سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

جنگ صنعت و مصرف


جنگ صنعت و مصرف

اگر هر اتفاقی جز این می افتاد, می بایست یا به نظام خلقت, نظم و قانون مهندسی این نظام شک می کردیم, یا به معجزه هزاره سوم به راستی ایمان می آوردیم و معترف می شدیم که خرق عادتی پدید آمده و بشریت, تحت تاثیر نیروهای ماوراءالطبیعه, راهی متفاوت از همه اعصار پیشین در پیش گرفته است

اگر هر اتفاقی جز این می‌افتاد، می‌بایست یا به نظام خلقت، نظم و قانون مهندسی این نظام شک می‌‌کردیم، یا به معجزه هزاره سوم به‌راستی ایمان می‌آوردیم و معترف می‌شدیم که خرق‌عادتی پدید آمده و بشریت، تحت تاثیر نیروهای ماوراءالطبیعه، راهی متفاوت از همه اعصار پیشین در پیش گرفته است. اما متاسفانه این بار نیز چنین نشد و سرکنگبین از صفرا – مثل همیشه – کاست و روغن بادام نیز کار خود را کرد.

سه سال پیش همه ناظران اعم از آنها که درس اقتصاد خوانده بودند یا نه، براساس بدیهیات علم اقتصاد پیش‌بینی کردند که با کاهش سرمایه‌گذاری و افزایش سرعت سوق دادن منابع به مصرف، به زودی مشکلاتی در اقتصاد ایران پدید خواهد آمد. زنگ خطر، هنگامی که تعداد پروازهای روزانه تهران به منطقه آزاد عسلویه از ۷ پرواز در روز به ۲ پرواز کاهش یافت، به صدا درآمد. گفته شد که سرعت رشد تشکیل سرمایه در ایران به‌شدت در حال کاهش است و از ۱۴ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۳/۳ درصد در سال ۱۳۸۵ رسیده که کمترین میزان رشد سرمایه‌گذاری کشور در ۱۰ سال اخیر است. هشدار داده شد تا نیمه سال ۱۳۸۶ این رقم به ۶/. درصد کاهش یافته که از پایان جنگ تحمیلی به این سو بی‌سابقه است و تماما نشان می‌دهد که سهم سرمایه‌گذاری در تولید ناخالص داخلی ایران به طور منظم و با سرعت رو به کاهش دارد. در سال ۱۳۸۰ سرعت رشد سرمایه‌گذاری کشور ۸/۳ برابر رشد اقتصادی بود و تا سال ۱۳۸۴ هیچگاه این عدد به کمتر از رشد اقتصادی نرسید. اما در سال ۱۳۸۵ رشد اقتصادی از رشد سرمایه‌گذاری جلو افتاد و به ۸/۵ درصد در برابر ۳/۳ درصد رسید، سال ۱۳۸۶ نیز ارقام بدتری را ثبت کرده که هنوز انتشار نیافته است. اگر سال ۱۳۵۵ را ملاک قرار دهیم، در حال حاضر به ازای هر ایرانی فقط معادل ۴۰ درصد رقم سه دهه پیش سرمایه‌گذاری می‌شود. در این مدت سرمایه‌گذاری سرانه در دیگر کشورهای مشابه اگر سه برابر بیشتر نشده باشد، کمتر هم نبوده است.

بدیهی است که اکنون با این حساب هر یک از ما ایرانیان باید برای بهره‌مندی از مواهب معمولی جهان امروز مانند آب و برق و انرژی و گرما و سرما، بسیار بیش از گذشته با هم رقابت کنیم وحتی بجنگیم ولو آنکه این جنگ بین بخش صنعت و مصارف خانگی در بهره‌مندی از گاز در زمستان و برق در تابستان باشد. این هم البته از شگفتی‌های منحصربه‌فرد کشور ماست که معمولا هنگام کمبودها، این دو بخش مکمل یکدیگر در برابر هم قرار می‌گیرند و معمولا هم اولی را به پای دومی فدا می‌کنند؛ همواره غافل از آ‌نکه ما، برای آنکه زنده بمانیم و در رفاهی نسبی به سر بریم، پیش از هرچیز باید ثروت تولید کنیم. با هیچ رمل و اسطرلاب و وردی نمی‌توان بی‌تولید ثروت آن را مصرف کرد. برای تولید ثروت نیز این کشور بیش از همه به سرمایه‌گذاری و رشد و بهره‌‌وری نیاز دارد که اتفاقا هر دو به طور منظم و با سرعت بسیار در سه سال اخیر عقب‌گرد داشته‌اند.

طبعا در اینجا هم پس از مدتی کمبود گاز، برق، آب،... اقتصاد ملی و حوزه مصرف را فرا می‌گیرد. تازه روزهای بدتری نیز در انتظار است. زیرا هنوز که هنوز است با وجود ۱۴ برابر شدن درآمد ارزی کشور در سال ۱۳۸۷ نسبت به سال ۱۳۷۷ از رشد سرمایه‌گذاری در حوزه‌های زیربنایی خبری نیست و سرمایه‌های کشور در احجام چندده‌هزار میلیارد تومانی و از کانال وام‌‌ها و طرح‌های زودبازده در حال انتقال به بخش مسکن یا مصرف است. با فروکش کردن موج بی‌سابقه ساختمان‌سازی ظرف ماههای آینده می‌توان پیش‌بینی کرد که نرخ بیکاری هم به حدود ۱۲ درصد و حتی بیشتر، از سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ به بعد افزایش یابد.

بیشترین و فوری‌ترین اثر بی‌توجهی‌های دولت به بخش تولید و صنعت هم در عرصه سرمایه‌گذاری و هم اولویت در اختصاص منابع، طبعا کاهش تولید یا دست‌کم کاهش سرعت تولید در این بخش است. پس از تقریبا ۵ سال رشد مداوم دو رقمی ارزش افزوده، سرعت رشد صنعتی ایران از نیمه سال ۱۳۸۴ به این سو کاهش یافته و یک رقمی شده است. در برخی حوزه‌ها مانند صنعت خودروسازی که تا یک‌پنجم کل بخش صنعت ایران را دربر می‌گیرد، پس از ۲۰ سال رشد مداوم عمدتا دو رقمی، تولید از ابتدای امسال روبه‌کاهش گذاشته است و اگر به فوریت برای این بخش چاره‌ای اندیشیده نشود، کاهش تولید آن هم در خودروی سواری و هم سنگین تداوم خواهد یافت. طرفه آنکه در ادامه ناسازگاری دولت نهم با تولید و همراهی عملی آن با واردات بیش از تولید، در سال ۱۳۸۶ رکورد واردات خودروی سواری ساخته شده با گذر از مرز یک میلیارد دلار و مثل بقیه رکوردهای واردات در بقیه کالاها شکسته شد. عملکرد سه ماه نخست سال ۱۳۸۷ نیز حاکی است که این رکورد امسال نیز شکسته خواهد شد و رقم کل واردات خودروی سواری به کشور امسال به دو میلیارد دلار خواهد رسید.

بنیان اصلی رشد صنعتی کشور در حال حاضر بر رونق بخش مسکن استوار است که احتمالا تولید آن در سال ۱۳۸۷ به مرز ۱۰۰ میلیون متر مربع خواهد رسید و رکورد همه تاریخ ایران در ساخت و ساز مسکن را عمدتا در سایه افزایش سه برابری قیمت مسکن در سه سال گذشته پشت سر خواهد گذاشت. با ‌آغاز رکود این بخش از اوایل امسال و در صورت فروکش کردن موج تولید مسکن، صنعت کشور روزهای بس دشوارتری پیش‌رو خواهد داشت؛ به‌ویژه آنکه قطع برق تابستان امسال، در زمستان و به دلیل ابهام در بهره‌برداری از فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی با قطع گاز همراه خواهد شد و سیاست‌های پولی انقباضی بانک مرکزی در جهت کنترل نرخ تورم نیز به بحران و استیصال صنعت ایران در نیمه دوم سال خواهد افزود. با این چشم‌انداز احتمال صفر شدن رشد صنعتی کشور از نیمه دوم سال به بعد را نباید از نظر دور داشت.

شایعاتی که این روزها در کاهش رسمی قیمت ارزهای معتبر خارجی به راه افتاده است، با توجه به صراحت رئیس‌جمهوری در اعلام آن احتمالا تا پیش از پایان تابستان تحقق خواهد یافت. با توجه به گرایش پنهان نکردنی دولت نهم به واردات بیش از اتکا به تولید داخل، در حال حاضر فوری‌ترین راه برای کنترل نرخ تورم و افزایش طرف عرضه، افزایش واردات به کشور و توزیع کالاهای وارداتی به صورت رایگان- در قالب کوپن کالاهای اساسی- یا کاهش قیمت ارز است. حتی اگر رقم واردات کالا و خدمات به کشور امسال به مرز ۸۰ میلیارد دلار هم برسد، با توجه به قیمت جهانی نفت خام مجموع صادرات کشور کمتر از ۱۴۰ میلیارد دلار نخواهد بود. در شرایط تورمی داخلی و فشارهای سیاسی بین‌المللی و بالا گرفتن منازعات درون جناحی در حکومت، شاید یک راه حل مناسب، تبدیل مازاد ارزی روز‌به روز مزاحمتر از قبل، به کالای رایگانی باشد که هم تورم را به سبب نیاز نداشتن به ریال می‌کاهد هم ما را از شرنگهداری آن خلاص می‌کند و هم زبانه‌های آتش تشنگی سیراب‌ناپذیر برخی جریانات سیاسی و اقتصادی را ولو موقتا فرو می‌نشاند.

تنها اثر منفی کاهش احتمالی ارزش دلار و یورو، فشار بیشتر به تولید، صنعت و صادرات است که در تفکر سیاسی – اقتصادی رسمی موجود موضوعیت ندارد. عجالتا هر قدر هم که بکوشیم و بریزیم و بپاشیم، قادر به خوردن همه دلارهای نفتی‌مان نیستیم، در درازمدت هم که به قول آن اقتصاددان انگلیسی، همگان مرده‌ایم.

سعید لیلاز، کارشناس مسائل اقتصادی