جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

به آواز خواسته هایش گوش کن


به آواز خواسته هایش گوش کن

به افرادی که بیش از ۶۰ تا ۶۵ سال سن دارند, سالمند گفته می شود و همه باید, حرمت و احترام و معرفتی نسبت به این سنین داشته باشیم سالمندی برخلاف تصور خیلی ها مساوی با بیماری نیست و نباید به سالمند به چشم یک انسان بیمار و ناتوان نگاه کرد

به افرادی که بیش از ۶۰ تا ۶۵ سال سن دارند، سالمند گفته می‌شود و همه باید، حرمت و احترام و معرفتی نسبت به این سنین داشته باشیم. سالمندی برخلاف تصور خیلی‌ها مساوی با بیماری نیست و نباید به سالمند به چشم یک انسان بیمار و ناتوان نگاه کرد...

سالمندی یکی از مراحل زیبای زندگی است که مثل دیگر مرحله‌ها، ویژگی‌های خاصی دارد. درست است که در سنین بالاتر، انرژی و چالاکی کمتر است و ممکن است دردهای خاصی سراغ فرد بیاید اما فرد تجربه و خرد بیشتری نسبت به دیگران دارد و چیزهایی که برای دیگران آرزوست، برای او خاطره محسوب می‌شود. اگر با این دید به سالمندی نگاه کنیم، آن را و مخصوصا هر کس که به این سنین رسیده و سالمندی را تجربه کرده است، زیباتر می‌بینیم. یادمان باشد سالمندی نوعی تهدید و ترسناک نیست بلکه فرصتی است که خداوند به انسان می‌دهد و شاد کردن و احترام به سالمندها هم وظیفه تمام جوان‌ترهاست اما چگونه باید این کار را انجام دهیم؟

● نگو نمی توانی!

باید توانایی‌ها و نقطه‌ضعف‌های سالمندمان را درک کنیم و به جای اینکه ناتوانی‌هایش را به رخش بکشیم، توانایی‌ها را پررنگ‌تر نشان دهیم. اگر به این مرحله از رشد اجتماعی و فرهنگی برسیم که سالمندان را تکریم کنیم، بی‌شک آنها و شرایطشان را متوجه می?شویم و می‌توانیم امکانات رفاهی و زمینه شادی آنها را فراهم کنیم.

در این صورت مثلا اگر در وسیله حمل و نقل عمومی ببینیم سالمندی ایستاده، درک می‌کنیم شرایط جسمی‌اش اجازه اینکه مدت زیاد سرپا بماند نمی‌دهد و باید جایمان را به او بدهیم. این کار، کار ساده‌ای است ولی بی‌شک این درک او را شادمان خواهد کرد.

احترام به سالمند به خصوص به وسیله جوان‌ترها و اعضای خانواده در شاداب و قوی شدن روحیه او تاثیر بسزایی خواهد داشت.

● نگهداری از او وظیفه است نه لطف

معمولا سالمندان حساس هستند و اینکه می‌بینند توانایی‌های قبلی جسمی خود را با وجود داشتن تجربه و خرد زیاد کم‌کم از دست می‌دهند، تا حدودی آزارشان می‌دهد. مخصوصا که کرامت و غرورشان اجازه نمی‌دهد این ناتوانی را بروز دهند. حتی احساس اینکه دیگران متوجه از دست دادن توانایی‌های آنها شده‌اند، ممکن است برایشان آزاردهنده باشد بنابراین باید قبل از اینکه چیزی از ما بخواهند، خودمان اجابت کنیم.

مثلا امکان دارد سالمندی حس کند حالا که خانه دخترش زندگی می‌کند، وجودش اضافه است و دیگران تحملش می‌کنند در حالی که اگر فرزندان و نوه‌ها نگهداری و مراقبت از او را وظیفه خود تلقی کنند، رفتارشان طوری خواهد بود که هم رضایت و هم شادی او را در پی خواهد داشت. یادمان باشد باید به پدر یا مادری که حالا در کنار ما زندگی می‌کند، به همان دیدی نگاه کنیم که وقتی ما کودک بودیم به ما نگاه می‌کردند.

آیا ما را یک موجود اضافه می‌دانستند یا بخشی از زندگی‌شان و برای آسایش و رضایتمان تلاش می‌کردند؟ پدرها و مادرها بدون اینکه حساب و کتابی در کار باشد، به محض بیماری فرزندشان را به پزشک می‌برند و بدون اینکه فرزند بخواهد، هر امکاناتی را برای او فراهم می‌کنند تا خشنود باشد پس فرزندان باید همین‌طور با آنها رفتار کنند. در این صورت سالمند از آنچه پشت‌سر گذاشته احساس رضایت خواهد کرد و از اینکه افرادی که یک عمر برایشان کوشش کرده قدردانش هستند، خشنود و راضی خواهد شد ولی شادی وقتی در او ایجاد می‌شود که علاوه بر آنچه او برایمان انجام داده، هر کاری از دستمان برمی‌آید، دریغ نکنیم مثلا پدر یا مادر سالمندمان را به سفر بفرستیم و...البته همین که سالمند احساس رضایت کند، در شادمان شدن و روحیه بهتر او تاثیر دارد.

● استرس‌ به او ندهید

باید عوامل استرس‌زا را برای سالمندان کاهش دهیم. مثلا سر و صدای بیش از حد، به‌هم ریختگی‌ها و بی‌نظمی‌ می‌تواند باعث آزردگی این گروه سنی شود پس باید مراعاتشان را کرد.

حتی اگر دمای محلی که سالمندان حضور دارند مناسب یا در آن امکانات رفاهی متناسب با وضعیت آنها مثل صندلی مناسب یا تخت‌ نباشد، از نظر روانی آزار می‌بینند چون در سنین بالاتر معمولا این عزیزان دچار دردهای مفصلی و درد پا و... هستند و این امکانات برایشان ضروری است.

باید برای بهداشت سالمندان هم فکری ‌کرد و ترتیبی داد در سرویس بهداشتی یا حمام امکاناتی وجود داشته باشد که تا جایی که امکان دارد مجبور نباشند از دیگران درخواست کمک کنند.

● نپرس، عمل کن

گاهی بچه‌ها فکر می‌کنند اگر مدام از پدر یا مادرشان بپرسند به چه چیز نیاز دارد، خوشحالش می‌کنند در حالی که با این کار سالمند بیشتر احساس ناتوانی می‌کند و حتی امکان دارد از اینکه حس کند پول توجیبی از فرزندانش می‌گیرد، غمگین شود. بهتر است به جای این کار، شرایطی فراهم کنیم که نیازی به این سوال نباشد مثلا سرمایه‌گذاری‌ای برایشان انجام دهیم که از سود آن استفاده کنند و احساس نکنند برای هر چیزی لازم است از دیگران تقاضا کنند. چون احساس طفیلی بودن باعث افسردگی و ناشادی سالمندان خواهد شد.

● اگر سالمند افسرده شد، چه کنیم؟

توجه به آنچه تا اینجا گفتیم،‌ تا حد بسیار زیادی از افسرده شدن سالمندان پیشگیری می‌کند و بسیار اهمیت دارد چون اگر سالمندی افسرده شود، انرژی و توان جسمی و روانی‌اش کاهش می‌یابد و احساس امید در او کمرنگ‌تر خواهدشد. به مرور زمان اگر این روند ادامه یابد، عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفسش از دست می‌رود و احساس گناه به او دست خواهد داد. حتی ممکن است وقتی به گذشته خود فکر می‌کند، از آن احساس رضایت نکند و تصور کند هیچ‌کس زحماتی که کشیده ندیده و ناامیدی سراغش بیاید. این احساس گاهی آنقدر آزاردهنده می‌شود که آرزوی مردن و فکر خودکشی خاموش در فرد ایجاد می‌شود یعنی سالمند برای اینکه سربار دیگران نباشد یا از این احساس‌های بد رها شود، پنهانی داروهای خود را نمی‌خورد تا کم‌کم از بین برود!

پس افسردگی در سالمندی جدی است و باید از آن پیشگیری کرد و اگر سالمندی افسرده شد باید با درمان‌های دارویی و غیردارویی مثل خانواده درمانی،‌ شناخت درمانی و روان‌درمان‌های حمایتی، به کمک او بشتابیم.

افسردگی هم انگیزه سالمند را برای درمان و هم زندگی از بین می‌برد و باعث تشدید سایر بیماری‌های او می‌شود. مثلا اگر بیماری گوارشی و آرتروز و... داشته باشد، بی‌شک با افسردگی بدتر خواهد شد. از طرفی افسردگی او روی دیگر اعضای خانواده و نزدیکان هم اثر منفی خواهد داشت.

پس علاوه بر رسیدگی به سالمند و درمان بیماری‌های او،‌ باید سعی کنیم توانایی‌هایش را هم مثلا با کاردرمانی، فیزیوتراپی و... افزایش و مدام به او روحیه دهیم.

● خانه سالمند، خانه فرزند، خانه سالمندان؟

نمی‌توان یک دستورالعمل برای همه افراد صادر کرد و در این‌باره نظر کلی داد که بهتر است سالمندان در خانه خودشان زندگی کنند یا در کنار فرزندان بمانند یا به خانه سالمندان بروند چون اینکه چه جایی برای زندگی سالمند بهتر است، به شرایط او بستگی دارد. اینکه هر چیز را سیاه یا سفید ببینیم کار درستی نیست؛ براساس شرایط خانواده، شرایط سالمند، شرایط زندگی ممکن است زندگی سالمند در خانه خودش برایش مناسب باشد و برای دیگری زندگی در کنار فرزندان و برای سالمندی دیگر، خانه سالمندان.

یکی از مشکلات سالمندان، این است که وقتی فرزندانشان ازدواج می‌کنند و می‌روند، خانه خالی و سوت و کور برایشان فضایی آزاردهنده دارد و فکر می‌کنند تنها مانده و دیگر به آخر خط نزدیک شده‌اند ولی اگر خانه فرزندان نزدیک خانه پدر و مادر باشد و بتوانند به آنها سر بزنند، هم برای استقلال آنها مفید است و هم احساس خوبی خواهند داشت. اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، زندگی مثل قدیم و در کنار هم نیز خوب است چون احترامی متقابل ایجاد می‌کند یعنی وقتی پسری از پدر مسن خود حمایت و او را تکریم می‌کند، فرزندش که این رفتار را مشاهده می‌کند، آن را می‌آموزد و از این جهت مفید است اما گاهی این کنار هم بودن‌ها باعث بروز تنش می‌شود و بهداشت روانی اعضای خانواده و مخصوصا سالمند را تهدید می‌کند، در این صورت مناسب نیست و مراکز نگهداری از سالمند هم برای خانواده و هم سالمند گزینه بهتری خواهد بود مخصوصا اگر موقت باشد تا پدر یا مادر مسن بتوانند هر چند وقت یک بار مدتی کنار فرزندانشان بمانند.

● سالمند می‌تواند برای شادمانی خود تلاش کند

افراد سالمند خودشان هم می‌توانند برای شادمان ماندن خود تلاش کنند؛ مثلا ورزش را فراموش نکنند؛ مخصوصا ورزش‌های ساده‌ای مثل پیاده‌روی و شنا که برایشان مناسب است.

سالمندان باید برنامه تغذیه اصولی و سالم داشته باشند و پرهیزهای غذایی را فراموش نکنند تا دچار گرفتاری‌‌هایی مثل افزایش فشارخون و گرفتگی عروق نشوند چون سلامت ماندن، بی‌شک در شادمانی و شاد ماندن تاثیر بسزایی دارد.

تاثیر داشتن برنامه مشخص در زندگی، در شادمان ماندن و شاد زندگی کردن بارز است. مثلا سالمندان باید برای تماشای تلویزیون، مطالعه، ارتباط با دیگران و... برنامه داشته باشند و انزوا را کنار بگذارند مخصوصا ارتباط با همسن و سالان برایشان بسیار مفید است.

سالمندان نباید خود را از کارافتاده بدانند، می‌توانند به فرهنگسراها و مراکزی که امکانات و تفریح‌های مورد علاقه‌شان در آنجا وجود دارد بروند و ضمن گذراندن وقت، تجربه‌هایشان را در اختیار جوان‌ترها قرار دهند و با همسن و سال‌هایشان همکلام شوند.

باز هم تاکید می‌کنم؛ اگر خانه سالمند امکانات مناسبی برای تردد و رفت‌وآمد داشته باشد، کمتر آزار می‌بیند مخصوصا چون کمتر مجبور به کمک خواستن می‌شود ولی باید طوری برخورد کنیم هرگز از اینکه از ما کمک بخواهد، احساس بدی پیدا نکند.

دکتر محمدرضا خدایی

روان‌پزشک عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی