چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

تحصیل دانایی و مدیریت دانایی


تحصیل دانایی و مدیریت دانایی

دانایی عبارت است موجودی ابزارها و مقولههای مفهومی كه توسط مغز برای خلق, جـمعآوری و تـقسیم اطـلاعات به كار می روند

در این مقاله با استفاده از تعریفهای داده، اطلاعات و دانایی مدلی از تحصیل دانش ارائه می‏شود. بر اساس این مدل، دانش نمی‏تواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد و برای اینكه به خارج از مغز منتقل شود باید ابتدا به صورت اطلاعات دربیابد. اطلاعات نیز از طریق اندامهای حسی به مغز می‏رسد و در آنجا با دانش قبلی پردازش می‏شود. دانش جدید فقط از طریق پردازش اطلاعات در مغز حاصل می‏شود. از بحث این مدل در متن دیدگاههای متفاوت نتیجه‏ گرفته می‏شود كه در آینده كانون توجه مدیریت دانایی باید بر راهبردهای منابع انسانی كه سرمایهٔ معنوی انسان را در داخل شركتها تقویت می‏كنند متمركز باشد. از این بحث همچنین این نتیجه حاصل می‏شود كه اشاعهٔ اطلاعات و تقسیم آن، سطح خلاقیت و نوآوری را درمیان كاركنان و در تكتك آنان افزایش می‏دهد.

● چكیده:

مدیریت دانایی خیلی رایج شده است، مخصوصاً در این دوره كه مـا در " عــصر اطــلاعات" و "عصر دانش " زندگی میكنیم و به همین دلیل مطالب بسیار زیادی در رشته های مختلف، از رشتهٔمدیریت گرفته تا راهبرد، اقتصاد و علوم كامپیوتر در این‏باره نوشته شده است. هركدام از این رشته‏ها از دیدگاههای متفاوت مدیریت دانایی را مطرح كرده و رویكردهای متفاوتی را برای آن در نظر گرفته‏اند، اگر چه همهٔ آنها حول این محور بحث می‏كنند كه دانایی یك سرمایهٔ ارزشمند است كه باید مدیریت شود و جوهر مدیریت دانایی این است كه راهبردهایی برای انتقال دانش به افراد مناسب، در زمان مناسب و به صورت مناسب فراهم كنند.

اكثر مؤلفان مدیریت دانایی را فرایندی تعریف كرده‏اند كه اطلاعات ارزشمند را پیدا و آن را به دانش لازم و ضروری برای تصمیمگیری و عمل تبدیل میكند. لاتی و بیرلین مطرح میكنند كه تنها مزیت رقابتی ماندگار برای هر شركت ارزشی است كه آن شركت برای مشتریانش ایجاد میكند. منشأ این ارزش ایجاد و انتقال اطلاعات مهم از كاركنانی است كه با مشتریان در ارتباط مستقیم هستند به كاركنانی كه توانایی خلق اطلاعات جدید و مهم را دارند و مجدداً از این كاركنان به كاركنان گروه اول برای عمل است. غالباً اطلاعات جدید مستلزم نوآوری است و از این رو مدیریت نوآوری برای اكثر شركتها از اهمیت زیادی برخوردار است. نوآوری یك فرایند در حال تكوین است كه در آن سازمانها مشكلات را ایجاد و تعریف میكنند و آنگاه دانش جدیدی برای حل آنها میآفـرینند. تـولید و تـركیب پـیوستهٔ دانش جمعی سـازمانی تـوانایی خاصی را بـه یـك شـركت مـیدهد تـا بـتواند در بـازار بـهتر ازدیگران عمل كند .

بیشتر نویسندگان در حوزهٔ مدیریت دانایی پـیشنهاد كـردهاند كـه پـیشرفتهای فـناوری اطلاعات ابزاریهای لازم را برای این مدیریت فراهم خواهد كرد. بعضیها پا را از این هم فراتر نهاده و مطرح كرده‏اند كه خلق نظامهای مبتنی بر دانش یا فناوری دانش از روشهای مهندسی دانش، به مدیریت دانایی بهتری منجر خواهد شد، كه در آن مهندسی دانش مستلزم تحصیل، انـباشت و كـاربرد دانـش از مـتخصصان در حوزه‏ای است كه باید فناوری دانش برای آن تولید شود.

هـدف ایـن مـقاله ارائـهٔ دیـدگاه متفاوتی نسبت به این رویكرد مدیریت دانایی و نسبت به كسانی است كه معتقدند دانایی را می‏توان خارج از مغز انسان به دست آورد، ذخیره كرد و به كار برد. نویسندهٔ این مقاله معتقد است كه دانایی نمیتواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد و فقط اطلاعات و داده‏ها هستند كه میتوانند بیرون از مغز وجود داشته باشند.

بنابراین اول داده، اطلاعات و دانایی تعریف و بحث خواهد شد، دوم بر اساس این تعریفها مدلی معرفی خواهیم كرد كه نشان میدهد چگونه دانایی در مغز انسان برای پردازش اطلاعات و خلق اطلاعات جدید به كار میرود و چگونه این اطلاعات جدید به خارج از مغز انسان منتقل میشود. سوم، این مدل برای بحث بیشتر دربارهٔ كاركرد فناوری مدیریت دانایی وكاركرد اطلاعات در خلق فرایندها و محصولات در داخل "شركتهای مبتنی بر دانایی" به كار خواهد رفت. شالودهٔ نظریهٔ تحصیل دانایی یك مجموعه مقدمات اولیه است كه مبنایی برای تحول منطقی قضایای مربوط به خلق دانایی، حفظ دانایی و توزیع و كاربرد آن تشكیل می‏دهد. وضع چنین نظریه‏ای حداقل مستلزم تعریف داده، اطلاعات و دانایی است.

▪ بنابراین لازم است به سه سؤال زیر پاسخ داده شود :

۱) داده چیست؟

۲) اطلاعات چیست؟

۳) دانایی چیست؟

● تعاریف داده، اطلاعات و دانایی

نمونه هایی از دادهها عبارت‏اند از عدد ۹/۱۰۱ یا صفت " داغ" یـا از عـلوم كـامپیوتر میدانیم كه ذخیره‏سازی نویسه‏ها در كامپیوتر معمولاً بـا "صفر" و "یك" نـمایش داده میشود كه اینها هم عدد هستند. در این صورت اگر دادهها واقعیتهای خام هستند، پس اطلاعات چیست؟ مثالدادهها را در نظر میگیریم: عدد ۹/۱۰۱ در استرالیای عهد ویكتوریا؛ این عدد می‏تواند بسامد یك رادیوی "فاكس اف. ام." یا قیمت یك لیتر بنزین بدون سرب در بعضی جایگاههای بنزین در ژانویهٔ ۲۰۰۱ باشد. میبینیم كه معنی عدد ۹/۱۰۱ به تنهایی اندك است یا اصلاً بیمعنی است، اما در بافت معنا پیدا میكند. همینطور اگر صفت "داغ" را در نظر بگیریم میبینیم كـه ایـن واژه مـیتواند مربوط به پیشگویی هوای فردا یا توصیف هر چیز دیگری باشد.

بنابراین اطلاعات صرفاً داده‏ها در بافت به صورت واقعیتهای خامی هستند كه میتوانند شكل بگیرند و اطلاعات خلق كنند. اكنون كه دادهها و اطلاعات را تعریف و توصیف كردیم باید این سؤال را مطرح كنیم كه دانایی چیست؟ این پرسش ذهن فیلسوفان از افلاطون تا زمان حال را به خـود مشغول كـرده و هـنوز جـواب روشنی بـرای آن پـیدا نـشده اسـت. بنابراین مثالها و پیشنهادهای زیر را نمی‏توان پاسخهای قطعی برای این پرسش دانست اما می‏توان آنها را قضایایی برای ایجاد مدل در نظر گرفت. قیمت بنزین بدون سرب هر لیتر ۹/۱۰۱ سنت را در نظر بگیرید. این اطلاع به تنهایی خیلی كارساز نیست.

اما اگر اطلاعات بیشتری مانند قیمت بنزین در دوازده ماه پیش را اضافه كنیم می‏توانیم استنباط كنیم كه قیمت فعلی بنزین نسبت به قبل افزایش یافته است یا كاهش. بعضیها معتقدند كه این دو اطلاع، یعنی قیمت بنزین و مقطع زمانی مشخص ، دانایی هستند . اما مؤلف این مقاله مایل است كه توجه خواننده را به اصطلاح "استنباط كردن" جلب كند. استنباط كردن توصیف فرایندی است كه در داخل مغز به وقوع میپیوندد. یعنی ارائهٔ اطلاعات در یك گزارش یا حتی روی این صفحهٔ كاغذ مستلزم دانش و مهارت قبلی و شاید توانایی درك وتعبیر آن است. توانایی استنباط از اطلاعات مستلزم داشتن مهارت و توانایی بیشتری نسبت به خواندن آن است، اما اگر از یك فرد بیسواد بخواهید كه استنباط كند متوجه می‏شوید كه حتی توانایی خواندن نیز مستلزم داشتن دانایی و مهارت كافی است.

مثالهای فراوان دیگری مانندنمودارهای طرحوار مدارهای‏الكترونیكی یا دستور آشپزی وجود دارند كه در آنها اطلاعات به مؤثرترین و كارآمدترین صورت كهـن ارائـه مـیشود. امـا كـسانی كـه تجربهٔ خـواندن نـدارند بـه سـختی مـیتوانند ایــن اطلاعات را تعبیر كنند و گاهی حتی غیركهن است كه بتوانند از آن سردر بیاورند، زیرا غالباً تعبیر یك فرایند یا پدیده مستلزم دانش قبلی است. بنابراین دانایی عبارت است از موجودی اطلاعات ، مهارتها، تجربه، باورها و خاطرات ، لذات .

● از تعریف تا مدل

مؤلف از این تعریفها و مثالها سه قضیهٔ زیر را ارائه میكند:

ق۱) داده‏ها و اطلاعات صرفاً اشكالی هستند كه باید خارج از مغز دریافت،منتقل یا ذخیره شوند.

ق۲) دانایی فقط در مغز فرد وجود دارد.

ق۳) اطلاعات از طـریق انـدامهای حـسی دریافت و در مـغز پـردازش مـیشود و از پردازش آنها دانایی جدید شكل میگیرد.

شكل۱) این شكل مدل پیشنهادی را نشان میدهد كه در آن اطلاعات از طریق اندامهای حسی دریافت و در مغز با استفاده از دانش قبلی پردازش میشود.كه در آن :

دانایی عبارت است موجودی ابزارها و مقولههای مفهومی كه توسط مغز برای خلق، جـمعآوری و تـقسیم اطـلاعات به كار می‏روند .

در خلال‏ پردازش اطلاعات، دانایی جدید می‏تواند به خاطر كاربرد در آینده كسب یا آفریده شود كه در آن اطلاعات بیشتر یا جدیدی به دست میآید و پردازش میشود.

شكل۲) نشان میدهد كه چگونه دانایی در مغز به اطلاعات تبدیل و این اطلاعات از طریق زبان یا نمایش به خارج از مغز منتقل میشود. زبان در این مدل شامل تمامی‏اشكال ارتباط اعم از نوشته، شفاهی و زبان اندام ( حركات بدن ) است.

در این مدل، برای تولید اطلاعات دانایی قبلی موجود در مغز انسان ضروری است، درست همانطور كه آفرینش دانایی غالباً مستلزم ورود اطلاعات از طریق اندامهای حسی به مغز است. شكلبندی اولیهٔدانایی قـبلی از دیـرباز مـوضوع بـحث و جـدلهای فراوانی توسط دو جهانبینی متضاد یعنی تجربهگرایان و خردگرایان بوده است. تجربهگرایان معتقدند كه ذهن انسان هنگام تولد یـك لوح پاك است و تمامی دانایی مـا از طـریق انـدامهای حــسی كـسب میشود. جانلاك، فیلسوف انگلیسی، یكی از مؤلفان معروف این نظریه بود.

بر اساس نظر خردـگرایان، كه نقطهٔ مقابل تجربهگرایان هستند، بیشتر جنبههای دانایی ما مبتنی بر مشخصههای ذاتیای است كه هنگام تولد در ذهن ما وجود دارد. افلاطون یكی از اولین فیلسوفانی بودكه این نظریه را پذیرفت. بعدها امانوئل كانت، كه طرفدار خردگرایان بود، استدلال كردكه دانایی نمیتواند فقط از طریق اندامهای حسی كسب شود و باید بعضی "مقولههای" از پیش آماده وجود داشته باشد تا این مادهٔحسی بر اساس آنها مرتب و سازماندهی شود. حمایت از هر كدام از این دو دیدگاه هدف این مقاله نیست. اما مدل ارائه شده در این مقاله با هر دو سازگار است.

مدل ارائه شده مقدمهای بر بحث زیر است كه در آن مؤلف میخواهد علیه این نظریه كه دانایی میتواند در خارج از مغز انسان دریافت شود استدلال كند. مؤلف برآن نیستكه نظریههای بحث شده را مورد تردید قرار بدهد، زیرا همین نظریهها به مطالعهٔ مدیریت دانایی كمك فراوانی كرده‏اند. با وجود این ، اگر كسی مدل پیشنهادی در این مقاله را بپذیرد ، آنگاه بحث زیر میتواند به پژوهش و بررسی مدیریت دانایی درآینده كمك كند.

نویسنده:

جان وَن بِویرن

مترجم:

جهانشاه میرزابیگی

مرجعها

ation Systems: A Problem-Solving Approach, ۳rd ed., Dryden Press, Orlando, FL.

Milton, N., Shadbolt , N., Cottman, H., Hammersley, M., ۱۹۹۹, "Towards a knowledge technology for knowledge management", international Journal Human-Computer Studies, ۵۱, ۶۱۵-۴۱.

Nonaka, I.,۱۹۹۱, "The Knowledge - crea- ting company", Harvard Business Review.

Skyrme, D.J., ۱۹۹۸, Developing a know-ledge strategy , Strategy.

Wachter, R.M., ۱۹۹۹, "Technology support for knowledge management" , Mid-American Journal of Business, ۱۴, ۲, ۱۳-۲۰.

Weick, K.E., ۱۹۹۵, Sensemaking in Organizations, Sage Publications, Thousand Oaks, CA.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.