جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

دست شستن از زندگی ۱


زن جوان با همسرش تماس می گیرد از او می خواهد برای صرف چای به منزل بیاید مرد قبول نمی كند و زن دوباره از همسرش تقاضا می كند برای خوردن چایی دو نفره عازم خانه شود مرد كه با اصرار همسرش روبروست با اكراه به طرف منزل راه می افتد در راه فكر می كند كه چه بساط دیگری برای جر و بحث پهن كرده كه او را اینگونه به خانه دعوت می كند از این رو خود را برای هر نوع برخوردی آماده می كند اما به خانه كه می رسد به جای میز چای و دعواهای همیشگی با جسد همسرش كه خود را حلق آویز كرده بود روبرو می شود

خودكشی از جمله مواردی است كه با افت و خیزهای زندگی انسان در نوسان بوده اما هرگز از بین نرفته و به فراموشی هم سپرده نشده است و همواره در طول تاریخ راهی برای گریز از بحران و فرار از زندگی برای قشرهای مختلف محسوب می شود.

یك كارشناس ارشد روانشناسی و استاد دانشگاه می گوید: فردی كه خودكشی می كند مرگ را بهتر از زندگی می داند. در حالی كه اكثریت جامعه تصوری خلاف آن دارند و برای گریز از مشكلات راههای بهتری را نسبت به خودكشی انتخاب می كنند. به عقیده وی اختلافات خانوادگی، عدم اطمینان به همسر، احساس خیانت، تهمت زدن شوهر به زن و وضع خانواده شوهر از مهمترین انگیزه های خودكشی در زنان است.قدسی اضافه می كند: افسردگی از دیگر دلایلی است كه زنان را وادار به خودكشی می كند و وضع بد اقتصادی و بی كس و كار بودن و ناتوانی در جهت تأمین معاش زندگی، در درجه های بعدی قرار می گیرند.تحقیقات انجام شده بر روی خودكشی های زنان كشور نشان می دهد بیشترین درصد خودكشی زنان ایرانی در شهرهای ایلام، كرمانشاه، تركمن صحرا و گنبد صورت می گیرد كه نتیجه افسردگی و ازدواج های اجباری است و نحوه خودكشی هم به صورت خودسوزی یا خوردن قرص و گچ بوده است.دكتر قرایی مقدم عضو هیأت علمی دانشگاه می گوید: در سال های گذشته خودكشی در زنان ایرانی بیشتر صورت می گرفت كه اكثریت آنها منجر به فوت نمی شد. اما در حال حاضر آمار خودكشی زنان از نسبت ۵ به ،۲ به ۳ به ۲ كاهش یافته است.

این جامعه شناس وضع بد اقتصادی و آسیب هایی كه از طرف همسر و خانواده همسر به زن وارد می شود را دلیل اصلی خودكشی در زنان می داند. مواردی كه منجر به فشارهای روانی و افسردگی های خطرناك می شود و او را از پای درمی آورد.

دكتر قرایی مقدم تحصیل، اشتغال به كار و داشتن مسئولیت، مذهبی بودن و گذار از جامعه سنتی را از عوامل پیشگیری خودكشی می داند كه با توجه به آن مانع شكل گیری نابهنجاری های اجتماعی و خودكشی در جامعه می شود.

فكر می كند كه تار و پود زندگیش را از بدبختی بافته اند و بدبختی با بندبند وجودش عجین شده. با نگاهی خسته و گام هایی مردد، پله های پل هوایی را یك به یك بالا می رود. دیگر امیدی نیست، هجومی از افكار واهی و در مقابل ماشین هایی كه معلوم نیست از كجا می آیند و به كجا می روند. شاید این فرصتی برای رهایی همیشگی باشد. به وسط پل می رسد و لحظه ای بعد دیگر هیچ... ناگهان صدای ترمز خودروهاست كه یكی پس از دیگری به صدا درمی آید و چهره ای كه دیگر قابل شناسایی نیست.