سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

عصر امتیازات


عصر امتیازات

عمده ترین عامل پیروزی قاجار و ضعف حكومت زند را باید در مخالفت ها و كشمكش های داخلی خاندان زند جست وجو كرد جنگ ها و منازعات داخلی و عدم امنیت حاصل از آن به ضعف اقتصادی انجامید و كار حتی به فروش جواهرات سلطنتی كشید

عصر قاجار، یكی‌ از شگفت‌انگیزترین‌ دوره‌های‌ تاریخ‌ ایران‌ است‌. تحولات‌ مختلف‌، دگرگونی‌های‌ سیاسی‌ و تغییرات‌ اجتماعی‌ كه‌ در قرن‌ سیزدهم‌ و چهاردهم‌ هجری‌ قمری‌ بر كشور گذشت‌، ویژگی‌ خاصی‌ به‌ ساخت‌ اجتماعی‌ ایران‌ عصر قاجار داد. پس‌ از مرگ‌ كریم‌خان‌ و دوران‌ بحرانی‌ حكومت‌ جانشینان‌ وی‌، آغامحمدخان‌، موسس‌ سلسله‌ قاجار در صحنه‌ سیاسی‌ ایران‌ ظاهر شد. دوره‌ كوتاه‌ قدرت‌ وی‌ صرف‌ ایجاد آرامش‌ و تثبیت‌ قدرتی‌ واحد در درون‌ مرزهای‌ داخلی‌ ایران‌ و نواحی‌ مرزی‌ شد.

جانشین‌ وی‌ فتحعلی‌ شاه‌ در رهبری‌ نظامی‌ كشور، قدرت‌ كمتری‌ داشت‌. برخوردهای‌ سیاسی‌ و تماس‌های‌ بازرگانی‌ عصر وی‌ به‌ رویدادهای‌ متعددی‌ انجامید كه‌ سرانجام‌ با وضوح‌ بیشتری‌ دولت‌های‌ انگلیس‌، روسیه‌ و فرانسه‌ را وارد صحنه‌ سیاسی‌ ایران‌ كرد. مسائل‌ سرزمین‌های‌ مجاور، جنگ‌های‌ ایران‌ و روس‌ و فتوحات‌ ناپلئون‌ در شرق‌، زمینه‌ بسیاری‌ از فعالیت‌های‌ كشورهای‌ خارجی‌ در ایران‌ را تشكیل‌ می‌داد. در دوران‌ حكومت‌ محمدشاه‌ و صدارت‌ كوتاه‌ قائم‌مقام‌ فراهانی‌ سعی‌ بر آن‌ شد كه‌ سیاست‌ دیگری‌ در ایران‌ دنبال‌ شود، اما به‌ دامنه‌ نفوذ سیاسی‌ اقتصادی‌ دولت‌های‌ بزرگ‌ در ایران‌ افزوده‌ شد.

حكومت‌ طولانی‌ ناصرالدین‌ شاه‌ شاید می‌توانست‌ در حیات‌ اجتماعی‌ ایران‌ تغییرات‌ اساسی‌ به‌ وجود آورد، اما عصر ناصری‌ بعدها «عصر امتیازات‌» به‌ دولت‌های‌ خارجی‌ نامیده‌ شد و همین‌ امر باعث‌ بسیاری‌ از مبارزات‌ سیاسی‌ شد كه‌ نمونه‌ آن‌ امتیاز تنباكو بود. از دیگر ویژگی‌های‌ آن‌ عصر تغییر در سازمان‌ها و نهادهای‌ اجتماعی‌ ایران‌ به‌ علت‌ تماس‌ بیشتر با تشكیلات‌ اداری‌ دیگر كشورها بود. در عصر مظفرالدین‌ شاه‌ نیز به‌ سبب‌ تداوم‌ نفوذ كشورهای‌ بزرگ‌، از قدرت‌ دولت‌ مركزی‌ ایران‌ كاسته‌ شد.

حركت‌ مشروطیت‌ می‌توانست‌ تغییرات‌ سیاسی‌ و تحولات‌ اجتماعی‌ گسترده‌تری‌ را به‌ دنبال‌ داشته‌ باشد، اما بسرعت‌ مسیر دیگری‌ یافت‌ و با حكومت‌ محمدعلی‌ شاه‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ دوره‌ احمدشاه‌، آخرین‌ شاه‌ قاجار، ایران‌ دیگر در صحنه‌ بین‌المللی‌ از قدرتی‌ برخوردار نبود، بویژه‌ كه‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و به‌ نوعی‌ اشغال‌ ایران‌، بی‌ثباتی‌ سیاسی‌ و سقوط‌ حكومت‌ قاجار را به‌ دنبال‌ داشت‌.

● عصر قاجار

عمده‌ترین‌ عامل‌ پیروزی‌ قاجار و ضعف‌ حكومت‌ زند را باید در مخالفت‌ها و كشمكش‌های‌ داخلی‌ خاندان‌ زند جست‌وجو كرد. جنگ‌ها و منازعات‌ داخلی‌ و عدم‌ امنیت‌ حاصل‌ از آن‌ به‌ ضعف‌ اقتصادی‌ انجامید و كار حتی‌ به‌ فروش‌ جواهرات‌ سلطنتی‌ كشید. لطفعلی‌ خان‌ در نظر داشت‌ كه‌ برای‌ تهیه‌ سپاهی‌ مجهز در مقابله‌ با آغا محمدخان‌ قاجار دو قطعه‌ از بزرگترین‌ الماس‌های‌ سلطنتی‌ به‌ نام‌های‌ دریای‌ نور و تاجماه‌ را به‌ نماینده‌ انگلیسی‌ بفروشد.

این‌ معامله‌ صورت‌ نگرفت‌ و ضعف‌ مالی‌ تا بدانجا انجامید كه‌ سپاه‌ معدود زند از لحاظ‌ تسلیحات‌ نظامی‌ نیز در تنگنا قرار گرفت‌ و در محاصره‌ كرمان‌ به‌ جهت‌ فقدان‌ گلوله‌، لطفعلی‌خان‌ سه‌ هزار من‌ سرب‌ از ته‌ انبار گنجعلی‌ خان‌ در آورد، آنها را تبدیل‌ به‌ گلوله‌ كرد و سپاهیان‌ مصرف‌ كردند و سرانجام‌ نیز شكست‌ خورد.

آغا محمدخان‌ سرباز حیله‌گری‌ بود كه‌ زیركانه‌ از تشتت‌ و درهم‌ ریختگی‌ اوضاع‌ زندیان‌ پس‌ از مرگ‌ كریم‌خان‌ استفاده‌ كرد و شرایط‌ بحرانی‌ زمان‌ را بستر شهوت‌ قدرت‌خواهی‌هایش‌ قرار داد و توانست‌ قدرت‌ سیاسی‌ را در خاندان‌ قاجار تثبیت‌ كند و قوانلوها را بر اریكه‌ قدرت‌ استوار سازد. شاید كریم‌خان‌ زند در ورای‌ چهره‌ آرام‌ و خویشتن‌ دار او آرامش‌ قبل‌ از توفان‌ را تشخیص داده‌ بود، ولی‌ برای‌ مهار او پس‌ از خود چاره‌یی‌ نیندیشید. آغا محمدخان‌ توانست‌ با صبر و استقامت‌ و به‌ مدد بخت‌ برگشتگی‌ از لطفعلی‌خان‌ به‌ آنچه‌ می‌خواهد برسد. به‌ هر حال‌ او با جنگ‌های‌ پی‌درپی‌ با مدعیان‌ و مخالفان‌، عامل‌ «وحدت‌ جغرافیایی‌» دوباره‌ سرزمین‌ ایران‌ شد و مركزیت‌ سیاسی‌ را دوباره‌ احیا كرد.

با ظهور وی‌ و اهمیت‌ نواحی‌ شمالی‌ ایران‌، مهاجرت‌های‌ زیادی‌ بین‌ نواحی‌ مركزی‌ و شمالی‌ ایران‌ به‌ عمل‌ آمد و بر اهمیت‌ اقتصادی‌ بخش‌ مهمی‌ از كشور افزوده‌ شد. حذف‌ فیزیكی‌ مخالفان‌ آینده‌ و وصایای‌ ضمنی‌ او به‌ جانشینش‌، فی‌المثل‌ اینكه‌ نسل‌ قاجارها با وصلت‌های‌ متعدد باید تكثیر یابد، مبین‌ تفكر خاص‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ اوست‌، آن‌ نوع‌ تفكری‌ كه‌ نادر و كریم‌ خان‌ فاقد آن‌ بودند. آغا محمدخان‌ در آغاز كار، شهر استرآباد را برای‌ مقر حكومتش‌ برگزید، ولی‌ هنگامی‌ كه‌ غرب‌ ایران‌ را به‌ تسلط‌ خویش‌ در آورد، دریافت‌ كه‌ این‌ شهر برای‌ رتق‌ و فتق‌ امور كشور مركز مناسبی‌ نیست‌ و به‌ همین‌ جهت‌ تا مدتی‌ شهر ساری‌ را عملا پایتخت‌ خود انتخاب‌ كرد، ولی‌ باز هم‌ این‌ شهر را مناسب‌ ندید و بالاخره‌ تهران‌ را به‌ عنوان‌ مقر سلطنت‌ خویش‌ قرار داد. بنا به‌ نوشته‌ گاسپار دروویل‌، تصمیم‌ آغا محمدخان‌ آشكارا این‌ بود كه‌ عباس‌ میرزا را كه‌ به‌ او علاقه‌یی‌ فوق‌العاده‌ داشت‌ به‌ جانشینی‌ خود برگزیند و ضمنا بدین‌ وسیله‌ پدر او را هم‌ تحقیر كند.

درباره‌ باباخان‌ (فتحعلی‌ شاه‌) گفته‌ بود كه‌ به‌ زحمت‌ شایستگی‌ پیشخدمتی‌ پسرش‌ را دارد. اما كشته‌ شدن‌ نابهنگام‌ آغا محمدخان‌ در منطقه‌ قفقاز همه‌ چیز را برای‌ سلطنت‌ فتحعلیشاه‌ آماده‌ كرد. هنگامی‌ كه‌ باباخان‌ خبر قتل‌ عموی‌ خود را شنید، در فارس‌ بود و خود را با عجله‌ به‌ تهران‌ رسانید.

وی‌ ناگزیر شد با عده‌یی‌ از مدعیان‌ قدرت‌ از جمله‌، برادرش‌ حسینعلی‌خان‌ و صادق‌ خان‌ شقاقی‌ به‌ جنگ‌ و جدال‌ بپردازد. باباخان‌ سرانجام‌ بر مدعیان‌ فایق‌ آمد و رسما تاجگذاری‌ كرد. میان‌ آغامحمدخان‌ و برادر زاده‌ وی‌ تفاوت‌ زیادی‌ وجود داشت‌، چه‌ آغا محمدخان‌ مردی‌ قسی‌القلب‌ و حسابگر و انتقام‌ جو بود، در صورتی‌ كه‌ برادر زاده‌اش‌ در مقام‌ مقایسه‌ روی‌ هم‌ رفته‌ خوش‌خلق‌ و مهربان‌ شمرده‌ می‌شد، با وجود این‌ در رفتار او نیز در بعضی‌ موارد بی‌رحمی‌ مشهود بود. دوران‌ سی‌ و هشت‌ ساله‌ (۱۲۵۰ـ۱۲۱۲ ه.ق‌) حكومت‌ وی‌ سرشار از وقایع‌ تاریخی‌ است‌ كه‌ در این‌ میان‌ شكست‌های‌ ایران‌ از روسیه‌ تاسف‌ بارترین‌ آنها است‌.

فتحعلیشاه‌ از میان‌ وصایای‌ عموی‌ خود شاید فقط‌ به‌ تكثیر نسل‌ قاجاریه‌ به‌ خوبی‌ عمل‌ كرد و ازدیاد شاهزادگان‌ بی‌ وقفه‌ ادامه‌ یافت‌ و در آینده‌ مشكلی‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ برای‌ ایران‌ شد.

آبروی‌ سلطنت‌ او در این‌ دوره‌ طولانی‌ فقط‌ عباس‌ میرزا بود كه‌ او نیز در محاصره‌ برادرانی‌ بود كه‌ به‌ مقام‌ او به‌ عنوان‌ ولیعهد رشك‌ می‌بردند و از جمله‌ ایرادهایشان‌ به‌ او این‌ بود كه‌ عباس‌ میرزا چكمه‌ اروپایی‌ به‌ پا می‌كند و به‌ این‌ دلیل‌ او شایسته‌ پادشاهی‌ نیست‌. در این‌ دوران‌ به‌ مانند ادوار قبلی‌ بی‌عدالتی‌ نسبت‌ به‌ توده‌های‌ ضعیف‌ در جامعه‌ موج‌ می‌زد. در نهایت‌ فتحعلیشاه‌ بعد از مدتی‌ تحمل‌ بیماری‌ در اصفهان‌ بستری‌ شد و در سن‌ ۶۳ سالگی‌ در گذشت‌.

همین‌ كه‌ خبر مرگ‌ وی‌ در تبریز به‌ محمد میرزا رسید، چون‌ می‌دانست‌ كه‌ ادعای‌ وی‌ بر سلطنت‌ به‌ منازعه‌ و مخالفت‌ دیگران‌ مواجه‌ خواهد شد، بی‌درنگ‌ در همان‌ شهر تاج‌گذاری‌ كرد. سپس‌ با سپاهیان‌ خود از تبریز به‌ سمت‌ تهران‌ حركت‌ كرد. در نزدیكی‌ پایتخت‌ با سپاهیان‌ سلطان‌ علی‌ میرزا ظل‌ السطان‌ عموی‌ خود كه‌ او هم‌ در تهران‌ تاج‌گذاری‌ كرده‌ بود روبرو شد، ولی‌ لشكریان‌ ظل‌ السلطان‌ بزودی‌ شكست‌ خورده‌ و متلاشی‌ شدند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.