دوشنبه, ۲۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 17 March, 2025
مجله ویستا

صدای امین الضرب ها را از لابلای اوراق تاریخ بشنویم


صدای امین الضرب ها را از لابلای اوراق تاریخ بشنویم

خاستگاه اصلی مشروطه یعنی شکل دهی اقتصادی بر پایه تولید ملی و رفع تسلط خارجی توفیقی نیافت و قبای کهنه ای که بر تن اقتصاد بود, همچنان پوشیده ماند

خاستگاه اصلی مشروطه؛ یعنی شکل‌دهی اقتصادی بر پایه تولید ملی و رفع تسلط خارجی توفیقی نیافت و قبای کهنه‌ای که بر تن اقتصاد بود، همچنان پوشیده ماند.

آنچه به مشروطه چهره داد، عرصه اقتصاد بود. مشروطه جنبشی ضد استعماری و هوشیار بود که ریشه خود را از «چرا ما نتوانیم» می‌گرفت و لذا اندیشه کسانی را که به بررسی نقش انگلیس در شکل‌گیری مشروطه می‌پردازند، عمیقاً نادرست می‌دانم. در زمینه بررسی تحولاتی که منجر به انقلاب مشروطیت شد، باور دارم که بسیاری از مورخان ما راه را اشتباه پیموده‌اند، آنجا که در بررسی ریشه‌های منجر به انقلاب، یک‌سره مسائل سیاسی و فرهنگی را مورد واکاوی قرار داده و بُعد اقتصادی این موضوع را نادیده گرفته‌اند.

باید دانست که انقلاب مشروطه در مفهوم اساسی خود یک انقلاب با تمایلات اقتصادی بود. کسانی که موضوع عوامل اقتصادی در شکل‌گیری این انقلاب را مدنظر قرار نداده‌اند، ۵۰ درصد عوامل شکل‌گیری انقلاب را ندیده‌اند. مورخان در شمارش عوامل منجر به مشروطه، از ۴ عامل و حرکت نامبرده‌اند که ۲ مورد از آنها کاملا اقتصادی بوده است. جنبش تنباکو، افزایش قیمت قند و فلک کردن تجار، حادثه تاسیس بانک استقراضی روسیه و بی‌حرمتی به مسلمانان و عکس‌های نوز بلژیکی را از جمله علل موثر در شکل‌گیری نهضت ملی ایرانیان خوانده‌اند که مشاهده می‌شود ۲ عامل اساسی آن اقتصادی بوده است. همچنین کسب علم که نمونه آن را در اعزام افرادی برای یافتن و کشف فرمول چای مشاهده می‌کنیم از جمله گام‌های نخست در شکل‌گیری این انقلاب بود که پایه‌هایش بر محور «مبارزه با استعمار» و اینکه ما «می‌خواهیم تجارتمان دست خودمان باشد»، بنا شده بود.

بگذارید گامی به عقب بازگردیم. انعقاد عهدنامه‌های ترکمانچای و گلستان بیش از آنکه سرزمین‌های ما را از کشورمان جدا کند، استقلال اقتصادی را از ما گرفت. وضع تعرفه‌های سنگین بر کالاهای ایرانی و در مقابل، دادن امتیازهای گوناگون تعرفه‌ای به روسیه، تجار و بازرگانان ایرانی را به سختی مستاصل کرده بود. در ادامه این روند، اخذ وام‌های کلان خارجی و در مقابل، دادن امتیازهای اقتصادی گوناگون به کشورهای روسیه و انگلستان، تجارت و اقتصاد کشور را کاملاً در اختیار بیگانگان قرار داده بود. در چنین شرایطی، جنبش تنباکو که صددرصد ماهیتی اقتصادی داشت، منجر به لغو یکی از این امتیازها شد. فراگیری این جنبش که مردم، بازاریان، روشنفکران و روحانیون را کنار هم قرار داد، و حتی به دربار نیز کشیده شد، این امید را برای ایرانیان ایجاد کرد که می‌توان در برابر استبداد ایستاد و به پیروزی‌هایی هم رسید. مورخان هیچ‌گاه جنبش تنباکو را از انقلاب مشروطه جدا نمی‌کنند، چون به واقع مشروطه آغاز خود را مدیون واقعه رژی است. فراموش نکنیم که جنبش تنباکو صددرصد اقتصادی بود؛ جنبشی که در آن خود تجار انبارهای تنباکو را آتش زدند تا از انحصار این تجارت پر سود آن دوره در دست خارجی‌ها جلوگیری کنند.

زمین‌داران بزرگ، تجار و صاحبان سرمایه که دست خارجی‌ها را در اقتصاد باز می‌دیدند و انواع و اقسام بی‌قانونی‌ها، مصادره‌ها و غارت‌های دولتی را تهدیدی دائمی برای خود می‌شمردند، شاید نخستین آغازندگان جنبش مشروطه بودند. آنها کسانی بودند که می‌کوشیدند تصویر جدیدی از ایران توسعه‌یافته عصر سلطنتی بروز دهند.

در اینجا ذکر مطلبی کاملا ضروری به نظر می‌رسد. استبداد سیاسی هیچ‌گاه محقق نمی‌شود، مگر آنکه پایه‌های خود را بر استبداد اقتصادی بنا کرده باشد. انواع و اقسام تضییع حقوق ایرانی‌ها، مصادره‌ها، غارت‌ها و چپاول‌ها در دوران قاجار که از سوی دربار و حاکمان محلی صورت می‌گرفت، راه را بر هر گونه حرکت مفید اقتصادی بسته بود. استبداد اقتصادی که در آن شاه به تنهایی برای اقتصاد تصمیم می‌گرفت و برای منافع شخصی خود، حاضر به اعطای امتیازهای بیشمار به خارجی‌ها بود، روشن‌ضمیران و بزرگ سرمایه‌داران را به این نتیجه رساند که ادامه این وضع، به معنای از بین رفتن کامل اقتصاد ملی و تولید ملی است. بد نیست در اینجا اشاره‌ای به نقش بارز سید جمال‌الدین اسدآبادی، قهرمان مبارزه با تسلط بیگانه در کشورهای مسلمان شود که با راه‌اندازی انجمن‌هایی سعی کرد تا مانع از تسلط بیگانگان بر ایران شود که صد البته نهضت ملی یا جنبش ملی ایرانیان نیز پایه و مدل حرکت خود را از اندیشه‌های وی در عروه الوثقی می‌گیرند، هر چند انجمن‌های دیگری نیز در این دوران همچون انجمن غیبی فعالیت‌هایی داشتند.

در همین زمینه باز هم ذکر اشاره‌ای ضروری به نظر می‌رسد. در ایران معاصر، مستشاران فراوانی از کشورهای خارجی به ایران آمدند تا سر و سامانی به اقتصاد ایران دهند، ولی تنها نامی که در این میان می‌درخشد و ایرانیان با احترام از آن نام می‌برند، مورگان شوستر آمریکایی است، اما دلیل این احترام چیست؟ دلیل اصلی این بود که شوستر بزنگاه‌های اقتصادی ایران را شناخت و با تشکیل ژاندارم مالیه و نیز تصحیح تعرفه‌ها، تلاش کرد تا از دخالت بیگانه در اقتصاد بکاهد و زمینه‌های رشد و بالندگی اقتصاد ملی را فراهم کند و نهایتا هم دیدیم که آنچه سبب خروج شوستر از ایران شد همین خارجی‌ها و در راس آنها روسیه بودند.

به مشروطه که بازگردیم، می‌بینیم که همین گرایش‌ها و ریشه‌های اقتصادی در اوان کار، چه نتایج باشکوهی برای اقتصاد ایران به همراه آورد. حاجی امین‌الضرب ۳۰ تا ۵۰ کارخانه و صنعت را به کشور آورد، و شعار تولید ملی از تمام ایران به گوش رسید. کازرونی‌ها و اسلامیه‌ها فعال شدند. روحانیون مردم را به خرید کالاهای ایرانی و تولید فراخواندند و بعضا حتی کالاهای خارجی را تحریم کردند. حضور زمین‌داران و تجار و بازرگانان در مجلس اول، تصمیماتی مهم را برای اقتصاد ایران به همراه داشت. روند گرفتن وام خارجی کند شد و متقابلا روند اعطای امتیاز به کشورهای دیگر متوقف شد. اما این دوره چندان دراز نبود و گل همین پنج روز و شش بود. دخالت‌های بیگانگان که به شکل عریان از سوی روسیه در حمایت از محمدعلی شاه به چشم خورد، برخی اشتباهات تاکتیکی در اردوی مشروطه‌خواهان و مجموعه‌ای از سایر عوامل سبب شد تا شاهد ظهور دورانی موسوم به استبداد صغیر در کشور باشیم و از پس آن، آنچه فراموش شد اقتصاد و تولید ملی بود.

اینجاست که می‌بینیم از ۳۰ تا ۵۰ صنعت و کارخانه‌ای که امین‌الضرب به ایران آورد، بسیاری فرصت و اجازه تاسیس و استقرار نیافتند و این شد که بزرگ‌مردانی مثل او که دنباله‌روی اصلاحات اقتصادی امیرکبیر بودند، خانه‌نشین و منزوی شدند و در بر همان پاشنه قبلی چرخید.

البته تمام علل ناکامی مشروطه اقتصادی نبود، ولی همان‌گونه که اقتصاد بیشترین نقش را در شکل‌گیری نهضت ملی ایرانیان داشت، عوامل اقتصادی بیشترین تاثیر را در ناکامی این حرکت ملی داشتند. دلسوزان کشور و کسانی که دل در گرو ایران توسعه‌یافته داشتند کوشیدند که دست بیگانه را از کشور قطع کنند، ولی بعدها دیدند که با امثال یپرم‌خان چنین دیدگاهی پیش نمی‌رود. حمله به ستارخان در پارک اتابک، حذف کانونی بود که می‌توانست جلوی تسلط کانون زمینه‌ساز حضور بیگانه را بگیرد. فراموش نکنیم ستارخان بیش از مشروطه‌خواه بودن، مشهور به استقلال‌طلبی بود. ظهور و تجلی لژهای فراماسونری از جمله انجمن دانشوران و لژ آدمیت و افکار آنارشیستی حیدرخان عمواوغلی که فقط به فکر ترور و ساقط کردن است، چنان ضربه‌ای به مشروطه‌خواهان می‌زند که بار دیگر زمینه استیلای بیگانگان بر کشور را فراهم می‌کند.

در این بین البته اشاراتی می‌شود که راه نیمه‌تمام اقتصادی را که مشروطه آغاز کرده بود، رضا خان به فرجام رساند. عمیقا با این گفته مخالفت دارم و اعتقادم این است که اساسا سخنی نادرست است. رضا خان همان‌گونه که پسوند خان را برای نام خود برگزید که نشان از علایق فئودالی او داشت، اقتصاد را هم جز از همان دریچه مناسباتی فئودالی، از زاویه دیگری نمی‌دید. خان در آن روزگار به بزرگ صاحبان زمین اطلاق می‌شد و رضا پهلوی لقب رضا خان را برای آن برگزید که نشان دهد بزرگترین زمین‌دار ایران است. در باب اقتصاد هم باید بدانیم که هر چند شعار حب الوطن من الایمان در دوران رضا خان رایج شد و روی کبریت‌های تولید داخل چاپ شد، اما در این زمینه هم به نظر می‌رسد که مشی اقتصادی وی در صنعتی‌سازی چندان قابل دفاع نیست. فشار بر سرمایه‌داران سنتی که عمدتا تجار و زمین‌داران بودند برای ایجاد صنعت، مناسبات سنتی اقتصادی اعم از استاد - شاگردی و ارباب - رعیتی را به درون صنعت کشاند، و نیز بالا بردن چماق برای ایجاد صنعت، علاوه بر بازتولید این مناسبات در حوزه روابط کار، صنعتی را شکل داد که با کوچکترین تلنگری، از میان رفت.

از همین رو اعتقاد دارم که مشروطه جنبش چندان موفقی نبود، چرا که خاستگاه اصلی آن؛ یعنی شکل‌دهی اقتصادی بر پایه تولید ملی و رفع تسلط خارجی توفیقی نیافت و قبای کهنه‌ای که بر تن اقتصاد بود، همچنان پوشیده ماند.

نوشتاری از علیرضا محجوب