوح، تأثیر یونان و نیز ایران مشهود است. كتاب جامعه و حكمت سلیمان تحت تأثیر هلنیزم بوده است. این تأثیر نه تنها در فلسطین بوده، بلكه در نزد یهود اسكندریه به كمال خود رسیده است. شاید تأثیر هلنیزم به اندازه تأثیر دین زرتشتی و عقاید قدیم ایرانیان بر یهودیان نبوده است؛ مثلاً عقیده به نیروی شر و تأثیر وسوسه آن در زندگی بشر، ترتیب ملائكه، رستاخیز، منجی، داوری پس از مرگ، ثنویت و تقدیرگرایی، سخت، تحت تأثیر عقاید ایرانیان قدیم است. زعما و احبار یهودی در آغاز با این افكار نو مخالفت می‏كردند، اما رفته‏رفته، این افكار در میان خود یهودیان شكاف‏هایی ایجاد كرد. در كتاب استر و كتاب روت و صحیفه یونس اختلافات عقیدتی قوم یهود به‏خوبی مشهود است.(۲۱)

● حكمت در كتاب مقدس

حكمت به معانی مختلفی آمده است از جمله: داوری‏كردن به عدالت، دانایی، اطلاعات عمومی، مهارت ادبی، قدرت حكومت كردن و نیز به معنای فهم و شعور. حكم (حخم عبری)(۲۲) انسان فاضل و دانا و از این رو، مشاور و معلم است. حكمت در كتاب مقدس پدیده‏ای تاریخی، سنتی فرهنگی و تكاپویی عالمانه در تاریخ كهن قوم یهود است كه ادامه آن را در یهودیت اولیه و در مسیحیت می‏توان مشاهده كرد.

فرد حكیم داناتر، تواناتر، ماهرتر، خلاق‏تر و خوش‏فكرتر از همتایان خود بوده است. در نتیجه، او را به چشم مشاور و رهبری می‏نگریستند كه دانش او باعث می‏شد به وی هم معلم باشد و هم قابلیت رهبری و حكومت كردن بر جامعه را پیدا كند. نظم جهان، نظم‏جامعه بشری را ایجاب می‏كند؛ زیرا این دو نظام به هم مربوطند. حكیم به رازهایی پی می‏برد كه الزاما باید در اختفای آنها بكوشد، پس اگر انسان بدین‏گونه حكیم باشد، خداوند به طریق اولی حكیم، دانا، فاعل و عامل خیر است. نظم عالم فعل حكمت خداست. در امثال سلیمان، این حكمت تجسم و تشخص می‏یابد و ابزار خدا در طرح و اجرای خلقت می‏شود كه از پیش از خلقت با خدا بوده است.

تأمل در باب حكمت از عناصر مشترك یهودیان اسكندریه و فلسطین بوده است كه ریشه در امثال سلیمان و ایوب دارد. در اینجا حكمت واسطه خلقت خداوند است. در كتاب اخنوخ اسلاوی آمده است كه خداوند به حكمت خود امر می‏كند كه انسان را بیافریند. حكمتْ نخستین صفت خداوند است كه از شكوه او متجلی می‏گردد. كم‏كم این حكمتْ خود تورات یا كلام خدا می‏شود و قدرت الهی به‏وسیله آن بیان می‏گردد. چنین تصوری از كلام خدا به موازات مفهوم لوگوس(۲۳) یونانی شكل گرفت.(۲۴)

اما به موازات شكل‏گیری این اندیشه‏ها در میان یهودیان، در شامات و فلسطین هم جریان فكری دیگری در حال تكوین بود كه بعدها به صورت مكاتب گنوسیه درآمد. حال به گنوسیه و اعتقاداتشان می‏پردازیم، سپس در ادامه تبیین عرفان یهودی، وجوه اشتراك و افتراق این دو عرفان را ذكر می‏كنیم.

● تعریف گنوسیس

گنوسیس(۲۵) به معنای معرفت، واژه‏ای یونانی از ریشه هند و اروپایی است كه با واژه‏های Know در انگلیسی و Jnanaدر سنسكریت هم ریشه است. این اصطلاح بیانگر جریان فكری كُهنی است كه بر آگاهی از رازهای الهی تأكید می‏ورزد. گنوسیس یا معرفت از راه تجربه مستقیم مكاشفه یا تشرف به سنت رازآمیز و باطنی به دست می‏آید.

مكتب گنوسی، كه به قول یوناس(۲۶) پیام خدای ناشناخته است، مجموعه‏ای از ادیان، مذاهب و نحله‏های دینی‏ای است كه در قرون اول و دوم قبل از میلاد و نیز در قرون اول و تا سوم پس از میلاد در فلسطین، سوریه، بین‏النهرین و مصر وجود داشته است. در همه این فرق نوعی معرفت باطنی و روحانی و فوق‏طبیعی، كه می‏توان از آن به كشف و شهود و اشراق تعبیر كرد، مایه نجات و رستگاری انسان شناخته شده است و به همین مناسبت همه آنها را تحت عنوان ?گنوسی? ذكر كرده‏اند. بیشتر فرقه‏های گنوسی مسیحی بوده‏اند. برخی از فرقه‏های گنوسی پیش از مسیحیت هم وجود داشته‏اند. برخی از آنها از قبیل مانویت و فرقه‏های صُبیّها با همه تأثیرپذیری از، مسیحیت مسیحی نبوده‏اند.(۲۷)

گنوسیس معرفت خداست و چون خدا متعال و منزه است، معرفت خدا طبعا معرفت یك امر ناشناختنی است؛ نه امری ساده و معمولی. موضوعات این شناخت هر چیزی است كه در قلمرو وجود الوهی قرار دارد؛ یعنی انتظام و تاریخ عوالم برتر و چیزهایی كه از آن نشأت گرفته است؛ مانند نجات انسان. بدین ترتیب معرفت یا گنوسیس با دانش عقلی فلسفه بسیار تفاوت دارد و از سویی با تجربه وحی بسیار نزدیك است؛ زیرا در آن، تنویر باطنی جانشین مباحثات و نظریات عقلی صرف می‏شود و از دیگر سو، معرفت با رموز نجات مربوط بوده، اطلاعات صرف نظری در باره اشیا نیست؛ بلكه خود، اصلاح شرایطی است كه نجات را برای انسان به ارمغان می‏آورد؛ لذا معرفت گنوسی یك جنبه عملی برجسته دارد.

هدف غایی این معرفت، خود خداست. وقوع این معرفت در روح، حتی خود فرد را تغییر می‏دهد و او را در الوهیت با خدا شریك می‏سازد. لذا در مهم‏ترین فرق گنوسی مانند والنتینی‏ها،(۲۸) معرفت نه فقط ابزاری برای نجات، بلكه هدف نجات یعنی كمال غایی است.(۲۹)

نویسنده: طاهره حاج‏ ابراهیمی

منابع

لغت‏نامه دهخدا، مقاله ?گنوستیسیزم?، جلد ۴۱.

دایرهٔ‏المعارف فارسی، جلد دوم، بخش اول، مقاله مذهب گنوسی

مجتبایی، ف، ?مقاله آدم? در دایرهٔ‏المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مركز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴، جلد اول.

ناس، جان، تاریخ ادیان، مترجم: علی اصغر حكمت، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰.

Cohen - Sherbok, Dan & Lavinia, Jewish & Christian Mysticism, New York, Continuam, ۱۹۹۴.

Epstein, I, Judaism, London, Penguin Books.

Guispel, Qilles, \"Gnosticism from its Origins to the Middle Agis\", in Encyclopedia of Riligion, M. Eliade(ed.), New York, Mac Millan, ۱۹۸۷, vol. ۵.

Jonas, Hans, The Gnostic Religion, Boston, beacan, ۱۹۶۶.

Macrae, G.w, \"Gnosticism\", in: New Catholie Encyclopedia, Madonald(ed.), New York, ۱۹۶۷, vol.۶.

Mojtabai, F, \"The Iranian Background of the Judeo - Christian Concept of Raz/Mysterion\", Mihr-o-dad-o- Bahar (Memorial Volume of Dr. Mehrdad Bahar), Anjuman-e- Atharo \"Mafakher\"-e Farhangr, Tehran, ۱۳۷۷ sh.

Scholem, G. G. kabbalah, in: \"The Encyclopedia Judaica\", cecil Roth(ed.), Jerusalem, ۱۹۷۹.

Scholem, G. G., Major Trends in Jewish Mysticism, New York, Schocken Books, ۱۹۵۴.

Scholem, G. G. \"Merkabah Mysticism\", in The Encyclopedia Judaica, cecil Roth(ed.), Jerusalem, ۱۹۷۹.

Schott, R. B. Y, \"Wisdom Literature\", in Ibid, vol. ۱۶.

Schott (walter), M. A., \"Gnosticism\", in: The Encyclopedia of Religion and Ethics, James Hastings (ed.), Edinburgh, vol.۶.

Spencer, Sidney, Mysticism in World Religion London, Penguin books, ۱۹۶۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.