شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

پویشی در پاره ای از پیامدهای جهانی اخلاق رایج


پویشی در پاره ای از پیامدهای جهانی اخلاق رایج

«میزان مطالبه اخلاق» یکی از اساسی ترین مباحث اخلاق هنجاری در دو دهه اخیر است و پاسخ به بسیاری از مسایل مبتلابه و مستحدثه جهان امروز در گرو پاسخ به آن است

«میزان مطالبه اخلاق» یکی از اساسی‌ترین مباحث اخلاق هنجاری در دو دهه اخیر است و پاسخ به بسیاری از مسایل مبتلابه و مستحدثه جهان امروز در گرو پاسخ به آن است. در اخلاق هنجاری سه نگرش کلی (حداقل‌گرا، اعتدال‌گرا و حداکثرگرا) در پاسخ به این مساله وجود دارند که یکی از فصول ممیز آنها عبارت است از «اجازه غیرعامدانه ایذا.» حداقل‌گرایان، در هیچ شرایطی اجازه غیرعامدانه ایذا را غیراخلاقی نمی‌دانند، اما حداکثرگرایان در همه مواردی که جلوگیری از اجازه غیرعامدانه ایذا در توان فاعل باشد و به خیر کلی بیشتری منجر شود فاعل را، اخلاقا، ملزم به جلوگیری از آن و عدم جلوگیری از آن را غیراخلاقی می‌دانند. اما ظاهرا در این میان، اخلاق حداقل‌گرا و اخلاق حداکثرگرا با داوری‌های جاافتاده ما درباره میزان مطالبه اخلاق متناسب نیستند. در اخلاق رایج کنونی در سراسر جهان، البته با درجاتی از شدت و ضعف، اجازه غیرعامدانه ایذا، مشروط به اینکه دخالت فاعل و جلوگیری او از وقوع آن چندان برایش پرهزینه نباشد، غیراخلاقی است. با وجود این، جالب اینجاست که این اخلاق رایج که می‌توان آن را اخلاق اعتدال‌گرا نامید، با وجود مزایای مختلفش در حوزه نظر، در حوزه عمل چندان مراعات نمی‌شود. آدمی در جهان امروز و البته در جهان دیروز، غالبا نسبت به ایذا و تضییع حقوق انسان‌هایی که در محدوده‌های قراردادی داخل مرزهای جغرافیایی او زندگی نمی‌کنند، بی‌تفاوت است و کار درخوری برای جلوگیری از وقوع چنین ایذایی انجام نمی‌دهد. این در حالی است که در حوزه نظر، عدم‌ اجازه غیرعامدانه ایذا، مشروط به پرهزینه ‌نبودن آن برای فاعل، از وظایف اخلاقی فاعل است و تخطی او از آن امری غیراخلاقی محسوب می‌شود. این مقاله می‌کوشد، فارغ از مزایای نظری اخلاق اعتدال‌گرای رایج، دوگانگی و تناقض رفتار آدمیان در حوزه جهانی و شکاف بین نظر و عمل بشر امروز را نشان دهد.

فلسفه‌ اخلاق در دهه‌های اخیر، همراه با دگرگونی‌های جهان، متحول شده و در بسیاری از موارد پابه‌پای تحولات جهان جدید پیش رفته است. امروز مباحث حوزه اخلاق هنجاری دیگر فقط منحصر به آن سه‌گانه معروف-ارسطویی، کانتی و (استوارت) میلی- نیستند و رویدادها و مسایل مبتلابه و مستحدثه جهان امروز باعث طرح مباحث بسیار جدی، مهم و راهگشایی در آن حوزه شده‌اند. «میزان مطالبه اخلاق» یکی از اساسی‌ترین مباحث حوزه اخلاق هنجاری در دهه پایانی قرن بیستم و دهه آغازین قرن بیست‌و‌یکم است. این موضوع هنوز یکی از جنجالی‌ترین مسایل اخلاق هنجاری است و پاسخ به بسیاری از مسایل مبتلابه و مستحدثه جهان امروز در گرو پاسخ به آن است.

سه نگرش کلی در پاسخ به میزان مطالبه اخلاق وجود دارند که عبارتند از: اخلاق حداکثرگرا، اخلاق اعتدال‌گرا و اخلاق حداقل‌گرا. یکی از فصول ممیز مهم این سه نگرش عبارت است از «اجازه غیرعامدانه ایذا.» منظور از اجازه غیرعامدانه ایذا، هنگامی است که شخص، باوجود برخورداری از توانایی، از جلوگیری از وقوع ایذایی سر باز می‌زند اما در عین حال ایذای ناشی از این استنکاف مطلوب و هدف او نیست؛ یعنی خود شخص، علت وقوع ایذا نیست اما می‌تواند کاری کند که فرد یا افراد مورد ایذا متضرر نشوند، مورد ایذا واقع نشوند یا دست‌کم از میزان آن ضرر بکاهند و مرهمی بر آن الم یا آلام بنهند، اما چنین نمی‌کنند. طرفداران اخلاق حداقل‌گرا، مانند لیبرترین‌ها، به‌هیچ‌وجه و در هیچ شرایطی اجازه غیرعامدانه ایذا را غیراخلاقی نمی‌دانند، اما طرفداران اخلاق حداکثرگرا، مانند گونه‌هایی از پیامدگرایی، در همه مواردی که جلوگیری از اجازه غیرعامدانه ایذا در توان فاعل باشد و در کل به خیر کلی بیشتری منجر شود، فاعل را اخلاقا، ملزم به جلوگیری از آن می‌دانند و عدم جلوگیری از آن را غیراخلاقی می‌دانند.

ظاهرا در این میان، اخلاق حداقل‌گرا و اخلاق حداکثرگرا با داوری‌های جاافتاده ما درباره میزان مطالبه اخلاق متناسب نیستند. در اخلاق رایج کنونی در سراسر جهان، البته با درجاتی از شدت و ضعف، اجازه غیرعامدانه ایذا، مشروط به اینکه دخالت فاعل و جلوگیری او از وقوع آن چندان برایش پرهزینه نباشد، غیراخلاقی است و در بقیه موارد بلااشکال است. با وجود این، جالب اینجاست که این اخلاق رایج که می‌توان آن را اخلاق اعتدال‌گرا نامید، با وجود مزایای مختلفش در حوزه نظر، در حوزه عمل چندان مراعات نمی‌شود.

آدمیان که اغلب در زندگی فردی و جمعی خود، به غیراخلاقی‌بودن اجازه غیرعامدانه ایذا، مشروط به وجود شرط فوق‌الذکر، باور دارند، عملا در مقیاسی جهانی نسبت به آن بی‌تفاوتند. آدمی در جهان امروز و البته در جهان دیروز، نسبت به ایذا و تضییع حقوق انسان‌هایی که در محدوده‌های قراردادی داخل مرزهای جغرافیایی او زندگی نمی‌کنند، غالبا بی‌تفاوت است و کار درخوری برای جلوگیری از وقوع چنین ایذایی انجام نمی‌دهد. این در حالی است که در حوزه نظر و بنا بر داوری‌های اخلاقی جاافتاده ما، عدم‌اجازه غیرعامدانه ایذا، مشروط به پرهزینه‌نبودن آن برای فاعل، از وظایف اخلاقی فاعل است و تخطی او از آن امری غیراخلاقی محسوب می‌شود. بنابراین، بشر امروز یا باید نظر خود را درباره میزان مطالبه اخلاق بالمعنی‌الاعم و اجازه غیرعامدانه ایذا بالمعنی‌الاخص تغییر دهد و در حوزه نظر جانب نگرش‌هایی را بگیرد که قرائتی بسیار حداقل‌گرایانه از اخلاق ارایه می‌دهند- ‌مانند لیبرترینیسم‌- یا باید به پیامدهای نظر خود، در حوزه‌های مختلف فردی، اجتماعی و جهانی، عملا، پایبند باشد. این مقاله می‌کوشد، فارغ از مزایای نظری اخلاق اعتدال‌گرای رایج، دوگانگی و تناقض رفتار آدمیان در حوزه جهانی و شکاف بین نظر و عمل بشر امروز را نشان دهد.

● تبیین گونه‌های مختلف ایذا

رابطه «ایذا» با عمل/ بی‌عملی فرد را می‌توان به چهار مقوله کلی زیر تقسیم کرد:

۱) انجام عامدانه و با قصد و نیت ایذا.

۲) انجام غیرعامدانه و بدون ‌قصد و نیت ایذا؛ باوجود پیش‌بینی احتمالی نتیجه آن.

۳) اجازه عامدانه و با قصد و نیت وقوع ایذا.

۴) اجازه غیرعامدانه و بدون‌ قصد ‌و نیت وقوع ایذا؛ با وجود پیش‌بینی احتمالی‌ نتیجه آن.

منظور از حالت نخست، هنگامی است که اولا شخص آزاردهنده، خود، شخصا، مرتکب اذیت و آزار شود و ثانیا انجام اذیت و آزار و ایذای فرد مورد ایذای هدف و مطلوب او باشد. قتل عمد، شکنجه، خشونت، دروغ، سرقت، تهمت و غیبت، همگی، از نمونه‌های این نوع ایذا هستند.

منظور از حالت دوم، هنگامی است که اولا شخص آزاردهنده، خود، شخصا کاری را انجام دهد و ثانیا در نتیجه انجام آن کار به فرد یا افرادی صدمه‌ای وارد شود، اما ایذای آن فرد یا افراد، هدف و مطلوب آن شخص نباشد. ایذای ناشی از صدای دزدگیر ماشین، پسماندهای صنعتی آلوده کارخانه‌ها، صدای بلند بلندگوی مراسم مختلف و عدم رعایت حقوق همسایگان، همگی، می‌توانند از نمونه‌های این نوع از ایذا باشند.

منظور از حالت سوم، هنگامی است که اولا شخص، با وجود برخورداری از توانایی، از دخالت در حادثه‌ای سر باز می‌زند و ثانیا ایذای ناشی از این استنکاف مطلوب و هدف اوست. برای تبیین این نوع ایذا می‌توان از مثال زیر کمک گرفت: فرض کنید فرد «الف» به قصد قتل فرد «ب» وارد خانه او می‌شود و به‌محض ورود می‌بیند که «ب» دچار حمله قلبی شده است. در این حالت «الف»، خرسند از این اتفاق، هیچ کاری انجام نمی‌دهد و با طیب‌خاطـر مرگ «ب» را به تمـاشا می‌‌نشیند.

منظور از حالت چهارم، هنگامی است که شخص، با وجود برخورداری از توانایی، از دخالت در حادثه‌ای سر باز می‌زند ولی ایذای ناشی از این استنکاف هدف و مطلوب او نیست. خودداری از کمک به نیازمندان و مظلومان مثال بارز این نوع از ایذاست.

شیرزاد پیک‌حرفه

عضو هیات تحریریه مجله فلسفی Philosophy Study آمریکا