جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
بررسی نظریاتگری بکر در زمینه اقتصاد «زاد و ولد»
قرار بود تهاجم بعدی بکر به قلمرو جامعهشناسی، مقالهای نوشته شده برای دفتر ملی تحقیقات اقتصادی و در مورد اقتصاد باروری (زاد و ولد) باشد.
اگر چه که اقتصاد سیاسی زمانی رابطه نزدیکی با جمعیتشناسی داشت (مقاله معروف مالتوس شاهدی بر این مدعاست) قسمت اعظم این قرن، مطالعه جمعیت در دستان جامعهشناسان و ریاضیدانانی که با نظریات سر و کاری نداشتند، بود. آزمونهای کمی برای مربوط ساختن نرخهای تولد به متغیرهای اقتصادی صورت گرفته بود، اما مقاله بکر پا را فراتر از این گذاشت. در این جا تصمیمگیری در مورد بچهدار شدن در چارچوب آشنای اقتصاد نئوکلاسیک قرار میگیرد. به طور اخص، بکر جایگاه بحثبرانگیز و تکاندهندهای را اتخاذ میکند. به طوری که میگوید فرزندان جنبههای مهمی دارند، همان طور که کالاهای بادوام نظیر خودرو، دستگاه تلویزیون و ماشین ظرفشویی دارای جنبههای با اهمیتی هستند. در نتیجه نظریه اقتصاد ثابت کرده است که در مورد چنین کالاهایی پر ثمر بوده است، میتواند متشابها در مورد افراد بشر به کار گرفته شود.
بحث او این است که حداقل تحت شرایط مدرن امروز، بزرگ کردن فرزندان هزینه خالصی را به والدین تحمیل میکند. با این وجود مردم بهرغم در دسترس بودن راههای جلوگیری از آبستنی به داشتن فرزند ادامه میدهند. در نتیجه اگر مردم داشتن فرزند را انتخاب میکنند به این دلیل است که مطلوبیتی کافی در عوض هزینههای مربوط به آن به دست میآورند. این هزینهها شامل موارد بدیهیای چون غذا، پوشاک و تحصیل است. شاید مهمتر از آن، وقتی است که والدین صرف فرزندان میکنند. کالای کمیابی که گزینههای دیگری برای استفاده از آن وجود دارد. در واقع، اگر یک گزینه، استفاده از این وقت در بازار کار باشد، ارزشی (به اصطلاح «هزینه فرصت» آن) که بر آن گذاشته میشود نشان میدهد که قسمت بزرگی از هزینه کل داشتن فرزند، برای وقتی که والدین صرف میکنند محاسبه میشود.
وجود این هزینههای خالص نشان میدهد که فرزندان، نوعی از کالاهای مصرفی هستند. وجود آنها در طول زمان نشاندهنده این است که ما با کالاهای مصرفی بادوام روبرو هستیم. در نتیجه آنها باید با دیگر کالاهای مصرفی بادوام بر سر بودجه خانوار رقابت کنند: بچه بیشتر یعنی تجهیزات صوتی کمتر در خانه یا خودروی کوچکتر.
زمانی که این مقایسه نسبتا عجیب بیان میشود، باعث مطرح شدن این احتمال میشود که داشتن فرزند از متغیرهایی نظیر قیمت آنها (در قالب حالات ممکن فوقالذکر) و بودجه خانوار تاثیر میپذیرد. از آنجایی که بکر نقطه نظر فریدمن را که سودمندی یک فرضیه به قدرت توضیح و پیشبینی آن بستگی دارد، قبول دارد. بنابراین چگونه رویکرد بکر در این باره صادق است؟
ما بیدرنگ با مشکلی مواجه هستیم. عموما، تقاضا برای کالاهای مصرفی بادوام، با افزایش درآمد، زیاد میشود. در مورد استدلال بکر، شاید انتظار داشته باشیم که تقاضا برای داشتن فرزند، از الگوی مشابهی پیروی کند.
با این وجود مدارک زیادی دال بر اینکه بعد خانوار با افزایش در آمد، کاهش مییابد وجود دارد. بکر چگونه چنین مثال نقض آشکاری را در مورد رویکردش توضیح میدهد؟ آیا فرزندان جزء کالاهای پست هستند؟
استدلالی که بکر برای حل این مساله ارائه میکند در سایه کارهای بعدی او جالب توجه به نظر میرسد. استدلال وی این است که هزینه پرورش فرزندان، با بیشتر شدن درآمد خانواده افزایش مییابد. دلیل عمده آن هزینه فرصت والدین است. در هر زمان ویژهای، خانوادههایی با وضعیت اقتصادی بهتر، به سمت آموزش بهتر و در نتیجه قدرت درآمدی بیشتر میگروند؛ در طول زمان با افزایش درآمد تمامی عایدیها رو به افزایش میگذارند. این استدلال را میتوان به کمک نمودار به تصویر کشید. بهطوری که افزایش در درآمد- که با انتقال موازی و به سمت بیرون خط قید بودجه نشان داده شده- به شرط ثابت ماندن قیمت نسبی این کالاها، هم منجر به افزایش مصرف کالاهای مصرفی با دوام میشود و هم افزایش تعداد فرزندان. در نقطه تماس منحنی بی تفاوتی جدید(بالاتر) و خط بودجه جدید، فرزندان بیشتری انتخاب میشوند. در هر حال اگر افزایش درآمد بیشتر نتیجه افزایش دستمزد پرداخت شده به افراد خانواده باشد (که فرضی با احتمال بالاست)، باعث بالا رفتن هزینه فرصت بزرگ کردن فرزندان و در نتیجه بیشتر شدن قیمت نسبی آنان میشود. در این صورت، خط بودجه میچرخد و ترکیب ارجح جدید از فرزندان و دگر کالاهای مصرفی با دوام، بعد خانوار کوچکتری را میطلبد.
این استدلالات اگر قانعکننده نباشد، حداقل مبتکرانه است. شبههای وجود دارد که دلیل و مدرکی که بکر برای حمایت از استدلالش استفاده میکند، کاملا دست چین شده است، به علاوه اینکه ازبرخی تعمیمهایش، میتوان تعابیر مختلفی داشت. برای مثال، رابطه معکوس مشاهده شده بین آموزش و بعد خانوار میتواند هیچ ارتباطی به هزینه فرصت والدین نداشته باشد، بلکه ارتباط زیادی با ارزشها و منشهایی داشته باشد که انتظار میرود آموزش القا کند. به هر حال رویکرد بکر معقولتر از متغیرهای کوتاه مدت باروری است؛ این جا عوامل اقتصادی، با اهمیتتر از تغییر سلیقههای موردی است. در رویکرد وی، تعمیمهای تجربی به چارچوبهای نظری وسیعتری متصل هستند. به همین دلیل است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، فعالیتهای بسیار زیادی را در این زمینه بر انگیخته است.
مترجم: خشایار قدیم زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست