پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جامعه شناسی توفان


جامعه شناسی توفان

در خبرها آمده بود در پی وقوع توفان سهمگین و بارندگی شدید وجاری شدن سیل در مناطق چابهار و كنارك بخش قابل توجهی از شبكه توزیع برق این مناطق از سیستان و بلوچستان دچار آسیب و خسارت شد

در خبرها آمده بود در پی وقوع توفان سهمگین و بارندگی شدید وجاری شدن سیل در مناطق چابهار و كنارك بخش قابل توجهی از شبكه توزیع برق این مناطق از سیستان و بلوچستان دچار آسیب و خسارت شد.

تندباد گونو که شدیدترین تندباد ثبت شده در شبه جزیره عربستان از سال ۱۹۴۵ توصیف شده، به سوی مناطق ساحلی شرق عمان در حرکت است و اهالی و تاسیسات شهری را در معرض خطر قرار داده و ممکن است فعالیت در صنایع نفت و گاز را مختل کند.سرعت تندباد در حال حاضر حدود ۲۳۰ کیلومتر در ساعت تخمین زده می‌شود و گزارش‌های سازمان‌های هواشناسی حاکی از آن است که تندباد هنگام عبور از فراز آب دریا، امواجی به ارتفاع ۱۲ متر را ایجاد می‌کند.

در صورتی که تندباد در مسیر کنونی به حرکت ادامه دهد، روز پنج‌شنبه مناطق شرق و شمال شرق عمان را در خواهد نوردید و در ساعات بعد به سواحل جنوبی ایران خواهد رسید. سرعت این گردباد در بخش‌های جنوبی دریای عمان ۲۰۰ كیلومتر در ساعت و در سواحل ایران بین۱۰۰ تا ۱۵۰ كیلومتر در ساعت می‌رسد.

ارتفاع امواج دریا در مناطق سیستان و بلوچستان ۶ متر افزایش یافته است.محور ایرانشهر به چابهار به دلیل طغیان رودخانه سرباز بسته شده و برق شهر بندرعباس هم اكنون قطع شده‌است. بدیهی است این تندباد درمسیرخود به میزانی كه پیش‌بینی‌های لازم انجام شده و بناهای محكم‌تری وجود داشته باشد مرگ و ویرانی كمتری برجای خواهد گذاشت.

اما توفان حقیقی كجاست و منشا ویرانگری توفان كجاست؟ اگر از پوسته خبر و واقعیت گذر كرده و به عمق آن فرو رویم چشمانمان بر حقایق و عوامل تازه‌ای گشوده می‌شود. اگر این توفان ویرانگر است چرا توفانی با همین قدرت در همه‌جا به یكسان ویرانی و مرگ نمی‌آورد؟ زلزله را از مظاهر شرور در عالم می‌دانیم حال آنكه صرفنظر از اقوال فلسفی در باب خیر و شر و اعتباری یا حقیقی‌بودن شرور یا فایدت‌های آن، اساسا بسیاری از سوانح و رخدادهای طبیعی كه جلوه‌های شر شناخته می‌شوند در حقیقت شر نیستند بلكه جلوه‌های ناتوانی و نادانی بشرند.

به حكم «توانا بود هركه دانا بود» زلزله می‌تواند هیچ حادثه و مصیبتی به بار نیاورد. در ژاپن سالیانه صدها زلزله رخ می‌دهد كه یكی از آنها برای برجای گذاشتن هزاران كشته در سرزمین دیگر كفایت می‌كند اما آنجا آسیبی به انسان نمی‌رسد زیرا فناوری شهرسازی آنها را در برابر این پدیده كه در تاریخ بشر همواره قربانی می‌گرفته، ایمن ساخته است. توفان نیز از همین قبیل و از این قبیله است. ویرانگری توفان و زلزله و نظایر آنها را باید در بحران یا شكاف همیشگی مركز و پیرامون جست‌وجو كرد. اگر در سطح بین‌المللی با كشورهای متروپل و كشورهای پیرامونی مواجه هستیم در مقیاس ملی نیز به‌نوع دیگری آن را می‌توان مشاهده كرد. پایتخت و شهرهای مادر، كانون انباشت ثروت و قدرت‌اند.

عدم توزیع عادلانه ثروت و قدرت موجب می‌شود جامعه و جغرافیای ما همچون پوسته‌های پیاز دارای حلقه‌ها و دوایر پیوسته‌ای باشند كه هرچه به هسته و مركز نزدیك‌تر می‌شویم كه ثروت و قدرت بیشتری انباشه شده ایمنی و استحكامات معرفتی، مادی، رفاهی، سیاسی، مسكونی و... افزون‌تر و هرچه از مركز دورتر می‌شویم و به پیرامون می‌رویم بی‌بارورتر و آسیب‌پذیرتر. معاون عمرانی استاندار استان هرمزگان ضمن تایید نشانه‌های ظاهری توفان “گونو” در بندرعباس، مردم را به حفظ آرامش و خونسردی فراخواند و از مردم ساكن در حاشیه ساحل دریا خواست به محلات مرتفع بندرعباس یا اماكن از پیش تعیین شده از جمله مساجد، ‌كانون‌های ورزشی، صحن امام زاده سید مظفر و مصلای بهشت زهرا كه برای اسكان مردم تجهیز شده‌است، مراجعه كنند.

روسای نواحی آموزش و پرورش یك و دو بندرعباس هم با صدور بیانیه‌ای از مدیران مدارس خواستند تا در صورت بروز مشكل برای شهروندان، آنها را در مدارس سامان‌دهی كنند زیرا شهرسازی و خانه‌های مردم مقاومت ندارند. زلزله‌ای كه بم را ویران كرد (به شهادت تصاویر برجای مانده) نشان داد هرجا، بنایی با آهن و سیمان ساخته شده حتی بدون محاسبات مقاومت وبه‌رغم ابتدایی بودن ساخت‌وساز اما برجای ماند و بناهای دیگر برسر ساكنان آن فروریخت، یعنی اگر همان زلزله در مراكز و هسته‌های شهرهای بزرگ می‌آمد خسارت چندانی به‌بار نمی‌آورد.

مشكل مركز و پیرامون در این خلاصه نمی‌شود حتی نحوه و اندازه خبررسانی را هم دربرمی‌گیرد. به میزانی كه مركز در معرض خطر و آسیب قرار گرفته باشد انعكاس رسانه‌ای و لحظه به لحظه و جهانی آن و حساسیت خبری‌اش شدیدتر است. آموزش‌های مقابله با سوانح طبیعی را در شهرهای مادر و مركزنشینان بیشتر می‌توان مشاهده كرد زیرا هرچه انسان‌ها به مركز نزدیك‌تر باشند گویی انسان‌تر و مهم‌ترند و حساسیت‌ها بیشتر. تفاوت مركز و پیرامون فقط در ساخت شهر و معماری آنها نیست. در رویكرد تضادانگار در جامعه‌شناسی، آسیب‌های اجتماعی به میزانی كه متوجه منابع قدرت باشند، انعكاس و اهمیت می‌یابند و اساسا «آسیب» شناخته می‌شوند و هرچه از تهدید منابع قدرت دورتر، بی‌اهمیت‌تر بوده یا اساسا آسیب به‌شمار نمی‌آیند. در سطح جهانی می‌توان مثال‌های ملموسی را برای آن ذكر كرد.

پدیده تروریسم كه امروزه پربسامدترین واژه رسانه‌ای جهان شده و توجیه بزرگترین جنگ‌ها و بحران‌های بین‌المللی كنونی است نمونه‌ای زنده از آن به‌شمار می‌آید. تا پیش از ۱۱ سپتامبر تروریسم وجود داشت. هزاران حادثه كوچك و بزرگ تروریستی در جهان رخ داد. یكی از این هزاران این بود كه در فاصله دوماه ده‌ها تن از مقامات قضایی و سیاسی و دولتمردان ایران در بمب‌گذاری‌های ۷ تیر و ۸ شهریور ۱۳۶۰ جان باختند اما در جهان تكانی و واكنش مهمی رخ نداد. هنگامی كه سرطان تروریسم گسترش یافت و در طرفه‌العینی فاجعه ناگوار ۱۱ سپتامبر را رقم زد این بار مستقیما متوجه مركز بود نه پیرامون، آسیبی بود كه به منبع قدرت وارد می‌شد و لذا این قدرت را داشت كه به صورت یك تهدید جهانی درآید و از ریشه‌كنی تروریسم سخن به میان آید.

امراض و ویروس‌ها نیز اگر در روستایی در جهان سوم قتل عام به‌بار آورند یا در نیویورك یا لندن، به یكسان خبرآفرین نبوده و اهمیت نخواهند داشت و به یكسان انستیتوهای تحقیقی را برای ریشه‌كنی آن بسیج نخواهد كرد. تا پیش از ۱۱ سپتامبر هواپیما‌ربایی پدیده‌ای رایج بود. بسیار بودند كسانی كه هواپیمایی را می‌ربودند و در كشوری فرود آورده و تقاضای پناهندگی می‌كردند اما پس از ۱۱ سپتامبر بود كه كشورهای اروپایی با گذراندن قانون، هر نوع هواپیما‌ربایی را از مصادیق بارز تروریسم برشمردند.

در روستاهای ما مسائل زنان از نظر بهداشتی، درمانی، فرهنگی و حقوقی بی‌شمارند اما زنان طبقه متوسط شهرنشین كه تنها با اندكی از آنها دست به‌گریبان هستند قدرت آن را می‌یابند كه آن را به مثابه یك مساله انعكاس دهند حال آنكه زنان روستایی یا پیرامونی از این توانایی برخوردار نیستند زیرا از مركزیت قدرت و ثروت به دورند.

سال گذشته برای جلب رضایت از اولیای دم و نجات یك محكوم به اعدام به‌همراه دو تن از كارگردانان و هنرمندان به یكی از روستاهای تاكستان عزیمت كردیم. در ۱۵۰ كیلومتری تهران و سی‌كیلومتری شهر مهمی مانند قزوین مردمانی در بیغوله‌هایی می‌زیستند كه معماری آن متعلق به چند قرن پیش بود و نه با زلزله و توفان كه با باد ویران می‌شد. آنها در پیرامون شهرهای مهمی، نه زیرخط فقر كه چند طبقه‌ زیر خط فقر می‌زیستند اما به‌چشم هیچ رسانه و طبیب و جامعه‌شناس و مدیر و سیاستمداری نمی‌آیند و مسائل آنها بازتابی ندارد. حال آنكه آنان نیز یك شهروند و یك ایرانی و دارای حقوق یكسان با مركزنشینان هستند.

خوزستانی و تهرانی و كرد و ترك و اصفهانی و بلوچ و روستایی و شهری انسان و دارای حقوقی برابرند.آنها كه در گوشه گوشه های این سرزمین به چشم نمی‌آیند یا در رنج فقرند نیز انسانند و باید از مواهب و ثروت‌های خدادادی و نیز درآمدهای ملی یكسان برخوردار باشند،‌ آنها نیز باید از استحكامات فرهنگی،‌درمانی، مسكونی و... بهره‌مند شوند اما اصل وجود آنها نیز مغفول یا مسكوت یا انكار می‌شود زیرا اگر حقوق بشری پیرامونیان هم به رسمیت شناخته شود دیگر مركز و انباشت قدرت و ثروت رنگ می‌بازد و همه ثروتمند و قدرتمند می‌شوند و دیگر رعیتی برای ارباب و برده‌ای برای تفرج دیگران نمی‌ماند.

این شكاف‌ها در جان ما نیز رسوخ كرده‌اند به گونه‌ای كه وقتی حادثه‌ای در هزار كیلومتر دورتر از تهران رخ می‌دهد ما نگران تهرانیم ویك كارشناس مركزپیش‌بینی سازمان هواشناسی كشور در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: گردباد ۱۵۰كیلومتر برساعتی «گونو»، تهران را به هیچ وجه تهدید نمی‌كند. معضل مركز- پیرامون در سطح جهانی و در سطح ملی و حتی در سطح محلی نیز وجود دارد. در خود جوامع پیرامونی نیز سطوح دیگری از شكاف مركز و پیرامون مشاهده می‌شود. در تهران یا هر شهر دیگری میان هسته و مركز با حاشیه‌، همان مناسبات برقرار است و پدیده حاشیه علیه متن را تعریف می‌كند.

شاید در یك سازمان نیز در مقیاس كوچكتری این نابرابری و مركزمحوری را بتوان بازیابی كرد. یك سازمان اقتصادی یا فرهنگی كه به یمن توانمندی‌ها و تخصص و نبوغ كاركنانی معتبر می‌شود اما چون ثروت در حساب فرد یا افرادی اندوخته و انباشته شده و قدرت به آنان بخشیده است دیگران را كه چه بسا منابع اعتبار سازمان را تشكیل می‌دهند مواجب بگیر و یا پیرامونی می‌دانند یا می‌خواهند. ریشه توفان‌های ویرانگر طبیعی كه در جنوب سرزمین ما دیروز خسارت های فراوانی گرفت و نیز ریشه توفان‌های ویرانگر اجتماعی وجرم و جنایت را باید در ساختار رسوبی شده و تبعیض‌آمیز مركز -پیرامون و توزیع غیرعادلانه امكانات و انباشت قدرت و ثروت از یك‌سو و محرومیت مضاعف جمعیتی دیگر از سوی دیگر دانست، محرومیتی كه نه‌تنها معاش و فرهنگ كه حتی سرپناه مناسبی را نمی‌توانند برای خانواده‌شان تامین كنند.

به سبب شكاف روزافزون مركز وپیرامون و فقیر وغنی و بیكاری و...توفان‌های مهیب‌تری در راهند، توفان‌هایی كه بی‌صدا جان می‌گیرند وگناه آن به گردن عوامل دیگر انداخته می‌شود. غم راستین خود را در درمان و چاره منشاء توفان بجوییم، مسوولیتی كه در درجه نخست بر دوش مدیران و دولتمردان است و هر فاجعه و هر قطره خونی را باید تاوان دهند و سپس برعهده رسانه‌ها و نخبگان و جامعه مدنی.

عمادالدین باقی