جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
تقابل یا تعامل
![تقابل یا تعامل](/web/imgs/16/119/8kzym1.jpeg)
روسها در باب مسائل سیاسی و فرهنگی روسیه ضربالمثلی دارند که به پیچیدگی روسیه و تصمیمگیریها و مسائل آن اشاره دارد که عبارت روسی آن یعنی با عقل نمیتوان روسیه را تجزیه و تحلیل کرد. این ضربالمثل به دلیل ویژگیهای جغرافیایی و مردمی و پیچیدگیهای فراوانی که داخل خود روسیه وجود دارد، شکل گرفته است. طبیعتاً در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل نیز آنچه که مربوط به روسیه است مشمول این ضربالمثل میشود.
با توجه به همین پیچیدگیهای مسائل روسیه، موضوع روابط آمریکا و روسیه و اینکه آیا تغییری ایجاد شده است یا خیر را میتوان بررسی کرد. در مورد شعار « تغییر» اوباما، از ابتدا هم این بحث مطرح بود که پس از روی کار آمدن وی، تا چه اندازه این شعار واقعی بوده و تحقق خواهد یافت. ما با این واقعیت مواجه هستیم که اوباما شعار تغییر را مطرح و جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، یعنی این جایزه را برای تغییر وضعیت جهان از حالت جنگ به صلح دریافت کرده است. در آن مراسم اوباما جملهای گفت که همان جمله برای تصویر منحنی تغییر به سمت مخالف کافیست، این جمله تعجب همگان را برانگیخت. اوباما اظهار کرد که آمریکا جنگ پیشگیرانه را برای جلوگیری از خطرات بینالمللی عادلانه میداند. تا دوره بوش گفته شده بود که این جنگ پیشگیرانه ضروری است. اما اوباما نه فقط جنگ خود آمریکا را بلکه هر گونه جنگ پیشگیرانه را عادلانه میداند، که این سخن بسیار عجیب است و اگر این مبنای رفتار آمریکا باشد، در آینده باید منتظر حوادث ناگواری بود. اما در اینجا به بررسی امکان تغییر در روابط آمریکا و روسیه میپردازیم.
به نظر میرسد که در روابط آمریکا و روسیه تغییرات جدی رخ داده است. آنچه را که مطرح میکنم از نگاه روسهاست و ممکن است که آمریکاییها برداشت خاصی از تغییر داشته باشند. آیا روسها تصور میکنند که در روابط آمریکا و روسیه تغییری رخ داده و وعده تغییر اوباما در رابطه با روسیه محقق شده است یا خیر؟ پاسخ این سوال به صورت کوتاه این است که تا حدی تغییر رخ داده است و ما تغییرات محسوسی در رابطه آمریکا و روسیه مشاهده میکنیم.
به عنوان مقدمه باید در خاطر داشته باشیم که ساختار جدید جهانی در یک دوره انتقالی قرار دارد، نه دوره جنگ سرد است و نه دوره انتقالی پس از جنگ سرد که با هدف تعیین شده از سوی آمریکا به سوی نظم نوین پیش میرفت، اما ناکامیها و شکستهای مکرر آمریکا سبب شد که این نظم نوین شکل نگیرد. بنابراین در حال حاضر امکان مدیریت روابط بینالملل کاهش پیدا کرده است. جهان نه از نظم نوینی برخوردار است و نه نظم دوره جنگ سرد را حفظ کرده است. اروپای متّحد قوت گرفته است اما هنوز در دنیا عامل ضعیفی به شمار میرود و از طرفی کشورهای بسیاری همانند ایران، برزیل، هند و مجموعه جهان اسلام در حال رشد هستند. کشورهای بیشتری به سلاح هستهای دست پیدا کرده اند و در آینده قابل پیشبینی آمریکا باوجود همه شکستها و ناکامیها قدرت پیشتاز در دنیا خواهد بود. اگرچه آمریکا اعتراف میکند که به تنهایی نمیتواند اهداف و منافعش را دنبال کند، به خصوص که از زبان اوباما زیاد شنیده میشود که آمریکا به تنهایی قادر به تامین امنیت جهان نیست، اما همچنان مواضع پیشتاز خود را حفظ کرده است.
روسیه که فاکتور دیگری در بحث ماست وضعش نسبت به ۱۰ سال پیش بهبود پیدا کرده است و از استحکام درونی برخوردار شده و قدرتش در صحنه بینالملل افزایش یافته است. اگرچه ممکن است جایگاه روسها در صحنه بینالملل به آن اندازه که خود روسها تصور میکنند برجسته نباشد اما به هر صورت نسبت به ۱۰ سال پیش و نسبت به دهه ۹۰ بسیار تغییر کرده است، ضمناً حرکت منسجمی از سوی روسیه برای دستیابی به جایگاه برتر در نظام بینالملل صورت گرفته است.
اکنون در این فضای بینالملل سراغ روابط روسیه و آمریکا میرویم. روسیه و آمریکا روابط پرفراز و نشیبی داشتهاند. در طی ۲ دهه اخیر حرکت گستردهای از سوی آمریکا برای پر کردن فضای پسا شوروی مشاهده میکنیم که بخشی از فراز بلند آن در وقوع انقلابهای رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز،حوزه بالتیک و نیز گسترش ناتو به شرق مشهود است. و این بدین معنی است که آمریکا حرکت گستردهای به شکلهای مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی برای پر کردن فضای پسا شوروی که شامل جمهوریهای قفقاز، آسیای مرکزی و بالتیک میشود داشته است. رویکرد روسیه نیز به غرب طی ۲ دهه گذشته متفاوت بوده است. ایجاد خانه مشترک اروپایی، اتحاد با غرب و تز مشارکت در یک دوره ۴ ساله، در دوره وزارت امور خارجه کوزیرف، در اوایل دهه ۹۰ بر سیاست روسیه حکمفرما بوده است. با روی کار آمدن پریماکف در سیاست خارجی روسیه رویکرد به شرق نیز مورد توجه قرار گرفت و تلاش شد توازنی بین غرب و شرق، منجمله جهان اسلام برقرار شود. در دوره پوتین سعی شد که این توازن حفظ شود ضمن اینکه دوره ایدئولوژیک بودن سیاست خارجی روسیه طی شده بود و بارها نیز در سخنان پوتین و لاوروف و قبل از آن ایوانف به این موضوع اشاره شده است.
جالب است که روی عملگرا و پراگماتیست بودن سیاست خارجی روسیه در دوره کنونی تأکید بسیار میشود. در این دورهها تنشهایی نیز بین آمریکا و روسیه بوده است که شاید شدیدترین آن در سال ۲۰۰۸ در جنگ گرجستان اتفاق افتاد. به تعبیری این مساله اوج مناقشه و منازعه بین دو کشور بود. عباراتی که روسها در تابستان ۲۰۰۸ با اعتماد به آن استحکام نسبی کسب شده در کشورشان، درباره آمریکا و دشمنی با آن کشور به کار بردند بی نظیر است. دقیقاً در زمان اوج دشمنی، در آمریکا اوباما با شعار تغییر روی کار آمد که یکی از مهرههای اصلی تغییر در سیاست خارجی آمریکا روابط با روسیه بوده است.
هیلاری کلینتون در اولین ملاقاتش با لاوروف ماشین کوچکی با قابلیت reset شدن به عنوان هدیه به وی داد و این بدان معنی است که آمریکا به دنبال از نو آغاز کردن روابط خود با روسیه است.
به هر حال طی یک سال گذشته آمریکا تلاش کرده است اعتماد روسیه را جلب کند و از وضعیت تقابل در روابط به همکاری برسند. آمریکا ابتدا پیشنهاد قرارداد جایگزین start را که زمانش تمام شده بود مطرح کرد و اوباما nuclear zero ، به روسی یعنی به صفر رساندن سلاحهای هستهای دوربرد را مطرح کرد. سپس اعلام شد که آمریکا در مقابل سپر دفاع موشکی خواستار معاملهای بزرگ بر سر ایران است.
طی یک سال گذشته آمریکا تلاش کرده است اعتماد روسیه را جلب کند و از وضعیت تقابل در روابط به همکاری برسند.
گسترش ناتو به شرق، ایجاد سپر دفاع موشکی که روسیه نسبت به آن بسیار حساس بود و نیز جنگ قفقاز که روسیه آن را تعدی و تجاوز به خودش قلمداد کرد، ۳ عامل اصلی تقابل میان ۲ کشور به شمار میروند. پیشنهاد reset به روسیه را روسها اینطور درک کردند که آمریکا میخواهد نقش روسیه در حل و فصل مسائل جهان را به رسمیت بشناسد و اعتراف کند که بدون روسیه مسائل جهان حل نمیشود. روابط روسیه و آمریکا بیش از اینکه در روابط دوجانبه تجلی پیدا کند در روابط طرف ثالث یا روابط جهانی بروز پیدا میکند که این نکته بسیار حائز اهمیت است.
بر خلاف آنچه که بعضاً به آن دامن زده میشود شاید بتوان گفت که روسیه برای آمریکا هدف نیست و شاید به همین دلیل است که نسبت به سایر کشورها تغییر در روابط این دو کشور مشهودتر است. آمریکا ، روسیه را برای خود خطر نمیداند بلکه خطرات دیگری را حس میکند که تعریف یک جایگاه برای روسیه امکان حل و فصل بهتر آنها را فراهم میکند. طبیعتاً مسائل آمریکا در درجه اول افغانستان، ایران، عراق، کره شمالی و خاورمیانه است.
روسیه نیز ۲ خواسته مشخص دارد:
۱) فضای پسا شوروی در اختیار روسیه باشد.
۲) در سیستم امنیتی اروپا روسیه نیز مشارکت داشته باشد.
به این نکته نیز باید توجه کرد که نوعی وابستگی متقابل منفی بین آمریکا و روسیه وجود دارد. هیچکدام از آنها نگران بر هم خوردن مبادلات و روابط دوجانبه خود نیستند، زیرا حجم مبادلات قابل توجه نیست، بلکه مسائلی دارند که اگر طرف دوم اخلال کند قابل انجام نخواهد بود. به عنوان مثال در مورد افغانستان اگر روسیه اخلال کند و دست از حمایت آمریکا بردارد، کار آمریکا بسیار دشوار میشود و این مساله درباره ایران نیز صادق است.
منافع مشترکی نیز برای ۲ کشور وجود دارد؛ جلوگیری از بیثباتی کلی در جهان، جلوگیری از گسترش تسلیحات اتمی و دستیابی کشورهای جدید به آن، ایجاد سیستم حفظ ثبات در شرایط چند قطبی ـ اتمی، ایجاد ثبات در افغانستان، حل بحران اتمی کره شمالی، حل بحران عرب و اسرائیل، ثبات در خاورمیانه، مبارزه با تروریسم بینالملل، همگرا کردن چین، مسائل امنیت در فضا و تغییر آب و هوا مجموعهای از مسائل هستند که دو طرف به آنها به عنوان منافع مشترک نگاه میکنند. اما رویکرد آنها نسبت به این مسائل متفاوت است. در مورد خاورمیانه، تروریسم بینالملل و ایران ، این دو کشور رویکردهای متفاوتی دارند.
و اما درخواست روسیه چیست؟ درخواست روسیه این است که در این منافع حیاتی طرفین مراعات یکدیگر را بکنند. البته آمریکا جایگاه و قدرتی که روسیه برای خود قائل است را نمیپذیرد. با توجه به وابستگی متقابل منفی مهم نیست که روسیه چقدر قدرت دارد مهم این است که در حل و فصل مسائل میتواند اخلال کند. بنابراین قائل شدن جایگاهی برای روسیه در حل و فصل مسائل بینالمللی از نگاه دولت روسیه بسیار حائز اهمیت است.
فضای پسا شوروی از منافع حیاتی روسیه است و انتظار روسیه این است که آمریکا دست روسیه را در این فضا باز بگذارد. روسیه به شکلهای مختلف این موضوع را اعلام کرده است. روسیه میخواهد که آمریکا مرکزیت روسیه در فضای پسا شوروی را به رسمیت بشناسد. دوم اینکه در سیستم امنیت دستهجمعی اروپا جایگاهی برای روسیه قائل شود. ۲ـ۳ ماه پیش مدودف رئیس جمهور روسیه در مقالهای پیشنهادهایی درباره سیستم امنیت دستهجمعی اروپا مطرح نمود و درخواست کرد که در این سیستم نقش روسیه نیز در نظر گرفته شود. روسها معتقدند که روسیه باید اقداماتی در جهت منافع حیاتی آمریکا انجام دهد بدون اینکه منافع حیاتی خودش صدمه ببیند. متقابلا آمریکا هم باید در جهت منافع حیاتی روسیه کمکهایی بکند بدون اینکه به منافع خودش آسیب برسد. اقداماتی که روسیه فکر میکند در جهت حفظ منافع آمریکاست عبارتند از؛ حمایت کامل از آمریکا و ناتو در افغانستان، توسعه سیاست مشترک در قبال ایران شامل بسته مشوق، تحریم و مستثنی کردن اقدام نظامی و همراه کردن چین در این زمینه با سیاست جهانی. این بدان معنی است که روسیه ایران را در منافع حیاتی آمریکا تعریف میکند اما عدم اقدام نظامی علیه ایران را در حوزه منافع حیاتی خودش تعریف میکند، یعنی روسها در قالب این معامله تا اقدام نظامی پیش میروند. کمک به بحران هستهای کره شمالی، کمک به تلاشهای آمریکا در پاکستان و عراق وکمک در زمینه صلح خاورمیانه با اتخاذ مواضع متقارن از جمله اقدامات روسیه در جهت منافع آمریکاست.
آیا طی یک سال اخیر اتفاقی در روابط روسیه و آمریکا افتاده است؟ روسیه طی یک سال گذشته به بخشی از آن حوزهای که منافع حیاتی خودش را در آن تعریف کرده، رسیده است. اولا ایجاد سپر دفاع موشکی در ابتدا در هالهای از ابهام فرو رفت، سپس از دستور کار آمریکا خارج شد و بحث جایگزین آن مطرح شد.
آنچه برداشت میشود این است که سپر دفاع موشکی در شرق اروپا در آینده نزدیک ایجاد نخواهد شد. ثانیا فضای پسا شوروی از اولویت کار سیاست خارجی آمریکا خارج شد. کاملا محسوس است که گرجستان اهمیت خود را برای آمریکا در دوره اوباما در مقایسه با دوره بوش از دست داده است. روسیه برای آمریکا در فضای پسا شوروی جایگاهی قائل است اما نه در قالب ناتو بلکه در قالب همکاریهایی که مرکزیت و هژمونی روسیه در آن حفظ شود.
در مجموع میتوان گفت که بخشی از تغییرات مورد انتظار روسیه از اوباما تحقق یافته است.البته روسها هنوز به یک مقابله استراتژیک پایبند هستند و در قالب این معامله بزرگ حل و فصل برخی از مسائل را با آمریکا دنبال میکنند. اما خواسته دوم آنها یعنی در نظر گرفتن جایگاهی برای روسیه در سیستم امنیت دستهجمعی اروپا هنوز بیپاسخ مانده است و باید منتظر تحولات بعدی در روابط روسیه و آمریکا بود.
به طور کلی میتوان از حوادث یک سال گذشته اینگونه دریافت نمود که روسها تلاش خواهند کرد ضمن حفظ تقابل استراتژیک خود با آمریکا تا اطلاع ثانوی در حوزههای حیاتی متقابل به تعامل و همکاری با آمریکا ادامه دهند. البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که ظرفیت و جایگاهی که روسیه برای خود در این تعامل قائل است، مورد اذعان آمریکا نیست و همین ملاحظه میتواند آغاز سلسله جدیدی از تعارضات باشد.
دکتر مهدی سنایی
دانشیار روابط بینالملل دانشگاه تهران، عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس و رئیس مرکز مطالعات ایران و اوراسیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست