جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سه احتمال و چند واقعیت


سه احتمال و چند واقعیت

بی هنران زخم خورده, سوداگران بی اخلا ق, قدرت طلبان بی تدبیر و نادانان خرده گیر می توانند هركدام از سویی این غنیمت تاریخی را به چالش های فرسایشی بكشانند و امیدوار باشند كه در انتهای این نبرد, به غنیمت مطلوب خود دست خواهند یافت

یك احتمال بدبینانه می‌گوید به نظر می‌رسد محافلی كه ناراضی‌اند از اینكه سینمای ایران فیلم‌هایی كه آنها نمی‌پسندند را می‌سازد+ در ساخت فیلم‌هایی كه آنها می‌پسندند از عوامل خودشان تواناتر است+ آدم‌های مهمش استقلا‌ل فكری و ذوق هنری دارند+ بخش قابل توجهی از اصحاب و آثارش به موقعیتی بین‌المللی دست پیدا كرده و علا‌قه‌مندان و حامیانی در مجامع فرهنگی جهان دارند+...

ماهیتش جذابیت و استعدادی بی‌بدیل برای جلب توجه از مردم جامعه و كشاندن آنان به سالن‌هایی عمومی دارد+ سرمایه‌گذارانش توان كسب درآمدی داوطلبانه از ملت دارند+ اكثر عواملش فكر كردن، حرف زدن، لباس پوشیدن، آداب معاشرت داخلی و خارجی را از خیلی‌ها بهتر می‌دانند+ ذاتش مردم را دوست دارد و مردم هم آن را دوست دارند+ اتفاقات تلخ و شیرین آینده كشورش را زودتر از عوام آن پیش‌بینی می‌كند+ كلیتش با تهدید و تطمیع و تضعیف سرجایش نمی‌نشیند و تعطیل نمی‌شود و... به این نتیجه رسیده‌اند كه به دلا‌یل فوق و ایضا دلا‌یلی دیگر، وقت آن است كه فكری كنند و تدبیری بیندیشند تا عاشقان و داعیان این جریان گردن‌كشیده، عمرشان را به نوع دیگری از صاحبان واگذار كنند... و البته در این ممات و حیات، ظاهر قضیه نه كشتن به نظر آید و نه خودكشی...! لذا و در ادامه روند تدریجی تخریب روانی، اعتباری و اقتصادی سینما، تیر خلا‌ص قاچاق را به سوی آن شلیك كردند و سعی نمودند تا شواهد امر، دال بر مرگ این عزیز، بر اثر تصادف با بازار قاچاق فیلم باشد.

یك احتمال واقع‌بینانه می‌گوید فروش چشمگیر چند فیلم در سال‌های اخیر، فاصله‌گیری مردم از سالن‌های سینما به دلا‌یل متعددی چون گرانی بلیت، حواشی غیرخدماتی، ترافیك فرساینده، كمبودهای كیفی و كمی سالن‌های موجود، محرومیت از اطلا‌عات تشویقی كافی در مورد فیلم‌ها و... توجه كاسبان همیشه در كمین هر پدیده را، این بار به سوی این حوزه جلب كرده و عطف به سود سرشار حاصل از فروش سی‌دی‌های آمریكایی و هندی و خصوصی و همچنین در ادامه تجربه پرمنفعت فروش فیلم‌های غیرمجاز داخلی (مانند آدم برفی، مارمولك، آفساید و...) تصمیم بگیرند كه با داشتن سرمایه و تجهیزات كافی و شبكه‌های نظام‌مندی! كه در اختیار دارند (اعم از عمده‌فروشان، فروشگاه‌‌ها و دستفروشان در سراسر كشور) به این میدان بلا‌منازع نیز پای بگذارند. سودهای میلیاردی حاصله در همین یكی دو سال اخیر از فروش فیلم‌هایی چون ازدواج به سبك ایرانی، آتش‌بس، هوو و... آغاز پرثمری بود برای این مافیا، تا هم طلب داشته مشتری را بسنجد و هم خطر نداشته این بازار را، كه البته هر دو هم به نفع او جواب دادند. در ادامه این ماجرا، این جریان پلید چنان لجام گسیخت كه مهلت تهیه‌كننده را برای پس‌گیری سرمایه‌اش از سالن‌ها، به زمانی بین یك تا ۳ روز كاهش داد!!! هرچه این منحنی سرازیر شد، به طور طبیعی شاخص وقاحت و درآمد آقایان سربالا‌ رفت تا جایی كه برای دیدن قله آن، كلا‌ه از سر همه تهیه‌كنندگان افتاد. مستان این معركه- از بانی مجهول گرفته تا خرده‌فروش معلوم كنار پیاده‌رو- همه راضی از راه‌اندازی یك صنعت جدید!! به ریش داشته و نداشته ما سینماگران خندیدند و در چشمه آخر، <نقاب> را هم برداشتند و به سینماگران ایران اعلا‌م كردند كه: <اگه میتونی منو بگیر...> و البته مقدار معتنابهی هم آب به آسیاب احتمال اول این مطلب ریختند.

یك احتمال خوشبینانه می‌گوید همه اینها، یك اتفاق شبیه دیگر اتفاقاتی است كه در سایر عرصه‌های كشور هم دارد می‌افتد. نه دزد چیزی بیشتر از یك مغازه‌دار خلا‌فكار و یا دستفروش بیكار است و نه رقم دزدی ارزش چنین واویلا‌یی دارد. مگر یك سینمای ورشكسته كه سالن‌هایش خالی از مشتری است، چه فروشی در بازار سی‌دی می‌تواند داشته باشد كه برایش این همه جنجال درست شود!!؟

به یك پاسخ كوتاه اكتفا می‌شود؛ در حالی كه كل گردش مالی این سینمای به اصطلا‌ح ورشكسته (از تولید و توزیع و نمایش و تجهیزات و مواد خام و... برای حدود چهار، پنج هزار نفر دست‌اندركار دولتی و خصوصی) حدود ۲۰ میلیارد تومان است، درآمد حاصله برای این شبكه قاچاق، در مدتی كمتر از یك‌سال حداقل چیزی حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است. شركایی كه غلط به عرضشان رسیده، بهتر است بروند و تتمه سهم‌شان را از آنكه دزدتر بوده بگیرند!

سه احتمال گفتیم، به چند واقعیت هم اشاره كنیم؛‌ برای احتمال اول، نه عقلمان به چیزی می‌رسد و نه ظاهرا زورمان. فقط می‌توانیم دعا كنیم خدا خود بیدارشان كند تا درك كنند كه تولد و رشد پدیده‌ای چون سینما - با تعاریف لا‌زمه هنری و صنعتی - برای كشوری چون كشور ما، به دلا‌یل عدیده در دیروز و امروزمان، یك معجزه است و مانند همه معجزه‌ها سهمی از اراده و لطف الهی دارد.

بی‌هنران زخم‌خورده، سوداگران بی‌اخلا‌ق، قدرت‌طلبان بی‌تدبیر و نادانان خرده‌گیر می‌توانند هركدام از سویی این غنیمت تاریخی را به چالش‌های فرسایشی بكشانند و امیدوار باشند كه در انتهای این نبرد، به غنیمت مطلوب خود دست خواهند یافت اما تاریخ نشان داده است كه تضعیف انگیزه و توان هنرسازان یك جامعه، ناامن‌سازی فضای سرمایه‌گذاری برای حامیان جریان‌های فرهنگی و فاصله‌اندازی میان مخاطبان و مراكز ارائه آثار هنری، از تاكتیك‌ها و استراتژی‌های شكست‌خورده در همه كشورهای جهان به حساب می‌آید و هر جریانی كه در دوره‌ای و به هر دلیلی تشخیص داده بهتر است كه مردم را از تجمع‌های تفریحی و عمومی - به خصوص در حوزه اندیشه و هنر (سینما، تئاتر، كنسرت و...- ) دور نگه دارد، به مرور ارتباط عاطفی و علا‌قه آنان به خصوص نسل جوانشان را به فضای كشور و مدیریت آن كاهش داده است. بی‌مهری مخالفان كه می‌تواند در بستر بی‌اعتنایی پاسداران بالقوه این مهم و عدم آگاهی مردم از عواقب این تلا‌ش حركت كند، بلا‌تردید تدارك هیزمی را می‌بیند كه دود آن بیش از همه به چشم خودشان خواهد رسید. اگر امروز با توطئه توزیع خلا‌ف مدارا كنند، فردا ناچار خواهند بود كه برای مواجهه با تولید خلا‌ف به میدان آیند.

مسوولا‌ن بهتر از ما می‌دانند كه سال‌هاست این سینمای صبور دارد نجیبانه در یك جاده یك‌طرفه با مراقبت و ملا‌حظه حركت می‌كند. به ضوابط متغیر ساخت و نمایش فیلم در ارشاد و جامعه تن می‌دهد، با هر تغییر مدیریتی زمانی را برای فهمیدن و فهماندن از دست می‌دهد، عدم توازن هزینه‌های تولید با درآمد را تحمل می‌كند، در مورد كمبود كمی و كیفی سالن‌های نمایش به گلا‌یه‌های دوستانه اكتفا می‌كند، از تبلیغ در رسانه‌های بین‌المللی حتی برای ایرانیان خارج از كشور، ممنوع می‌شود، امكان دستیابی به یك شبكه تلویزیونی ویژه خود را در هیچ جای جهان ندارد، به خاطر ضعف‌های موضوعی و تكنیكی در چند فیلم، تمام موجودیتش تحقیر و تمسخر می‌شود. به خاطر موفقیت در عرصه‌های بین‌المللی مواخذه می‌شود!! از كسب حقوق تعریف‌شده در عرصه نمایش‌های بعد از اكران كه در همه جای جهان بازگشت بیش از نیمی از سرمایه تولید را تضمین می‌كند، بی‌نصیب یا كم‌نصیب می‌ماند و بسیاری مسائل دیگر كه در این مجال نمی‌گنجد، اما از پای نمی‌نشیند و ققنوس‌وار از دل هر آتشی باز سر بر می‌كشد.صدها آینه در جهان زیبایی این طاووس را منعكس می‌كنند، اما جریان‌های خطانگر، فقط سهمی از زشتی پای این پرنده را برای خود خواسته‌اند و با جفا و جهل می‌كوشند تا علا‌ج‌های عجیب را تجربه كنند!

شاید ادامه حیات فرمایشی این صنعت در چارچوب سناریوهای فرمایشی، بودجه‌های كلا‌ن و آدم‌های خودی، برای بعضی از این محافل به عنوان جایگزینی مطلوب متصور باشد، اما یادمان نرود كه سینما مدرسه و بیمارستان نیست كه مردم از سر احتیاج به آن مراجعه كنند. سینما قرار است قصه‌گوی جذاب، هوشمند و آرمان‌پروری باشد كه مردم با اشتیاق به سراغ آن می‌روند و در چرخه این خلا‌قیت و اشتیاق، نظام هوشمند یك كشور برای تخلی احساسات و نیازهای روحی مردم خود، از مسیری تجربه‌شده و كارساز عبور می‌كند.

یكی از ویژگی‌های حركت امروز سینمای ایران، همدلی اصحاب آن با مدیریت‌های دانا، هنردوست و مشفق در حوزه‌های مختلف نظام برای حل بحران حادث است. شاید سینمای ایران در طول عمر خود اینگونه استیصال، اتحاد و قدرت را توامان تجربه نكرده باشد. این دستاورد تاریخی، روانی و اجتماعی را قدر می‌دانیم و برای ادامه راه خود، تا تحقق حقوق حقه و معوقه سینمای فاخر ملی ایران، بعد از امید به تاییدات خدای حفیظ و امین، به همین اتفاق بزرگ دلگرم خواهیم بود.

فرشته طائرپور



همچنین مشاهده کنید