سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
هند و اسراییل
تا زمانی كه انگلیس مهمترین قدرت اروپایی به شمار میرفت، هندوستان به عنوان بزرگترین هدف انگلیسیها برای حفظ دوران باشكوه اقتدارشان مطرح بود، اما با افول این قدرت و به استقلال رسیدن مستعمرات بسیاری از جمله هند، نگاه كامجویانه غرب به هندوستان اندكی تغییر یافت. ظهور كشور مستقل یهود در شرق مدیترانه و توسعه پرشتاب قدرت جهانی صهیونیزم، دیدگاه غرب نسبت به كشورهای جنوب غرب آسیا را به طور كامل عوض كرد و علاوه بر جنبههای استراتژیك اقتصادی و سیاسی بلوك غرب، كشورهای این منطقه را از جنبه محور تلآویو نیز مورد ارزیابی قرار داد. اهمیت كشورهای جنوب غرب آسیا با تثبیت و توسعه دولت تازه شكل گرفته یهود، به سختی گره خورد و مناسبات با اسراییل چون وبالی برگردنشان افتاد.
موقعیت ممتاز جغرافیایی، اقتصادی و جمعیتی هند، رشد و توسعه سریع تكنولوژیك و نیز نقش كلیدی این كشور در جنبش عدم تعهد، امیتاز بزرگی برای همپیمانی با اسراییل محسوب میشد. از این رو جواهر لعل نهرو را به خود نزدیك ساختند تا زمینه همپیمانی هند و اسراییل فراهم آید. اما جمال عبدالناصر كه در راستای ملیكردن كانال سوئز در حال جنگ با انگلیس، فرانسه و اسراییل به سر میبرد هنگام برگزاری جلسات سران كشورهای غیرمتعهد دیدگاه مثبت نهرو درباره اسراییل را به كلی تغییر داد و از او یك چهره مهم ضدصهیونیست ساخت. این مقاله تحول مهم و تاریخی دیدگاه نهرو نسبت به اسراییل را بررسی میكند.
به دنبال بروز اسلامگرایی و تحولات آرام و گسترده در ساختار سیاسی دو كشور تركیه و پاكستان امید امریكا به دو همپیمان خود در منطقه كمرنگ گردید و احتمال رویكرد جدی این كشور به استفاده از هند در راستای حمایت از منافع منطقهای اسراییل قوت گرفت. این موضوع به اهمیت مقاله حاضر میافزاید.
●درآمد:
جواهر لعل نهرو (۱۹۶۴-۱۸۸۹) فرزند موتی لعل نهرو، اولین نخست وزیر هند (پس از استقلال) است كه خود و خاندانش در طول دوران نهضت آزادی هند در قرن بیستم، از رهبران برجسته مبارزه بااستعمار بریتانیا بودند. آنها در راه استقلال هند بارها به زندان افتاده و گهگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
نهرو با وجود برخی اختلاف نظرهای اساسی با مهاتما گاندی درباره مسایلی نظیر دین و سوسیالیسم علاقه و ارادت بسیاری به گاندی داشت و به ویژه مبارزه گاندی با تعصبات خشك و تنگ نظرانه هندوهای افراطیِ ضدمسلمان را ستایش میكرد. گاندی نیز توجه خاصی به نهرو و خاندان مبارز وی داشت و در عمل هم جواهر لعل را به عنوان جانشین خود برگزید. مردم هند همواره سوابق خدمت نهرو، پدر، مادر و همسرش را به نهضت آزادی هند پاس داشتهاند و بیش از چهل سال پس از استقلال آن كشور، با رای قاطع خود از نخست وزیری نهرو، دختر و نوهاش (ایندیرا و راجیو گاندی) حمایت كردهاند اگر چه در برخی مقاطع، این حمایت نسبت به ایندیرا و راجیو جلوهای كمرنگ مییافت، اما به زودی و در انتخابات بعدی درخشش خاصی پیدا میكرد.
پرونده سیاسی نهرو و دخترش (ایندیرا) را در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی، میتوان از جهات گوناگون بررسی كرد. در این میان، اگر در فصل مربوط به مناسبات سیاسی این خاندان با صهیونیسم دقیق شویم، به وضوح در مییابیم كه خاندان نهرو در طول دوران حكومت خویش بر هند، سنگی در راه پیشبرد اهداف صهیونیزم در هند بوده و همواره به سوی ستیز و چالش فزاینده با اسراییل پیش رفتهاند.
در این نوشتار توجه شما را به كارنامه سیاسی نهرو، بخش مربوط به روابط و مناسبات وی با اعراب و اسراییل، جلب میكنم:
جواهر لعل نهرو، در ایام تحصیل در دانشگاه كمبریج انگلیس، دوست و همكلاس آبا اِبان (وزیر امور خارجه مشهور اسراییل) بود.۱ وی در سال ۱۹۳۹، كه مقارن با دوران اوج یهودستیزی هیتلر در اروپا بود، با حییم وایزمن (رهبر مشهور صهیونیستها و نخستین رییس جمهور اسراییل) دیدار و گفتوگو كرد۲ و در ژوییه همان سال (دو ماه پیش از شروع جنگ جهانی دوم) به حزب كنگره --- كه رهبری مبارزه ملی و ضد استعماری هند را بر ضد استعمار بریتانیا به عهده داشت - پیشنهاد كرد كه هندوستان را ملجا و پناهگاه یهودیان اروپا قراردهد، ولی كمیته اجرایی كنگره از قبول این پیشنهاد امتناع كرد و زمانی كه شخصیت مشهور و مبارز هندی، (سوباته چندرا بوس)، در نامهای به نهرو به این امر اعتراض نمود وی در توجیه مقام خود گفت كه تصمیم داشته هند از فرصت جنگ جهانی بهره گیرد و با پناه دادن به یهودیان، بر گروهی از بهترین تكنیسینها و كارشناسان فنی (یهودی) اروپا دست یابد.۳
درنامهای هم كه نهرو در ۲۹ مه ۱۹۳۳ از زندان به دخترش ایندیرا نوشته و در آن وضعیت فلسطین در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را تحلیل كرده است، هر چند به طور ضمنی و تلویحی، به نقش استعمار بریتانیا در كاشتن صهیونیستها به عنوان «محافظ راه هند» در فلسطین و همكاری یهودیان مهاجر با استعمار بریتانیا، در به عقب انداختن آزادی مردم بومی آن سرزمین اشاره دارد، اما در مجموع، از تصریح به ماهیت استعماری جنبش صهیونیسم و محكوم كردن جدی آن خودداری كرده و به اصطلاح «یكی به نعل و یكی به میخ، زده است».۴
نهرو در اوایل دوران نخست وزیری خویش، به موجودیت اسراییل صحه گذاشت (۱۷ سپتامبر ۱۹۵۰)۵ و با این كار، خواسته یا ناخواسته، بنایی كج را بنیان كج گذاشت؛ هر چند كه وی تاكید كرد این اعتراف، به معنای نفی وجود اختلاف نظر بین هند و اسراییل، در بسیاری از امور از جمله مساله قدس و مرزهای اسراییل نیست.۶ جالب آن كه پس از نهرو این اختلافنظرها به مرور برطرف شد، اما بدعتی كه او نهاده بود پا برجا ماند و تقویت گردید.
در پی اقدام نهرو در به رسمیتشناختن اسراییل، كنسولگری این كشور در بمبئی گشایش یافت و شروع به كار كرد. اگرچه، نهرو و دخترش (ایندیرا) تا آخر عمر، به بهانههای مختلف از مبادله سفیر با اسراییل طفره رفتند و در این مدت، سفارت انگلیس در تلآویو، به امور هندیهای مقیم اسراییل رسیدگی میكرد. ناگفته نماند كه مسلمانان هند نقش مهمی در جلوگیری از گسترش روابط آن كشور با اسراییل داشتند.
اعتراف نهرو به موجودیت اسراییل، هر چند خواسته صهیونیستها را آن گونه كه انتظار داشتند برآورده نكرد اما از آن جا كه گام مثبتی به سوی هدف آنها كه نفوذ و سلطه بر هند بود، به شمار میرفت، و باعث تقدیر و تشكر آنان را گردید. و دكتر امانوئل اولسفانجر، دوست یهودی نهرو، در نامهای كه روز ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۰ با عنوان «پاندیت عزیزم!» به نهرو نوشت، این عمل را در حكم هدیهای شمرد كه وی در روز عید یهودیان (روز كفاره) به آنان داده است.۷
گام دیگر نهرو به نفع اسراییل، در كنفرانس باندونگ (آوریل ۱۹۵۵) برداشته شد. در این كنفرانس اونو، نخست وزیر برمه، با تحریك صهیونیستها، پیشنهاد كرد كه از اسراییل هم برای شركت در جمع سران كشورهای غیر متعهد كه در كنفرانس حاضر بودند دعوت شود، نهرو نیز از پیشنهاد وی حمایت كرد؛ اما این پیشنهاد، با رای مخالف شخصیتهای سیاسی عرب و مسلمان حاضر دركنفرانس رد شد۸ و كنفرانس در قطعنامه صادره تصریح كرد:
«با توجه به بحران خاورمیانه ناشی از وضع فلسطین و خطری كه این بحران برای صلح جهانی دارد، كنفرانس كشورهای آسیایی و آفریقایی حمایت خود را از حقوق خلق عرب فلسطین اعلام میدارد و خواستار قطعنامههای سازمان ملل متحد درباره فلسطین و نیز جستوجوی راهحل مسالمتآمیزی برای مساله فلسطین است.»۹
علی ابوالحسنی (منذر)
پینوشتها:
۱- مجلهٔ المجتمع، كویت، سال ۲۷، ش ۱۲۱۵، ص ۲۰.
۲- همان.
۳- نشریه انگلیسی زبان دون، كراچی، ۱۴ آوریل ۱۹۶۸؛ یقین انترناشنال، كراچی، ۲۲ سپتامبر۱۹۷۴.
۴- ر.ك، جواهر لعل نهرو: نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلی (چاپ هفتم، موسسه انتشارات امیركبیر، تهران ۱۳۶۱ ش) ۳/۱۴۷۲-۱۴۶۷.
در ص ۱۴۷۰، بااشاره به كشمكش اعراب فلسطینی با یهودیان مهاجر مینویسد: «عربها اعلان كردند كه صهیونیسم عامل و همدست استعمار بریتانیا است. رهبران مسوول صهیونیستها هم همواره به انگلستان یادآوری میكردند كه وجود یك كانون ملی یهود در فلسطین از نظر حفظ راه هند برای بریتانیا اهمیت و ارزش فراوان دارد، زیرا تمایلات ملی عربها را خنثی میسازد.» سپس به كنایه میافزاید: «میبینی كه چگونه هند در سرزمینهای قدیم هم اثر میگذاشت!»
۵- استیتسمَن، دهلی، ۱۹ سپتامبر ۱۹۵۰. نیز ر.ك، محمدحامد: الحِلفُ الدَّنس؛ التعاون الهندی الاسرائیلی ضد العالم الاسلامی، ترجمهٔ م - ا. صفا (موسسهٔ الرسالهٔ، بیروت ۱۴۰۰ ق / ۱۹۸۰ م) صص ۵۵ - ۵۸ و ص ۱۹۳.
۶- ر.ك،Keesing Arohives: ۵۲-۰۵۹۱, p. ۴۷۹۰۱ A .
۷- برای متن نامه اولسفانجر، ر.ك، محمد حامد: همان، ص ۱۰۱.
۸- احمد قشیری: احادیث و اسرار مع الملوك (بیروت ۱۹۷۱) ص ۱۰۴؛ میكاییل بریتشار در «دولتهای جدید در آسیا»، بحث سیاسی (آكسفورد، یونیورسیتی پرس، آكسفورد ۱۹۶۳، ص ۱۳۳)؛ اودت گیتار: باندونگ و بیداری ملل استعمار شده، ترجمه دكتر یوسف رحیملو (انتشارات نوبل، تبریز ۱۳۵۶ ش) ص ۴۱.
۹- فایض.ا. سایق: استعمار صهیونیستی در فلسطین، ترجمه منوچهر غریب (انتشارات توس، مشهد، بیتا) ص ۶۳.
۱۰- ژاك پیرن: جریانهای بزرگ تاریخ معاصر، ترجمه مهندس رضا مشایخی (چاپ دوم، موسسه انتشارات امیركبیر، تهران ۱۳۵۷ ش) ج ۵: نهضت استقلال طلبی آسیا و آفریقا، صص -۱۲۸۴ ۱۲۸۵
۱۱- محمد حسنین هیكل: الناصر و العالَم (دارالنهار للنشر، بیروت ۱۹۷۲) صص -۳۸۴ ۳۸۵.
۱۲- همان: صص۳۸۹-۳۸۸.
۱۳- همان: ص ۳۹۷.
۱۴- همان: ص ۴۰۶. هنگام مراجعت ناصر از باندونگ، مردم مصر از وی استقبال شایانی به عمل آوردند كه معنای آن تایید سیاست عدم وابستگی به ابرقدرتها بود. روز ۲۷ آوریل ۱۹۵۵ نیز در میدان التحریر، كه با طاق نصرتهای بسیاری آذین شده بود و شعارهایی به نفع ناصر، نهرو و چوئن لای (رهبر چین) در بالای آنها نصب كرده بودند، از ناصر استقبال شد. (غلامرضا نجاتی: جنبشهای ملی مصر از محمدعلی تا جمال عبدالناصر، شركت سهامی انتشار، تهران ۱۳۵۱ ش، ص ۱۴۰).
۱۵- برای آشنایی با تفصیل ماجرا ر.ك، غلامرضا نجاتی، همان، فصل «ملی شدن كانال سوئز»، صص ۱۸۴-۱۶۵.
۱۶- استیون گرین: جانبداری؛ روابط سری امریكا و اسراییل، ترجمه سهیل روحانی (چاپ و نشر بنیاد، تهران ۱۳۶۷ ش) ص ۱۵۶.
۱۷- ر.ك، محمد حسنین هیكل: همان، صص -۳۸۹ ۳۹۵.
۱۸- همان: ص ۳۹۴.
۱۹- غلامرضا نجاتی، همان، ص ۱۶۳.
۲۰- محمد حسنین هیكل: همان، صص -۴۰۲ ۴۰۵.
۲۱- همان: صص ۴۰۷-۴۰۶.
۲۲- همان: صص ۴۰۹-۴۰۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست