پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سینمای هنری و مدرنیست رابرت آلتمن


سینمای هنری و مدرنیست رابرت آلتمن

رابرت برنارد آلتمن در ۲۰ فوریه ۱۹۲۵ در شهر كانزاس سیتی در ایالت میسوری آمریكا به دنیا آمد و در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۶ در لس آنجلس درگذشت آلتمن در فوریه ۲۰۰۵ هشتاد ساله بود او از زمان ساخت نخستین فیلم مهم هالیوودی اش در سال ۱۹۶۷ تا زمان مرگ, كارگردانی ۳۳ فیلم را برعهده داشته است

رابرت برنارد آلتمن در ۲۰ فوریه ۱۹۲۵ در شهر كانزاس سیتی در ایالت میسوری آمریكا به دنیا آمد و در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۶ در لس آنجلس درگذشت. آلتمن در فوریه ۲۰۰۵ هشتاد ساله بود. او از زمان ساخت نخستین فیلم مهم هالیوودی اش در سال ۱۹۶۷ تا زمان مرگ، كارگردانی ۳۳ فیلم را برعهده داشته است. او در زمینه عدول از روال عادی تولید و پرداخت نهایی فیلم، از یاغیان بدنام است و به عنوان یكی از برجسته ترین كارگردانان آمریكا در ربع پایانی قرن ،۲۰ از او تحسین و تعریف بسیاری كرده اند. ۲ تا از آخرین فیلم های او آیینه كارگردان مستقلی هستند كه به ساخت فیلم های مستقل ادامه می دهد: كمپانی (۲۰۰۳) در نگاه اول یك مدیتیشن تخیلی درباره باله و مستندی درباره اثر جفری بالت در شیكاگو است. دباغ روی دباغ (۲۰۰۴) به تلافی قالب تخیلی دباغ ۸۸ (۱۹۸۸)، سیاست واقعی نظام جمهوری، و به بهانه همكاری خلاقانه بین آلتمن و جری تردوی دونزبری برای نگاهی نیشدار و مستند- تمسخرآمیز (mockumentary) به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ آمریكا، ساخته شد. تنوع غیرمعمول اثر او، به اضافه حیثیت و اعتبارآن، با اقتباس اپرایی ویلیام بالكوم از روی فیلم یك عروسی (۱۹۷۸)، بازنمایی می شود.

در سال ۲۰۰۱ و در سن ۷۶ سالگی، آلتمن بزرگترین پروژه تولید فیلم خود را راه اندازی كرد. «گاسفورد پارك» فهرست بزرگی از هنرپیشگان را به خدمت می گیرد كه از آن میان می توان به فهرست كاملی از تمام بازیگران معاصر و تراز اول بریتانیا اشاره كرد؛ مكان فیلمبرداری در یك ملك اربابی قدیمی انگلیسی است؛ در طراحی صحنه و لباس دست و دلبازی كامل رعایت شده است؛ و البته باید به فیلمنامه بسیار پیچیده فیلم (برنده اسكار) نیز اشاره كرد. گاسفورد پارك یكی از بهترین های آلتمن به شمار می آید. علاوه بر این، همزمان بیرونی ترین زوایای خارجی فیلم های او را بازنمایی می كند و مروری دوباره بر پارامترهای سینمای هنری آمریكا به حساب می آید. گاسفورد پارك شكل روایی كلاسیك را به طرق گوناگون بازسازی می كند: رمز و راز قتل های آگاتا كریستی، درام اجتماعی، كمدی انتقادی- اجتماعی در یك ویلای روستایی. ۴۴ بخش گفت وگو در فیلم نگاهی اجمالی به مفاهیم پیچیده بیش از ۲۵ پیرنگ جداگانه فراهم می آورد و یكی از پرشخصیت ترین روایت های چندوجهی او را از MASH (۱۹۷۰) تا Prگt-ˆ-Porter (۱۹۹۴) تشكیل می دهد. در گاسفورد پارك علیت منطقی تحت فشار مشغولیت های آسیب زایی محو می شود كه نه تنها از سوی روایت ناگفته باقی می ماند بلكه توسط خود كاراكترها نیز سركوب می شود. شناسایی متهم در انتها (ضرورتاً از لحاظ كلاسیك) به واسطه پیشرفت هندسی سرنخ های دیگر نقض می شود و اصرار آلتمن بر این است كه قضیه قتل هرگز حل نمی شود. چندگانگی خطوط گیج كننده پیرنگ و تركیب دوگانه قتل، رفتارها، پیشخدمت ها، و خدمتكاران مرد با واژگون ساختن داستان كارآگاهی كلاسیك، دیدگاه یكنواخت و كلیشه ای جنایت، عدالت، و طبقه اجتماعی را به نقد می كشد. فیلم توهم ایدئولوژیكی هارمونی بین ارباب و خدمتكار را، كه در مثلاً سریالهای تلویزیونی دهه ۷۰ بریتانیا مورد ستایش بود، درهم می شكند. این فیلم دورویی و فرومایگی در نظام طبقاتی را آشكار می كند كه در آن گناه و بزهكاری زیاد می شوند و به فراسوی توانایی یا دغدغه های داستان رازآمیزی می رود كه می پرسد « كی این كار را كرد؟».

همچون دیگر آثار گفتمان مدرنیستی، این فیلم نیز به مثابه یك كنش تولید زیبایی شناسانه به خودش برمی گردد. در قلب تمام بیراهه روی روایی خود، آلتمن به گونه ای خود بازتابنده ۲ نوع بازنمایی از صنعت سرگرمی سازی را به نمایش می گذارد. مجری هالیوودی طرح، تهیه كننده فیلم های چارلی چان است كه در انگلستان به دنبال یك فیلم جدید است، راز قتلی كه در یك ویلای روستایی پر از میهمان درآخر هفته اتفاق می افتد. نقش تهیه كننده هم ادعای گزاف نظم اجتماعی انگلستان را به نقد می كشد و هم عوام زدگی درفرهنگ عامه آمریكایی را به نمایش می گذارد. قوم گرایی یهودی و الگوی رفتاری بورژوازی آمریكایی او میهمان های دیگر را كه به او اطمینان می دهند كه او می تواند پایان داستان فیلمش را برای آنها بازگو كند می رنجاند، چون در سر میز شام یكی از آنها می گوید: «هیچ یك از ما این فیلم را نخواهیم دید!» قابلیت تبادل دوطرفه ۲ دنیای طبقه بالای اجتماع انگلیسی و سرگرمی فرهنگ توده ها با شدت بیشتری، به ویژه با نقش آیوور نوولو، به تصویر كشیده می شود. نوولو در زندگی واقعی یك بازیگر پاره وقت بود كه بعدها به عنوان ترانه سرای آهنگ های پاپ به موفقیت رسید و در برنامه های نمایشی بعدازظهر انگلستان در دهه ۱۹۳۰ به یك چهره محبوب بدل شد. اجرای ترانه های احساساتی و واقعیت گریز او درباره جهان ها، زمان ها و عشق های دیگر ۲ اثر كاملاً متفاوت را بر جای گذاشته است. میهمان های دیگری كه همراه او بودند به نرمی با این سرگرمی كه از فرهنگ عوام برمی خاست، سرگرم شدند اما خدمتكاران- كه از زمان رسیدن این ستاره درباره حضورش با هم پچ پچ می كردند- مسحور و از خود بی خود می شوند. در یك نقطه دوربین آلتمن خدمتكاران مدهوش را از پشت درها، روی پله ها، در راهروها و در قالب گروههای كوچكی می گیرد كه در آوازخوانی او غرق شده اند. آریستوكراسی و سرگرمی عوامانه به یك اندازه، دنیایی از جادو و توهم و گریز خلق می كنند. همچون سایر بازنمایی های این منظره در فیلم های دیگری مانند نشویل (۱۹۷۵)، بوفالو بیل و سرخپوستان (۱۹۷۶)، بازیگر (۱۹۹۲) و Prگt-ˆ-Porter، دنیای سرگرمی برای ایماژهای جذاب و قهری خود، هم ستایش و هم محكوم می شود. گاسفورد پارك تمام خصایص فیلم هایی كه آلتمن از سال ۱۹۶۷ (سال شروع فیلمسازی او در هالیوود) ساخته است را یكجا به نمایش می گذارد. او دهه های بعد از جنگ را به خاطر تقویت همه جانبه توان فیلمسازی خود، صرف ساختن فیلم های تجاری كرد. در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ به یكی از پركارترین كارگردانان تلویزیون در میان جمعی از كارگردانان تازه كار بدل شد كه افرادی مانند آرتور پن، سیدنی لومت، سام پكین پا، و سیدنی پولاك را در بر می گرفت. او به طور منظم كارگردانی بسیاری از سریالهای تلویزیونی را بر عهده داشت كه از میان آنها ایستگاه اتوبوس، میلیونر، نبرد، آلفرد هیچكاك تقدیم می كند و بونانزا از بقیه مهمتر هستند. او در آن سالها شهرتی را به عنوان یك فیلمساز بدخلق و یاغی كه دوست دارد داستانهای «یك وری» را جلوی دوربین ببرد، برای خود دست و پا كرده بود. او در سال ۱۹۶۷ از تلویزیون كناره گرفت تا فیلم بلند هالیوودی اش شمارش معكوس (۱۹۶۸)، یك فیلم علمی- تخیلی به سبك كلاسیك، و آن روز سرد در پارك (۱۹۶۹)، یك تریلر روانشناختی را بسازد كه نخستین سبك هنری او (كه بعدها امضای او شد) را به نمایش می گذاشت. سومین فیلم او در سال ۱۹۷۰ فیلم بسیار تحسین شده MASH بود؛ پرفروش ترین فیلم دوران كاری اش و نخستین فیلم از پنج فیلمی كه نامزد اسكار بهترین كارگردانی را برای او به ارمغان آورد (۴ فیلم دیگر عبارتند از نشویل، بازیگر، مسیرهای كوتاه[۱۹۹۳]، و گاسفورد پارك).

دوران ۳۶ ساله فعالیت آلتمن در هالیوود را می توان به ۳ بخش تقسیم كرد. بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ او بخشی از رنسانس كارگردانی در هالیوود را در كنار كارگردانانی مانند آرتور پن، مایك نیكولز، سام پكین پا، استنلی كوبریك، پیتر باگدانوویچ، و فرانسیس فورد كاپولا، بود. MASH، بروستر مك كلود (۱۹۷۰)، مك كیب و خانم میلر (۱۹۷۱)، خداحافظی طولانی (۱۹۷۳)، شكاف كالیفرنیا (۱۹۷۴)، و به ویژه نشویل مهمترین فیلمهایی بودند كه در این دوران نقش عمده ای را در تعریف مجدد فرمول های هالیوودی سبك و داستان، ایفا كردند. با این حال، در پایان دهه ،۷۰ با ظهور موفق فیلمهای پست-كلاسیكی چون آرواره ها (۱۹۷۵)، راكی (۱۹۷۶)، جنگ ستارگان (۱۹۷۷)، و سوپرمن (۱۹۷۸) توسط كارگردانان جوانی مانند استیون اسپیلبرگ و جورج لوكاس، به روزهای فیلمهای تجربی هنری پایان داد. بعد از شكست فیلم های كوئینت (۱۹۷۹)، یك زوج كامل (۱۹۷۹)، سلامتی (۱۹۷۹) و پاپ آی (۱۹۸۰) در گیشه، پول برای تولید از كف رفت و آلتمن دیگر نمی توانست استودیوی مستقل خود به نام Lions Gate را اداره كند. بنابراین او در بیشتر سالهای دهه ،۸۰ فیلم های ۱۶ میلیمتری ساخت و همچون هنرمندی در تبعید كار كرد؛ از كار به عنوان هنرمند مدعو در دانشگاه میشیگان و ساخت فیلم برای تلویزیون های كابلی گرفته تا زندگی در پاریس. در سال ۱۹۹۲ فیلم بازیگردر بین تماشاگران و منتقدان بخت بالایی داشت و به عنوان بازگشت [آلتمن] از آن یاد می شد. بنابراین از دید خود آلتمن در دهه هفتم زندگی اش، دهه ۱۹۹۰ با فیلم های مسیرهای كوتاه، Prگt-ˆ-Porter، كانزاس سیتی (۱۹۹۶)، مردی نان زنجبیلی فروش (۱۹۹۸)، و بخت كوكی (۱۹۹۹)، از لحاظ زیبایی شناسی شاهد موفق ترین و باثبات ترین دوران كاری او به عنوان یك كارگردان سینمای هنری بوده است. گاسفورد پارك نمایشگر یك رهبر اركستر سینمایی است كه در كار خود كنترل و تسلط كامل دارد. این فیلم نامزد ۷ جایزه اسكار از جمله بهترین كارگردانی و بهترین فیلم شد و جایزه BAFTA را در بخش بهترین فیلم و جایزه گلدن گلاب را برای بهترین كارگردانی تصاحب كرد. در سن ۷۰ سالگی یك فیلم مستقل هنری درباره باله ساخت، یك هجویه ۴ ساعته تلویزیونی را برای شبكه HBO در هجو سیاست رئیس جمهوری آمریكا كارگردانی كرد، اپرای یك عروسی را در شیكاگو به روی صحنه برد، و كار بر روی ۲ فیلم تازه را شروع كرد. از سال ،۱۹۶۷ یك بازسازی سینمایی از جز كانزاس سیتی در دهه ،۳۰ یك اپرت در قالب یك فیلم پرونده ای، ۳۳ فیلم بلند و ۱۰ فیلم مهم تلویزیونی را كارگردانی كرد و یكی از شاخص ترین دوران حرفه ای اش را در تاریخ هالیوود رقم زد.

این دوران كاری با ستایش و خصومت بالای منتقدین و مردم همراه بود. امتناع او از بازگویی داستانهای سرراست، بداهه پردازی های آشكار او در تنظیم فیلمنامه، بازیگران و ستارهای غیرعادی او كه ضد تیپ بودند، زوم های مشتاقانه، بی قرار و قیقاج وار او بر روی سوژه، موسیقی های چندلایه ای او- همه و همه به عنوان نوآوری های شاخصی در سبك و داستان گویی هالیوود یا موی دماغ هایی نامتعارف، مطرح هستند. مجدداً، واكنش ها نسبت به گاسفورد پارك را می توان در ستایش های فراوان و آنتاگونیسم مشخصه آنها مشاهده كرد. صفات عالی اغراق آمیزی كه از سوی منتقدان داخلی به كار برده شده است، نشان دهنده كیفیت ابداعی است كه امروزه به طور معمول به كارگردان مؤلف بلامنازع آمریكا نسبت داده می شود: فیلم در تمام نقدها با صفاتی همچون برجسته، درخشان، و استادانه توصیف شده است. همچون دیگر فیلم هایش كه گروه بزرگی از بازیگران مشهور را به نمایش می گذاشتند- MASH، نشویل، یك عروسی، بوفالو بیل و سرخپوستان، بازیگر، مسیرهای كوتاه، Prگt-ˆ-Porter، كانزاس سیتی، دكتر تی و زنان (۲۰۰۰)- خطوط داستانی زیاد گاسفورد پارك جذاب، خلسه آور و شگفت انگیز توصیف شده است. فیلم نشان دهنده توانایی اعجاب آور كارگردان در هدایت چند ۲ جین بازیگر شاخص در یك كلیت به هم پیوسته است در حالی كه به هر بازیگر این امكان را می دهد كه لحظات خاص خودش را خلق كند. اندرو ساریس استعداد هنری چند صدایی ثبت شده آلتمن را تحسین می كند. كارگردانی كه طبق روال عادی خود را به جای یك داستان گو، نقاش توصیف می كند با رامبراند مقایسه می شود؛ بزرگترین استاد سخن در تاریخ سینما. راجر ایبرت می نویسد: «در اینجا كسی همچون پرسیفونه۱ را داریم، در صفا و آرامش، ارباب هنرش.»

با این كه ستایش های پر شور و حرارتی را نثارگاسفورد پارك می كنند، ریویوهای نقادانه (كه شاخص واكنش های عوامانه و ژورنالیستی نسبت به كارهای آلتمن است)، به شیوه های غیرمعمول، مغشوش و برهم زننده به كارگرفته شده در فیلم اشاره دارند. باز هم نمایشگر شاخص های سینمای هنری آلتمن است كه ۳۶ سال مخاطبین را منحرف كرده است. سبك روایی آن آشوب وار (chaotic) و بدون نظارت است؛ خطوط چندگانه پیرنگ آن گیج كننده و برهم زننده آرامش مخاطب است؛ تلاش آن در شفاف سازی پیرنگ، مداخله جویانه است؛ داستان پلیسی اش بی تفاوت است. گروه بازیگری فیلم، ظاهراً شكلی پازل گونه به خود می گیرد: آرایش مواج كاراكترها، بخش های مختلف دیالوگ، نقدهای اجتماعی، و دوربین متحرك نه [به سوژه] می چسبد و نه نتیجه گیر است. همچون موتسارتی كه به ساخت موسیقی ای با نت های بسیار زیاد متهم شده است، آلتمن كاراكترهای زیادی را كارگردانی و هدایت می كند. سازمان فیلم این مطلب را روشن می كند كه آلتمن وقتی تلاش كرد نظم و ترتیبی به این فیلم های گرفته شده بدهد، حسابی از دست رفت. ساختار گاسفورد پارك در بهترین حالت، گریزان بود و از ریتم فرار می كرد. جدایی اسكیزوفرنیك در اینجا متحیركننده و تیپیك است. با وجود تحسین های گسترده ای كه از این فیلم ها و كارگردان شان به عمل آمده است، هر اشاره مثبت به آثار آلتمن در سراسر دوران حرفه ای زندگی او، در جاهای دیگر با واكنش منفی روبرو شده است.

نوشته: رابرت تی.سلف

ترجمه: آرش طهماسبی

پانوشت ها

۱-الهه جهان زیرین و همسر هادس در افسانه های یونانی- م.

۲-Pointillism: سبك نقاشی اواخر قرن ۱۹ كه به جای ضربه زدن با قلم مو، رنگ را به صورت نقطه نقطه بر روی بوم می پاشند- م.

۳-در عهد جدید دختر خوانده هرود پادشاه است كه در ازای دریافت سر یحیی نبی در سینی حاضر می شود هفت پرده در مقابل پادشاه برقصد- م.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.