جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

ملی گرایی ورزشی؛ بخش دوم: قومیت و ملیت در فوتبال استرالیا



      ملی گرایی ورزشی؛ بخش دوم: قومیت و ملیت در فوتبال استرالیا
ابراهیم خدایی

.

 

اداره شدن اغلب باشگاه های فوتبال به دست گروه های مهاجر، منجر به سیطره سیستم "قوم-باشگاهی " بر فوتبال استرالیا شده بود، در این سیستم متکی بر ملی گرایی قومی، هر باشگاه، همچون یک ملت مستقل در مسیر هویت طلبانه خود حرکت می کرد، بازیکنان، هواداران، مدیران و... همگی تا حد ممکن به همان هویت باشگاه تعلق داشتند، این باشگاه ها نماد اصلی هویت های مهاجران به استرالیا شمرده می شدند.

در طول دوران مدرنیته، میدان ورزش همواره بستری مساعد برای بیان و تقویت انواع ملی گرایی و محلی گرایی بوده است، مفهوم "ملی گرایی ورزشی"[1] به این مساله می پردازد (هابرمن به نقل از بیرنر 2001: 17-18)، البته واژه های دیگری نیز، مثل "میهن پرستی ورزشی"[2] نیز در برخی آثار به همین مساله ی پیوند ورزش مدرن و ملیت اشاره می کنند (گومبرگ 2000: 87-98)، در این  سلسله  نوشتار به معرفی این مفهوم و بررسی کاربرد آن در کشورهای مختلف جهان پرداخته می شود.

 

استرالیا: لرینگ م. دانفورث در مقاله ای با عنوان "آیا این ورزش جهانی یک ورزش قومی است یا ورزشی استرالیایی؟ روایتِ ملت در فوتبال استرالیا" مفصلا به مساله هویت در فوتبال استرالیا پرداخته است. چنانکه پیشتر اشاره شد، دانفورث قصد دارد آنچه بهابا و همکارانش در زمینه روایت های ادبی ملیت انجام داده اند را در زمینه ورزش تکرار کند، یعنی با بررسی روایت های ملی گرایانه رقیب از ورزش استرالیا، نشان بدهد که ورزش چگونه به بستری برای رقابت این روایت ها تبدیل می شود (دانفورث 2001: 363-384)

به نظر دانفورث سه روایت رقیب از استرالیایی بودن، در عرصه ورزش فوتبال نیز به رقابت می پردازند، روایتِ نخست به ملی گرایان قومی[3] تعلق دارد، این دسته معتقدند استرالیا ملتی سفیدپوست با تباری انگلیسی زبان است و دیگران اقلیت های مهمانی هستند که در این ملیت هضم می شوند و گروه دیگر معتقدند استرالیا ملتی چند فرهنگی است[4] و گروه سوم اعتقاد به تلفیق گرایی[5] در معنا و مفهوم استرالیایی بودن دارند. این سه جبهه عمده، به سه روایت گوناگون از ملت استرالیا باور دارند، دانفورث در پی رهگیری رقابت این روایت ها در فوتبال استرالیاست (همان).

فوتبال در استرالیا تاریخچه ای متفاوت با اغلب کشورهایی دارد که در این تحقیق به آن ها اشاره می شود، فوتبال در این سرزمین، که خود بخشی از بریتانیای کبیر به حساب می آمده است، نه فقط یک ورزش انگلیسی نبوده بلکه اتفاقا انگلیسی زبانان که مدعی اکثریت جمعیت کشور هستند تا سال های اخیر قرن بیستم در حاشیه فوتبال به سر می بردند.

فوتبال استرالیا در حقیقت عرصه هنرنمایی مهاجران غیر انگلیسی زبان بود، گروه های مهاجری از مردم شرق و مرکز اروپا که باشگاه های فوتبالی با نام و نمادهای ملیت و تبار خویش اداره می کردند. در استرالیا، بعد از جنگ جهانی دوم به این مردم "استرالیایی های جدید[6]" گفته می شد اما اخیرا بیشتر به آن ها "استرالیایی هایی با تبار غیر انگلیسی زبان[7]" گفته می شود (دانفورث 2001: 367).

اداره شدن اغلب باشگاه های فوتبال به دست گروه های مهاجر، منجر به سیطره سیستم "قوم-باشگاهی[8]" بر فوتبال استرالیا شده بود، در این سیستم متکی بر ملی گرایی قومی، هر باشگاه، همچون یک ملت مستقل در مسیر هویت طلبانه خود حرکت می کرد، بازیکنان، هواداران، مدیران و... همگی تا حد ممکن به همان هویت باشگاه تعلق داشتند، این باشگاه ها نماد اصلی هویت های مهاجران به استرالیا شمرده می شدند (همان: 370).

دانفورث یکی از مسابقات فوتبال، در سیستم قوم-باشگاهی استرالیا را چنین توصیف می کند:

"در اکتبر 1991، در برابر جمعیتی ده هزار نفره، هلاس ملبورن جنوبی[9] و پریستون مکدونیا[10]، یک تیم مقدونیه ای از منطقه پریستون در حومه شمالی ملبورن، در فینال تورنومنتی که نام لیگ ملی فوتبال[11] داشت به دیدار هم رفتند. در سراسر این نبرد دشوار، هواداران مکدونیا، پرچم سرخ و طلایی مقدونیه را به اهتزاز در می آوردند، درحالی که هواداران هلاس پرچم آبی و سفید یونان را تکان می دادند. وقتی هواداران مکدونیا فریاد می زدند «مکدونیا، مکدونیا!» هواداران هلاس با فریاد «فاکدونیا، فاکدونیا» واکنش نشان می دادند. وقتی هواداران مکدونیا فریاد می زدند «یونانی های کولی» هواداران هلاس...» (همان: 371)

در همان سال ها بالاخره چنین فضایی در فوتبال استرالیا غیر قابل تحمل می شود، فدراسیون فوتبال استرالیا قانونی تصویب می کند که طبق آن حضور باشگاه هایی که نام هر قومیتی بر خود داشته باشند را در فصل 1992-1993 رقابت ها ممنوع اعلام می کند، این سازمان تاکید می کند باشگاه ها باید نام شهر ها و مناطقی که به آن ها تعلق دارند را به کار ببرند (همان 373).

در برخورد با این قانون است که سه روایتِ مذکور آشکارا خود را نشان می دهند. برخی به شدت از این قانون استقبال می کنند، اما صاحبان باشگاه های قومی در برابر آن مقاومت می کنند. هواداران استرالیای چند فرهنگی در روزنامه ها تیتر می زنند "بگذارید فوتبال هویت خود را حفظ کند" از این قانون با عنوان "قوم زدایی از فوتبال[12]" تعبیر می کنند و پیامد آن را کالایی شدن و تجاری شدن این ورزش ارزیابی می کنند، برخی باشگاه ها این قانون را نمی پذیرند و کنار می کشند، اما باشگاه هایی که نام خود را تغییر می دهند، برای حفظ هویت و محبوبیت خود روی به دونامه شدن می آورند و سیاست هایی در پیش می گیرند تا در کنار نام جدیدی که غالبا برگرفته از شهر یا استان است نام سابق قومی خود را نیز کماکان حفظ کنند (همان: 373- 375).

مدیر باشگاه یونانی ملبورن (که اینک به طور رسمی فقط با نام ملبورن جنوبی شناخته می شود) در برابر این پرسش که چرا تاکید زیادی بر یونانی بودن بازیکنان تیم ندارید پاسخ می دهد که اگر چنان سیاستی را به کار بگیریم "دو سال دوام نخواهیم آورد" (همان: 379)، دانفورث توضیح می دهد حالا دیگر چنان باشگاهی نمی تواند شعار "یک باشگاه کاملا یونانی، یک یونان در محاصره دیگران" را سر بدهد بلکه باید شعار بدهد "یک باشگاه یونانی برای همه" (همان: 380).

وی همچنین از بازی حساس تیم ملی استرالیا در برابر تیم ملی ایران، در 1997می نویسد، دیداری که طی آن یکی از دو تیم به عنوان آخرین مسافر جواز حضور در جام جهانی 1998 فرانسه را به چنگ می آورد، او می گوید روزنامه ها و رسانه های استرالیا در بازنمایی حضور هواداران در ورزشگاه شهر ملبورن بیش از هرچیز بر ترکیب چند قومی تماشاگران متمرکز می شوند، مقدونیه ای ها و یونانی هایی را نمایش می دهند که هرکدام هنوز با زبان، موسیقی و سنت های خود، اما با پرچم استرالیا و برای موفقیت استرالیا فریاد می زنند (همان: 377).

دانفورث با استفاده از اظهارات بهابا و همکارانش از بررسی خود نتیجه می گیرد:

"فوتبال در استرالیا، اینک در آنجایی بازی می کند که بهابا آن را «حاشیه مبهمِ فضای ملی» می خواند. دقیقا اینجاست که روایت های قومی، ملی و فراملی به کار می روند تا تعریف کنند یونانی، مقدونیه ای یا استرالیایی بودن در دنیای جهانی اواخرِ قرن بیستم چه معنایی دارد؟" (همان: 381).

 

منابع:

  • کوپر، سایمون (1389). فوتبال علیه دشمن. تر: فردوسی پور. تهران: چشمه
  • Bairner, Alan (2001). Sport, Nationalism, and Globalization. State University of New York Press, Albany
  • Danforth, Loring M ( 2001). Is the "World Game" an "Ethnic Game" or an "Aussie Game"? Narrating the Nation in Australian Soccer. IN: American Ethnologist, Vol. 28, No. 2
  • Foer, Franklin (2004). Soccer vs. McWorld. IN: Foreign Policy, No. 140 (Jan. – Feb)

 

 

 

[1] - sportive nationalism OR sporting nationalism

[2] - sports patriotism

[3] - ethnic nationalism

[4] - multiculturalism

[5] - cultural hibridity

[6] - new Australians

[7] - Australians of non-English-speaking-background

[8] - ethnic-club

[9] South Melbourne Hellas

[10] - Preston Makedonia

[11] - National Soccer Leauge

[12] - to deethnicize  soccer

 

پیوستاندازه
15278.doc175 KB