چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مشارکت نقد می کنم, پس هستم


مشارکت نقد می کنم, پس هستم

آنچه که فعلا این جریان سوخته ی سیاسی در پیش گرفته است چیزی جز اظهار وجود نیست, ضدیت با اکثر سخنان رهبری, نقدهای عجیب و خارق العاده به دولت و همه و همه نشان از یک چیز دارد و آن هم دست و پا زدن های آخری برای غرق نشدن

جمعه‌ هفته‌ی گذشته، دهمین نشست کنگره‌ی جبهه‌ی مشارکت در حالی برگزار گشت که این‌بار نیز موضوع اصلی جلسه، دشنام و حمله به دولت نهم بود! با این تفاوت که با نام نشست سالانه ی جبهه ی مشارکت، همه و همه حضور داشتند، از اعضای شورای مرکزی کارگزاران سازندگی تا اعضای ارشد گروهک های غیر قانونی سازمان مجاهدین انقلاب و نهضت آزادی و... اما آنچه که باز در این میان بیش از همه خود نمایی می کرد، عدم حضور گروهی از اصلاح طلبان معتدل و مدعی پیرو خط امام بود، از جمله مهدی کروبی مهدی کروبی ...

در این جلسه محسن میردامادی، دبیرکل جبهه ی مشارکت به سخنرانی یک ساعته ای می پردازد که جدای از ضد و نقیض بودن بسیاری از سخنانش با هم، آنچه جا دارد تا مورد بررسی مختصری قرار گیرد، برخی از نکاتی است که وی تحت عنوان "انتقاد" از دولت مطرح نموده است. حال جدای از آنکه بسیاری از این "تخریبها" تحت عنوان "انتقادات" بسیار کلی مطرح گشته و پیدا نمودن مصداق برای آنها امری تقریبا نا ممکن می نماید، ولی پاسخ به همین انتقادات!، بی شک عمق نگاه و سطح خیرخواهی داعیه داران دموکراسی و آزادی بیان را بیشتر روشن خواهد ساخت!

محور کلی سخنان وی به همراه پاسخ تک تک آنها، به ترتیب در ذیل می آید:

۱) «... هادی قابل گرفتار ستم انتقام گیری های جناحی و سیاسی شده است! ... و از خداوند می خواهم تا او و دانشجویان عزیز زندانی دیگر به آغوش خانواده هایشان بازگردند ...»

این سخنان میردامادی در حالی بیان گشته است که باید قبل از هرچیز دانست جرم بازداشت هادی قابل چه بوده است؟ آیا واقعا بازداشت قابل را به درگیری های سیاسی و جناحی نسبت دادن رواست ؟؟؟ و یا اینکه بدون اطلاع از حقایق، تهمت زدن به افراد و جناح مقابل را باید انتقام گیری جناحی و سیاسی قلمداد نمود ؟ بی شک آنچه که باید زودتر منتظر آن بود، اعلام جرم هادی قابل است، هم اینک پرونده ی جماعت دوم خردادی، اعم از جاسوسی های هسته ای تا ارتباط با ... برای براندازی نرم و ... بر کسی پوشیده نیست، لذا منتظر آن می مانیم تا ببینیم "هادی قابل" چه نقشی را در تکمیل این پازل خواهد داشت !؟ البته آنچه که در میان اظهارات دبیرکل مشارکت در این رابطه بیش از همه مشهود است، حمایت از افرادی است که با سال گذشته و با مصادره کردن نام "دانشجو" و "نشریات دانشجویی" هر آنچه که خواستند کردند و گفتند.

جامعه ی مسلمان دانشگاهی کشور هنوز فاجعه ی بزرگ توهین به مقدسات را که سال گذشته و در قالب چند نشریه ی به ظاهر دانشجویی و تحت نظر چند دانشجونما رخ داد فراموش نکرده است. و البته امروز به صراحت می بینیم که چگونه متهمان دیروز مبدل به مدعیان امروز گشته اند! افرادی که بلافاصله و پس از دیدن خشم دانشجویان مسلمان همه چیز را تکذیب کردند، امروز با حمایت پدران معنوی خویش، خواهان آزادی از بند اسارت هستند! و نباید هم جز این انتظار داشت! هنوز فراموش نکرده ایم که در اوایل دوران اصلاحات، نشریه دانشجویی "موج" زیر نظر علی افشاری،(که هم اکنون به عنوان یکی از چهره های شاخص اپوزیسیون، تحت حمایت های شدید مالی آمریکا و رژیم صهیونیستی به سر می برد) چگونه با پشتیبانی مسئولین وزارت علوم وقت، جسارت های بی سابقه ای را نسبت به حضرت ولی عصر (ع) روا داشته بود و حکایت های امروز نیز چیزی جز تکرار گذشته نیست ...

۲) میردامادی در ادامه ی سخنان خود، دولت نهم را «برخوردار از پشتیبانی تمام عیار سایر قوا» دانسته است! حال سوال نگارنده از آقای میردامادی این است که تا کنون کدام رییس جمهور برای معرفی وزرای خود به مجلس با چنین مشکلاتی عجیب و غریب مواجه گشته است ؟ ریاست محترم قوه ی قضاییه در چه مقطعی مثل آنچه که چند ماه گذشته شاهد آن بودیم، آن طور صریح و بی پروا حتی بسیاری از اقدامات مثبت دولت را نادیده گرفته است و آنچه را که می گوید جز تخریب دولت نمی توان نام گذارد؟ اگر منظور شما از قوا "رهبری" نیز می باشد، که البته خود نیک می دانید که مقام معظم رهبری در هیچ دوره ای همچون حالا این قدر شفاف و صریح از دولت حمایت نکرده است، این را باید از هنر و افتخارات دولت نهم دانست، نه آنکه دولت مورد حمایت خاص رهبری را مورد تخطئه قرار داد!

۳) «رادیکالیزم، جزم اندیشی و خود مداری» از دیگر صفاتی است که دبیر کل مشارکت در سخنان خود به دولت نهم نسبت داده است. نکته ی نخست آنکه بی شک شما معنای رادیکالیزم را نمی دانید وگرنه هیچ گاه جرات نمی کردید در مورد شخص و یا دولتی که آن را رادیکال می نامید، این گونه سخن بگویید! البته سال گذشته هم بودند کسانی که در حال سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور"، عکس دیکتاتور(!) را آتش زدند اما آنچ که از دیکتاتور شنیدند فقط و فقط یک جمله بود: «همه ی شما را همچون فرزندان دوست دارم ...»

علاوه بر آن، تهمت ها و توهین های روزانه ی روزنامه های زنجیره ای دیگر را نباید از ذهن دور داشت، اما چه باید کرد که باز هم او را دیکتاتور و رادیکال می نامند! در مورد خودمداری نیز می توان صفحه ها مطلب نوشت، اما گویا آقای میردامادی فراموش کرده است که بعد از نامه ی ۵۷ اقتصاددان به رییس جمهور و تشکر و درخواست رییس جمهور از ۵۷ اقتصاددان برای ادامه نشست ها در آینده، این منتقدین احمدی نژاد بودند که از برگزاری ادامه ی چنین نشست هایی سر باز زدند و صد البته که هدف اولیه شان از نگاشتن نامه را نیز عیان و آشکار ساختند. آقای میردامادی! ای کاش تمامی خودمداران در سراسر جهان همچون احمدی نژاد بودند!

۴) میردامادی در ادامه سخنانش تاسف خود را از «زوال اخلاقی جامعه، اضمحلال سرمایه های اجتماعی و از بین رفتن ایمان اقشار مختلف مردم» ابراز داشته است! اما براستی مگر با ۸ سال حاکمیت اصلاحات و روند استحاله ی فرهنگی کشور، اخلاق، سرمایه ی اجتماعی و یا ایمانی هم برای مردم باقی گذاشتید که اکنون در سوگ از دست رفتن آن بنشینید؟ هنوز جملات قصار آقایان را نتوانسته ایم هضم کنیم :

ـ اصغر زاده: علیه خدا هم می توان قیام و تظاهرات کرد.(کیهان - ۷۷/۲/۶)

ـ مرضیه آذرافزا:ینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب داده اند ،نه ابو فاطمه ،حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مرد سالاری است."(پیام هاجر - ۷۸/۷/۱۳ ش ۲۸۶ ص ۸)

ـ سالار بهزادی:تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است"(صبح امروز - ۷۸/۸/۲۳ - ص۸)

ـ محمد قوچانی :هیئت های مذهبی ،منشا خشونت هستند و بسیجی ها ،اعضای تشکیل دهنده این هسته ها می باشند"(عصر آزادگان - ۷۹/۱/۲۰ -ص۳)

ـ جلایی پور:حکومت باید از حیث ایدئولوژی خنثی باشد.انقلاب ما به دنبال تحقق جمهوریت بود،نه اجرای احکام شریعت"(صبح امروز - ۷۸/۱/۲۵ - ص ۶)

ـ محسن کدیور: دین حکومت ندارد و هیچ روشی را برای نحوه حکومت ،پیشنهاد نداده است؛نحوه حکومت را مردم تعیین می کنند ،چون اصل حکومت یک امر عقلانی است ،نه دینی."(خرداد -۷۷/۹/۱۸ - ص ۶)

ـ عباس عبدی: انقلاب اسلامی متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود."(هفته نامه راه نو - ۷۷/۶/۲۱ - ص ۴)

ـ اکبر گنجی: ما تلاش می کنیم خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد.خمینی دیگر وجود ندارد.آنچه وجود دارد فقط برداشت های ما از سخنان اوست.اما به هر حال یک روزی در موزه خواهد رفت و هیچ کس نمی تواند جلوگیری کند.این یک تکامل تاریخی است"(کیهان - ۷۹/۱/۲۴)

ـ عطاالله مهاجرانی: برخورد با توهین کنندگان به مقدسات ،چون منجر به اشاعه توهین می شود ،خود اشاعه فحشا است"(اخبار اقتصاد - ۷۸/۷/۵ - ص ۱۱)

ـ عبدالله نوری: دین در حکومت های دینی ،نه تنها افیون توده ها است،آنچنانکه مارکس گفته است،علاوه بر آن،افیون حکومت ها هم هست.زیرا این افیون به واسطه فاصله انداختن بین واقعیت و ذهن حکومت ،نه تنها مردم را در ناآگاهی و فریب قرار می دهد،بلکه حکومت ها را نیز فریب می دهد."(کیهان ۷۹/۵/۲۹ - به نقل از نشریه عصر ما)

۵) انتقاد از دیپلماسی تهاجمی و شجاعانه ی دولت، از دیگر نکاتی بود که مورد حمله میردامادی قرار گرفت: « انزوای ایران در جامعه جهانی با شکل گیری تصویری ماجراجو از آن و به طور خلاصه چشم اندازی نگران کننده و به دور از شاخص های امید به آینده است! » این جملات وی چنان در تقابل با دیدگا ههای مقام معظم رهبری نسبت به وضعیت و روند دیپلماسی دولت قرار دارد که به می رسد این جمله از معظم له پاسخ مناسب و کافی برای این اظهارات بی ارزش باشد:

«...در زمینه‏ی سیاست خارجی هم - همان‏طور که آقای رئیس‏جمهور توضیح دادند - موضع جمهوری اسلامی از اول موضع تهاجمی بود. تبدیل موضع تهاجمی به موضع تدافعی، یک خطاست. و این خطا بعضاً اتفاق افتاده است!... ما احتیاج داریم به اقدامات شجاعانه. یکی از چیزهائی که من در مورد این دولت خدا را شکر میگویم، همین است که شجاعت اقدام وجود دارد...» (مقام معظم رهبری ۹/۴/۸۶)

۶) البته میردامادی در ادامه پا را فراتر از این گذاشته و دیپلماسی دولت را به انفعال!!! متهم کرده است خوش بینانه ترین حالت نسبت به این موضع گیری وی علیه دیپلماسی دولت و متهم نمودن به انفعال!!! نشینده گرفتن چنین سخن عجیبی است چرا که این موضوع تا به حال از سوی هیچ فعال سیاسی اصلاح طلبی عنوان نگشته بود، و به عبارتی دیگر فعالیت چشم گیر در دیپلماسی دولت نهم به سان اظهر من الشمس بودن یک موضوع و مسئله ای است که همگان بر روی آن اتفاق نظر دارند، لذا اگر این امر هم چمان برای کسی واضح نیست بهتر است تا آن فرد دقیق تر به آنچه که در اطراقش می گذرد نگاه کند! نکته ی بعدی که جا دارد تا در ذیل همین مقوله ی سیاست خارجی بدان اشاره شود بحث صدور انقلاب اسلامی به اقصی نقاط جهان است. آنچه که میردامادی امروز از آن با عنوان از سرگیری ارتباط با کشورهای "کمونیسم" یاد می کند، به خوبی عمق دیدگاه ، سواد و درک وی از مسئله ی صدور انقلاب اسلامی ایران را بیان می دارد. حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:" نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد و نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه متعلق به منطقه ای خاص باشد" لذا طبق فرموده ی حضرت امام (ره) که ما همگی خود را مطیع آن دانسته و سعی داریم تا اندکی خارج از آن حرکت نکنیم، و همانطور که آقای میردامادی و دیگر اعضای مشارکت نیز حد اقل در «ظاهر» خود را ملتزم و مطیع صحبت های حضرت امام (ره) می دانند، می توان گفت اولین دولتی که پس از انقلاب اسلامی ایران درصدد احیای این فرموده ی حضرت امام (ره) بر آمده است، بی شک دولت احمدی نژاد بوده است و این در حالی است که دیگر امروز کشورهای آمریکای لاتین هیچ کدام کمونیست نیستند، بلکه مانند کوبا عقاید سوسیالیستی و یا پوچ گرایی (نهیلیستی) در مناطق فوق رواج دارد، والبته این بهترین موقعیت ها برای تاثیر و صدور انقلاب اسلامی به مناطق یاد شده است، هر چند که نباید در این بین از تاکتیک ائتلاف بر ضد دشمن متشرک (امپریالیزم) نیز غافل شد.

۷) « تصمیمات به ظاهر انقلابی و یک شبه» اتهام دیگر دولت از دید نماینده مشارکت بوده است.

این ایرادی است که بسیاری از مخالفان دولت، به آن وارد نمودند و همواره نیز " سهمیه بندی بنزین" را به عنوان مصداقی برای مدعای فوق به حساب می آوردند، اما این همان است که مقام معظم رهبری از آن تحت عنوان شجاعت یاد نمودند و فرمودند : « ... خصوصیت دیگر، شجاعت این دولت و قاطعیت اوست. این کار بزرگی که شما برای سهمیه‏بندی بنزین انجام دادید ...» (مقام معظم رهبری ۴/۶/۸۶)

البته اعترافات معصومه ی ابتکار و عبد الله رمضان زاده در این میان مبنی بر شجاعت دولت نهم در سهمیه بندی بنزین و اینکه این اقدام طی برنامه های توسعه گذشته باید در دولت اصلاحات انجام می گرفت اما بنا بر دلایلی سیاسی !!! این کار انجام نگرفت نیز، خود مزید بر آنچه که در این زمینه رفت، می باشد.

۸) «تامین امنیت اجتماعی و سیاسی بوسیله ی قدرت های پلیسی و با ضرب و زور» جرم دیگر دولت از دیدگاه محسن میردامادی بوده است. اما جا دارد به سخنان عبدالله رمضان زاده اشاره گردد که در همان ابتدای اجرای طرح تامین امنیت اجتماعی در گفتگو با یکی از نشریات دانشجویی (شماره ی ۵ نشریه دانشجویی ایران ۱۴۰۴) به صراحت اشاره نمود که دولت کوچکترین نقشی را در زمینه ی جلوگیری و یا اجرای چنین طرح هایی ندارد. البته خواهش بعدی نگارنده از آقای میردامادی به یاد آوردن وقایع ۱۸ تیر ماه ۷۸ است که به قول خودشان، نیروهای امنیتی و پلیسی در همان دولت اصلاحات، کردند آنچه را که کردند ...! پس صدای این اعتراضات چرا ۸ سال پیش به گوش نمی رسید ؟؟؟

۹. دبیرکل مشارکت در ادامه مدعی « تسلط دولت بر رسانه ها» و همچنین « همسویی رسانه ی ملی با دولت» گشته است! آیا تعطیلی یک ساله روزنامه ی ایران که ارگان رسمی دولت محسوب می گردد، به همین زودی از ذهن آقایان رفته است؟ این است معنای تسلط بر رسانه ها؟ موضوع تسلط بر رسانه ها که میردامادی از آن به عنوان یکی از شگردهای دولت یاد نموده است همان چیری است که اتفاقا بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است که : دولت در زمینه اطلاع رسانی و استفاده ی از رسانه بسیار ضعیف عمل می کند. واین باز هم به معنای تضاد کامل با سخنان مقام معظم رهبری است. هم چنین نگاهی گذرا بر نحوه ی پوشش ضعیف رسانه ی ملی از دستاوردهای دولت نهم، از جمله سفرهای استانی و یا حتی سفر اخیر به نیو یورک، تداعی کننده ی چیزی غیر از آن است که مورد ادعا ی دبیرکل مشارکت قرار گرفته است.

۱۰.گرانی مسکن و تورم از دیگر نکات مورد اشاره ی میردامادی بوده است. جا دارد تا به عنوان سوال اول بپرسیم آقای میردامادی! آیا غیر از آن است که روند تورم در دولت اصلاحات نیز هر سال و به صورت پلکانی افزایش یافت ؟ و یا چرا در زمان تورم ۴۹% سال ۷۳ سکوت کردید ؟؟؟ مگر انتقاد منصفانه و دلسوزانه که همیشه مدعی آن بوده اید این دولت و آن دولت دارد ؟! اما در مورد مسکن شکی نیست که وضعیت فعلی غیر قابل تحمل است، اما خود بهتر می دانید سبب گران شدن بی سابقه و غیر طبیعی قیمت مسکن چه بوده است. به نظر می رسد ۱۰۰۰ میلیارد تومانی که در عرض کمترین مدت ممکن،بانک پاسارگاد وارد بازار مسکن نمود، کافی بود تا به همراه دیگر برنامه های مافیای قدرت و ثروت، وضعیت قیمت و بازار مسکن را به سمتی ببرد که نوک تمام پیکان تمام اعتراضات به سوی احمدی نژاد برود، اما باز هم مردم به قضاوت خواهند نشست ...

۱۱) البته میردامادی به سخنان خویش ادامه داده تا جایی که دولت را به بحران مدیریت نیز متهم نموده است! آقایان! اگر امروز رییس جمهور خود، وزرای کابینه اش را عزل می کند به خاطر اهمیتی است که به مدیریت وزرا و دیگر معاونین خود می دهد. آیا استیضاح همراته با افتضاح "خرم" وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات را به یاد دارید ؟؟؟ معنای بحران مدیریت به راستی کدام است؟ عزل از سوی خود رییس جمهور قبل از آنکه نهاد و یا مرجع دیگری اقدام کند و یا استیضاح وزیری که فساد مالی و بحران هویت اش بر همگان آشکار است ؟

۱۲) در رابطه با تصفیه ی اساتید بهتر است تا سخنی گفته نشود! چرا که اخراج ۶۵ استاد برجسته در دولت اصلاحات به جرم "حزباللهی" بودن، آن هم از سوی افرادی که مدعی آزادی بیان یوده اند تراژدی غم انگیز و دردناکی است."حسین بشیریه" فردی است که پس از استفاده ی کامل از دوران مرخصی و هم چنین فرصت مطالعاتی خویش اعلام می کند که بعد از رای آوردن احمدی نژآد هیچ گاه به کشور باز نخواهد گشت! اما همین همو پس از آنکه نقض قانون می کند و به صورت غیر موجه ۱ سال و ۱۱ ماه غیبت می کند در مقابل حکم قانونی دانشگاه ایستادگی کرده و درصدد سیاسی جلوه دادن این پروژه برمیآید. والبته همه ی این ها در حالی است که این افراد همیشه دم از اجرای قانون زدند اما هیچ گاه در مقابل اجرای قانون صبر و شکیبایی نداشتند...

۱۳ ) و البته صحبت های عاری از منطق میردامادی و میردامادی ها تمامی ندارد ... آنهایی که دم از آزادی انتخابات می زنند و آن را بهانه ای برای پیروزی خویش در انتخابات مجلس می دانند اما فراموش کرده اند که در انتخابات شورای شهر دوم که بسیاری از افراد معلوم الحال تایید صلاحیت شدند و در حالیکه انتخابات مذکورد در دولت اصلاحات انجام گرفت اما این اصولگرایان بودند که با اکثریت آرا به پیروزی رسیدند، فراموش کرده اند که مصطفی تاج زاده با تقلب های گسترده در انتخابات مجلس ۶ باعث شد تا آرای بسیری از صندوق های رای باطل گردد ولی باز هم دم از برگزاری سالم انتخابات می زنند... فراموش کرده اند که ۸ سال شعار تنش زدایی دادند و داعیه دار ارتباط با تمام جهانیان بودند اما پس از ۳۰ سال رییس جمهور روسیه در دولت نهم پا به تهران می گذارد! همان دولتی که به آن انگ دشمن تراشی برای ملت را می زنند... فراموش کرده اند که در دولت اصلاحات علیرغم اینکه تنها تحریم های نانوشته بر ما اعمالمی گشت نتوانستیم قرار داد چند هواپیمای ساده ی مسافر بری را با دیگر کشورها منعقد کنیم اما در دولتی که به خاطر ایستادگی در مقابل تمام مستکبران جهان، مورد سرزنش دائمی اجنبی و مزدور داخلی است، توانسته ایم در خلال همین سفر پوتین به تهران که آن را "بی ارزش" می خوانید قرار داد چند دستگاه هواپیما را منعقد کنیم ...و فراموش کرده اند که ...

آنچه که فعلا این جریان سوخته ی سیاسی در پیش گرفته است چیزی جز اظهار وجود نیست، ضدیت با اکثر سخنان رهبری، نقدهای عجیب و خارق العاده!!! به دولت و ... همه و همه نشان از یک چیز دارد و آن هم دست و پا زدن های آخری برای غرق نشدن ...

مجالی برای پرداختن بیشتر به موضوع نیست، البته تا همین جا نیز به نظر می رسد ضرورتی نداشت تا تخریب هایی که به دور از هر گونه منطق بیان می شوند پاسخی داده شود، لذا نا خود آگاه آنچه که به ذهن متبادر می گردد آن است که مقام معظم رهبری فرمود:

بعضی از اقدامها را اگر بکنید، میگویند چرا کردید، به این دلائل غلط بود؛ اگر همان اقدام را نکنید، میگویند چرا نکردید، به این دلائل خطا بود! دلیل میشمرند؛ باب تحلیل هم که واسع است؛ هرچه دلشان میخواهد، میگویند! آنها اهمیتی ندارند. حق، خودش را نشان خواهد داد ... (۹/۴/۸۶)

امیر حسین ثابتی منفرد



همچنین مشاهده کنید