دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

رسانه ها و تحول فرهنگ سیاسی در خاورمیانه


رسانه ها و تحول فرهنگ سیاسی در خاورمیانه

جهانی تر شدن ارتباطات جمعی Mass Communication و توسعه فن آوری آن, تاثیرات مهمی در جهان سوم بر جای گذاشته, و بویژه كشورهای اسلامی خاورمیانه را با مسایل بسیاری مواجه نموده است

۱) مقدمه

جهانی تر شدن ارتباطات جمعی ( Mass - Communication) و توسعه فن آوری آن, تاثیرات مهمی در جهان سوم بر جای گذاشته، و بویژه كشورهای اسلامی خاورمیانه را با مسایل بسیاری مواجه نموده است. این تحولات كه در سطح ملی عقاید و ارزش ها را دگرگون كرده و در ابعاد بین المللی هم جدار بندی دولت ها را تضعیف نموده است، تضادهای مهمی برای دنیای اسلام تدارك نموده است.

از چشم انداز مسایل خاورمیانه ـ كه دیانت اسلام جایگاهی اساسی دارد ـ گسترش رسانه های جمعی، تاثیر دوگانه ای گذاشته است. رسانه های جمعی، از یك طرف با گسترش خود، آرا و سلیقه های مردمان را یكسان نموده و در نهایت اقتدار دولت ملی را تقویت نموده اند; و از طرف دیگر، با تنوعی كه در علایق مخاطبان خود ایجاد می كنند، اجماع فرهنگی كشورهای دنیای اسلام را گسسته و با فرهنگ های چند پاره و متعارض، مشروعیت سنتی را تضعیف كرده و به موازات میزان سنتی بودن این دولت ها، پایه های اقتدار داخلی آنها را سست می گردانند.(۱) بدین ترتیب، رسانه ها و ارتباطات جمعی، فرهنگ سیاسی كشورهای خاورمیانه را به شدت نامتوازن نموده اند. در این مقاله، نسبت جهانی تر شدن ارتباطات جمعی و دگرگونی های فرهنگی / سیاسی در كشورهای خاورمیانه را بررسی می كنیم. تاكید اصلی ما با برتضعیف روز افزون نقش دولت ها در حیات فرهنگی و بالتبع، فرهنگ سیاسی این جوامع است.

۲ ) ماهیت ارتباطات جمعی و روابط شمال و جنوب

در یك مقاله كوتاه، هرگز نمی توان تمام ادبیات مربوط به ارتباطات جمعی را مرور نمود.

بسیاری عقیده دارند كه هنوز هیچ تلاشی اساسی در توضیح ماهیت ارتباطات جمعی و به ویژه نقش حیاتی آن در چارچوب روابط شمال و جنوب صورت نگرفته است. مطالعات انجام گرفته نیز نوعا از دیدگاه كشورهای شمال بوده است و لذا منابع برای یك بررسی از دیدگاه مسأل جنوب و از جمله خاورمیانه، بسیار اندك و ناكافی است. مقاله حاضر صرفا از نقطه نظر دوم به موضوع می نگرد.(۲)

۱-۲ ) رسانه های جمعی; وسیله یا پیام؟

هر چند در سال های اخیر، مفاهیم بسیاری در خصوص ارتباطات جمعی ارأیه شده است; اما به نظر می رسد كه نوعی بحران مفهومی در تعریف و قلمرو این حوزه وجود دارد. اكوECOدر بحث از ارتباطات جمعی و رسانه های گروهی، می پرسد:

((رسانه گروهی چیست؟ آیا آگهی یك روزنامه، رسانه گروهی است؟ یا پخش برون مرزی رادیو و تلویزیون و یا آرم یك لباس ورزشی؟ در واقع، رسانه های جمعی با انواع متعدد و در شبكه های مختلف عمل می كنند. رسانه ها چند بعدی عمل می كنند; اما بعضی از آنها در حكم رسانه رسانه ها است.))(۳)

تعریف فوق و به ویژه جمله آخری آن، از دیدگاه رسانه های جمعی خاورمیانه و كشورهای اسلامی اهمیت بسیاری دارد. در واقع، این رسانه های خارجی هستند كه برای رسانه های ارتباط جمعی خاورمیانه، حكم رسانه رسانه ها را دارند; یعنی منبع خبر و منشإ پیام هستند.(۴)

به هر حال، تلقی فوق از تعریف سنتی رسانه به عنوان وسیله ارتباط، بسیار فراتر رفته و به اصطلاح علمای منطق، نوعی ((وسعت مفهومی)) پیدا نموده است. مك لوهان M.Macluhan)) از این زاویه و با تاكید بر نقش فن آوری در القای پیام می نویسد: ((رسانه، همان پیام است)).(۵) این تلقی، از دیدگاه روابط فرهنگی و علمی شمال و جنوب معنای مهمی دارد.

تعریف رسانه به مثابه پیام، ناظر به ویژگی عمومی دورانی است كه از آن به عنوان ((عصر اطلاعات)) و یا ((انفجار ارتباطات)) نام می برند. و به رسانه های جمعی نه از زاویه سخت و نرم افزاری; بلكه از جنبه تحولات رفتاری اجتماعی نگاه می كنند. از این چشم انداز، زمینه های فلسفی و فرهنگی پیام ها و پیام سازان كشورهای شمال و نیز تعارضات فرهنگی برخاسته در كشورهای خاورمیانه كه به عنوان فرایندی یكپارچه و بمثابه دوروی یك سكه اند، اهمیت بیشتری پیدا می كنند.(۶)

دكتر رضا داوری اردكانی، نویسنده ایرانی نیز، ضمن تفكیك میان وجود وسیله ای و ماهیت پیامی رسانه های ارتباط جمعی، می نویسد:

((تلویزیون اكنون تنها به ما اطلاعات لازم برای یك زندگی در جامعه مدرن و پست مدرن نمی دهد; بلكه تعیین می كند كه مهم چیست؟ و چه چیز بی اهمیت است؟ مطلوب و غیر مطلوب كدام است؟ طرز لباس پوشیدن و آداب معاشرت را نیز تلویزیون تعیین می كند. حتی پاسخ دادن به این پرسش كه صدا و سیمای مطلوب كدام است، خود به خود و دانسته و ندانسته، احیانا به عهده تلویزیون گذاشته می شود. در این صورت، دیگر نمی توان تلویزیون را وسیله انگاشت)).(۷)

روزنامه ها و تلویزیون بدین ترتیب، عین پیام است و در شرایطی كه در بیشتر كشورهای خاورمیانه، روزنامه ها و تلویزیون های داخلی از رسانه های خارجی تغذیه می كنند و آنها را به عنوان منبع خبر و رسانه رسانه های خود تلقی می كنند، طبیعی است كه نقش بزرگی در انتقال فلسفه و فرهنگ كشورهای شمال ایفا می كنند.

داوری تاكید می كند كه تلویزیون به این معنا، هرگز یك وسیله نیست; زیرا وسیله، چیزی است كه آدمی به اختیار و برای رسیدن به هدف و مقصدی به كار می برد; اما تلویزیون، خود مقصد و هدف است. بنابراین، تلویزیون عین قدرت است و به هر كجا كه قدم می گذارد، آن جا را متحول می كند. در عین حال، اضافه می كند كه تلویزیون جزء ذاتی این عالم جدید و متجدد است. نمی توان در دنیای جدید به سربرد; اما با شإن مهم از شوون این عالم[ یعنی تلویزیون]كنار نیامد.(۸) داوری بدین سان، به تعارض آفرینی مهم رسانه های جمعی در كشورهای جنوب و خاورمیانه نظر دارد.

۲ ـ ۲ ) خصایص ذاتی

۱ ـ ۲ ـ ۲) فرزند غرب و آموزگار عصر

رسانه های ارتباط جمعی از جمله وجوه مشخصه و اصلی دوران جدید غرب هستند. و به دلیل خصلت گروهی و گریز از مركزی كه دارند، با فلسفه مدرن و فردگرایی و ذره گرایی برخاسته از آن، انطباق تام پیدا می كنند. رسانه ها و به ویژه روزنامه، رادیو و تلویزیون در غرب و شمال، ماهیتی مردم سالار دارند و برای بقای خود، مجبورند كه چنین باشند.

برخلاف كشورهای خاورمیانه كه رسانه های مهم عموما دولتی هستند، رسانه های چند ملیتی، محصول بازار رقابت می باشند و برای بقای خود، ناگزیر به جلب مشتری با عناوین ((خوانندگان عزیز)) و یا شنوندگان و بینندگان محترم هستند. خرید تماشاچی و یا خواننده و شنونده ((گرامی)) بر بنیاد فرض مهمی استوار است كه پست مدرنیست ها آن را قبول ((دیگری)) و یا احترام به ((دیگران)) می نامند. چنین فرضی، رسانه ها را به وضعیتی سوق می دهد كه در مواجهه با مخاطبان خود، تفاوت های طبقاتی و... را كنار گذاشته، شاه و گدا را یكسان و مقابل هم ببینند.رسانه، فاصله های اجتماعی را حذف می كند.(۹)

موضوع از بعد فلسفه و فرهنگ سیاسی، اهمیت زیادی دارد; رسانه ها هم زاده فلسفه و فرهنگ جدید غرب هستند و هم تمدن برخاسته از آن را تعین و تقرر می بخشند. اصل مردم سالاری كه در قلب رسانه ها جای گرفته، بازتاب خاستگاه رسانه ها در دموكراسی های غربی است. این رسانه ها هرگز به مقام، قدرت ویا شوون سلطنت و غیره كه در فرهنگ كشورهای اسلامی، قداستی الهی داشته ارجی نمی نهند. بدین ترتیب، توسعه و رواج رسانه های غربی در كشورهای اسلامی خاورمیانه موجب شده است كه ارزش های سنتی این جوامع درهم ریخته و با حذف فواصل سنتی، قداست و مشروعیت اقتدار سیاسی دچار بحران شود.

اصولا ارتباطات جمعی بر محور گفت و شنود با دیگران استوار است; توجه به دیگری، یعنی انطباق و تساهل در رفتار، كه فكر و فرهنگ سیاسی را در چارچوبی فارغ از اقتدار و عناصر اقتداری، به هدف دنیای ((اقدام مشترك برای حل مشكل)) معطوف و تقلیل می دهد. از این جهت، رسانه های جمعی، آئینه فرهنگ و عمل غربی و بیان گر آرزوهای بشر منتشرCommon person بوده(۱۰) و هر گونه علقه ای فراتر از علأق فردی را نفی می كنند. چنین برداشتی از رسانه، ارتباطات جمعی و انسان، كه عقاید و ارزش های غربی جان مایه آن است، با مفاهیم فرهنگ و رفتار سیاسی مردمان خاورمیانه فاصله آشكار داشته و تعارضات بسیار مهمی ایجاد كرده است.

۲ ـ ۲ ـ ۲ ) فرآیند مسإله سازی

چنان كه گذشت، رسانه های غربی ـ كه اكنون جهانی تر شده اند ـ ارزش ها و عقاید خاصی رااشاعه می دهند. رسانه ها در مجموع، بینشی و گزینشی هستند. و مشكله ارتباطات جمعی نیز درست در همین امر نهفته است كه هر اندیشه و یا بینشی، فقط بخشی از رویدادها و حوادث را به عنوان واقعیات مسلم برجسته می كنند. این نكته از دیدگاه رابطه فرهنگی شمال و جنوب، اهمیت بسیاری دارد.

از یك سوی، با توجه به این كه رسانه های غربی در خاورمیانه نقش رسانه رسانه ها را بازی می كنند و به عنوان یك پیام ساز مرجع و مركزی نقش غالب دارند; و از طرف دیگر، مسإله سازی (agend Bilding ) در دو معنای مثبت و منفی آن كه رخداد یا مسإله ای (هر چند كوچك و موهوم) را به عنوان مهم ترین مشكل روز در یك جامعه ملی تغلیظ می كند، مهم ترین ویژگی رسانه های گروهی است، بررسی نقش رسانه های غربی در خاورمیانه معاصر اهمیت دارد.(۱۱)

باید تاكید نمود كه در كشورهای خاورمیانه، به دلایلی توجه و اعتماد به اخبار خارجی در سطح وسیعی جریان دارد و چنین پدیده ای را در همه كشورهای منطقه می توان مشاهده نمود.(۱۲) رسانه های خارجی فعال در خاورمیانه، نه تنها شكاف تاریخی موجود بین دولت و مردم این كشورها را پر می كنند; بلكه جنبه هایی از كار دولت ها را بر مردم آشكار كرده و قطع نظر از صحت و سقم آن، تریبون پرقدرتی در اختیار عامه مردم در ارزیابی نهایی دولت های خود قرار می دهند.

در كشورهای اسلامی همزمان با گسترش تكنولوژی ارتباط جمعی، به جای رویكرد و اعتماد بیشتر به رسانه های داخلی، این رسانه های خارجی هستند كه واسطه دولت و مردم شده اند. این وضعیت، با توجه به زمینه فرهنگی و متفاوت رسانه های خارجی، مسأل مهمی برای خاورمیانه آفریده است.

به عنوان مثال، رادیو بی بی سی و تلویزیونCNN دو رسانه قوی و پرنفوذی بودند كه در جریان انقلاب اسلامی ایران و نیز جنگ و بحران خلیج فارس نقش بزرگی ایفا كردند.

اهمیت این رسانه ها چنان بود كه حتی معتقدان سرسخت ارزش ها و نظام های سیاسی موجود در منطقه نیز اطلاعات خود را از آنها دریافت و تصمیمات و رفتار سیاسی/ راهبردی خودشان را برمبنای آن اطلاعات و اخبار سامان می دادند.(۱۳) طبیعی است كه به لحاظ زمینه های فرهنگی و... اطلاعات فوق گزینشی بوده و ناخواسته تصمیمات این رهبران را نیز هدایت می نموده است.

۳ ـ ۲ ـ ۲ ) حضور كلیشه ها و قالب ها در رسانه های جمعی

نقش كلیشه ها و قالب های فرهنگی در گزارش های خبری و طبعا افكار عمومی بر ساخته رسانه ها، امری مسلم است; اما این وضعیت به ویژه در رسانه های غربی بیشتر قابل توجه است. اصولا همه خبر گزاریها و نیز خبرنگاران غربی با یك سری كلیشه ها و پیشداوریها زندگی می كنند. برای همه آنها، سفید در مقابل سیاه و غربی در برابر شرقی، ترجیح اصولی دارد; مسإله ریش و حجاب نیز چنین است. در حالی كه در كشورهای مسلمان، داشتن ریش، نشانه جاافتادگی و اعتبار است و حجاب مظهر شرافت زن و خانواده تلقی می شود، رسانه های گروهی غرب با توجه به زمینه های فكری خودشان، این گونه نمادها را مذموم شمرده و با قرار دادن در تقسیمات كلیشه ای خود نظیر انسان غربی ـ انسان شرقی، پیشرفته و عقب مانده، و لیبرال و مرتجع یا سنتی، نتایج قالبی غیر قابل تعریف ارأه می دهند.(۱۴)

به طور كلی داوری رسانه ها در مواضع فرهنگی متفاوت و متنازع بسیار بی رحمانه است.(۱۵) واقعیت این است كه رسانه های غربی فقط به عقاید و ارزش های خود می اندیشند و هرگز نمی توانند قالب ها و كلیشه های خود را برشكافند و افكار و تمدن دیگری را به درستی و روشن ببینند. آنان حتی ملاك های خودی و بیگانه و به طور كلی مسإله ((غیریتOtherness) (() را نیز خود ابداع و تعریف می كنند و با بی رحمی تمام، ((دیگران)) را موشكافی و ارزیابی می كنند.

به هر حال، این معمای مهم رسانه های غربی به ویژه در حوزه خاورمیانه و جوامع اسلامی است; نفی دیگری و در عین حال تاكید بر تسامح با دیگران.(۱۶)

حجت الاسلام دکتر داود فیرحی

پی نوشت ها:

۱ـ برای آشنایی بیشتر با تحولات فرهنگی / سیاسی دو دهه اخیر خاورمیانه بنگرید به:

Civil society in the middle East ، edited by ; Augustus Richard Rorton - Buill : Leiden ; New Yourk ، ۱۹۹۵).

۲ ـ یكی از نوشته های قابل توجه در باب ارتباطات جمعی كه كوشش می كند از دیدگاه جنوب به موضوع بنگرد، عبارت است از:

ـ حمید مولانا، گذار از نوگرایی، ترجمه یونس شكرخواه (تهران: مركز مطالعات رسانه ها، ۱۳۷۱).

H.D Lasswel and N.Leites ، the Structur of communication in society - ۳ (Leiden ; New York ، ۱۹۸۹) P.۱۴۷.

۴ ـ ((تهاجم فرهنگی و دیدگاه ها))، فصلنامه علوم سیاسی موسسه آموزشی عالی باقر العلوم(ع) شماره ۱۲، زمستان ۱۳۷۴، ص ۱۵۴.

۵ ـ ژان كازنو، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه باقری ساروخانی و منوچهر محسنی، (تهران: اطلاعات، ۱۳۷۰)، ص ۶۱.

۶ـ بنگرید به:

H.Mowllana ، Global in Formtion @ World Communication ، New - Frontierns in international Relations ، ۱۹۸۵.

H.Mowlana ، Masse Media and cultur ، op.cite P.۱۶۶. -

۷ ـ رضا داوری اردكانی، چگونه می توان با تلویزیون كنار آمد؟ نامه فرهنگ، ش ۱۹، سال ۱۳۷۴، ص ۴۷.

۸ ـ همان، صص ۵۰ ـ ۵۱.

۹ ـ داریوش اخوان زنجانی، ارتباطات و روابط بین الملل، نامه فرهنگ، پیشین، ص۷۱.

۱۰ ـ همان.

Neil postman ; Amusing ourselves to Death ، (New York ، Penguin -۱۱ book، ۱۹۸۹) ch.۳.

۱۲ ـ ناصر ایرانی، بحران دموكراسی در ایران - و چند مقاله دیگر، (تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱)، ص ۲۰۵.

۱۳ ـ اكبر.س. احمد، دیوشرور، رسانه در مقام آموزگار عصرما، ترجمع سیما ذوالفقاری، نامه فرهنگ، ش ۱۸، سال ۱۳۷۴، ص۱۱۱.

۱۴ ـ همان، ص ;۱۱۵ و نیز، ناصر ایرانی، پیشین، ص۲۱۰.

۱۵ ـ علی اسدی، افكار عمومی و ارتباطات، (تهران: سروش، ۱۳۷۱)، صص ۱۲۶ - ۱۲۸.

Simon Bromley ، Rethinking Middle East politics (Austin ، Tx : -۱۶ university of teuas press ، ۱۹۹۴) p.۱۶۴.

۱۷ ـ ژان لویی سروان شرایبر، نیروی پیام، ترجمه سروش حبیبی، (تهران: سروش، ۱۳۷۱)، ص۲۲۹.

۱۸ ـ اكبر.س. احمد، پیشین، ص ۱۱۶.

S.Bromley ، op.cit ، pp.۱۶۶ - ۷. - ۱۹

Michel C.Hudson ، Democratization and the problem of Legitimacey in - ۲۰ Middle East politics (Middle East studies Associaties Bullefin۲۲ ، ۱۹۸۸) pp. .۱۷۱ - ۱۶۵

Ibid . pp.۱۵۷ - ۱۶۴.- ۲۱

Roger owen ، state ، power and politics in the Making of the Modern - ۲۲ Middel East (New York ، Routhledg ، ۱۹۹۲) ch.۲.

Ibid . pp. ۴۹ - ۵۵.- ۲۳

christopher claphman ، third world polities (New York ، Routhledge ، - ۲۴ pp. ۱۸۲ - ۹. (۹۹۲

۲۵ ـ ناصر ایرانی، پیشین، صص ۲۱۶ - ۲۱۷.

۲۶ ـ همان، ص ۲۲۷.

Jill Crystal ، Authoritiaranism and Its Aolersaries in the Arab World ، - ۲۷ Worldpolities.۴۶ ، no ۲ (January ۱۹۹۴) : ۲۶۲ - ۲۸۹.

_ Civil society in the Middle East ، op . cit. pp.۱۸ - ۲۴. ۲۸

M.Campar Hudson ، op. cit ، p.۱۶۰. - ۲۹

Gurdrun kramer ، Liberalization and Democracy in the Arab World ، - ۳۰ Middle Eeast Report ، no . ۱۷۴ (january ۱۹۹۲) pp. ۲۲ - ۲۵ ، ۱۳۵.

john Waterbury ، Democracy Withoat Democrats? the potential For - ۳۱ Political Liberalization in the middle East (London and new York ; I.B.Taurus ، ۱۹۹۴) pp. ۲۳ - ۴۷.

Ibid. - ۳۲

Bryan s. turner ، Orietalism and the problem of civil society in Islam - ۳۳ Brattleboro ، VT : Amana books ، ۱۹۸۹). p.۲۷.)

Edward shils ، the virtue of civil society Governmant and opposition in - ۳۴ middle East ، No.۱ (Winter ۱۹۹۱) : ۳ - ۲۰.

Civil society in the Middle East ، op.cit،p ۱۶. - ۳۵

E.Shils ، op . cit . p.۱۲. - ۳۶

Ghanim al - Najjar ، Democracy and the civil society in Egypt and - ۳۷ Algeria (Egypt ; May ۱۹۹۴) p.۱۲ - ۳۰.

Gharib Kamele ، libraliation and Democracy in the Middle East - ۳۸ M.S.Report ، no ۱۷۴ - ۱۹۹۳) .pp.۲۰ - ۲۵.)

Abdelbaki Hermassy ، Notes on Civil society in Tunisia (Giza ، ۱۹۹۴) - ۳۹ pp.۷ - ۷۸.

see : S.P.Huntington ، clash of civilizations? Foreign Affars ۷۲ ، no .۳ - ۴۰ summer ۱۹۹۳) : ۲۲ - ۴۹.)

Civil society in the Middle East ، OP.Cit ، p.۱۷. - ۴۱

sad al - din Ibrahim ، Civil society in jurdan : A Preliminary Assessmeut - ۴۲ Egypt : Gizad ، ۱۹۹۲) p.۱۸.)

Autoni Messava ، Civil society against the War system : the Lebnans - ۴۳ case (egyp : Gaiza ، ۱۹۹۲) pp. ۲۸ - ۳۰.

Ibid .p . ۵۳. - ۴۴

Ghanim al - Najjar ، Civil society in Kuwouit ، op . cit ، p.۱۲ - ۲۲. - ۴۵

Johu Keane ، Democracy and Civil society london : verso ، ۱۹۸۸). p.۲۳. - ۴۶

See joh Esposito and James Piscatory ، DemoCratization and Islam ، - ۴۷ Middle East jgnal ۴۵. No.۳ (summar ،۱۹۹۱) : ۴۴۰.

Abdelbaki Hermessi ، op. cit ، pp. ۷ - ۸. - ۴۸

Civil Society in the miuddle East ، op.cit .p.۲۳. - ۴۹

j Esposito and J.Piscatory .op cit. - ۵۰

Islamist Democracy ، Middle East Report no ۱۸۳ (۱۹۹۳) pp. ۲ - ۸. - ۵۱

Ibid. - ۵۲

Judith Miller ، The challeage of Radical Islam ، Foreign Affairs ۷۲ ، no . - ۵۳ .۵۶ - ۴۳ : (۱۹۹۳) ۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.